eitaa logo
حضرت زهراس وشهیدهادی
5.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
11 فایل
یا علی یا علی یاعلی یا علی یا علی مادر همه شهیدان شده ای؟؟؟ می شود مادر ما هم بشوی؟؟! به کانال حضرت زهرا سلام الله و شهدا خوش اومدید🍃💜♥️ #اینجامهمان_حضرت_زهراس_هستین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃 روز خود را با سلام به مادر شهیدان (س) آغاز کنیم... ♥️ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا ♥️اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ♥️السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ ♥️السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْن ان شاءالله با دعای خیر مادرانه حضرت زهرا(س)بتونیم به خدا برسیم... https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
💫 پاک‌ترین جوانان ما همچون آرمان علی‌وردی و روح‌الله عجمیان با شکنجه و با تحریک و آموزش رسانه‌ای غربی‌ها کشته شدند. ☑️ امام خامنه‌ای مد‌ظله‌العالی؛ ۱۴۰۲/۰۱/۱۶. 🌷 🥀 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیشب وقتی همه خواب بودند، کودکان در غزه این‌گونه آواره شده بودند....😔 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ کوتاه و فوق العاده رو حتما ببینید. مطمئنم احساستون خوب میشه 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐 به سوی ظهور🌷 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
🌹 نذری که واقعا معجزه میکند ✨نذر سوره مبارکه یاسین هدیه به حضرت ام البنین ( سلام الله علیها) به رسم شنبه های کربلا، دست توسل به دامان پُر مِهر بانوی وفا و ادب می زنیم: 👇👇👇 ✅ روش انجام نذر: 1⃣ به نیت حاجت مورد نظرتون، ۱۴ سوره مبارکه یاسین را نذر و هدیه به حضرت ام البنین سلام الله علیها می کنید 👈 و ۷ ( هفت) سوره مبارکه یاسین را به همراه ۱۰۰۰ ( هزار ) مرتبه صلوات می خوانید 2⃣ پس از اینکه حاجت شما مستجاب شد، ۷ ( هفت) سوره یاسین باقیمانده را هم، هدیه می فرمایید. ✅ نکات مهم ختم: 👈 نیازی نیست که با هر سوره مبارکه یاسین، صلوات بفرستید، بلکه بعد از خواندن هفت سوره اول، فقط هزار صلوات بفرستید 👈 در طول چند روز هم می توانید که این هفت مرتبه سوره مبارکه یاسین را به نیت هدیه به حضرت ام البنین ( سلام الله علیها) تلاوت بفرمایید و لازم نیست که همه را یک مرتبه بخوانید 🌸 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
سلام عزیزان به کمک های شما احتیاج مبرم داریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه نتونست بخونه💔 چون بغض داره بغض از تنهایی‌اش بغض از انتظار برای رسیدن نوبت پرواز کردنش https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانده کل حضرت زهراست :) از حاج قاسم بشنویم... روحت شاد سردار صلوات یادت نره رفیق شهدایی https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
🌱 یکی از دوستان قدیمی‌ شهید آرمان می‌گفت: «از دوران ابتدایی وارد مسجد شد و به حضور شبها و نماز مغرب خیلی مقید بود. 🌿 به محض این که فهمی از اهل بیت و از ائمه پیدا کرد در هیاتمان بود. در محل ما هیاتی هست که مدتی در مسجد محل و بعد از مدتی در منزل پدر شهید عبدالله باقری برگزار می شد. 🌹آرمان دو سال به صورت مداوم خادم این مراسم بود. مسئولیت اجرای این جلسه را به عهده داشت. ما که از قدیمی‌های این جلسه بودیم همیشه خیالمان راحت بود که آرمان هست و جلسات منظم برگزار می‌شود. 🕌 مهم‌ترین ویژگی‌اش ادبش بود، به نماز اول وقت خیلی تاکید و تقید داشت و مهم‌تر از همه غیرت دینی خیلی بالایی داشت. هم در احکام عبادی و هم در چارچوب‌های اعتقادی این غیرت را می‌دیدیم. چه در کلام و چه در رفتار و زندگی‌اش. 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
به یاد مردی که آرزویش نابودی اسرائیل بود 6 آبان؛ سالروز تولد سرلشکر شهید حسن طهرانی مقدم پدر موشکی ایران🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
☀️نماز در زندگی شهید حسن تهرانی مقدم 🚀 قرار بود تستی موشکی را در فضای باز تست کنیم. موقع تست باران گرفت. به حاج حسن گفتم: بگذاریمش برای بعد. او مخالفت کرد و گفت: این تست باید الان انجام بگیرد حتی اگر نتیجه اش منفی باشد. ✅ اتفاقا نتیجه تست مثبت شد. بچه ها از خوشحالی همدیگر را در آغوش گرفتند. 🌴حاج حسن مثل عادت همیشگی اش شروع کرد به خواندن دو رکعت نماز شکر. 🌟بعد از نماز شروع کرد برای بچه ها سخنرانی کردن. توی ذهنم بود که حتما می خواهد از پاداش نیروها برای شان بگوید؛ اما مطلب دیگری گفت: 👈«بچه ها حالا که این تست با موفقیت انجام شده یعنی خدا به ما نگاه کرده و به ما نظر دارد. پس بیاییم از این به بعد به همدیگر قول دهیم نمازمان را اول وقت بخوانیم.». 🦋 برای ما می گفت؛ وگر نه، نماز او همیشه اول وقت بود. 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
🌷✨ بسم رب الشهداء و الصدیقین ✨🌷 امام حسین عزیزمای کاش‌که اسمت آخرین‌ کلامم باشد پروانه شـدن حُسـن ختـامم باشد مانـند کبـوتـران ِ در خـون خـفـته عنـوان «شـهید» قـبل نامـم باشد 💠 معرفی شهید مهمان: طلبه ی بسیجی و جهادگر، 🌷 🌱ولادت : ۱۳۸۰/۰۴/۱۳ تهران 🌷شهادت: ۱۴۰۱/۰۸/۰۶ تهران 🔲 مزار مطهر شهید: تهران، بهشت زهرا (س)؛ قطعه ۵۰؛ ردیف ۱۱۷؛ شماره ۱۵؛ در جوار مزار مطهر شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی 👨🏻‍🎓 تحصیلات: آرمان عزیز، در حال تحصیل در مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی ( ره) و مربی کانون تربیتی حوزه و عضو بسیجیان یگان امام رضا ( ع) از سپاه محمد رسول الله ( ص) تهران بزرگ بود 📗 ویژگی بارز آرمان عزیز، از زبان نویسنده کتاب: ویژگی بارز کتاب زندگی نامه شهید آرمان علی وردی، سیر تحوّلی است که در او به وجود می‌آید. پسر بچه‌ای هشت ساله، معمولی، شوخ طبع و پر جنب و جوش طی روندی که خانواده، مسجد، کانون فرهنگی، بسیج و حوزه عملیه در آن دخیل هستند، به مقام شهادت می‌رسد؛ آن هم در سنّ بیست و یک سالگی؛ اوج افتخاری که خداوند، در اختیار بندگان صالح خود، قرار می‌دهد. 🥀 نحوه شهادت: در تاریخ ۴ آبان ماه؛ توسط اغتشاشگران منطقه اکباتان، ربوده شد. اغتشاشگران از او خواسته بودند که به رهبر عزیزمان توهین کند، اما آرمان عزیز، نپذیرفته بود و به همین دلیل توسط اغتشاشگران با چاقو و سنگ شکنجه شد و دو روز بعد، در بیمارستان بقیه الله تهران، به درجه رفیع شهادت نائل شد. 🌷 🕊 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
آهای کوه غیرتآقای شهید آرمان علی وردی🌷 صدامونو داری؟💔 😔 خواستم بگم :« ممنون که بهمون یادآوری کردی تا کجا پای باورها و عقایدمون بایستیم» 🌹 ❤️ https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
🌷✨ بسم رب الشهدا و الصدیقین ✨🌷 ❤️🍃 امام حسین ( علیه السلام)، همه عشق شهید آرمان علی وردی در طول زندگی بودند ✍پدر شهید علی وردی می گوید: 💔 آرمان مظلومانه شهید شد و او را در نهایت غریبی، مثل اربابش به شهادت رساندند . آرمانی که در طول عمرش همه عشقش امام حسین (ع) و تفریحش در قالب اردوهای جهادی و خدمت به مردم و معلمی برای برادر کوچکش بود، الان دیگر در کنار ما نیست. 🥀جای خالی آرمان در خانه همیشه احساس می‌شود ولی چیزی که به ما قوت قلب می‌دهد این است که او به آرزویش رسیده و هم اکنون در کنار اربابی که عمری در هیأت‌ها برایش گریه کرد و سینه زد آرام گرفته است. 💔🍃 هجدهمین شب چله شهدایی : 🌹به یاد و خاطره: ✨یاسر انقلاب، طلبه بسیجی 🌱شهید آرمان‌ علی‌ وردیاعمال توسل امشب: 🍀✨ دعای فرج : 1 مرتبه 🍀✨ سوره مبارکه فجر: 1 مرتبه 🍀✨ زیارت عاشورا: 1 مرتبه 🍀✨ذکر مستجاب صلوات: 110 مرتبه ✅ مهلت انجام چله امشب: پایان فردا https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
سلام عزیزان در مراسم شهید صدر زاده دعاگویتان هستیم
202030_1410417375.mp3
22.47M
مناجات با امام زمان (عج) بسیار دلنشین👌🏻 🎙مدّاح: حاج مهدۍ رسولۍ لبیڪ_یا_خامنہ_اۍ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃 روز خود را با سلام به مادر شهیدان (س) آغاز کنیم... ♥️ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا ♥️السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَهَ وَلِیِّ اللَّهِ ♥️السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ ♥️السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْن ان شاءالله با دعای خیر مادرانه حضرت زهرا(س)بتونیم به خدا برسیم... https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الشُّهُبِ‏ الثَّاقِبَةِ... ✨سلام بر تو اى فرزند ستارگان درخشان
خدا نکند مادری آه بکشد؛
خدا نکند دل مادری بشکند.. 
از آن روز که بین در و دیوار آه مادر، دامن دنیا را گرفت، همه چیز خراب شد؛
دیگر آب خوش از گلوی کسی پایین نرفت؛
دیگر دنیا جای زندگی نشد...
و نخواهد شدتا تو بیایی!!
https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
: ✨  اگر می خواهید سعادت مند گردید ودر دو دنیا سر بلند وروی سفید پیش خداوند وپیامبران وامامان وشهدا باشید حتماً حنماً پای خود را در جاده ودنبال راهنما نه جلو ونه بسیار عقب ، نه تند روید ونه آهسته وچشمانتان وگوش هایتان فقط وفقط متوجه سر قافله دار ، وگر نه به بیراهه خواهید رفت. 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
خدا وقت تماشایش، دلِ بی طاقتی دارد خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد... https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جاری شدن اشک شهید حزب الله بعد از خواندن روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۳۸ صدایم زد _نازنین! با قدمهایی کوتاه به سمتش رفتم.. و مثل تمام این شبها تمایلی به همنشینی اش نداشتم.. که سرپا ایستادم و بی هیچ حرفی نگاهش کردم. موهای مشکی اش از بارش باران به هم ریخته بود، خطوط پیشانی بلندش همه در هم رفته.. و تنها یک جمله گفت _باید از این خونه بریم! برای من که بودم،.. چه فرقی میکرد در کدام زندان باشم که بی تفاوت به سمت اتاق چرخیدم.. و او هنوز حرفش تمام نشده بود که با جمله بعدی خانه را روی سرم خراب کرد _البته باید بری، من میرم ترکیه! باورم نمیشد... پس از شش ماه که لحظه ای رهایم نکرده، تنهایم بگذارد.. و میدانستم برایم در نظر گرفته.. که رنگ از صورتم پرید... دوباره به سمتش برگشتم و هرچقدر وحشی شده بود، همسرم بود ومیترسیدم مرا دست غریبه ای بسپارد که به گریه افتادم... از نگاه بیرحمش پس از ماهها محبت میچکید، انگار نرفته دلتنگم شده و با بغضی که گلوگیرش شده بود،.. زمزمه کرد _نیروها تو استان ختای ترکیه جمع شدن، منم باید برم، زود برمیگردم! و خودش هم از این رفتن بود که به من دلگرمی میداد.. تا دلش آرام شود _دیگه تا پیروزی چیزی نمونده، همه دنیا از ارتش آزاد حمایت میکنن! الان ارتش آزاد امکاناتش رو تو ترکیه جمع کرده تا با همه توان به سوریه حمله کنه! یک ماه پیش.. که خبر جدایی تعدادی از افسران ارتش سوریه و تشکیل ارتش آزاد مستش کرده و در دولت جدید خواب از سرش برده بود،... نمیدانستم خودش هم راهی این لشگر میشود... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۳۹ نمیدانستم خودش هم راهی این لشگر میشود که صدایم لرزید _تو برا چی میری؟ در این مدت هربار سوالی میکردم،.. فریاد میکشید.. و سنگینی این مأموریت، تیزی زبانش را کُند کرده بود.. که به آرامی پاسخ داد _الان فرماندهی ارتش آزاد تو ترکیه تشکیل شده، اگه بخوام اینجا منتظر اومدنشون بمونم، هیچی نصیبم نمیشه! جریان خون در رگ هایم به لرزه افتاده.. و نمیدانستم با من چه خواهد کرد.. که مظلومانه التماسش کردم _بذار برگردم ایران! و فقط ترس از دست دادن من میتوانست شیشه بغضش را بشکند که صدایش خش افتاد _فکر کردی میمیرم که میخوای بذاری بری؟ معصومانه نگاهش میکردم تا دست از سر من بردارد.. و او کشیده بود که قاطعانه دستور داد _ولید یه خونواده تو داریا بهم معرفی کرده، تو میری اونجا تا من برگردم. _سپس از کیفش و بیرون کشید و مقابلم گرفت _این خانواده هستن، باید اینا رو بپوشی تا شبیه خودشون بشی. و پیش از آنکه نام وهابیت جانم را بگیرد،.. با لحنی محکم هشدار داد.. _اگه میخوای مثل دفعه قبل اذیت نشی، نباید بذاری کسی بفهمه هستی! ولید بهشون گفته تو از وهابی های افغانستانی! از میزبانان وهابی تنها خاطره برایم مانده.. و از رفتن به این خانه تا حد مرگ وحشت کرده بودم.. که با هقهق گریه به پایش افتادم _تورو خدا...بذار من برگردم ایران! و همین گریه طاقتش را تمام کرده بود.. که با هر دو دستش شانه ام را به سمت خودش کشید.. و صدایش آتش گرفت _چرا نمیفهمی نمیخوام از دستت بدم؟ خودم را از میان دستانش بیرون کشیدم که حرارت احساسش مثل... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۴۰ حرارت احساسش مثل جهنم بود و تنم را میسوزاند... با ضجه میکردم تا خلاصم کند و اینهمه باران گریه در اثر نمیکرد که همان شب مرا با خودش برد... در انتهای کوچه ای تنگ و تاریک، زیر بارش باران، مرا دنبال خودش میکشید و حس میکردم به سمت قبرم میروم.. که زیر روبنده زار میزدم.. و او ناامیدانه دلداری ام میداد _خیلی طول نمیکشه، زود برمیگردم و دوباره میبرمت پیش خودم! اونموقع دیگه سوریه آزاد شده و مبارزه مون نتیجه داده! اما خودش هم.. فاتحه دیدار دوباره ام را خوانده بود.. که چشمانش خیس و دستش به قدرت قبل نبود.. و من به آن خانه بروم.. که با همه قدرت دستم را کشیدم و تنها چند قدم دویدم که چادرم زیر پایم ماند و با صورت زمین خوردم... تمام چادرم از خاک خیس کوچه. گِلی شده بود، ردّ گرم خون را روی صورتم حس میکردم، بدنم از درد به زمین چسبیده.. و باید فرار میکردم.. که دوباره بلند شدم و سعد خودش را بالای سرم رسانده بود که بازویم را از پشت سر کشید... طوری بازویم را زیر انگشتانش فشار داد که ناله در گلویم شکست و با صدایی خفه تهدیدم کرد _اگه بخوای تو این خونه از این کارا بکنی، زنده ات نمیذارن نازنین! روبنده را از صورتم بالا کشید و تازه دید صورتم از اشک و خون پیشانی ام پُر شده.. که چشمانش از غصه شعله کشید _چرا با خودت این کارو میکنی نازنین؟ با روبنده خیسم صورتم را پاک کرد.. و نمیدانست با این زخم پیشانی چه کند که دوباره با گریه کردم _سعد بذار من برگردم ایران... روبنده را روی زخم پیشانی ام فشار داد تا کمتر خونریزی کند، با دست... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3