#کلیپ کاش ما بچه ها باهاش بودیم توی کربلا ...😔 سلام بر تشنه لبان 🏴@hazratrogayyeh

با هم ببینیم: "مسابقه ملی" 💫"آیه های نور در مکتب حسین( ع ) "💫 ⟨⟨از عاشورا تا اربعین ⟩⟩ 💠 ویژه کودکان و نوجوانان سراسر کشور 🔰محورها : 🚩 حفظ و تفسیر سوره مبارکه فجر ، رده سنی نوجوانان 🚩 حفظ پنج حدیث در مقام و منزلت امام حسین علیه السلام، رده سنی کودکان 🏆 جوایز : ۴۰ هدیه متبرک حرم امام حسین علیه السلام و ده ها جایزه ارزشمند دیگر ویژه کودکان و نوجوانان 📽 علاقمندان می توانند فیلم تولید شده را به آی دی https://eitaa.com/Quranharam تا تاریخ ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ ارسال نمایید . 🖇 فیلم را توسط موبایل به صورت افقی ضبط نموده و ارسال نمایید . ⏳ زمان آزمون رده سنی نوجوانان : ۲۵ شهریور ماه همزمان با ایام اربعین حسینی با مراجعه به سایت Qhkarimeh.com برگزار خواهد شد . 💻 دریافت فایل مسابقه: با مراجعه به سایت http://Qhkarimeh.com ، مرکز قرآن و حدیث کریمه اهل بیت (علیها السلام)

🏴 #شعر_کودکانه 🕯 📣 ویژه 🏴 #محرم تشنه لبی حسیــن جان گـــرچـــه لب فـــــراتی شبیـه کشتـــی نــوحی تــــو کشتـــــی نجاتی هـر کســــی مهربــــونه خوبــــی کنــه همیــشه آقـــا نجـــــاتش مـی‌ده ســـوار کشــتی مـی‌شه امـام حسیـــن عزیـــزه مهـربـــــون و قشنـــگه امـــا دل دشمنــــــــاش چه سختـــه مثل سنگه مثـل امـــام حسیـــــنه مهـــدی صــــاحب زمان چه خــــوب و نورانیه مثــــل ماه آسمـــــــان شبیــــه جـــدّشونــــه یـــه کشتــــی نجـــاته اگر که بــاشی بـــاهاش او همیــــــــشه بـاهاته 🏴 @hazratrogayyeh

🌷🕊 #داستان_کربلا👆👆 📜 نامه‌های #ماریه (قسمت 6) ⬛️ماریه هم بازی حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها در کاروان عاشوراست. ◼️ ‌ماریه میگه تعداد آدم بدها آنقدر زیاد شده که همه دشت رو پر کرده، ولی قاسم که برادرزاده آقای امام حسین می‌شه بهش گفته ما تا وقتی عمو عباس رو داریم نباید از هیچ چیزی بترسیم.🏴 ✍️ حامد عسکری 🏴@hazratrogayyeh

8⃣3⃣ قصه شب 💠 قصه‌ «حلما کوچولوی قهرمان» قسمت دهم ✍️ نویسنده: مجتبی ملک محمد 🎤 با اجرای: ناهید هاشم ‌نژاد،سما سهرابی، محمد علی حکیمی و رضا نصیری 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: بیان ارزش‌های اخلاقی و اهداف حرکت امام حسین علیه‌السلام است.

#قصه_متنی 🌸 حضرت_زینب سلام الله عليها یکی بود که همه بود این آغاز متفاوتی است برای همه داستان هایی که تا امروز شنیده ایم این داستان، داستان جاودانگی است داستان زنی از خاندان عشق داستان زینب عليها السلام دنیا که آمد جبرئیل بر پیامبر (ص) فرود آمد و سلام خدا را به پیامبر ابلاغ کرده و گفت نام این نوزاد را زینب بگذارید ، خداوند بزرگ این نام را برای او برگزیده است نامش را زینب گذاشتند که زینت پدر باشد. چادر خاکی مادر را سر می کرد و در سجاده اش نماز می خواند. فقط سه سالش بود، از کودکی اهل عبادت بود و هر آن چه که از مستحبات بود را انجام می داد. او اهل نافله بود. بچه ها عاشقش بودند ، لحظه ای از عمه شان جدا نمی شوند. دختران آل هاشم آرزو داشتند مثل او باشند. همه به او پناه می بردند. دلسوز بود، دلسوز اسرا زینب مهربان بود. غم نداشتن مادر از دست دادن پدر و برادر بزرگتر بس نبود که باید شاهد شهادت امام حسین می بود. شهادت فرزندان و یاران با وفا غم شهادت کم نبود که غصه دار اسرا شد غصه دار حرم و کاروان امام (ع) زینب صبور بود. هر که وارد کاخ یزید می شد دست و پایش را گم می کرد ، می ترسید اما زینب لبریز از اقتدار بی هیچ ترسی قدم بر می داشت زینب شجاع بود . راه امام بدون زینب نا تمام می ماند باید می گفت، از مظلومیت امام، از ظلم یزید باید می گفت از دین پیامبر که در روزگار یزید منحرف شده بود باید حقیقت را به جهان نشان می داد. او روشنگر بود. 🏴@hazratrogayyeh

#کلیپ_کودکانه #ستاره_های_کربلا درد و دل حضرت رقیه جون با پدرشون امام حسین جون ( بابا دوست دارم خیلی زیاد ....) 🖤@hazratrogayyeh