🥀✉️۶۸🥀و من كتاب له (علیه السلام) إلى سلمان الفارسي رحمه الله قبلَ أيام خلافته:
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ، لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا؛ فَأَعْرِضْ عَمَّا يُعْجِبُكَ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكَ مِنْهَا، وَ ضَعْ عَنْكَ هُمُومَهَا لِمَا أَيْقَنْتَ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالاتِهَا؛ وَ كُنْ آنَسَ مَا تَكُونُ بِهَا أَحْذَرَ مَا تَكُونُ مِنْهَا، فَإِنَّ صَاحِبَهَا كُلَّمَا اطْمَأَنَّ فِيهَا إِلَى سُرُورٍ أَشْخَصَتْهُ عَنْهُ إِلَى مَحْذُورٍ، أَوْ إِلَى إِينَاسٍ أَزَالَتْهُ عَنْهُ إِلَى إِيحَاشٍ؛ وَ السَّلَام.🥀
1⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🌹معانی لغات عربی 🌹
🥀آنَس: افعل تفضيل از انس، مأنوس تر، يعنى از دنيا در آن هنگام بيشتر پرهيز كن كه بيشتر انس و علاقه دارى.
أشْخَصَتْهُ: او را برد.🥀
2⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀✉️🥀نامه اى از آن حضرت (ع) به سلمان فارسى، رحمه الله، پيش از ايام خلافت او:
اما بعد، اين دنيا همانند مار است كه چون دست بر او كشند، نرم آيد، ولى زهرش كشنده است. از هر چه در اين دنيا شادمانت مى دارد، رخ برتاب. زيرا اندكى از آن با تو همراه ماند. اندوه دنيا از دل به در كن، زيرا به جدايى دنيا از خود يقين دارى.
هر چه انس تو به دنيا افزون شود بايد كه بيشتر از آن حذر كنى. زيرا دنيا دار، هر گاه به شادمانيى دلبستگى يابد، دنيا او را از آن شادمانى به بلايى مى كشاند. و هر گاه انس گرفتنش موجب آرميدن گردد او را از آن حال به ترس و هراس مى افكند. والسلام.🥀
3⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀از نامه هاى امام(عليه السلام) به سلمان فارسى پيش از ايام خلافتش.(1)
📝نامه در یک نگاه:
همان گونه که در بالا آمد این نامه را امام(علیه السلام) پیش از دوران خلاف براى سلمان فارسى نگاشته است و طى آن به ناپایدارى دنیا و ترک اعتماد بر آن تأکید فرموده; دنیا را به مار خوش خط و خالى تشبیه فرموده که ظاهرى فریبنده و باطنى کشنده دارد و مخصوصاً روى ناپایدارى نعمت ها و لذات دنیا تأکید فرموده است.
دنيا چون مار خوش خط و خال است:
گرچه بسيارى از مفسّران محتواى اين نامه را روشن دانسته و از شرح و بسط آن صرف نظر کرده اند ولى نکاتى دارد که لازم است به آن توجّه شود.
امام(عليه السلام) نخست در آغاز اين نامه تشبيه گويايى براى دنيا ذکر کرده و مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى بدان اى سلمان) دنيا فقط به «مار» شبيه است که به هنگام لمس کردن، نرم به نظر مى رسد; ولى در باطنش سمى کشنده است»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ: لَيِّنٌ مَسُّهَا، قَاتِلٌ سَمُّهَا(2)).
اين دوگانگى ظاهر و باطن به صورت هاى مختلفى در کلمات امام آمده است در اينجا نرم بودن ظاهر و قاتل بودن سم درونى ذکر شده و در جايى ديگر تشبيه به زن زيبايى شده که شوهرانش را يکى بعد از ديگرى به قتل مى رساند(3) و گاه تشبيه به آبگاهى شده که آبش گوارا; ولى مسير ورود در کنار آب خطرناک و هلاکت بار است.(4) تمام اين تشبيهات اشاره به يک مطلب است و آن اينکه دنيا ظاهرى جالب و دلپذير; اما باطنى آلوده و خطرناک دارد.
سپس امام(عليه السلام) به دنبال اين تشبيه گويا و بيدار کننده چند دستور به سلمان فارسى(رحمه الله) مى دهد:
نخست مى فرمايد: «بنابراين از هر چيزِ دنيا که توجّه تو را به خود جلب کند صرف نظر کن (خواه مال باشد يا مقام و يا لذات هوس آلود)»; (فَأَعْرِضْ عَمَّا يُعْجِبُکَ فِيهَا).
آن گاه دليلى براى آن ذکر مى کند و مى فرمايد: «زيرا جز مدت کمى در کنار تو نخواهد بود»; (لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُکَ مِنْهَا).
اشاره به اينکه عمر دنيا کوتاه است و انسان عاقل به آن دل نمى بندد🥀
4⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀بعضى از شارحان، تفسير ديگرى براى اين جمله کرده و گفته اند: منظور اين است چيزى که از متاع دنيا با خود مى برى بسيار کم است (و فراتر از کفن نيست)(5) ولى جمله بعد نشان مى دهد که تفسير اوّل مناسب تر است.
در دستور دوم مى افزايد: «غم و غصه دنيا را از خود کنار بده، زيرا که به فراق و جدايى و دگرگونى حالات آن يقين دارى»; (وَضَعْ عَنْکَ هُمُومَهَا، لِمَا أَيْقَنْتَ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا، وَتَصَرُّفِ حَالاَتِهَا).
بديهى است انسان به چيزى دل مى بندد که مدتى طولانى با او باشد و دگرگون نشود مثلاً خانه اى که امروز در اختيار من است و فردا در اختيار ديگرى و هر روز ساکنى دارد چيزى نيست که انسان به آن دلبستگى پيدا کند.
جمله «تَصَرُّفِ حَالاَتِهَا» اشاره به اين است که دنيا افزون بر اينکه عمرش کوتاه است در همان مدتى که با ماست يکنواخت نيست و پيوسته در حال دگرگونى است. فى المثل هرکسى چند روزه ممکن است زمامدار شود ولى در همان چند روز نيز آرامشى در آن نيست و هر روز حادثه اى و مشکلى دارد.
در دستور سوم مى فرمايد: «در آن زمان که به آن بيش از هر وقت دل بسته اى و انس گرفته اى، بيشتر از آن بر حذر باش، زيرا دوست دنيا هر زمان به امرى شادى آفرين دل بستگى پيدا کند او را به طرف مشکل و ناراحتى مى راند و هر زمان به آن انس مى گيرد او را از آن حالت جدا ساخته در وحشت فرو مى برد. و السلام»; (وَکُنْ آنَسَ مَا تَکُونُ بِهَا، أَحْذَرَ مَا تَکُونُ مِنْهَا; فَإِنَّ صَاحِبَهَا کُلَّمَا اطْمَأَنَّ فِيهَا إِلَى سُرُور أَشْخَصَتْهُ(6) عَنْهُ إِلَى مَحْذُور، أَوْ إِلَى إِينَاس(7) أَزَالَتْهُ عَنْهُ إِلَى إِيحَاش(8)! وَالسَّلاَمُ).
اشاره به يکى از شگفتى هاى دنيا که بسيارى از امورى که بيشتر براى انسان اطمينان آفرين است متزلزل تر است و يا بسيارى از کسانى که به آنها بيشتر اعتماد مى کند از آنها ضربه سنگين ترى مى خورد و اينها نشان مى دهد که هيچ چيز دنيا قابل اعتماد نيست و عاقل نبايد به آن دل خوش کند. تاريخ دنيا نيز گواه صدقى بر اين حقيقت است; بسيار اتفاق افتاده که محکم ترين حکومت ها يک شبه دگرگون شده و قوى ترين زمامداران يکروزه جاى خود را به ديگرى داده اند.🥀
5⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀شاعر شيرين زبان معاصر در اين باره زيبا سروده است:
اى دل عبث مخور غم دنيا را * فکرت مکن نيامده فردا را!
بشکاف خاک را و ببين آنگه * بى مهرى زمانه رسوا را
اين دشت خوابگاه شهيدان است * فرصت شمار وقت تماشا را
از عمرِ رفته نيز شمارى کن * مشمار جَدْى و عقرب و جوزا را
اين جويبار خرد که مى بينى * از جاى کنده صخره صمّا را
آموزگار خلق شديم امّا * نشناختيم خود الف و با را
بت ساختيم در دل و خنديديم * بر کيش بد برهمن و بودا را
در دام روزگار ز يکديگر * نتوان شناخت پشّه و عنقا را
اى باغبان سپاه خزان آمد * بس دير کِشتيم اين گُل رعنا را(9)🥀
6⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀نکته ها:
1. سلمان فارسى کيست؟
سلمان فارسى به يقين يکى از بزرگان صحابه پيغمبر بود و در روايتى از آن حضرت مى خوانيم که فرمود: «أَمَرَنِي رَبِّي بِحُبِّ أَرْبَعَة وَأَخْبَرَنِي أَنَّهُ يُحِبُّهُمْ عَلِيٌّ وَأَبُوذَرّ وَالْمِقْدَادُ وَسَلْمَانُ; خداوند مرا به محبّت چهار نفر دستور داده است و به من خبر داده که او آنها را دوست دارد و آنها على و سلمان و ابوذر و مقداد هستند».(10)
درباره عظمت مقام سلمان و شرح حال او کتاب ها و مقالات متعددى نوشته شده است و مورخان قديم و جديد او را به عظمت ستوده اند; از جمله صاحب کتاب استيعاب از عايشه نقل مى کند که پيغمبر اکرم شب هنگام با سلمان مجلسى داشت و گاه به قدرى طولانى مى شد که خواب بر ما چيره مى شد. در اين مجلس چه مسائلى ميان رسول خدا و سلمان رد و بدل مى شد تنها خدا و رسولش مى دانند.
در حالات او نوشته اند که هر چند در اصل از نسل شاهان قديم ايران بود; ولى تنها خود را به اسلام و به رسول خدا منتسب مى دانست و مى گفت: خداوند به وسيله محمد مرا آزاد کرد و به وسيله او مقامم را بالا برد و بوسيله او بى نيازم ساخت. درود بر محمد و آل محمد; حسب و نسب من همين است و بس. پيامبر هم با جمله «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ» اين سخن او را تأييد فرمود و لذا به او سلمان محمدى گفتند.
نيز در حالات او آمده که هر سال سهم او از بيت المال پنج هزار درهم بود; ولى همه آن را در راه خدا انفاق مى کرد و از دست رنج خود زندگى بسيار ساده اى را که داشت اداره مى نمود و مى گفت: من دوست ندارم که از غير دست رنج خود استفاده کنم، چرا که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمود: «ما أکَلَ أحَدُکُمْ طَعاماً قَطُّ خَيْراً مِنْ عَمَلِ يَدِهِ; هيچ کس از شما طعامى را بهتر از آنچه از دست رنجش به دست آمده هرگز نخورده است».(11)
البته در روايتى در کافى آمده است که او به اندازه نياز سال خود از آن بر مى داشت (و بقيه را انفاق مى کرد) اين دو حديث با هم منافاتى ندارد ممکن است حديث اوّل مربوط به زمانى باشد که سلمان تاب و توان کار کردن را داشته و حديث دوم مربوط به هنگامى که بر اثر کهولت توانايى خود را از دست داده بود.
مرحوم علاّمه مجلسى در شأن ورود حديث «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ» مطلبى نقل مى کند که روزى سلمان فارسى وارد مجلس رسول خدا شد. حاضران او را گرامى داشتند و به احترام سن و سال و ارتباط زياد وى با پيغمبر اکرم او را احترام کردند و به صدر مجلس هدايت نمودند. ناگهان «عمر» وارد شد نگاهى به او کرد و گفت: اين مرد عجمى که در ميان عرب ها در بالا نشسته است کيست؟ پيغمبر اکرم (ناراحت شد و) به منبر رفت و خطبه اى خواند و فرمود: همه انسان ها از زمان خلقت آدم تا امروز; مانند دندانه هاى شانه برابرند «لا فَضْلَ لِلْعَربيِّ عَلَى الْعَجَمي وَلا لِلاْحْمَرِ عَلَى الاْسْوَدِ إلاّ بِالتَّقْوى; عرب بر عجم و سفيد پوست بر سياه پوست برترى ندارد جز با تقوا» سپس افزود: «سَلْمَانُ بَحْرٌ لاَ يُنْزَفُ وَکَنْزٌ لاَ يَنْفَدُ سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ سَلْسَلٌ يَمْنَحُ الْحِکْمَةَ وَيُؤْتِي الْبُرْهَانَ; سلمان درياى عميقى است که آبش تمام نمى شود و گنجى است که پايان نمى گيرد سلمان از ما اهل بيت است سلمان آبشارى است که پيوسته علم و دانش و برهان از او فرو مى ريزد».(12)🥀
7⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀از بعضى روايات نيز استفاده مى شود سلمان از کسانى بود که بعد از رحلت پيغمبر اکرم آماده براى حمايت از خلافت على(عليه السلام) شد; ولى چون او و يارانش در اقليت واقع شدند سکوت اختيار کردند.(13)
روايات فراوان ديگرى در فضيلت سلمان نقل شده که از نهايت عظمت مقام او پرده بر مى دارد از جمله در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمده است که فرمود: «لَوْ کانَ الدِّينُ في الثُّريّا لَنا لَهُ سَلْمانُ; اگر دين در اوج آسمان باشد سلمان به او مى رسد».(14)
در حديثى از اميرمؤمنان نقل شده است که فرمود: «سَلْمانُ الْفارْسي کَلُقْمانِ الْحَکيمِ; سلمان فارسى همچون لقمان حکيم است».(15)
او در عصر خليفه دوم پيشنهاد حکومت مدائن را که در واقع اشراف بر تمام ايران داشت به ملاحظاتى که روشن است پذيرفت و در سال 35 يا 36 هجرى اواخر خلافت عثمان (و طبق روايتى در اواخر خلافت عمر) ديده از جهان فرو بست و در همان جا به خاک سپرده شد و قبر او هم اکنون زيارتگاهى در نزديکى مدائن است.
از بعضى روايات نيز استفاده مى شود که اميرمؤمنان على(عليه السلام) با طى الارض از مدينه به مدائن آمد و سلمان فارسى را غسل داد و کفن کرد و نماز بر او خواند و به خاک سپرد.(16)
2. مثل هاى دنيا در قرآن و روايات اسلامى:
از آنجا که سرگرمى هاى دنيا و لذائذ مادى و مظاهر فريبنده آن غالباً انسان ها را از درک باطن آن ـ با اينکه چندان پوشيده نيست ـ غافل مى سازد براى هشدار به افراد غافل و بى خبر و حتى به مؤمنان آگاه مثل هاى مختلفى در قرآن مجيد و روايات اسلامى بيان شده که هر يک از ديگرى گوياتر و بيدار کننده تر است از جمله:🥀
8⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀1. دنيا به آب بارانى تشبيه شده است که از آسمان نازل مى شود، انبوه گياهان را پرورش مى دهد و آثار حيات در همه چيز ظاهر مى شود; اما بعد از چند ماه فصل خزان فرا مى رسد; گياهان زرد و خشکيده، برگ هاى درختان پژمرده و همراه تندباد به هر سو پراکنده مى شوند و آثار حيات برچيده مى شود. (وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيَا کَمَآء أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الاَْرْضِ فَأَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَکانَ اللهُ عَلى کُلِّ شَيْء مُّقْتَدِراً).(17)
2. دنيا همچون آبگاهى تيره و کدر است و يا همچون چشمه اى گل آلود، آزمايشگاهى است هلاک کننده و نورى است که به زودى غروب مى کند و سايه اى که از بين مى رود و تکيه گاهى که رو به خرابى است: (فَإِنَّ الدُّنْيَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا رَدِغٌ مَشْرَعُهَا يُونِقُ مَنْظَرُهَا وَيُوبِقُ مَخْبَرُهَا غُرُورٌ حَائِلٌ وَضَوْءٌ آفِلٌ وَظِلٌّ زَائِلٌ وَسِنَادٌ مَائِل).(18)
3. دنيا همچون سايه ابرهاست که هرگز پايدار نيست و همچون صحنه هاى دل انگيز خواب هاست ... و مانند عسلى است که مشوب به سم کشنده است: «إنَّ الدُّنْيا ظِلُّ الْغَمامِ وَحُلُمُ الْمَنامِ ... وَالْعَسَلُ الْمَشُوبُ بِالسَّمِّ سَلاّبَةُ النِّعَمِ أکّالَةُ الأُمَمِ جَلاّبَةُ النِّقَمِ».(19)
4. دنيا همانند کمانى است که تير در چله آن گذارده شده و اهل خود را نشانه گيرى کرده; کمانى که تيرش هرگز خطا نمى رود و زخم و جراحتش مداوا نمى شود: «أَنَّ الدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ لاَ تُخْطِئُ سِهَامُهُ وَلاَ تُؤْسَى جِرَاحُهُ».(20)
5. دنيا همچون سايه انسان است (که در مقابل او بر زمين گسترده است) هرچه به دنبالش بدود دور مى شود و اگر بايستد مى ايستد و پايدار مى گردد: «مَثَلُ الدُّنْيا کَظِلِّکَ إنْ وَقَفْتَ وَقَفَ وَإنْ طَلَبْتَهُ بَعُدَ».(21)
6. دنياى فريبنده فريبکار همچون زن زيبايى است که هر روز شوهرى برمى گزيند و هر شب او را به قتل مى رساند: «اَلا وَإنَّ الدُّنْيا دارُ غَرَّارَة خَدّاعَة تَقْتُلُ في کُلِّ يَوم بَعْلاً وَتَقْتُلُ في کُلِّ لَيْلَة أهْلاً».(22)
7. دنيا همچون مرکب سريع السيرى است که اهلش بر آن سوار شده آنها را با خود مى برد در حالى که در خوابند: (أَهْلُ الدُّنْيَا کَرَکْب يُسَارُ بِهِمْ وَهُمْ نِيَامٌ).(23)
8. دنيا همچون لباسى است که از اوّل تا به آخر آن شکافته شده فقط نخى از آن باقى مانده که هر زمان احتمال دارد آن نخ پاره شود و لباس فرو افتد: «هذِهِ الدُّنْيا مِثْلُ ثَوْب شُقَّ مِنْ أَوَّلِهِ إلى آخِرِهِ فَيَبْقي مُتَعَلِّقاً بِخَيْط في آخِرِهِ يُوشَکُ ذلِکَ الْخَيْطُ أنْ يَنْقَطِعَ».(24)
9. دنيا همچون آب شور دريا است که هر قدر انسان از آن بيشتر بنوشد عطشش فزون تر مى شود و سرانجام او را خواهد کشت: «مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ مَاءِ الْبَحْرِ کُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى يَقْتُلَهُ».(259)
10. دنيا همچون پل و گذرگاهى است که بايد از آن عبور کرد نه اينکه ايستاد و به تعمير آن پرداخت: «قَالَ الْمَسِيحُ لِلْحَوَارِيِّينَ إِنَّمَا الدُّنْيَا قَنْطَرَةٌ فَاعْبُرُوهَا وَلاَ تَعْمُرُوهَا».(26)🥀
9⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀11. عمر دنيا در برابر آخرت به قدرى کوتاه است که همانند اين است که انگشت در دريايى فرو کنى و بعد بيرون آورى آنچه بر انگشت مى ماند در برابر آن دريا چقدر است؟! «قال رسول الله: مَا الدُّنْيَا فِي الآْخِرَةِ إِلاَّ مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحَدُکُمْ إِصْبَعَهُ فِي الْيَمِّ فَلْيَنْظُرْ بِمَ يَرْجِعُ».(27)
12. دنيا همچون سم کشنده است و افرادى که آن را نمى شناسند مى خورند و هلاک مى شوند: «إِنَّمَا الدُّنْيَا کَالسَّمِّ يَأْکُلُهُ مَنْ لاَ يَعْرِفُهُ».(28)
13. دنيا همانند دام است که افراد ناآگاه در آن مى افتند و گرفتار مى شوند: «إنَّما الدُّنْيا شَرَکٌ وَقَعَ فيهِ مَنْ لايَعْرِفُهُ».(29)
14. دنيا همچون جيفه اى است که گروهى به آن روى آوردند و با خوردن آن رسوا گشته و در دوستى آن توافق کرده اند: «أَقْبَلُوا عَلَى جِيفَة قَدِ افْتَضَحُوا بِأَکْلِهَا وَاصْطَلَحُوا عَلَى حُبِّهَا».(30)
15. مثل دنيا مثل سوارى است که براى استراحت و خواب قيلوله در سايه درختى در تابستانى داغ پياده مى شود و بعد از ساعتى استراحت آن را ترک مى گويد و مى رود: «إِنَّمَا مَثَلِي وَمَثَلُ الدُّنْيَا کَمَثَلِ رَاکِب مَرَّ لِلْقَيْلُولَةِ فِي ظِلِّ شَجَرَة فِي يَوْمِ صَيْف ثُمَّ رَاحَ وَتَرَکَهَا».(31)
16. دنيا سراى عبور است نه دار اقامت: «الدُّنْيَا دَارُ مَمَرّ لاَ دَارُ مَقَر».(32)
17. دنيا درياى عميقى است که گروه زيادى در آن غرق و هلاک مى شوند: «إِنَّ الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ قَدْ غَرِقَ فِيهَا عَالَمٌ کَثِيرٌ».(33)
18. دنيا همانند مار خوش خط و خالى است که ظاهرش نرم است و در باطنش سم کشنده است، که در آغاز نامه مورد بحث آمده بود.🥀
🔟
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀پی نوشت:
1. سند نامه: بخش اوّل اين نامه را مرحوم کلينى پيش از شريف رضى در جلد دوم اصول کافى آورده است ولى اشاره اى به اينکه نامه اى بوده که به «سلمان فارسى» نگاشته شده نکرده است و همچنين شيخ مفيد آن را در ارشاد و قاضى قضايى در دستور معالم الحکم و مرحوم شيخ ورام در تنبيه الخواطر آورده اند با تفاوت هايى که نشان مى دهد از مصدرى غير از نهج البلاغه گرفته اند. در ضمن مرحوم سيد رضى قسمت اوّل اين نامه را در کلمات قصار شماره 119 ذکر کرده است (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 452).
2. «سُمّ» به هر ماده کشنده مى گويند (اين واژه با ضم، فتح و کسر سين خوانده مى شود و جمع آن «سموم» است).
3. (ألا وَإنّ الدُّنْيا دارُ غَرّارَة خَدّاعَة تَنْکِحُ في کُلِّ يَوْم بَعْلاً وَتَقْتُلُ في کُلِّ لَيْلَة أهْلاً)، (نهج السعاده، ج 3، ص 174).
4. (فَإِنَّ الدُّنْيَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا رَدِغٌ مَشْرَعُهَا)، (نهج البلاغه، خطبه 83).
5. بنابراين تفسير «ما» موصوله و بنابر تفسير اوّل «ما» اشاره به زمان است.
6. «أشْخَصَتْهُ» از ريشه «اشخاص» به معناى بيرون راندن و خارج ساختن و ريشه آن «شُخوص» به معناى بلند شدن است.
7. «ايناس» از ريشه «اُنس» به معناى انس گرفتن است.
8. «اِيحاش» از ريشه «وحشت» به معناى به وحشت افکندن است.
9. ديوان پروين اعتصامى.
10. بحارالانوار، ج 22، ص 391.
11. فى ظلال نهج البلاغه، ج 4، ص 177 .
12. بحارالانوار، ج 22، ص 348، ح 64.
13. همان مدرک، ص 328، ح 36 و 37.
14. بحارالانوار، ج 16، ص 310 .
15. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 18، ص 36.
16. بحارالانوار، ج 22، ص 368، ح 7.
17. کهف، آيه 45.
18. نهج البلاغه، خطبه 83.
19. غررالحکم، 2166.
20. نهج البلاغه، خطبه 114.
21. غررالحکم، ص 130، شماره 2214.
22. نهج السعادة، ج 3، ص 174.
23. نهج البلاغه، کلمات قصار، 64.
24. مجموعه ورام، ج 1 ص 148.
25. بحارالانوار، ج 1، ص 152.
26. همان مدرک، ج 14، ص 319، ح 20.
27. بحارالانوار، ج 70، ص 119.
28. همان مدرک، ص 88 .
29. غررالحکم، 2361.
30. نهج البلاغه، خطبه 109.
31. بحارالانوار، ج 70، ص 119، ح 111.
32. نهج البلاغه، کلمات قصار، 133.
33. کافى، ج 1، ص 15، ح 12.🥀
1⃣1⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
از #علی آموز اخلاص عمل
ترجمه و شرح #حکمت ۲۴۲ نهج البلاغه :
حفظ حرمت بین خود و خدا
🌺🌹🌺🌹🌺🌹
وَ قَالَ (علیه السلام): اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ.
🔸🔹🔸🔹🔸🔹
ارزش ترس از خداوند (اخلاقى، اعتقادى):
و درود خدا بر او، فرمود: از خدا بترس هر چند اندك، و ميان خود و خدا پرده اى قرار ده هر چند نازك.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
تمام پردهها را پاره مكن!
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، افراد ضعيف الايمان را از پردهدرى كامل برحذر مىدارد و مىفرمايد: «تقوا و پرهيزكارى پيشه كن، هرچند كم باشد و ميان خود و خدا پردهاى قرار ده، هرچند نازك باشد»؛ (اِتَّقِ اللّهَ بَعْضَ التُّقَى وَإِنْ قَلَّ، وَاجْعَلْ بَيْنَکَ وَبَيْنَ اللّهِ سِتْراً وَإِنْ رَقَّ).
روشن است كه مخاطب در اين كلام حكمتآميز، اولياء الله و پاكان و نيكان وپرهيزكاران سطح بالا نيستند، بلكه مخاطب، تودههاى مردمند كه گاه لغزشى براى آنها پيدا مىشود و به گناه نزديك شده و يا آلوده مىگردند. گاه در ميان آنها كسانى يافت مىشوند كه همه پردهها را پاره كرده و به اصطلاح، پلهاى پشت سر خويش را ويران مىسازند و رابطه خود را به كلى با خدا قطع مىكنند. امام عليه السلام به آنها خطاب كرده، مىفرمايد: اگر لغزشى هم پيدا كرديد، پردهدرى كامل نكنيد؛ لااقل بخشى از تقوا را حفظ كنيد كه اميد است شما را به سوى خدا بازگرداند و توفيق توبه كامل پيدا كرده از هرگونه گناه پاك شويد. تقوا مانند بسيارى از فضايل اخلاقى، داراى درجات متفاوتى است؛ گاه بهقدرى والاست كه به سرحدّ عصمت مىرسد و گاه به اندازه تقواى بزرگانى مىرسد كه در درجات بعد از معصومين قرار داشتهاند؛ مانند سلمانها وابوذرها و علماى راستين، و گاه بهقدرى ضعيف مىشود كه صاحبش را بر لب پرتگاه قرار مىدهد.
در قرآن مجيد به اينگونه افراد اشاره شده و در آيه 102 سوره «توبه» مىخوانيم: «(وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلا صَالِحآ وَآخَرَ سَيِّئآ عَسَى اللهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ)؛ و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند وكار خوب و بد را به هم آميختند. اميد مىرود كه خدا توبه آنها را بپذيرد. به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!».
واژه «سَتر» (پرده) درواقع كنايه از حاجب و مانعى است كه انسان را از طغيان باز مىدارد و جمله «وَإنْ رَقَّ» (هرچند نازك باشد) اشاره به ضعيف بودن اين حاجب و مانع است.
مرحوم «مغنيه» در شرح نهجالبلاغه خود در جلد 4، صفحه 361 مىگويد: «گفتار امام عليه السلام مخصوصاً براى زمان ما كه عوامل گناه و شهوتپرستى زياد شده است صادق است؛ آنها كه دست كم اندكى از تقوا و ايمان داشته باشند همان مقدار إنشاءالله مايه نجاتشان مىشود. وى سپس به اين حديث معروف نبوى اشاره كرده كه مىفرمايد: «يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ عَلَى دِينِهِ مِثْلُ الْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ بِكَفِّه؛ زمانى بر مردم فرا مىرسد كه آن كس كه دين و ايمان خود را حفظ مىكند مانند كسى است كه شعله آتشى در كف دست خود نگاه داشته باشد».(1)
در حديث ديگرى آمده است: «لِلْعامِلِ مِنْكُمْ بِطاعَةِ اللهِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الصَّحابَةِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ مِنّا أوْ مِنْهُمْ؟ قالَ: بَلْ مِنْكُمْ؛ كسانى كه در آن زمان اطاعت فرمان خدا مىكنند معادل پاداش پنجاه نفر به آنها داده مىشود. يكى از صحابه عرضه داشت: پنجاه نفر از آنها يا از ما؟ حضرت فرمود: از شما».(2)
در آيات قرآن مجيد اشارههاى ديگرى نيز به امثال اين گروه شده است؛ از جمله در آيه 31 سوره «نساء» مىخوانيم: «(إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُّدْخَلا كَرِيما)؛ اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مىشويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مىپوشانيم؛ و شما را در جايگاه خوبى وارد مىسازيم».
همچنين در آيه 32 سوره «نجم» مىخوانيم: «(الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الاِْثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ)؛ همانان كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى مىكنند، جز گناهان صغيره (كه گاه آلوده آن مىشوند)؛ آمرزش پروردگار تو گسترده است».
كوتاه سخن اينكه اگر انسان راه خطا را مىرود لااقل بايد چنان باشد كه روى برگشت به درگاه خدا و تقاضاى عفو را داشته باشد و تمام پلها را پشت سر خود ويران نسازد. به گفته شاعر:
گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد (3)
پی نوشت:
(1) . بحارالانوار، ج 74، ص 99.
(2) . این حدیث در بحارالانوار به این صورت نقل شده: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ لَهُأَجْرُ خَمْسِینَ مِنْکُمْ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنَّا قَالَ نَعَمْ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنْکُمْ قَالَهَا ثَلاثاً».(بحارالانوار، ج 28، ص 47، ح 10).
(3) . سند گفتار حکیمانه : در مصادر، این کلام شریف از غررالحکم با تفاوتهایى نقل شده است؛ ولى زمخشرى در ربیع الابرار عین آنچه را که مرحوم سیّد رضى آورده نقل کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 189). اضافه مى کنیم ابن شعبه حرانى که قبل از مرحوم سیّد رضى مى زیسته این عبارت را با تفاوت مختصرى درکتاب تحف العقول آورده است. (تحف العقول، ص 361)
__________________________
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
[💯 @hazrateshah]
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
|•°🖤🌿•°|
اون عملیاتهایی که
خیلی سخت بود،
رمز عملیات #یا_زهرا (س) بود...
#حاجحسینیکتا🌱
💯 @hazrateshah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈🌱 گفتگو زیبای امیرالمومنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها 😔💔
#بانویپهلوشکسته
#فاطمیه
#استادپناهیان
💯 @hazrateshah
✍فواید #دائمالوضو بودن:
❶ فراوانی رزق و روزی
❷ كسى كه وضو بگیرد و صبر كند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود...
❸ افزایش طول عمر
❹ خواب با وضو، عبادت است
❺ مرگ با وضو، شهادت است
❻ نورانی بودن در قیامت
📖 مستدرک الوسائل؛ ج۱ ص۳۵۶ بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱
💯 @hazrateshah