eitaa logo
مدح مولا امیر المومنین (ع)
437 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
47 فایل
💚 دل اگر خدا شناسی همه در رُخ علی بین 💚 💚 به علی شناختم من به خدا قسم خدا را 💚 کپی مطالب باذکر یک صلوات و یک یاعلی (ع) اما همه ی مطالب را کپی نکنین ترجیحافروارد استفاده شخصی ایراد نداره🍃 ارتباط با ادمین: @Mmn110
مشاهده در ایتا
دانلود
{♡ آیه ای از نور ♡} 🌹 وَمَن يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا 🌹 يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَ كَانَ 🌹 اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ☘ و هر كس گناهى مرتكب شود ، ☘ پس در حقيقت به زيان ☘ خود مرتكب شده و ☘ خداوند دانا و حكيم است. 📚{ سوره نساء ، آیه ۱۱۱ } ✿[ @hazrateshah ]✿ ══•◇•🌸•◇•══
🥀✉️31 بخش سوم 🥀 وَ دَعِ الْقَوْلَ فِيمَا لَا تَعْرِفُ وَ الْخِطَابَ فِيمَا لَمْ تُكَلَّفْ، وَ أَمْسِكْ عَنْ طَرِيقٍ إِذَا خِفْتَ ضَلَالَتَهُ، فَإِنَّ الْكَفَّ عِنْدَ حَيْرَةِ الضَّلَالِ خَيْرٌ مِنْ رُكُوبِ الْأَهْوَالِ، وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ وَ أَنْكِرِ الْمُنْكَرَ بِيَدِكَ وَ لِسَانِكَ وَ بَايِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِكَ، وَ جَاهِدْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ لَا تَأْخُذْكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ، وَ خُضِ الْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَيْثُ كَانَ، وَ تَفَقَّهْ فِي الدِّينِ، وَ عَوِّدْ نَفْسَكَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَكْرُوهِ وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِي الْحَقِّ، وَ أَلْجِئْ نَفْسَكَ فِي الْأُمُورِ كُلِّهَا إِلَى إِلَهِكَ فَإِنَّكَ تُلْجِئُهَا إِلَى كَهْفٍ حَرِيزٍ وَ مَانِعٍ عَزِيزٍ، وَ أَخْلِصْ فِي الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّكَ فَإِنَّ بِيَدِهِ الْعَطَاءَ وَ الْحِرْمَانَ وَ أَكْثِرِ الِاسْتِخَارَةَ، وَ تَفَهَّمْ وَصِيَّتِي وَ لَا تَذْهَبَنَّ عَنْهَا صَفْحاً، فَإِنَّ خَيْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ، وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لَا يَحِقُّ تَعَلُّمُهُ.🥀 1 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🌹معانی لغات عربی 🌹 🥀بايِن: دور كن، باز دار. الغَمَرات: شدائد، فشارها. الْكَهْف: پناهگاه. الْحَرِيز: حافظ، نگاه دارنده. الِاسْتِخَارَة: انتخاب افضل، در مورد كارى مطالعه و بررسى كردن و بهترين راه راه برگزيدن. صَفْحاً: رو گرداندن و اعراض كردن. لَا يَحِقُّ: سزاوار نمى باشد.🥀 2 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀درباره آنچه نمى دانى سخن مگو و نسبت به آنچه موظف نيستى دخالت منما. در راهى که ترس گمراهى در آن است قدم مگذار چه اينکه خوددارى کردن به هنگام بيم از گمراهى بهتر از آن است که انسان خود را به مسيرهاى خطرناک بيفکند»; (فَأَصْلِحْ مَثْوَاکَ، وَلاَ تَبِعْ آخِرَتَکَ بِدُنْيَاکَ; وَدَعِ الْقَوْلَ فِيمَا لاَ تَعْرِفُ، وَالْخِطَابَ فِيمَا لَمْ تُکَلَّفْ وَأَمْسِکْ عَنْ طَرِيق إِذَا خِفْتَ ضَلاَلَتَهُ، فَإِنَّ الْکَفَّ عِنْدَ حَيْرَةِ الضَّلاَلِ خَيْرٌ مِنْ رُکُوبِ الاَْهْوَالِ). جمله «دَعِ الْقَوْلَ فِيمَا لاَ تَعْرِفُ» به نهى از قول به غير علم اشاره دارد که انسان از امورى سخن بگويد که از آن آگاهى ندارد. در قرآن کراراً از اين عمل نهى شده است از جمله مى فرمايد: «(وَلا تَقْفُ ما لَيْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ); از آنچه به آن آگاهى ندارى، پيروى مکن»(1) و در مورد پيروى از وسوسه هاى شيطان مى فرمايد: «(إِنَّما يَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللهِ ما لا تَعْلَمُونَ); او شما را فقط به بدى و کار زشت فرمان مى دهد; (و نيز دستور مى دهد) آنچه را نمى دانيد، به خدا نسبت دهيد».(2) فقره «وَالْخِطَابَ فِيمَا لَمْ تُکَلَّفْ» اشاره به اين است که در مسائل غير مربوط به تو دخالت مکن و به تعبير ساده فضولى در کار ديگران موقوف! چه بسيارند کسانى که به علت دخالت در کارهاى ديگران و امورى که به آنها مربوط نيست هم از انجام وظيفه خود مى مانند و هم گرفتارى ها و نزاع هايى براى خود از اين رهگذر به وجود مى آورند. اين همان چيزى است که قرآن مجيد مى فرمايد: «(عَلَيْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا يَضُرُّکُمْ مَّنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُم); مراقب خود باشيد اگر شما هدايت يافته باشيد گمراهى کسانى که گمراه شده اند، به شما زيانى نمى رساند».(3) و جمله «وَأَمْسِکْ...» به رعايت احتياط در شبهات اشاره دارد که يکى از اصول مسلم عقلانى است; هرگاه انسان در برابر دو راه قرار گرفت: راهى روشن و خالى از اشکال و راهى مجهول و تاريک، عقل مى گويد هرگز در چنين راهى گام مگذار که ممکن است سرانجام شومش دامانت را بگيرد و اگر هم به مقصد برسى با ترس و وحشت و اضطراب خواهد بود. در راهى گام بنه که با اطمينان و آرامش تو را به مقصودت مى رساند.🥀 4 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀 و از سخن گفتن در آنچه نمى شناسى يا در آنچه بر عهده تو نيست، بپرهيز و در راهى كه مى ترسى به ضلالت كشد، قدم منه. زيرا باز ايستادن از كارهايى كه موجب ضلالت است، بهتر است از افتادن در ورطه اى هولناك. به نيكوكارى امر كن تا خود در زمره نيكوكاران در آيى. از كارهاى زشت نهى بنماى، به دست و زبان، و آن را كه مرتكب منكر مى شود، بكوش تا از ارتكاب آن دور دارى و در راه خدا مجاهدت نماى، آنسان، كه شايسته چنين مجاهدتى است. در كارهاى خدايى ملامت ملامتگران در تو نگيرد. و در هر جا كه باشد، براى خدا، به هر دشوارى تن در ده و دين را نيكو بياموز و خود را به تحمل ناپسندها عادت ده و در همه كارهايت به خدا پناه ببر. زيرا اگر خود را در پناه پروردگارت در آورى، به پناهگاهى استوار و در پناه نگهبانى پيروزمند در آمده اى. اگر چيزى خواهى فقط از پروردگارت بخواه، زيرا بخشيدن و محروم داشتن به دست اوست. و فراوان طلب خير كن و وصيت را نيكو درياب و از آن رخ بر متاب. زيرا بهترين سخنان سخنى است كه سودمند افتد.🥀 3 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀امام(عليه السلام) در پايان اين بخش دو اندرز مهم ديگر به فرزندش مى دهد مى فرمايد: «در دين خود تفقّه کن (و حقايق دين را به طور کامل فرا گير) و خويشتن را بر استقامت در برابر مشکلات عادت ده که استقامت و شکيبايى در راه حق، اخلاق بسيار نيکويى است»; (وَتَفَقَّهْ فِي الدِّينِ، وَعَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ(9) عَلَى الْمَکْرُوهِ، وَنِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِي الْحَقِّ). با توجّه به اينکه «تفقّه» از ريشه «فقه» به معناى فهم و درک است، منظور امام(عليه السلام)از جمله «وَتَفَقَّهْ فِي الدِّينِ» اين است که حقايق دينى را اعم از اصول و فروع به طور کامل درک کن و تنها به صورت قناعت نکن، بلکه به عمق آنها آشنا شو. جمله «عَوِّدْ نَفْسَکَ ...» اشاره به اين است که صبر و استقامت در مقابل مشکلات چيزى است که با تمرين به دست مى آيد. بايد آنقدر تمرين کنى و خويشتن را عادت دهى تا خلق و خوى تو گردد. فقره «نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِي الْحَقِّ» اشاره به اين است که هر کار مثبتى با مشکلات و موانعى روبه روست. هرگاه انسان صبر و استقامت بر حق نداشته باشد، هرگز نمى تواند به آن دست يابد. چيدن يک گل بدون تحمل نيش خار ميسر نيست و برداشتن اندکى عسل از کندو غالباً با نيش زنبور همراه است. اگر استقامت در برابر مشکلات نباشد هيچ هدف مقدّسى به انجام نمى رسد. در اينجا سزاوار است به اشعار پرمعنايى که ابوالاسود سروده است توجّه کنيم: تَعَوّدُت مَسَّ الضُّرِّ حَتّى أَلَفْتُهُ * وَأَسْلَمَني طُولُ الْبَلاءِ إلَى الصَّبْرِ وَ وَسَّعَ صَدْري لِلاَْذى کَثْرَةُ الاَْذى * وَکانَ قَديماً قَدْ يَضيقُ بِهِ صَدْري إذا أَنَا لَمْ أَقْبَلْ مِنَ الدَّهْرِ کُلَّ ما *** أُلاقيهِ مِنْهُ طالَ عَتْبي عَلَى الدَّهْرِ من خود را به درد و رنج ها عادت دادم تا به آن انس گرفتم و ادامه مشکلات مرا به صبر عادت داد. فزونى رنج ها سينه مرا براى تحمل رنج گشاده ساخت، هرچند در گذشته در برابر آن تنگى سينه احساس مى کردم. (من فکر مى کنم) اگر من همه حوادث جهان را (از تلخ و شيرين نپذيرم، پيوسته بايد دنيا را سرزنش کنم.(10)🥀 7 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀اين احتمال نيز هست که منظور از آن بيزارى قلبى است که آثار آن در چهره انسان نمايان باشد که يکى از مراحل سه گانه نهى از منکر است و در حديثى امير مؤمنان على(عليه السلام) از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى کند: «أَمَرَنَا رَسُولُ اللهِ أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِي بِوُجُوه مُکْفَهِرَّة; پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) به ما دستور داد که اهل منکر را با چهره اى عبوس ملاقات کنيم (تا از قيافه ما بدانند که از آنها بيزاريم)».(6) امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن چند دستور ديگر مى دهد مى فرمايد: «در راه خدا آن گونه که بايد و شايد جهاد کن و هرگز سرزنشِ سرزنش گران، تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد و در درياى مشکلات براى رسيدن به حق فرو شو هرجا که باشد»; (وَجَاهِدْ فِي اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ، وَلاَ تَأْخُذْکَ فِي اللهِ لَوْمَةُ لاَئِم. وَخُضِ(7) الْغَمَرَاتِ(8) لِلْحَقِّ حَيْثُ کَانَ). مى دانيم جهاد مراحل و مراتبى دارد; خواه جهاد نظامى با دشمن و خواه تلاش هايى ديگر در مسير حق. بعضى از مراحل آن شايسته مجاهدان واقعى نيست; شايسته آنها اين است که آخرين مرحله اى را که در توان دارند در اين راه به کار گيرند و جمله «جَاهِدْ فِي اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ» اشاره به همين معناست. اما جمله «وَلاَ تَأْخُذْکَ فِي اللهِ لَوْمَةُ لاَئِم» اشاره به اين است که گاهى افراد آلوده، اطراف انسان هاى مجاهد و مبارز را مى گيرند و با ملامت و سرزنش مى خواهند سدى بر سر راه آنها ايجاد کنند. امام(عليه السلام) مى فرمايد: هرگز اين سرزنش ها مانع راه تو نشود; هنگامى که راه را تشخيص دادى با توکل بر خدا و عزم راسخ و بدون اعتنا به سرزنش سرزنش گران به پيش تاز. از آنجا که در راه حق مشکلات فراوانى وجود دارد و حق جويان بدون پيکار با آنها، راه به جايى نمى برند، امام(عليه السلام) اين مشکلات را به امواج خروشان دريا تشبيه کرده و دستور مى دهد براى به دست آوردن گوهر حق، در اين امواج فرو شو تا به گوهر مطلوب برسى. سخن امام(عليه السلام) در اين جمله ها برگرفته از آياتى از قرآن مجيد است; در آيه 78 سوره حج مى خوانيم: (وَجاهِدُوا فِى اللهِ حَقَّ جِهادِه) و در آيه 54 سوره مائده مى خوانيم: (يُجاهِدُونَ فِى سَبيلِ اللهِ وَلا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم) . بسيارى از مفسّران «حق جهاد» را به معناى اخلاص در نيّت تفسير کرده اند; ولى بايد توجّه داشت که مفهوم آن منحصر به اخلاص نيّت نيست، بلکه منظور اين است که مشکل ترين مرحله جهاد، جهاد با نفس و کسب خلوص نيّت است.🥀 6 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀نکته ها: 1. احتياط در موارد مشکوک يکى از اصول مسلم مذهب ماست که در بعضى از موارد واجب و گاه مستحب است. ريشه احتياط، حکم عقل است که در علم اصول به عنوان دفع ضرر محتمل است که در وجوب آن به طور مطلق يا با بعضى قيود و شروط بحث است. عقل حکم مى کند که زيان هاى احتمالى را از خود دور کنيم. قابل توجّه اينکه همين مسأله در علم کلام و عقايد به عنوان پايه تحقيق در مسائل مذهبى و مبدأ و معاد شناخته شده و تحقيق درباره وجود خدا و معرفة الله را بر همين اساس مى گذارند که ترک تحقيق احتمال ضررهاى عظيمى را در پى دارد. به همين دليل عقل حکم مى کند که فرد به تحقيق بپردازد. امام(عليه السلام) در تعبيرى که در اين فقره داشت اين اصل را کاملا مستدل ساخت و بعد از آنکه به فرزندش دستور فرمود از مسيرهايى که خوف ضلالت در آن است بپرهيزد، زيرا پرهيز در اين گونه موارد بهتر از آن است که انسان گرفتار حوادث هولناک و وحشتناک شود. اصولا احتياط اگر به افراط نکشد در همه جا و همه چيز ـ خواه در امور معنوى و يا امور مادى ـ کارى عاقلانه و منطقى است. 2. راه دستيابى به فضايل اخلاقى جمله «وَعَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَکْرُوهِ» اشاره به يک اصل مهم اخلاقى است و آن اينکه انسان هايى که تربيت اخلاقى نشده اند در آغاز کار پذيرش اصول اخلاق براى آنها آسان نيست و بايد آن را بر نفس خود تحميل کنند و پيوسته تکرار نمايند. اين فعل مکرر سبب مى شود که آن امر اخلاقى به صورت عادت در آيد و ادامه اين عادت سبب مى شود که به صورت ملکه نفسانى ظاهر گردد; يعنى تدريجاً در درون عمق جان انسان نفوذ کند و روح را به رنگ خود در آورد. حديث «الخَيْرُ عَادَةٌ» و حديث «العَادَةُ طَبْعٌ ثَان» که در غررالحکم در لا به لاى کلام امير مؤمنان على(عليه السلام) آمده، اشاره به همين معناست. تفاوت تصبّر با صبر اين است که شخص صبور واقعاً اهل صبر است; اما تصبر در مورد کسى است که هنوز اهل صبر نشده و خود را به آن وادار مى کند. اصولا بسيارى از فضايل اخلاقى است که جز با رياضت نفس و عادت دادن خويش حاصل نمى گردد و از آنجا که صبر (استقامت در برابر مشکلات) خميرمايه تمام پيروزى هاست و طبق بعضى از روايات صبر نسبت به ايمان همچون سر است نسبت به تن، بايد به هر قيمتى است آن را به دست آورد و به گفته شاعر: صبر را با حق قرين کرد اى فلان * آخر و العصر را آگه بخوان صد هزاران کيميا حق آفريد * کيميايى همچو صبر آدم نديد🥀 8 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀وصيتم را سرسرى مگير: سپس امام(عليه السلام) در اين وصيّت نامه پنج دستور مهم ديگر به فرزند دلبندش مى دهد: نخست توکل به خداست که مى فرمايد: «در تمام کارهايت خود را به خدا بسپار که اگر چنين کنى خود را به پناهگاهى مطمئن و نيرومند سپرده اى»; (وَأَلْجِئْ(11) نَفْسَکَ فِي أُمُورِکَ کُلِّهَا إِلَى إِلَهِکَ، فَإِنَّکَ تُلْجِئُهَا إِلَى کَهْف(12) حَرِيز(13)، وَمَانِع عَزِيز). توکل زاييده ايمان به توحيد افعالى است هنگامى که انسان سرچشمه همه امور جهان را به دست خدا بداند و او را مسبب الاسباب بشمرد طبعاً در همه مشکلات به او پناه مى برد و او را پناهگاه مطمئن خود مى داند. توکل به اين معنا نيست که انسان دست از تلاش و کوشش بردارد و تنها به اميد لطف خدا بنشيند، بلکه به اين است که تمام توان خود را به کار گيرد و در آنجا که به موانع و مشکلاتى برخورد مى کند که حل آن بيرون از توان اوست دست به دامان لطف خدا مى زند و با توکل بر او بر مشکلات چيره مى شود. آن گاه به مسأله اخلاص اشاره کرده مى فرمايد: «به هنگام دعا، پروردگارت را با اخلاص بخوان (و تنها دست به دامان لطف او بزن) چرا که بخشش و حرمان به دست اوست»; (وَأَخْلِصْ فِي الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّکَ، فَإِنَّ بِيَدِهِ الْعَطَاءَ وَالْحِرْمَانَ). اخلاص نيز از ثمرات ايمان به توحيد افعالى است، زيرا هنگامى که انسان بداند «لا مُؤَثِّرَ فى الْوُجُودِ إِلاَّ اللهُ» يقين پيدا مى کند که عطا و حرمان به دست اوست. به هنگامى که به اين امر ايمان پيدا کرد تنها به در خانه او مى رود و با خلوص نيّت هرچه مى خواهد از او مى خواهد. به همين دليل در روايات وارد شده است که رياکاران مشرکند; امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «کُلُّ رِيَاء شِرْکٌ إِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِلنَّاسِ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى النَّاسِ وَمَنْ عَمِلَ للهِِ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللهِ; هر ريايى شرک است هر کس کارى براى مردم کند پاداش خود را بايد از مردم بگيرد و هرکس عملى براى خدا انجام دهد پاداش او بر خداست».(14) اين جمله در ضمن به اين حقيقت نيز اشاره دارد که انسان خواسته هاى خود را بايد فقط از خدا بخواهد نه از غير خدا و اگر طبق عالم اسباب به سراغ غير خدا مى رود باز هم مؤثر واقعى را خدا مى داند که اراده اش گاه به دست بندگانش تحقق مى يابد و جمله «فَإِنَّ بِيَدِهِ الْعَطَاءَ وَالْحِرْمَانَ» نيز بيانگر همين حقيقت است. در سومين دستور مى فرمايد: «و بسيار از خدا بخواه که خير و نيکى را برايت فراهم سازد»; (وَأَکْثِرِ الاِسْتِخَارَةَ). استخاره دو معنا دارد: يکى استخاره اى است که امروز در ميان مردم معمول و متعارف است، هرگاه مسأله اى بر انسان مشکل شده و با نيروى عقل خود و مشورت با اهل آن نتوانست آن را حل کند به سراغ مشورت با خدا مى رود و استخاره نوعى مشورت با پروردگار است. معناى دوم استخاره اين است که انسان در هر کارى که قدم مى گذارد از خدا طلب خير کند; يعنى خداوند را حاکم بر سرنوشت خود ببيند; در امر تجارت و زراعت و مانند آن تلاش کند ولى زبان حال و قال او اَسْتَخيرُاللهَ بِرَحْمَتِهِ باشد; يعنى خدايا خير و برکت را از رحمت تو مى خواهم. اين نوع از استخاره در روايات بسيار بر آن تأکيد شده است. از جمله در روايتى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «مَا اسْتَخَارَ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ إِلاَّ خَارَ لَهُ; هيچ بنده با ايمانى از خداوند طلب خير نمى کند مگر اينکه خداوند خير او را فراهم مى سازد».(15)🥀 9 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀اين اصل عقلانى در روايات زيادى، از جمله حديث معروف پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) به آن اشاره شده است آنجا که مى فرمايد: «دَعْ مَا يُرِيبُکَ إِلَى مَا لاَ يُرِيبُکَ; آنچه تو را به شک مى افکند رها کن و به سوى راهى برو که در آن شک و ترديد ندارى».(4) در حديث ديگرى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله)، امور زندگى انسان ها را به سه قسم تقسيم مى کند: «بخشى بيّن الرشد که سالم بودنش آشکار است و بايد از آن تبعيت کرد و بخشى بيّن الغىّ که ناسالم بودنش آشکار است و بايد آن را رها و بخشى که مشکل و مشکوک است که بايد آن را رها نمود و به خدا واگذار کرد».(5) بديهى است که هيچ يک از اين دستورات مسأله امر به معروف و نهى از منکر و ارشاد جاهل را نفى نمى کند و مربوط به مواردى است که انسان مسئوليتى در برابر آن ندارد، لذا به دنبال اين دستورات مى فرمايد: «امر به معروف کن تا اهل آن باشى و با دست و زبانت منکر را انکار نما و از کسى که عمل بد انجام مى دهد با جديت دورى گزين»; (وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَکُنْ مِنْ أَهْلِهِ، وَأَنْکِرِ الْمُنْکَرَ بِيَدِکَ وَلِسَانِکَ، وَبَايِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِکَ). جمله اوّل «وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَکُنْ مِنْ أَهْلِهِ» اشاره به اين است که چون انسان، ديگران را امر به معروف مى کند، اگر خودش اهل معروف نباشد در پيش وجدان خويش شرمنده مى گردد. به علاوه از مردم نيز خجالت مى کشد که بگويند او آمر به معروف است در حالى که خودش عامل به منکر است. مجموع اين امور سبب مى شود که با امر به معروف انسان تدريجاً در سلک عاملان به معروف درآيد. جمله «وَأَنْکِرِ الْمُنْکَرَ ...» اشاره به مراتب نهى از منکر دارد که در اينجا براى آن دو مرحله ذکر شده و در بعضى ديگر از سخنان امام(عليه السلام) در کلمات قصار سه مرحله براى آن ذکر شده است: نخست انکار به قلب و بيزارى از منکر در درون دل و جان، هرچند ظالمان دست و زبان انسان را ببندند. مرحله دوم انکار با زبان و مرحله سوم جلوگيرى عملى از منکرات. بسيارى از فقها اين مرحله را وظيفه حکومت اسلامى وحاکم شرع دانسته اند و مرحله اوّل و دوم را وظيفه عموم مردم. جمله (وَبَايِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِکَ) ممکن است اشاره به جايى باشد که نهى از منکر اثر نمى گذارد، در چنين مواردى انسان بايد مجلس منکر را ترک گويد و از عاملان به منکر دورى گزيند.🥀 5 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن براى اينکه فرزندش نسبت به اندرزها و وصاياى او اهتمام به خرج دهد مى فرمايد: «وصيتم را به خوبى درک کن و آن را سرسرى مگير»; (وَتَفَهَّمْ وَصِيَّتِي، وَلاَ تَذْهَبَنَّ عَنْکَ صَفْحاً(16)). سپس دليلى براى آن ذکر مى کند و علوم و دانش ها را ضمن آن، به سه بخش تقسيم مى نمايد و مى فرمايد: «زيرا بهترين سخن دانشى است که سودمند باشد و بدان دانشى که نفع نبخشد در آن خيرى نيست و دانشى که (زيان بار است) سزاوار فراگرفتن نيست سودى نمى بخشد»; (فَإِنَّ خَيْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ، وَاعْلَمْ أَنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي عِلْم لاَ يَنْفَعُ، وَلاَ يُنْتَفَعُ بِعِلْم لاَ يَحِقُّ تَعَلُّمُهُ). دانش هاى مفيد، علومى است که انسان را در مسير قرب الى الله يارى مى بخشد; خواه در زمينه اعتقادات باشد يا عبادات و اخلاق و...، دنياى او را به صورت آبرومند تأمين مى کند و از فقرى که مايه کفر و روسياهى است رهايى مى بخشد. علوم بيهوده دانش هايى است که نه خير دنيا در آن است و نه خير آخرت و گاه از آن براى سرگرمى و يا تفاخر استفاده مى شود; شبيه آنچه در حديث معروف وارد شده که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مردى را در مسجد ديد که گروهى اطراف او را گرفته اند فرمود: اين چيست؟ عرض کردند: اين مرد علاّمه است (و دانش فراوان دارد) پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: علاّمه چيست؟ عرض کردند: اين شخص آگاه ترين فرد به نسب هاى عرب و حوادث ايام جاهليّت و اشعار آنهاست. پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله)فرمود: «ذَاکَ عِلْمٌ لاَ يَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَلاَ يَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ; اين علمى است که هر کس آن را نداند زيانى نمى کند و آن کس که آن را بداند سودى نمى برد» سپس افزود: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاَثَةٌ آيَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَمَا خَلاَهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ; علم تنها در سه چيز است: نشانه هاى روشن (در مسائل مربوط به خدا شناسى و مبدأ و معاد) و علم مربوط به احکام الهى و واجبات و علوم مربوط به امور اخلاقى و سنّت ها و مستحبات و غير آن اضافى است».(17) البتّه علوم و دانش هايى که به عمران و آبادى دنياى مردم کمک مى کند و آنها را از فقر و بيمارى و مشکلات ديگر رهايى مى بخشد نيز از علوم مفيدند، زيرا در واقع مقدمه اى براى آن سه گروه از علوم نافعند. قسم سوم از علوم، علوم زيان بار است; مانند علم سحر و شعبده و علوم مربوط به توليد مواد حرام مانند شراب و مواد مخدر. در دنياى امروز ما، اين علوم فراوان تر از گذشته است; علومى که تهيّه وسائل کشتار جمعى را به بشر مى آموزد مانند بمب اتم، سلاح هاى مرگبار شيميايى و امثال آن اين گونه علوم آموختن و فرا گرفتنش از نظر اسلام حرام است، چرا که به عنوان مقدّمه حرام محسوب مى شود. 10 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀نکته: علوم نافع و غير نافع: شک نيست که علم و دانش نور و روشنايى است; ولى در عين حال چنين نيست که همه علوم مطلوب و مفيد باشد. همان گونه که در وصيّت نامه بالا آمده است، امام(عليه السلام) علوم را به سه گونه تقسيم مى کند: علومى که براى زندگى انسان ها نافع است، گاه جنبه معنوى دارد; مانند علم به معارف دينى و احکام و اخلاق انسانى و گاه جنبه مادى دارد; مانند تمام علومى که براى زندگى مادى انسان ها لازم است نظير علم پزشکى، کشاورزى، فنون دفاعى، صنايع سبک و سنگين و... . و مى دانيم اگر اين علوم نباشد و زندگى مادى انسان به طور معقول اداره نشود مشکلات معنوى فراوانى به دنبال خواهد داشت. به همين دليل اين علوم در اسلام به عنوان واجب کفايى معرفى شده; يعنى هر گروهى لازم است به دنبال بخشى از اين علوم برود تا همه نيازهاى مادى جامعه اسلامى تأمين گردد و اگر در يک رشته به اندازه کافى متصديانى نداشته باشد، وجوب عينى پيدا مى کند. مسلمانان در هر عصر و زمان به خصوص در عصر ما نبايد در اين علوم از ديگران عقب بمانند، بلکه بايد پرچم دار علم باشند همان گونه که در قرون نخستين اسلام و چند قرن بعد از آن چنين بوده است. اما علوم مضر و زيان بار، علومى است که نتيجه آن تخريب نظام اجتماعى و سلامت جامعه و برخوردارى آن از پيشرفت و تکامل است مانند علوم مربوط به سلاح هاى کشتار جمعى و توليد انواع مواد مخدر و مشروبات الکلى و امثال آن. قسم سوم علوم بيهوده است که نه فايده اى دارد نه زيانى که نمونه آن در بالا در شرح کلام امام(عليه السلام) بيان شد.🥀 11 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀پی نوشت: 1 . اسراء، آيه 36. 2 . بقره، آيه 169. 3 . مائده، آيه 105. 4 . بحارالانوار، ج 2، ص 259، ح 7. 5 . کافى، ج 1، ص 68، ح 10. 6 . کافى، ج 5، ص 58، ح 10. 7 . «خض» صيغه امر از ريشه «خوض» بر وزن «حوض» گرفته شده که در اصل به معناى وارد شدن تدريجى در آب است. سپس به عنوان کنايه به معناى ورود يا شروع به کارها آمده است. 8 . «غمرات» جمع «غمرة» بر وزن «ضربة» در اصل از غمر به معناى از بين بردن اثر چيزى گرفته شده سپس به آب زيادى که تمام چهره چيزى را مى پوشاند و پيش مى رود، «غمرة» و «غامر» گفته شده و بعد از آن به گرفتارى هاى شديد و جهل و نادانى فراگير که انسان را در خود فرو مى برد اطلاق شده است و «غمرات الموت» به معناى شدايد حالت مرگ است. 9. «تصبّر» از ريشه «صبر» به معناى خود را به شکيبايى واداشتن و خويشتن دارى کردن است و تفاوت آن با صبر اين است که شخص صبور واقعاً اهل صبر است اما تصبر در مورد کسى است که هنوز اهل صبر نشده و خود را به آن وادار مى کند. 10. معجم الادباء، ج 12، ص 38 به نقل شرح نهج البلاغه علاّمه تسترى، ج 8، ص 381. 11 . «ألجىء» از ريشه «الجاء» از «لجوء» به معناى پناه بردن گرفته شده و «الجاء» به معناى به پناه فرستادن است. 12 . «کهف» به معناى غار وسيع است و سپس به هرگونه پناهگاه اطلاق شده است. 13 . «حريز» به معناى حفظ کننده از ريشه «حرز» بر وزن «قرض» به معناى حفظ کردن گرفته شده است. 14 . کافى، ج 2، ص 293، ح 3. 15 . بحارالانوار ج 88، ص 224، ح 4. 16 . «صفح» در اصل به معناى جانب و روى هر چيزى است و معناى مصدرى آن روى گردانيدن و صرف نظر کردن است و از آنجا که صرف نظر کردن گاه به علت عفو و گاه به سبب قهر است، اين واژه در هر دو معنا به کار مى رود. در ضمن بايد توجّه داشت که فاعل تذهبنّ، وصيّت است و معناى جمله اين است که وصيّت من به سبب روى گرداندن و بى اعتنايى از خاطر تو نرود و معادل آن در فارسى اين است که وصيّت مرا سرسرى مگير. در بعضى از نسخ به جاى «عنک» عنها آمده در اين صورت فاعل تذهبنّ مخاطب يعنى امام حسن مجتبى(عليه السلام)است. 17 . کافى، ج 1، ص 32، ح 1.🥀 12 ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ✍ رسول خدا "صلی الله علیه وآله وسلم" فرمودند: ✅ کسی که بنویسد فضیلتی از فضایل علی علیه السلام را تمام ملائکه از برای او همیشه استغفار می نمایند،و کسی که فضیلتی از فضایل آن حضرت را ذکر نماید می بخشد خداوند گناهان گذشته و آینده اورا، و ایمان کسی تمام نمی شود مگر به دوستی آن بزرگوارو ولایت او، وملائکه تقرّب می جویند به خداوند ، به محبت آن بزرگوار. 📙امالی صدوق ص138؛ 📗بناءالمقالة ص396؛ 📘جامع الاخبار ص14؛ 📔کشف الغمة ج1،ص112؛ 📒کشف الیقین ص4 --------------------------------- 💯 @hazrateshah
داستانی از قضاوت امام علی علیه السلام حکم خدا رسول خدا (ص) از مردی اعرابی ، ماده شتری به چهارصد درهم خریداری نموده بود ، و هنگامی که اعرابی پول را تحویل گرفت، فریاد برآورد : درهمها و شتر مال من است. اتفاقا ابوبکر از آنجا عبور می کرد، پیامبر به ابوبکر فرمود : بین من و اعرابی قضاوت کن! ابوبکر گفت : اعرابی از شما گواه می خواهد. عمر نیز ازآنجا عبور کرد و سخنان ابوبکر را در آن باره تکرار نمود. در این موقع علی (ع) از دور نمایان گردید، پیامبر (ص) به اعرابی فرمود : قبول داری این جوان که می آید بین ما قضاوت کند؟ گفت : بلی حضرت علی (ع) آمد ، اعرابی ادعای خود را مطرح کرد. امیرالمومنین به اعرابی فرمود : شتر را به پیامبر تسلیم کن! اعرابی اعتنا نکرد تا این که آن حضرت سه بار گفتار خود را تکرار نمود ولی نتیجه ای نبخشید، در این هنگام علی (ع) اعرابی را با یک ضربه شمشیر ، دور کرد. پس اهل حجاز گفتند : که با آن ضربه سر او را پراند و اهل عراق گفتند : عضوی از او را قطع کرد. و آنگاه علی (ع) به پیامبر عرضه داشت : یا رسول الله ! ما شما را در وحی تصدیق می کنیم چگونه در چهارصد درهم تصدیق ننمائیم.؟ ✿[ @hazrateshah ]✿ ══•◇•🌸•◇•══
✍️ *ماست فروشی در روستا که گاو هایش از علوفه های مجانی خدا تغذیه میکنن ، ماستش را به بهانه دلار گران میکند ..!* *باغداری که درختانش در کشور خودمان با آبهای مجانی چشمه ها تولید شده اند میوه هایش را گران میکند..!* *برنج فروشی که برنجش را در سرزمین خودمان تولید کرده جنسش را گران میکند..* *پزشکی که با پول این مردم تخصص گرفته، ویزیت و خدماتش را چند برابر میکند..* *این دلار نیست که گران شده این وجدان و انسانیت است که ارزاان شده ..‌!* ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿[ @hazrateshah ]✿ ══•◇•🌸•◇•══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🖤🖤🖤🖤🖤 شروع مراسم شب هشتم ماه ربیع الاول : 🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 مراسم شب شهادت امام حسن عسکری علیه السلام 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻 ✿[ @hazrateshah ]✿         ══•◇•🌸•◇•══
آغاز مراسم با ترتیل خوانی سوره مبارکه فجر
سوره مبارکه فجر.mp3
3.17M
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻 ✿[ @hazrateshah ]✿         ══•◇•🌸•◇•══
🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺 دعای سلامتی اقا صاحب الزمان عج 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻 ✿[ @hazrateshah ]✿         ══•◇•🌸•◇•══
دعای سلامتی امام زمان (عج).mp3
1.72M
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻 ✿[ @hazrateshah ]✿         ══•◇•🌸•◇•══
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻 ✿[ @hazrateshah ]✿         ══•◇•🌸•◇•══