🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
از #علی آموز اخلاص عمل
ترجمه و شرح #حکمت ۱۸۶ نهج البلاغه :
عاقبت ظلم و ظالم
🌺🌹🌺🌹🌺🌹
وَ قَالَ (علیه السلام): لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ.
🔸🔹🔸🔹🔸🔹
آينده سخت ستمكاران (اخلاقى، سياسى):
و درود خدا بر او، فرمود: آغاز كننده ستم، در قيامت انگشت به دندان مى گزد.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
سرنوشت ظالم آغازگر:
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود هشدار شدیدى به ظالمان و ستمگران مى دهد و مى فرماید: «آن ستمگر که ابتداى به ظلم مى کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) مى گزد»; (لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ).
امام(علیه السلام) این سخن را از آیه 27 سوره فرقان برگرفته است آنجا که مى فرماید: «(وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا); و (همان) روزى که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى بر گزیده بودم».
نکته شایان توجه این است که امام(علیه السلام) در اینجا ظالم را مقدم به «بادى» کرده یعنى آن کسى که ابتداى به ظلم مى کند، از این نظر که شخص دوم اگر مقابله به مثل کند ظلم نیست بلکه احقاق حقى است و اگر بیش از مقابله به مثل کند باز قبح و زشتى ظلم او به اندازه کسى که ابتدا به ظلم کرده نیست و تعبیر به «عَضَّة» (به دندان گزیدن) کنایه از شدت ناراحتى است، زیرا انسان هنگامى که به ناراحتى هاى شدید گرفتار مى شود; ناراحتى هایى که از خود او سر زده و خودش باعث و بانى آن بوده مى خواهد از خود انتقام بگیرد و براى این کار به آزار خویشتن مى پردازد; گاه بر سر و صورت خود مى کوبد و گاه دست خود را که با آن کار خلافى انجام داده مى گزد و همه اینها نشانه ناراحتى شدید از کار خویشتن و نوعى مجازات و انتقام از خود است.
در حدیثى از امام موسى بن جعفر(علیه السلام) مى خوانیم: «فى رَجُلَیْنِ یَتَسابّانِ فَقالَ: الْبادی مِنْهُما أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صاحِبِهِ عَلَیْهِ ما لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ; امام(علیه السلام) در مورد دو نفر که به هم دشنام مى دادند فرمود: آن کس که ابتدا کرده ظالم تر است و گناه او و گناه نفر دیگر بر اوست مادامى که مظلوم از حد تعدى نکند».(1)
جمله اخیر (ما لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ) ممکن است اشاره به آن قسم از سب باشد که مظلوم در انجام آن مجاز است مثل این که کسى به دیگرى بگوید: «لعنة الله علیک» و او در جوابش بگوید: «علیک لعنة الله» ولى در همان کتاب اصول کافى و بعضى کتب دیگر به جاى «ما لَمْ یَتَعَدَّ»، «ما لَمْ یَعْتَذِرَ» آمده است(2) اشاره به این که اگر شخص دشنام دهنده عذرخواهى کند و از کار خود توبه کرده و جبران نماید گناه او برداشته مى شود. این نسخه صحیح تر به نظر مى رسد، زیرا درباره نفر دوم تعبیر به «وِزْر» شده که نشان مى دهد او هم گناه کار است خواه تعدى کند یا تعدى نکند; ولى هرگاه مسئله عذرخواهى پیش آید مشکل حل مى شود.(3)
درباره ندامت ظالم و عاقبت کار او احادیث دیگرى نیز از معصومان(علیهم السلام) نقل شده از جمله در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الظُّلْمُ نَدامَةٌ; ستمگرى پشیمانى است».(4)
با این که مى دانیم ظلم سبب پشیمانى است ولى به قدرى این رابطه شدید است که حضرت فرموده ستمگرى عین پشیمانى است.
در حکمت 341 خواهد آمد که امام على بن ابى طالب(علیه السلام) فرموده است: «یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم» و شبیه همین تعبیر در حکمت 241 آمده است: «یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ» و مفهوم هر دو این است که روزى که خداوند از ظالم انتقام مى گیرد بسیار شدیدتر است از روزى که ظالم به مظلوم ستم مى کند.
در مورد تجسم اعمال در روز قیامت از بعضى روایات استفاده مى شود که ظلم به صورت ظلمت و تاریکى مجسم مى شود همان گونه که در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَاِنَّهُ ظُلُماتٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ; از ظلم بپرهیزید که در روز قیامت ظلمت و تاریکى است».(5)
نیز از روایات استفاده مى شود از جمله گناهانى که کیفر و عقوبت آن در این دنیا دامان انسان را مى گیرد ظلم است، همان گونه که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «ما مِنْ أَحَد یَظْلِمُ بِمَظْلَمَة إلاّ أَخَذَهُ اللهُ بِها فی نَفْسِهِ وَمالِهِ; هیچ کس به دیگرى ستم نمى کند مگر این که خداوند انتقام او را در جان یا مال او خواهد گرفت».(6)
این سخن را با حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم که فرمود: «إنَّ أسْرَعَ الْخَیْرِ ثَواباً الْبِرُّ وَإنَّ أسْرَعَ الشَّرِ عِقاباً الْبَغْىُ; چیزى که ثواب آن بسیار زود به انسان مى رسد نیکوکارى است و چیزى که مجازات آن زود دامن انسان را مى گیرد ظلم و ستم است»(7). (8)
پی نوشت:
(1). کافى، ج 2، ص 322، ح 3.
(2). همان، ص 360.
(3). بحث بیشتر درباره این موضوع را مى توانید در کتاب «انوار الفقاهة» در بحث مکاسب محرمه، ص 214 به بعد مطالعه فرمایید.
(4). مستدرک الوسائل، ج 12، ص 99 .
(5). کافى، ج 2، ص 332.
(6). همان، ح 12.
(7). بحارالانوار، ج 69، ص 195، ح 18.
(8). سند گفتار حکیمانه: صاحب کتاب مصادر نهج البلاغه، تنها منبعى که براى این کلام حکیمانه مربوط به پیش از سید رضى نقل مى کند، تفسیر على بن ابراهیم است که آن را به این شکل آورده است: «لِلظّالِمِ (غَداً) بِکَفَّیْهِ عَضَّةٌ وَالرَّحیلُ وَشیکٌ وَلَلاخِلاّءِ نَدامَةٌ إلاّ الْمُتَّقُونَ (المتقین)». (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 151)
_____________________________
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
[💯 @hazrateshah]
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#علامت_یقین
🌷امیرالمؤمنین#علی (علیه السلام) فرمودند:
✅آرزوی کم
✅و اخلاص در عمل
✅و وارستگی (زهد)در دنیا
علامت یقین است.
🖇المواعظ العددیه_جلد2_باب سوم_حدیث2976
💯 @hazrateshah
📖 #فضائل
رسول خدا صلّیالله علیه وآله وسلّم فرمودند: بر ساق عرش نوشته شده:
نیست خدائی جز الله و شریکی ندارد، و محمّد (صلی الله علیه وآله) رسول من است که او را به علی(علیه السلام) یاری نمودم.
قندوزی حنفی در ینابیع الموده ؛ صفحه ۲۳۸.
.
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
عبدالله بن مسعود میگوید از رسول خُــدا(ص) شنیدم که فرمودند: خـورشید دو چهـره دارد؛ یک روی آن بر اهل آسمان نور میدهد و روی دیگر آن برای اهل زمین نور افشانی میکند و بر هر روی آن نوشته ای است. سپس فرمود: آیــا میدانید آن نوشته ها چیست؟ مردم عرضه داشتند: خُــدا و رسولش داناتر هستند. در آن هنگام پیــامبر گرامی(ص) فرمودند: بر آن جهتی که به سوی اهل آسمان است نوشته شده اللهُ نورُ ألسَمَاواتِ وَ أَلأَرض یعنی خُــداوند نور آسمانها و زمین است، و بر آن جهت دیگر که اهل زمین آن را مُشاهده میکنند نوشته شده است علیًّ نورُ ألأَرَضین یعنی علی(ع) روشنائی زمین است.
(ارشاد ألقلوب : ج2/ ص138، بحـار ألأنوار: ج27/ ص9/ ح21، ألقطرة: ج1/ ص243)
🔸 فقط حیدر امیرالمومنین است 🔸
کانال مدح مولا امیرالمومنین علیه السلام
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🥀✉️۴۲🥀و من كتاب له (علیه السلام) إلى عمر بن أبي سلمة المخزومي و كان عاملَه على البحرين، فعَزَلَه، و استعمل نعمانَ بن عجلان الزّرقي مكانَه:
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي قَدْ وَلَّيْتُ النُّعْمَانَ بْنَ عَجْلَانَ الزُّرَقِيَّ عَلَى الْبَحْرَيْنِ وَ نَزَعْتُ يَدَكَ، بِلَا ذَمٍّ لَكَ وَ لَا تَثْرِيبٍ عَلَيْكَ، فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ الْوِلَايَةَ وَ أَدَّيْتَ الْأَمَانَةَ؛ فَأَقْبِلْ غَيْرَ ظَنِينٍ وَ لَا مَلُومٍ وَ لَا مُتَّهَمٍ وَ لَا مَأْثُومٍ. [فَقَدْ] فَلَقَدْ أَرَدْتُ الْمَسِيرَ إِلَى ظَلَمَةِ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِي،
فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ إِقَامَةِ عَمُودِ الدِّينِ، إِنْ شَاءَ اللَّه.🥀
1️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🌹معانی لغات عربی🌹
🥀التَّثْرِيب: سرزنش، ملامت.
الظَنِين: متهم، مظنون.
الظَلَمَة: جمع «ظالم»، ستمگران.
أسْتَظْهِرُ بِهِ: از او كمك مى خواهم.🥀
2️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀نامه آن حضرت (ع) به عمر بن ابى سلمه مخزومى كه عامل آن حضرت در بحرين بود. او را عزل كرده و نعمان بن عجلان زرقى را به جاى او برگماشته است:
اما بعد. من نعمان بن عجلان زرقى را بر بحرين امارت دادم و تو را، بى آنكه بر تو نكوهشى و سرزنشى باشد، از آنجا برداشتم. تو وظيفه خويش در امارت، نيك، به جاى آوردى و امانتى را كه به تو سپرده بودم، نيك ادا كردى. اينك به نزد من بيا. نه به تو بدگمانم و نه تو را ملامت مى كنم و نه متهم هستى و نه گنهكار. مى خواهم بر ستمكاران شامى بتازم و دوست دارم كه تو هم با من باشى. زيرا از كسانى هستى كه در جهاد با دشمن و برپاى نگهداشتن دين به تو پشتگرم توان شد. ان شاء الله.🥀
3️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀إلى عُمَرِ بْنِ أبی سَلَمَةِ المَخْزُومی وَکانَ عامِلُه عَلَى الْبَحْرَیْنِ فَعَزَلَهُ وَاسْتَعْمَلَ نُعْمانَ بْنِ عَجْلانِ الزُّرَقی مَکانَه.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به عمر بن ابى سلمه مخزومى فرماندار آن حضرت بر بحرين است که او را برکنار کرد و نعمان بن عجلان زُرَقى را به جاى او منصوب فرمود.(1)
📝نامه در یک نگاه:
امام(علیه السلام) در این نامه عمر بن ابى سلمه (فرزند ام سلمه همسر پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)) و ابوسلمه که از طرف آن حضرت فرماندار بحرین بود را مخاطب قرار داده و از خدمات او تشکر مى کند و او را از آن منصب فرا مى خواند تا در جنگ صفین همراه امام(علیه السلام) باشد و نعمان بن عجلان را که از بزرگان قبیله بنى عجلان بود به جاى او مى گمارد.
امام(علیه السلام) براى اینکه خاطر ابن ابى سلمه از این جابجایى مکدر نباشد، از زحمات او قدردانى کرده و با تعبیراتى محبّت آمیز مثل اینکه «دوست دارم تو در جهاد با دشمن و براى برپا داشتن ستون دین همراه من باشى» او را مخاطب قرار مى دهد. امام(علیه السلام) با این طرز برخورد خود نسبت به فرماندارى که او را عزل کرده و دیگرى را به جاى او نشانده راه و رسم دلجویى را نسبت به چنین اشخاصى به ما مى آموزد.
آفرين، مأموريت خود را خوب انجام دادى:
امام(عليه السلام) اين نامه را چنين آغاز مى کند:
«اما بعد (از حمد و ثناى الهى) من نعمان بن عجلان زُرَقى را به فرماندارى بحرين منصوب کردم و تو را از آنجا برگرفتم»;
(أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي قَدْ وَلَّيْتُ النُّعْمَانَ بْنَ عَجْلاَنَ، الزُّرَقِيَّ عَلَى الْبَحْرَيْنِ، وَ نَزَعْتُ يَدَکَ).
ولى از آنجا که عمر بن ابى سلمه، مرد پاک نهاد و مخلص و مدير و مدبر بود و ممکن بود اين تغيير مأموريت خاطر او را مکدر کند، امام(عليه السلام) با هشت جمله کوتاه و پرمعنا به او اطمينان داد که مطلقا خطايى از او سر نزده و نگرانى درباره او وجود نداشته است.
فرمود: «بى آنکه تو را مذمت کنم و يا ملامتى بر تو باشد، چرا که تو زمامدارى و مأموريت خود را به نيکويى انجام دادى و حق امانت را ادا نمودى، بنابراين به سوى ما بيا بى آنکه مورد سوء ظن يا ملامت باشى و نه متهم و نه گناهکار»; (بِلاَ ذَمّ لَکَ، وَلاَ تَثْرِيب(2)
عَلَيْکَ، فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ الْوِلاَيَةَ، وَأَدَّيْتَ الاَْمَانَةَ فَأَقْبِلْ غَيْرَ ظَنِين(3)،
وَلاَ مَلُوم، وَلاَ مُتَّهَم، وَلاَ مَأْثُوم(4)).
امام در اين تعبيرات کاملا به او اطمينان مى دهد که اين تغيير مأموريت نه تنها به علت کوتاهى او در انجام وظيفه نبوده، بلکه به سبب اين بوده است که مى خواهد ماموريت مهم ترى را بر دوش او بگذارد.
سپس به شرح اين مأموريت پرداخته مى فرمايد:
«من تصميم گرفتم به سوى ستمگران اهل شام (و براى مبارزه با معاويه و هوادارانش) حرکت کنم و دوست دارم تو با من باشى، زيرا تو از کسانى هستى که من در جهاد با دشمن و برپا داشتن ستون دين از آنها استعانت مى جويم. إن شاءالله»;
(فَلَقَدْ أَرَدْتُ الْمَسِيرَ إِلَى ظَلَمَةِ أَهْلِ الشَّامِ، وَأَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِي، فَإِنَّکَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ(5)
بِهِ عَلَى جِهَادِ الْعَدُوِّ، وَإِقَامَةِ عَمُودِ الدِّينِ، إِنْ شَاءَ اللهُ).
سوابق زندگى عمر بن ابى سلمه و وفادارى او نسبت به امام(عليه السلام) در تمام حالات ـ چنانکه در شرح حال او در بحث نکات خواهد آمد ـ نيز گواه بر اين معناست.
جمله «أَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِي» به معناى شهادت در رکاب حضرت نيست، بلکه به معناى حضور با آن حضرت است.
جمله «مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ...» نشان مى دهد که عمر بن ابى سلمه مردى شجاع باکفايت و کاملا وفادار به امام(عليه السلام) بود و تعبير به
«جِهَادِ الْعَدُوِّ، وَإِقَامَةِ عَمُودِ الدِّينِ» نشان مى دهد که عمر بن ابى سلمه مقام بسيار والا و موقعيّت فوق العاده اى داشت تا آنجا که براى اقامه ستون دين، امام(عليه السلام) از او يارى مى طلبد.🥀
5️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀نکته:
آشنايى با عمر بن ابى سلمه مخزومى و نعمان بن عجلان:
همان گونه که در عنوان و متن نامه فوق آمده است، عمر بن ابى سلمه به عنوان فرماندار پيشين و نعمان بن عجلان به عنوان جانشين او معرفى شده است و لازم است به وضع حالات هر دو آشنا شويم.
عمر بن ابى سلمه، مادرش ام سلمه همسر معروف پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) است که اين فرزند از شوهر پيشين خود نصيبش شد. وى در سال دوم هجرت در حبشه به دنيا آمد، زيرا پدرش ابو سلمه از مهاجران حبشه بود و پس از عمرى نسبتاً طولانى در سنه 83 هجرى در زمان خلافت عبد الملک ديده از جهان فرو بست، او احاديثى را از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) روايت مى کند.(6)
عمر بن ابى سلمه در جنگ جمل در خدمت على(عليه السلام) بود، مادرش او را تشويق به اين کار کرد و نامه اى براى اميرمؤمنان على(عليه السلام) نوشت و به دست او داد که در آن نامه آمده است:
اگر جهاد از زنان برداشته نشده بود من مى آمدم و در پيش روى تو با دشمنانت مى جنگيدم; ولى فرزندم را به جاى خودم فرستادم.
سپس اميرمؤمنان على(عليه السلام) او را به عنوان فرماندار و نماينده خود به حکومت بحرين و فارس مأموريت داد. براى افتخار او همين بس که در آغوش پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) پرورش يافت و در خدمت على(عليه السلام) بود.(7)
در بعضى از روايات آمده است که عمر بن ابى سلمه از کسانى است که روايت مربوط به امامت ائمه اثنى عشر را از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل کرده است.(8)
امّا نعمان بن عجلان از صحابه پيامبر(صلى الله عليه وآله) و از بزرگان انصار بود و سخنگو و شاعر آنها محسوب مى شد. از جمله اشعار او، شعر بلندى است که در روز سقيفه سرود و بعد از آنکه يارى انصار را در ميدان هاى مختلف نسبت به اسلام و پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) برشمرد، اشعارش را با اين دو بيت در حمايت از على(عليه السلام) پايان داد:
وَکانَ هَوانا في عَليّ وَ إنَّهُ * لاََهْلٌ لَها مِنْ حَيْثُ تَدْري وَلا تَدْري
وَصيُّ النَّبيِّ الْمُصْطَفى وَابْنُ عَمِّهِ * وَقاتِلُ فُرْسانِ الضَّلالَةِ وَالْکُفْرِ
«ما على را مى خواستيم و او شايسته خلافت بود اى عمر از آنجا که اطّلاع نداشتى.
او وصى پيغمبر برگزيده خداست و پسر عم اوست، او با سواران ضلالت و کفر پيکار کرد و آنها را از ميان برد».
به موجب همين سوابق، على(عليه السلام) حکومت بحرين را بعد از عمر بن ابى سلمه به او سپرد و بيت المال را به دست او داد
(امّا متأسفانه از آنجا که اموال کلان هميشه وسوسه انگيز و مفسده آفرين است) او به هر يک از افراد قوم و قبيله خود که به بحرين مى آمدند مبلغ قابل ملاحظه اى از بيت المال را مى بخشيد.
اين خبر به اميرمؤمنان على(عليه السلام) رسيد نامه اى به او نوشت و ملامتش کرد و از او حساب و کتاب بيت المال را مطالبه نمود; ولى نعمان چون نمى توانست حساب صحيحى ارائه دهد، باقى مانده اموال بيت المال را برداشته به شام گريخت و به معاويه ملحق شد.(9)🥀
6️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀پی نوشت:
1 . سند نامه: در کتاب مصادر نهج البلاغه آمده است: از کسانى که قبل از سيد رضى اين نامه را نقل کرده اند: ابن واضح (يعقوبى متوفاى 284) در کتاب تاريخ خود و بلاذرى (متوفاى 279) در کتاب انساب الاشراف است (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 346).
2 . «تَثْريب» از ريشه «ثَرْب» بر وزن «سرو» در اصل به پوسته نازکى از پيه مى گويند که گاهى روى معده و روده ها را مى پوشاند و هنگامى که به باب تفعيل مى رود (تثريب) به معناى کنار زدن آن پوسته است سپس به معناى سرزنش و توبيخ و ملامت به کار رفته، گويى با اين کار پرده گناه از چهره طرف کنار زده مى شود.
3 . «ظَنين» به معناى متهم است از ريشه «ظنة» به معناى تهمت گرفته شده. فرق آن با متهم که در عبارت آمده، ممکن است اين باشد که سوء ظن به متّهم از ظنين بيشتر است و در جايى گفته مى شود که قراينى بر اتهام کسى وجود داشته باشد.
4 . «مَأثُوم» به معناى کسى است که گناهى براى او ذکر مى کنند; ولى «آثم» به معناى شخص گنهکار است و هر دو از ريشه «اثم» بر وزن «اسم» به معناى گناه گرفته شده اند.
5 . «اَسْتَظْهِرُ» از ريشه «اِسْتِظْهار» به معناى يارى طلبيدن از کسى و پشت گرمى به او داشتن است.
6 . استيعاب، شماره 1882، شرح حال عمر بن ابى سلمه.
7 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16، ص 173.
8 . عيون الاخبار، ج 1، ص 38، ح 8 .
9 . مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 345 و 346.🥀
7️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
📃 #احادیث_تبری
عبد الله بن مسعود از ام سلمه از رسول خدا نقل میکند که فرمود:
ای ام سلمه! اگر بنده ای بین رکن و مقام هزار سال و پس از آن هزار سال (دیگر) خدا را عبادت کند ولی با بغض علی و خاندانش به ملاقات الهی برسد خدا او را در قیامت بر دوبینی اش در جهنم افکند.
ملحقات الاحقاق، جلد ۲۰، ص ۲۸۹.
.
💯 @hazrateshah
#تلنگر
✅🔵👈بعضی مواقع
یک چیزکوچک،
یک چیزبزرگی
رانابودمیکند⁉️‼️
🔴 🚙🚚گاهی وقتها میخ کوچکی وارد تایر ماشین شده و ماشین به آن بزرگی را از کار
می اندازد.
📛برخی از اعمال و اخلاق بد انسان، مثال همان میخ را دارند و انسان را از حرکت و سیرمعنوی بازمیدارند.
🔵مواظب اعمالمان باشیم.👌
🍀🌹🍀🌹🍀
💯 @hazrateshah