eitaa logo
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
300 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
63 فایل
🍀 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🍀 🌷اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن🌷 🌹السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ🌹 با سلام واحترام خدمت شما این کانال به جهت اطلاع رسانی وارسال پیام های حسینیه راه اندازی شده است.یاعلی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 بیانات آیت‌الله‌العظمی جوادی‌آملی در رابطه با امر‌به‌معروف‌ونهی‌ازمنکر: 💢 «آنگاه ما معلم نیستیم، ما مرشد نیستیم، ما مبشّر نیستیم، ما منذر نیستیم، ما فرمانده‌ایم. امر می‌کنیم. بر او واجب است حرف ما را گوش کند. چون داریم امر می‌کنیم. و اگر به کسی بگوییم عفاف را رعایت کن و رعایت نکند دو گناه کرده. یکی قل للمؤمنون را عمل نکرده یکی فرمان ما را اطاعت نکرده» ✌️جنبش مردمی حلال‌زاده ها
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت شصت و پنجم در همان ایام وقتی درباره کرامات و
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت شصت و ششم یادم هست احمد اقا عینکی شده بود.گفتم خب شما قران بیشتر بخوان. میگویند هرکس قران بخواند مشکلات ودرد چشمانش برطرف میشود. لبخندی زدو گفت:می دانم که اگر به نیت شفای چشم خودم قران بخوانم، حتما ضعف چشمم برطرف میشود! اما نمیخواهم به این نیت قرآن بخوانم!می خواهم زندگی ام روال عادی داشته باشد. آن ایام نورانی خیلی زود سپری شد.با شروع پاییز مدارس باز شد و تابستان زیبای من به پایان رسید. اما نمی دانستم این اخرین فرصت های من در کنار احمد اقاست که سریع طی میشود ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🕊🌹
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋صلی الله علیک یا اباعبدالله 🖤 چشم خود تا باز کردم ابتدا گفتم با زبان اشکهایم بی صدا گفتم یاد تو واجب ترین رکن نمازم بوده است در قنوت خویش قبل هر دعا گفتم ✋اَلسَّلامُ عَلَیک یا اباعبدالله الْحُسَيْنِ
🥀 🔅السَّلامُ عَلَیْكَ یا بابَ اللَّهِ و َدَیّانَ دینِهِ... 🌱سلام بر تو ای دروازه ارتباط با خدا که جز از درگاه تو به ساحت او راهی نیست! 🌱و سلام بر تو ای حکمفرمای دین، که نیکان و بدان را سزا خواهی داد... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان 🖤↫• 🪴↫•
✨وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ✨ 🌱و همانا شما آدمیان را بیافریدیم و آن گاه که بدین صورت کامل آراستیم، فرشتگان را به سجده آدم مأمور کردیم، همه سجده کردند جز شیطان که از جمله سجده کنندگان نبود.🌱 🌸سوره اعراف آیه 11🌸
🌼 حضرت فاطمه سلام الله علیها: هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد، خداوند عز و جل بهترين چيزى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد. 📗 بحار الانوار، ج۶۷ ص۲۵۰
🌷 آیت الله شیخ محمدتقی بهلول نقل میکردند : ✍ ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت : کاروان را نگه‌دار ، می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. ☘ کاروان دار گفت : بی‌بی❗دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. ☘ مادرم گفت : نه❗می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. ☘ کاروان‌دار گفت : نه مادر . الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت : نگه‌دار. او گفت : اگر پیاده شوید ، شما را می‌گذارم و می‌روم. مادرم گفت : بگذار و برو. ☘ من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ ☘ من هستم و مادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا می‌رسد و ممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. ☘ لحظه به لحظه رعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد ؛ در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان می‌آید. ☘ کنار جاده ایستاد و گفت : بی‌بی کجا می‌روی؟ مادرم گفت : گناباد. او گفت : ما هم به گناباد می‌رویم. بیا سوار شو ☘ یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت : ☘ من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم. سورچی گفت : خانم ، فرماندار گناباد است. بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد ؛ کسی نیست شما را ببرد. ☘ مادرم گفت : من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم. در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است ؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت؛ ☘ آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت : مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم داخل درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. ☘ در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. 🖋 اگر انسان بنده‌ ی خدا شد ، بيمه مى‌شود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مى‌كند. «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶
💢 اقتدا به امام جماعت در تشهد آخر نماز 💠 اگر زمانی به جماعت برسد که امام مشغول خواندن تشهد رکعت آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید نیت کند و پس از تکبیرة الاحرام بنشیند و تشهد نماز را با امام بخواند ولی سلام نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید، بعد بایستد و نماز را ادامه بدهد؛ یعنی حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند. ◀️ این عمل مختص تشهد آخر نماز جماعت و برای درک ثواب جماعت است و نمی توان آن را در تشهد رکعت دوم نمازهای سه رکعتی و چهار رکعتی انجام داد. 🔺 رساله نماز و روزه آیت الله خامنه ای/ مسأله ۷۵۰ 📎 📎 📎
🌸🍃🌸🍃 خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند و رفتنش چیزی از آن کم. حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد. باید که جای پایش در این دنیا بماند. آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود. نیامده ایم تا جمع کنیم، آمده ایم تا ببخشیم، آمده ایم تا عشق را، ایمان را، دوستی را با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم... آمده ایم تا جای خالی ای را پر کنیم که فقط و فقط با وجود ما پُر می شود و بس! بی حضور ما نمایشِ زندگی چیزی کم داشت. آمده ایم تا بازیگر خوب صحنه ی زندگی خود باشیم... پس !