eitaa logo
HDAVODABADI
1هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
199 ویدیو
17 فایل
خاطرات و تصاویر اختصاصی دفاع مقدس
مشاهده در ایتا
دانلود
سالروز تولد عشقم عزیز جانم سردار دلیر مقاومت اسلامی لبنان شهید "حسّان اللّقیس" سه‌شنبه ۲۳ مهر ۱۳۴۲ ولادت عشقم عزیز جانم اولین دیدار: بهار ۱۳۶۲ لبنان، بعلبک: مقر امام مهدی (عج) آخرین دیدار: پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۸ لبنان، بعلبک، خانۀ حسّان بوسه بر دستش و عکس دو نفره شهادت: سه ‌شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۲ لبنان، بیروت، داخل ماشین در پارکینگ خانه به دست جوخه های ترور رژیم صهیونیستی انتشار کتاب: عقل درخشان - فارسی: آذر ۱۳۹۳ تهران، نشر یا زهرا (س) انتشار کتاب: العقل المبدع – عربی: آذر ۱۳۹۸ لبنان، بیروت، دار المودة للترجمة والتحقيق والنشر حمید داودآبادی ۲۲ مهر ۱۴۰۳ به امید زیارت و شفاعت شهدا پس از عملیات بزرگ دیروز در جنوب لبنان علیه متجاوزین که دقیقا مصادف بود با سالگرد تولد حاج حسان لقیس ‌که دشمنان به خاطر ذهن ‌نوآور و شگفتش‌به او لقب "عقل درخشان" داده بودند لبنانیها عکس او را بعنوان بنیانگذار واحد پهبادی حزب، استوری کردند.
سوختم خم شدم اینجاست که گفتم: کمرم! وقتی بعد از حدود ۱۰ سال رفیقت رو می بینی عشقت را می یابی در حالی که او غرقه در خون‌از تیر کین دشمن وحشی زیر خروارها خاک خفته و تو ... ۱۰ سال منتطر چنین فرصتی بودم تا خودم را در آغوشش رها کنم دستانش را دور کمرم ‌گره کند با کف دستها بر پشتم بکوبد و با همان لهجه قشنگ عربی - فارسی شیرینش بگوید: - حمید ... حمید ... حمید ... و عطر خوش داشتنش تا عمق وجودم سرازیر شود! و من با عشق ببویمش ببوسمش و سبحان الله بر زبانم‌ جاری شود! بر دستان محکم و سختش بوسه زنم که کاری که آنها کرده اند بغض و کینه شقی ترین اشقیا را به همراه داشته که دست آخر به آرزوی نحس دیرینه شان رسیدند و او را در خانه اش به شهادت رساندند اولین دیدارم با شهید قهرمان دوست داشتنی آرزوهایم که همچنان دلتنگش هستم ‌و مشتاق زیارتش به یاد او که تا دم مرگ لحظه ای فراموشش نمی کنم و محتاج شفاعتش هستم برای آشنایی با این پدر و پسر کتاب "عقل درخشان" منتشر شده از سوی نشر یا زهرا (س) را بخوانید تا ببینید عشق چه طعم جانبخش و روح ستانی دارد! حمید داودآبادی یکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ لبنان - بعلبک - گلزار شهدا بر سر مزار پدر و پسر شهید حسان و علی اللقیس
معما به پایان رسید: اسماعیل قاآنی فرمانده سپاه قدس صبح امروز در فرودگاه مهرآباد ایران در حالی که منتظر تابوت عباس نیل‌فروشان فرماندهی که همراه با نصرالله در بیروت کشته (شهید) شد، عالی‌ترین مقام این سازمان در لبنان بود، در انظار عمومی حاضر شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️اینکه راوی کتاب خود نویسنده‌ی کتاب باشه یکی از خوبی‌های یک اثر هست که می‌تونه راحت‌تر با مخاطب ارتباط برقرار کنه. 📖کاری که کتاب و نویسنده‌اش حمید داودآبادی انجام دادن. ماجرا‌های رفاقت داودآبادی و ✅توی این کتاب یک سیر مشخص دارن و پراکنده نیستن. و این یکی دیگه از خوبی‌های این اثر در کنار متن روون و بدون دست‌اندازش هست. 💯کتابی که چندسال پیش رهبر انقلاب اون رو مطالعه کردن و توی نمایشگاه امسال درباره‌اش به نویسنده توضیح دادن. 🎥با هم کمی درباره‌ی این کتاب ببینیم و لذت ببریم. 📝 │ ۳۰۸ صفحه│ قطع: رقعی│ نویسنده: حمید داودآبادی مشاهده و تهیه کتاب: 👇👇 https://manvaketab.com/book/223197/ 📚 انتشارات شهید کاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi
🌸 هدیه یک انگشتر منسوب به عثمان بن سعید (ره) نائب اول امام زمان (عج) توسط شهید سید حسن نصرالله به رهبر معظم انقلاب اسلامی 🔹 در انتهای نامه نوشته است: اگر می‌توانستم حتما روحم و عمرم را با رضایت و شُکر تقدیم به سید و مولایم حضرت امام خامنه‌ای می‌نمودم. روحم فدای او باد و خدا عمر شریفش را طولانی کند. انگشتر سفیر امام (ع) را به نائب امام (ع) در این عصر تقدیم می‌کنم. نکته مهم: باید ولایت‌مداری و عشق به ولایت فقیه و بصیرت و ادب را از سیدالشهداء مقاومت یاد بگیریم. سلام و درود و صلوات الهی بر او و همه شهدای جبهه حق. ┄┅═✧☫✧═┅┄
تولدم مبارک! وقتی به دنیا می آییم ، در گوشمان اذان می گویند وقتی از دنیا می رویم، برایمان نماز می خوانند همۀ زندگی همین است: فاصلۀ یک اذان تا نماز! تولدم مبارک! همیشه گفته ام، باز می گویم: من در زندگی خود، دو تاریخ تولد دارم: یکشنبه ۲۵ مهر ۱۳۴۴ در شهر تهران قدم بر دنیای خاکی گذاشتم در گوشم اذان گفتند! شنبه ۲۵ مهر ۱۳۶۰ در جبهۀ سومار قدم بر فضای آسمانی جبهه گذاشتم عاشق خدا شدم! چهترشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۳ سالروز دنیایی شدنم مبارک به امید عاقبت بخیری و آسمانی شدن کِی شود وقت نماز ؟! @hdavodabadi
ارتباط مستقیم با حمید داودآبادی رزمنده، جانباز، نویسنده، عکاس و پژوهشگر در ایتا و تلگرام @davodabadi61
عاشق نشو، به کسی دل نبند همین که بفهمد: جانت برایش درمی‌رود درمی‌رود! من، بدجوری عشق و فراغ را چشیدم به‌ بیش از ۱۰۰ دوست، دل دادم ‌و دل باختم از مهر ۱۳۶۰ در سومار، تا مهر ۱۴۰۳ در بیروت از مصطفی کاظم‌زاده، تا سیّد عزیز ...! همه شان، تا دیدند، جانم برای‌شان در رفته در رفتند ... همه با شهادت! پس، برای اینکه، جانت جلوی چشمت نرود عاشق نشو! در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن من خود به‌چشم خویشتن،دیدم که جانم می‌رود حمید داودآبادی مهر ۱۴۰۳ پس از ۴۳ سال شکست عشقی! @hdavodabadi
جنگ زد نعره ولی پنجره ها را بستید به غنائم که رسیدیم، به ما پیوستید کسی از پنجره بسته خروشی نشنید هر چه گفتیم که آمده، گوشی نشنید تابستان ۱۳۷۲ درب ورودی ، استاد حاج ، مرحوم حاج آن روزها که شیخ محمدعلی رئیس وقت حوزه هنری (تاجر و قهوه خانه دار امروز، پدر رئیس !) ورود حاج محمد رضا را به حوزه هنری ممنوع کرده بود. درست همون کاری که آن زمان با سید شهیدان شهید سید کرد! آقاسی هم در جواب او، این گونه سرود: از آن روزی که در خون پر گشودم به ممنوع الورودم روح مرحوم حاج محمدرضا آقاسی شاد و با اهلبیت (ع) که عمری برایشان سرود، محشور باد. خدا به استاد عزیز حاج مرتضی سرهنگی بنیانگذار که همه نویسندگان و شاگردان و مدیون ایشانند، شفا و شفاعت عطا فرماید. حمید داودآبادی @hdavodabadi
بسم الله الرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. رزمندۀ مجاهد، پزشک متعهد و خدوم، صاحب خلق رفیع، دوست و رفیق متواضع، عبد مخلص لله، بندۀ زاهد و عابد خداوند تبارک و تعالی، رزمندۀ دوران انقلاب، 8 سال دفاع مقدس، جنگ آزادسازی جنوب لبنان، جنگ 33 روزه و جنگ دفاع از حرم و حریم اهل بیت در سوریه، همرزم شهدای والا مقامی چون شهید ابراهیم همت و شهید احمد متوسلیان، از خدمتگزاران و نگهبانان حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، شهید والا مقام دکتر علی حیدری، پس از عمری مجاهدت در راه خدمت به انقلاب و اهل بیت علیهم السلام، در مسیر یاری رساندن به مستضعفان مظلوم غزه و لبنان، در پی حملۀ هوایی جنگنده های رژیم به جنوب لبنان به لقای معشوق خود حضرت ابا عبد الله و همرزمان شهیدش پیوست. حقا که شهادت نصیب کسانی می شود که در زندگی خود شهیدانه زیستند و عاشقانه برای رسیدن به این آرزوی خود کوشیدند. انا لله و انا الیه راجعون و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. زمان و مکان تشییع این شهید بزرگوار متعاقبا اعلام خواهد گردید.
بنام خداوند سبحان دنبال یک ناشر می‌گردم برای چاپ کتاب‌های جدیدم و چاپ مجدد کتاب‌های قبلیم که امتیازشان را ازناشران قبلی گرفتم متعهد، بااخلاق، باوجدان، سرکارنگذار پایبند به بندبند قرارداد مکتوب خوش‌حساب، حلال‌خور، راست‌گو تا لقمه چرب‌تر دید، همه را فدا نکند دولتی یا غیردولتی فرقی نمی‌کند تیراژش خوب و توزیعش واقعی باشد اگر چنین ناشری گیر آوردید سلام مرا بهش برسانید و بگویید در دایرکت بهم پیام بدهد! حمید داودآبادی آبان ۱۴۰۳
شهادت حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید هاشم صفی‌الدین رو به خانم زینب سلیمانی یادگار حاج‌قاسم عزیز هم تسلیت میگیم جناب سیدهاشم پدر همسر زینب خانم سلیمانی بودن
همسایه‌های جنگ و صلح عنایت صحتی شکوه سوم خرداد ۱۳۶۱ رزمندگان اسلام موفق شدند در عملیات "الی بیت المقدس" اشغالگران بعثی ارتش صدام را از خرمشهر اخراج کنند. در اولین ساعت بعد از آزادی خرمشهر، بچه‌های خرمشهر که پاییز 1359 بیش از ۳۴ روز دلیرانه جلوی صدامی‌ها مقاومت کرده بودند، با ذوق و شوق فراوان وارد شهر شدند. بهروز مرادی، به محض ورود به شهر، یاد چیزی افتاد. چند تا از نیروها را با خود همراه کرد و به طرف میدان فرمانداری رفت. از قدیم، نرسیده به میدان، کتابخانه‌ای قرارداشت. بهروز با اضطراب وارد ساختمان یک طبقۀ کتابخانه شد. به محض ورود، همه در جا خشکشان زد. تعدادی اسکلت، وسط سالن کتابخانه دور هم افتاده بودند. کتاب‌های قفسه‌ها، روی آنها ریخته بودند. بهروز با بغض و اشک گفت: - آبان ۱۳۵۹ که عراقی‌ها داشتند خرمشهر را اشغال می‌کردند، اینها ۱۲ نفر از تکاوران نیروی دریایی ارتش مستقر در خرمشهر و چندتایی هم بچه‌های سپاه بودند که در کتابخانه پناه گرفته بودند و نمی‌گذاشتند عراقی‌ها به پل خرمشهر نزدیک شوند. آن موقع یکی دو بار آمده بودم پیش آنها. بعداً شنیدم گلولۀ خمپارۀ بعثی‌ها به سقف کتابخانه خورده و همۀ آنها شهید شده‌اند. از آبان ۵۹ تا امروز (سوم خرداد ۱۳۶۱) منتظر بودم تا بیایم و ببینم چه بر سر اینها آمده است. بچه‌ها، آرام و با احترام، کتاب‌ها را کنار زدند و استخوان‌ها را از میان آوار سقف درآوردند تا برای خانواده‌های شان که بیش از یک سال و نیم دنبال بچۀ خود می‌گشتند، بفرستند. آن کتابخانه امروز نوسازی شده است. نمی‌دانم آیا در سالن کتابخانه نوشته‌اند: 12 رزمندۀ غیرتمند ارتشی و سپاهی که هرکدام از یک نقطۀ ایران برای دفاع از وطن خویش به خرمشهر آمده بودند، در این کتابخانه، بیش از یک سال با "جنگ و صلح"، "بینوایان" و "پیرمرد و دریا" همسایه بودند؟! بهروز مرادی، رزمنده، عکاس، نقاش، خبرنگار و نویسندۀ اهل خرمشهر ۴ خرداد ۱۳۶۷ آخرین روزهای جنگ، در شلمچه به شهادت رسید و در خرمشهر به خاک سپرده شد. بازنوشتۀ حمید داودآبادی