eitaa logo
کانال درسی12
406 دنبال‌کننده
257 عکس
308 ویدیو
1.3هزار فایل
ویژه دانش آموزان پایه دوازدهم فارسی،علوم وفنون ادبی،نگارش ارتباط با مدیرکانال: حسین عبادی https://eitaa.com/FotoFarhang
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 نکته‌ی مهم املایی 🔴 در املا چگونه فرق بین واژه‌های "گزاردن" و "گذاردن" را تشخیص دهیم؟ یا به عبارت دیگر کجا باید گزاردن بنویسیم و کجا گذاردن؟ پاسخ : ☆ تنها راهِ تشخیص، دقّت در معنای آن‌هاست ! ☆ پس برای اینکه بینِ املای کلمه‌های (گزاردن و گذاردن) دچار اشتباه نشویم؛ فقط لازم است به معنای این واژه‌ها دقّت کنیم ! ☆(گزاردن) : به معنای انجام‌دادن یا ادا کردن یا به‌جای‌آوردنِ کاری است و هم‌چنین به عنوانِ پسوندِ شغلی نیز در مشاغل و حرفه‌ها به‌کارمی‌رود. مانند :👇👇👇👇👇 ⭕️ نمازگزار (اداکننده‌ی نماز) ⭕️ حج‌گزار (به‌جای‌‌آورنده‌ی حج) ⭕️ شکرگزار : سپاس‌گزار (به‌جای‌آورنده‌ی شکر و سپاس) ⭕️ امانت‌گزار (ادا‌کننده‌ی امانت) ⭕️ برگزاری (انجام یا به‌جای‌آوردن کاری) ⭕️ بیمه‌گزار (پرداخت‌کننده یا اداکننده‌ی حقِ بیمه) ⭕️ وام‌گزار (پرداخت‌کننده‌ی اقساطِ وام) ⭕️ مناقصه‌گزار (انجام‌دهنده یا شرکت‌کننده در کارِ مناقصه) ⭕️ خدمت‌گزار ( به عنوانِ شغل و به معنای انجام‌دهنده‌ی خدمت) ⭕️ خبرگزار ( به عنوانِ شغل و به معنای انجام‌دهنده‌ی کارِ خبری) ⭕️ کارگزار ( به عنوانِ شغل و به معنای انجام‌دهنده‌ی وظایف کاری) ⭕️ خواب‌گزار ( به عنوانِ شغلی در قدیم و به معنای تعبیرکننده‌ی خواب) ⭕️ نیزه‌گزار ( به عنوانِ شغلی نظامی در ارتش قدیم و به معنای نیزه‌انداز یا نیزه‌دار) ☆(گذاردن) : به معنای گذاشتن یا نهادن یا قراردادن یا وضع‌کردن یا بنانهادن یا تأسيس‌کردن است. مانند :👇👇👇👇👇 ⭕️ بنیان‌گذاری : پایه‌گذاری ( تأسیس‌کردن یا گذاشتن یا قراردادنِ اساس و پایه‌ی هر چیزی) ⭕️ قانون‌گذاری ( وضعِ قانون) ⭕️ بدعت‌گذاری ( قراردادنِ بدعت) ⭕️ سیاست‌گذاری ( بنانهادنِ سیاست) ⭕️ سرمایه‌گذاری ( قراردادنِ سرمایه در جایی برای رشدِ مالی) ⭕️ بارگذاری ( معادلِ فارسیِ واژه‌ی انگلیسیِ " Loud " به معنای قراردادنِ اطلاعات در صفحه‌ی اینترنتی) ⭕️ اشتراک‌گذاری ( معادلِ فارسیِ واژه‌ی انگلیسیِ " Share " به معنای به‌اشتراک‌گذاشتنِ مطالب در شبکه‌های اینترنتی ) ⭕️ جای‌گذاری ( پُرکردنِ جای خالی با گذاشتنِ چیزی) ⭕️ نام‌گذاری ( گذاشتنِ نام) ⭕️ حاشیه‌گذاری ( گذاشتنِ حاشیه ) ⭕️ تاج‌گذاری ( تاج بر سر گذاشتن) کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
4_5870948185978964429.pdf
3.89M
خرداد ماه ۱۴۰۰ دی ، شهریور و خرداد ماه ۹۹ _ ۹۸ دی ماه ۹۷ گردآورنده : آقای سید جعفری مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
4_5875229890415954931.pdf
1.17M
مفاهیم پرکاربرد در تستهای قرابت معنایی و مفهومی فارسی کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
4_5875229890415954933.pdf
864.7K
مفاهیم درس به درس کتابهای فارسی ۱،۲،۳ کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
4_5875229890415954932.pdf
1.29M
لغت، املاو تاریخ ادبیات سه کتاب فارسی کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
4_5881729022043360084.pdf
619.7K
خرداد ۱۴۰۰ با حذف خودارزیابی ها و کارگاههای تحلیل فصل پاسخ نامه در فایل بعدی 👇 طراح : خانم احترام ابراهیمی ،منطقه ۲ تهران کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
4_5881729022043360085.pdf
669.7K
خرداد ۱۴۰۰ با حذف خودارزیابی ها و کارگاههای تحلیل فصل طراح : خانم احترام ابراهیمی ،منطقه ۲ تهران کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
تفاوت جان بخشی و تشخيص تشخيص يعنی اينكه فقط ويژگی انسان را به غير جاندار نسبت دهيم. مثال: كتاب با من حرف زد. (حرف زدن تنها ويژگي انسان است) پس تشخيص است. مثال های دیگر: * دیوار به من خیره شده بود.(خیره شدن از ویژگی های انسان است ودبه دیوار داده شده است.) * عقل چشم گشوده بود. * بادها بیکارند. * ابرها خشک وخسیس...... * شب ایستاده است. * گل بخندید و باغ شد پدرام * عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن اما جان بخشی يعنی نسبت دادن ويژگی جاندارِ غير انسان به اشيا مانند: ابر پرواز كرد. (پرواز كردن ويژگي جاندارِ غير انسان است كه به ابر نسبت داده شده است.) نمونه هایی دیگر: * سرنوشت پرهایش را گشود * قضا چون ز گردون فرو هشت پر * نسیم سبک بال می زد. *حسادت به وجودش حمله می کرد. کانا ل درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
آموزش بدل به روش ساده👇 ✅ بدل و راه های تشخیص آن بدل یکی از موانع اصلی یادگیـــری ، عدم توانــــایی دانش آموزان در درک و تعمیم مفاهیم و خلط مبحث با مباحث دیگر می باشد. بـــدل در کتب فارســـی از جمله مباحثــی است که معمولا دانش آموزان در تشخیص و کاربرد آن دچار اشتباه شده و آن را با مباحث دیگر از جمله صفت و مضاف الیه قاطی می کنند.این مقاله در پی تسهیل در امر آموزش بدل و راه های تشخیص آن است. تعریف بدل👇 بــــدل اسم یا گروه اسمی است که نــام دیگر یا شهرت یامقام و عنوان یا لقب یا شغـــل ویا یکی دیگر از خصوصیات اسم قبل از خود را بیان می کند.( انوری ، ۱27 و دکتر خانلری ، 93 ) در واقع بدل برای توضیح یا تاکید اسم قبل از خود می آید . ( خیامپور ، 44 ) به بیان ساده تر گاهی چون کسی یا چیزی را نام می بریم گمان می کنیم که شنونده احتمـــال دارد مقصود ما را در نیابد.پس برای واضح تر کردن مقصـود خودمان ، نـام دیگر یا شغـل و مقام یا نشـــانی دیگر اسم را بیان می کنیم.این توضیح اضافی که درباره ی اسم می دهیم «بدل»خوانده می شود . (خانلری ،94-93) ویژگی های بدل👇 👈 ویژگی های بدل که ما آنها را با عنوان « راه های تشخیص بدل » می شناسیم عبارت اند از : ۱ – بدل و اسم قبل از آن باید در جمله ، یک نقش داشته باشند. 2 – بدل و اسم قبل از آن باید یک چیز یا یک شخص باشند و دو چیز یا دو کس مستقل از هم نباشند . 3 – بدل از جمله قابل حذف شدن باشد ؛بدون این که به معنی جمله آسیبی برسد . 4 – اسم قبل از بدل نباید کسره داشته باشد . 5 – بدل بین دو ویرگول قرار می گیرد . مثال : فردوسی ، حماسه سرای بزرگ ایران ، سخن را به آسمان علیین برد . که اگر این مثال را با روش ها یا همان ویژگی های شش گانه ی فوق بررسی کنیم ؛می بینیم که : ۱ – حماسه سرای بزرگ ایران و فردوسی هر دو در جمله نقش نهادی دارند . 2 – هر دو یک شخص هستند .یعنی فردوسی همان حماسه سرای بزرگ ایران است و این ها دو شخص مستقل از هم نیستند . 3 – ما می توانیم بدل ( حماسه سرای بزرگ ایران ) را از جمله حذف کنیم ؛ بدون این که به معنی جمله آسیبی برسد . 4 – بعد از بدل ( حماسه سرای بزرگ ایران ) بلافاصله فعل نیامده است . 5 – اسم قبل از بدل ( فردوسی ) کسره ندارد . 6 – بدل ( حماسه سرای بزرگ ایران ) بین دو ویرگول قرار گرفته است . فرق بدل با صفت و مضاف الیه👇 👈 فرق بدل با صفت ، آن است که موصوف با کسره به صفت اضافه می شود ، ولی مبدل منه ( اسم قبل از بدل ) با کسره به بدل اضافه نمی شود . ( انوری ، ۱28 ) 👈 فرق بدل با مضاف الیه ، آن است که اولا : مضــاف با کســره به مضاف الیـــه اضـــــافه می شود ،ولی مبدل منه( اسم قبل از بدل ) به بدل اضـــافه نمی شود .ثانیا : مضـــاف ومضاف الیه دو موجود مستقل وجداگانه اند ، در حالی که بدل و اسم قبل از آن هردو یکی هستند . کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
🔴فهرستی از کنایه ها 🔶دامن‌کشان: (با ناز و خرام) و غبار کالبد به هوا رفتن: (مردن و نابودشدن) در بیت: دامن‌کشان که می‌‏رود امروز بر زمین فردا غبار کالبدش بر هوا رود 🔶آب از سر گذشتن : کنایه ازاین که کار به منتهای درجه ی شدّت رسیدو از حد گذشت . 🔶آب از سر چشمه گل آلود است :کنایه از این که اصل و پایه کار خراب است . 🔶آب برآتش ریختن :کنایه از خاموش کردن فتنه و خشم . 🔶آب به غربال پیمانه کردن :کنایه از کار بیهوده کردن و رنج بی فایده بردن . 🔶آب از دیده راندن :کنایه از اشک ریختن . 🔶آب در چیزی کردن :کنایه از تقلّب و دغلی و نادرستی است . 🔶آب در هاون سودن : کنایه از عمل لغو و بیهوده کردن است . 🔶آب ریختن : آبرو ریختن .کسی را خفیف و بی اعتبار و بی عزّت گردانیدن . 🔶آب ها از آسیاب افتادن : کنایه از پایان یافتن کار و خاموش شدن سر و صداست در اطراف کاری . 🔶آسمان ریسمان بافتن : کنایه از سخن نامعقول و نامقبول است 🔶آش پختن :کنایه از این که برای گرفتاری و ایجاد زحمت کسی کار کنند . 🔶آفتاب سر دیوار : کنایه از زوال عمر . 🔶آفتابی شدن : صاف بودن هوا .کنایه از ظاهر شدن امری . 🔶آه در بساط نداشتن :کنایه از بی چیزی و مفلسی . 🔶ابرو بالا انداختن :کنایه از بی اعتنایی و کبر فروشی 🔶به باد دادن :از دست دادن و تلف کردن . 🔶به بار آمدن : به حاصل آمدن ، به نتیجه رسیدن . 🔶به جان آوردن : کنایه از آزار رسانیدن و کشتن . 🔶پنبه در گوش نهادن(پنبه در گوش کردن ) : کنایه از غفلت و بی خبری و سخن ناشنودن . 🔶پنبه شدن : نرم ، صاف و سفید شدن .کنایه از متفرّق و پریشان شدن 🔶پنبه کردن : کنایه از پریشان و پراکنده ساختن. 🔶پنجه درافکندن : کنایه از با کسی در افتادن ، پنجه در پنجه کسی در انداختن ، زور آزمایی کردن . 🔶جگر گوشه : کنایه از فرزند ، پاره ای از جگر . 🔶جوز بر گنبد انداختن : کنایه از کارهای عبث و بیهوده . 🔹نظامی:چو عاجز شدند اندران تاختن وزان جوز بر گنبد انداختند . 🔶چراغ چشم : کنایه از فرزند . 🔶چراغ سپهر : کنایه از آفتاب ، ماه و ستارگان . 🔶چراغ سحرگهان : کنایه از آفتاب . 🔶چرب دستی : چابکی و جلدی و شیرین کاری و هنرمندی . 🔶چرب زبانی :سخنان خوش و دل چسب و ملایم طبع گفتن ، چاپلوسی وفریب . 🔶چرخ بلند : کنایه از آسمان و افلاک . 🔶چرخ بوقلمون :کنایه از روزگار که هر دم به رنگی است . 🔶چشم فرو بستن : چشم بر هم نهادن . کنایه از مردن باشد . صرفنظر کردن . 🔶خاکی نهاد : متواضع و فروتن . 🔶 خرقه تهی کردن :کنایه از مردن . 🔶خط کشیدن : کنایه از ترک کردن و محو کردن 🔶در پرده داشتن : پنهان و مخفی داشتن . 🔶در پرده گفتن : پوشیده و مخفی گفتن . 🔶در پوستین مردم افتادن: کنایه از عیب جویی و غیبت کردن. 🔶 بی آشیان ، خانه به دوش: کنایه از آواره و بیچاره و سرگردان 🔶دست و دل باز : بخشنده 🔶 ورور جادو ، روده دراز : پر حرف 🔶برج زهرمار:آدم ترشـرو و بد اخـلاق 🔶خر رنگ‌ کن: آدم دغل و حقّه باز 🔶 نردبان دزدها: آدم قد بلند و لاغر 🔶 یکدنده: لجوج 🔶هفت خـطّ: متقلب و زرنگ 🔶باد دست: آدم ولخرج و مسرف 🔶چرخ دولابی ، چرخ کبود ، خیمۀ بلند ، کوژپشت ، گنبد لاجوردی: آسمان 🔶 هزار میخ: آسمان پر ستاره 🔶 پاپی شدن ، پیله کردن: اصرار ورزیدن 🔶گردن نهادن: اطاعت کردن 🔶سر در مقابل کسی خم کردن : تسلیم شدن ، 🔶سر در هر سوراخی کردن : فضول بودن ، 🔶سر دماغ آمدن : سر حال شدن ، سالم شدن ، 🔶سر را بالا نگه داشتن : متین و راست قامت و نترس بودن ، شرمنده نبودن ، 🔶سر راحت به بالین گذاشتن : آرامش خیال داشتن 🔶سری توی سرها درآوردن : مشهور و معروف شدن 🔶شیرکُش: شجاع 🔶میرزا قلمدان: شخص باریک و لاغر مردنی 🔶گل سر سبد:شخص برگزیده 🔶دم بریده:شخص زرنگ و مکّار و حیله گر 🔶آیینه ی دق: شخص عبوس 🔶یک لب و هزار خنده: شخصی که بسیار خوشرفتار است. کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
🌸کلمات_ایهام دار متداول و دشوار🌸 ۱- بس کن ای دیده به یک بار مریز آب مرا / که خیال رخ او را همه بر ما گذر است 🌸«آب» ایهام دارد: 1- مجازاً به معنی اشک 2- آبرو و اعتبار ۲- ز بند حرص بر آهو چه تازی نفس را چون سگ/ به صحرای قناعت رو که بی آهوست آن صحرا 🌸«آهو» در مصراع دوم ایهام دارد: 1- عیب و پلیدی 2- نام حیوان 🌸«بند» ایهام دارد: 1- زنجیر و رشته 2- زندان ۳- شب فراق چو زلفت اگرچه تاریک است/ امیدوارم از آن رو که صبح نزدیک است 🌸«از آن رو» ایهام دارد: 1- از آن رخسار 2- زیرا ۴-هر مختصر چه داند آیین عشق‌بازی/ کی در هوا مگس را باشد مجال بازی 🌸«بازی» ایهام دارد: 1- با یای مصدر به معنای بازی‌کردن و مناسب کلمه‌ی عشق‌بازی است. 2- با یای نسبت منسوب به باز که پرنده‌ی معروفی است از مرغان شکاری ۵-خواهشت آب است و ما می‌آوریم اینک به چشم / خاکسار آن کس که با دریا به آبش ماجراست 🌸«به چشم» ایهام دارد: 1- به وسیله‌ی چشم، با چشم 2- اطاعت بردن و فرمانبری ۶- تا کی به بوی عنبرین زنجیر زلف سرکشت/ آشفته پویم در به در دیوانه گردم کو به کو 🌸«بو» ایهام دارد: 1- شمیم و رایحه 2- آرزو و طمع ۷- آن چنان آتش عشق تو خوش آمد دل را / که بیفتاد به یک بارگی از چشمم آب 🌸«بیفتاد» ایهام دارد: 1- قطع شد 2- جاری شد. ۸-مطرب مجلس بساز پرده‌ی ابریشمت / تا همه بر هم زنیم پنبه پشمینه‌پوش 🌸«پرده» ایهام دارد: 1- پرده‌ی موسیقی 2- حجاب ۹- ندارم تاب سودای کمند زلف مه‌رویان / ولی اکنون چه تدبیر است چون افتاده بر گردن 🌸«تاب» ایهام دارد: 1- تاب گیسو و زلف تابدار 2- توان و طاقت ۱۰- آیینه‌ی صفات خدایی و خلق را / جمعیتی که روی نمود از صفای تست 🌸«جمعیت» ایهام دارد: 1- انبوه خلق 2- به قرینه‌ی کلمه‌ی «صفا» به معنای خاطرِ جمع و اطمینان خاطر ۱۱- گر چو شمعت بکشد یار ازو روی متاب/ ور چو چنگت بزند دوست ز دستش مخروش 🌸«چنگ» ایهام دارد: 1- آلتی از اسباب موسیقی 2- به معنای پنجه و ناخن ۱۲- باد بر بوی نسیم زلف سنبل در ختن / نامه را چندان دهد دم تا جگر پر خون کند 🌸«دم» ایهام دارد: 1- نَفَس 2- دم عربی به معنای خون ۱۳- نقشی است هر ساعت ز نو این دور لعبت‌باز را / ای لعبت ساقی بیار آن جام جم‌پرداز را 🌸«دور» ایهام دارد: 1- روزگار 2- به دور گرداندن شراب توسط ساقی ۱۴- قصه‌ی حال پریشان من امشب ز غمت/ به درازی سر زلف تو بگذشت ز دوش 🌸«دوش» ایهام دارد: 1- شب گذشته و دیشب 2- شانه و کتف ۱۵- با رود و چنگ و رود زن تا چند سازم ساقیا / آبی ندارد رود او آبیش باز آور به جو 🌸«رود» در مصراع دوم ایهام دارد: 1- یکی از آلات موسیقی 2- رودخانه ۱۶- ای سرو روان بر طرف ما گذری کن / تا جان همه بر پای تو ریزیم روانی 🌹🌹سرو روان استعاره‌ی مصرّحه از معشوق است. 🌸 «روان» ایهام دارد: 1- روان و خرامنده 2- روان به معنی روح، یعنی شاعر، معشوق را مایه امید روح خود می‌نامد. 3- روان به معنی ناپایدار و گذرنده و رونده ۱۷- بیمار غمت را به‌جز از صبر دوا نیست / صبر است دوای من و دردا که مرا نیست 🌸«صبر» ایهام دارد: 1- بردباری و صبوری 2- دارویی تلخ ۱۸- چشم سرمست تو را عین بلا می‌بینم/ لیکن ابروی تو چیزی است که بالای بلاست 🌸«عین» ایهام دارد: 1- مثل و شبیه 2- چشمه ۱۹- مستان دل اغیار چه لازم که در این عهد/ هر جای که قلب است به بازار تو باشد 🌸«قلب» ایهام دارد:1- دل 2- سیم و زر اندوده و تقلّبی و ناخالص ۲۰- کیوان ز هفتمین فلک آواز داد و گفت / ای مشتری بخر که بهای موافق است «مشتری» ایهام دارد: 1- خریدار 2- سیّاره‌ی مشتری کانال درسی 12 https://eitaa.com/hedayate12
✳️ آثار مشابه در تاریخ ادبیات کنکور 👑🍯خسرو و شیرین:نظامی‌گنجوی 🪓🍯فرهادوشیرین: وحشی بافقی 👀☀️دیدار‌صبح:طاهره صفّازاده 👃🏻🌅 تنفّس صبح:قیصر امین‌پور 👀🖊دیداری با اهل قلم:غلامحسین یوسفی 🛣💧راه آب‌نامه: سیّدمحمّدعلی‌جمال‌زاده 🛤راه بِئر سبع:اَثل مانین ☀️☀️روزها:محمّدعلی اسلامی‌ندوشن 👈🌞آن روزها(ترجمه‌ی "الایام" طه‌حسین): حسین خدیو جم 📚دیوان شرقی-غربی:گوته ❌ نه شرقی نه غربی، انسانی: عبدالحسین زرّین‌کوب😉 🕌🤲سیره‌ی رسول‌الله:قاضی ابرقو 🕋سیرت رسول‌الله:عبّاس زریاب خویی 👳🏻‍♀️قصص الانبیاء:ابواسحاق نیشابوری 👩🏻‍🔬قصص‌العلما: میرزا طاهر تنکابنی ❤️لیلی و مجنون:نظامی گنجوی 🤎لیلی و مجنون:جامی 💜مجنون و لیلی:وحشی بافقی 🏛5️⃣مجالس‌پنج‌گانه:سعدی 🔰مجالس سبعه: مولوی کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
🔰انواع ضمیر و کاربردهای آن ضمیر،واژه‌ای است که جانشین اسم می‌شود (برای جلوگیری از تکرار اسم). رستم پهلوان بزرگی بود هر کس او را مي‌دید. او ضمیراست و جانشین رستم شده است رستم مرجع ضمیر است. ❇️اقسام ضمیر عبارتند از: 1-شخصی 2-مشترک 3-اشاره 4-پرسشی 5-تعجبی 6-مبهم 7-ملکی 1- ضمیر شخصی: ضمیرهایی هستند که برای هریک از اشخاص (اول شخص، دوم شخص و سوم شخص، مفرد یا جمع ) ساخت جداگانه دارند. ضمیرشخص دوگونه است:منفصل، متصل الف- ضمیر شخصی منفصل یا گسسته، ضمیری است که به واژه پیش از خود نمي‌چسبد و به تنهایی بکار مي‌رود: من، تو، او (وي)، ما، شما، ایشان ب - ضمیر شخصی متصل یا پیوسته:ضمیری است که به واژه پیش از خود مي‌پیوندد و به تنهایی به‌كار نمي‌رود. م، ت، ش، مان، تان، شان تذکر: وقتی که ضمیر م، ت، ش به کلماتی که به ه ختم مي‌شوند افزوده شود الفی به آن اضافه مي‌شود. میوه‌ام، جامه‌ات اگر ضمایر متصل به واژه‌ای که آخرش ا یا و باشد ی به آن اضافه مي‌شود. قلم‌هایم، ابرویت 2-ضمیر مشترک: ضمیری است که برای همه ساخت‌های شش‌گانه یکسان به‌کار مي‌رود. خود: خودم، خودت، خودش، خودمان، خودتان، خودشان علاوه بر ضمیر خود، در ضمیر خویش و خویشتن نیز ضمیر مشترکند که بیشتر در زبان و ادب به‌كار مي‌رود. 3-ضمیر اشاره: ضمیری است که مرجع آن به اشاره معلوم مي‌شود. آن، این و اقسام دیگری که در بحث صفت اشاره آن‌ها را نام برده‌ایم اگر این کلمات به همراه اسم بیایند صفت اشاره و اگر جانشین اسم شوند ضمیر اشاره‌اند. این کتاب را بگیر و آن را بخوان. 4-ضمیرپرسشی:ضمیرپرسشی نیزهمان صفات پرسشی هستندکه جانشین اسم شده‌اند:که،چه،کدام، کدامین، کی، کجا، چگونه 5-ضمیر تعجبی: واژه "چه" وقتی که بی‌همراهی اسم بیاید و مفهوم تعجب و شگفتی را برساند. چه هوای خوبی ! چه زیباست ! 6- ضمیر مبهم: واژه‌هایی هستند که بر کس یا چیز یا مقدار مبهمي‌دلالت مي‌کنند: همه آمدند. فلانی، آدم بسیار خوبی است. تذکر: همچنانکه قبلا ذکر شد این ضمایر اگر با اسم بیایند صفت مي‌باشند. 7- ضمیر ملکی: واژه مرکب ازآنِ که به‌معنی مال ِ یا متعلق به باشد: این کتاب از آن ِ مسعود است. ✨این واژه در قدیم گاهی به‌صورت آن ِ به‌كار مي‌رفته است . ❇️کاربرد و نقش ضمیر ها ضمیر‌ها معمولا جانشین اسم هستند از این رو نقش‌هاي مختلف اسم را بر عهده مي‌گیرند. 1- نقش نهادی: من فردا به مسافرت مي‌روم. خودت این مطلب را گفتی. 2- نقش مسندی: محمود من هستم. احمد کدام است. 3- نقش مفعولی: تو او را ندیدی. خویشتن را رها ساختم. 4- نقش متمی: به آن دست مزن. به‌خود گفتم. 5- نقش منادایی: ‌ای آن که به اقبال تو در عالم نیست. 6- نقش تمیزی: مرا که پنداشتی‌؟ 7- نقش قیدی: کجا مي‌روی‌؟ چقدر خوابیدی‌؟ 8-نقش مضاف‌الیهی: دلم به حالش (ش مضاف الیه است) سوخت. او از گفته خویش پشیمان کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
🔰مجـــــاز مجاز در مقابل حقیقت قرار می‌گیرد و در اصطلاح ادبی معنای غیرحقیقی از یک واژه است. مثلاً در بیت زیر معنای حقیقی نگین، خود نگین است اما معنای مجازی آن انگشتر می‌باشد. برو ای گدای مسکین در خانه‌ی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را می‌دانیم که حضرت علی (ع) در رکوع انگشتر خود را به گدا داد نه نگین آن را. ما نمی‌توانیم بدون هیچ رابطه‌ای یک کلمه‌ای بگوئیم و معنای دیگر و مجازی از آن برداشت کنیم، مگر آن‌که بین معنای حقیقی و مجازی رابطه‌ای باشد. مهم‌ترین رابطه‌هایی که در سطح کنکور عمومی اهمیّت دارد موارد زیر است: شباهت: این رابطه همان استعاره مصرّحه است که رابطه‌ی بین واژه‌ی به کار رفته و معنای مجازی شباهت است. در چراغ دو چشم او زد تیغ نامدش کشتنِ چراغ دریغ چراغ مجاز یا استعاره مصرّحه از چشم است. رابطه‌ی شباهت بین آن ها « راهنما بودن، هدایت‌گری و درخشیدن » است. محلّیّه: یکی از پرکاربردترین مجازها، مجاز محلّیّه است که شاعر نام محلّی را می‌آورد و به طور مجازی قصدش آن چیزی است که در آن محل است. دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی تو از این چه سود داری، که نمی‌‌کنی مدارا منظور از عالم، مردم عالم است که در عالم جای دارند. یکی دشت با دیدگان پر ز خون که تا او کی آید ز آتش برون منظور از دشت، « مردم دشت » است که در دشت جای دارند. سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی منظور از سر، « اندیشه » است که در سر جای دارد. جزئیّه: در این مجاز، جزئی از چیزی را می‌گویند ولی منظور کل آن چیز است. لیک چنان خیره و خاموش ماند کز همه شیرین سخنی، گوش ماند منظور از گوش، « شنونده » است و گوش جزئی از آن است. به یاد روی شیرین بیت می‌گفت چو آتش تیشه می‌زد کوه می‌سُفت منظور از بیت، « شعر » است و بیت جزئی از آن است. به خون گر کشی خاک من دشمن من بجوشد گُل اندر گُل از گلشن من منظور از خاک، « کشور » است و خاک جزئی از آن است. کلّیّه: کلّ یک چیز را بگویند و جزئی از آن منظور باشد. دست در حلقه‌ی آن زلف دوتا نتوان کرد تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد منظور از دست، « انگشت » است که دست برای آن حکم کل دارد. سپید شد چو درخت شکوفه دار سرم وز این درخت همین میوه‌ی غم است برم منظور از سر، « موی سر » است که سر برای آن حکم کل دارد. نکته: علاقه‌ها در مجاز بی‌نهایت هستند و با کشف رابطه بین دو مورد می‌توان مجاز خلق کرد‌. علاقه‌های سببیه، آلیه، لازمیه، ماکان، مایکون از علاقه‌های پُرکاربرد مجاز می باشند کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
💣قلمرو زبانی 📖وضعیت معنایی واژه ها ✅به دلایل سیاسی ،مذهبی،فرهنگی یا اجتماعی ،از فهرست واژگان حذف شود(فقط در لغت نامه ها و متن های قدیمی می توان دید): ❌نمونه ❌ 🉐فتراک :ترک بند 🉐خوالیگر :آشپز 🉐برگستوان :پوشش اسب وفیل به هنگام جنگ 🉐پرویزن :غربال 🉐مزگت :مسجد 🉐انگشتال:زغال 🉐اوباریدن :بلعیدن 🉐سوفار: بخش انتهایی تیر که در چله کمان گذاشته می شود 🉐آزفنداک :رنگین کمان 🉐خوازه :طاق نصرت 🉐چهار آینه :نوعی لباس 🉐دستار:عمامه 🉐ملطفه:نامه کوتاه وخلاصه ✅با از دست دادن معنای پیشین و پذیرفتن معنای جدید،ربه دوران بعد منتقل شود ❗️نمونه ❗️ 💮رعنا(قدیم):زن احمق وخود آرا/ (جدید) : خوش اندام 💮تماشا(قدیم ):گردش کردن / (جدید) :دیدن 💮کثیف (قدیم):ترکیب وکلفت وانبوه/ (جدید) :چرک 💮کافی :(قدیم): با کفایت / (جدید) :بس 💮جناب (جدید):آستان / (قدیم): حضرت، آقا 💮سوگند(جدید):از ترکیبات گوگل / (قدیم):قسم 💮مزخرف(جدید):به جواهر آراسته / (قدیم) سخن بیهوده 💮پره (جدید) :شکار دست جمع / (قدیم) :پره دوچرخه 💮باز کنیم(قدیم):جدا کنیم / (جدید ): بگشاییم 💮شوخ (قدیم):چرک / (جدید):طنزپرداز،خوشحال 💮دستور (قدیم):وزیر / (جدید):فرمان ،امر ✅با همان معنای قدیم به حیات خود ادامه میدهد مثال:🌐چشم،شادی ،خنده ،جامه،زیبا،گوش،لب و.... ✅هم معنای قدیم خود را حفظ کرده هم معنای جدید گرفته : 🔱نمونه 🔱 🈚️سپر(قدیم ):وسیله جنگی/ (جدید) :سپر جنگ +سپر ماشین 🈶یخچال (قدیم ):یخ چاله،یخ های قطب /(جدید):یخچال آشپز خانه +یخ قطب 🈶زین (قدیم ): زین اسب / (جدید):زین اسب 🐎+زین دوچرخه 🈶رکاب (قدیم ):رکاب اسب / (جدید):رکاب اسب +رکاب دوچرخه 🈶شمع (قدیم ):وسیله سوختنی / (جدید):شمع ماشین +وسیله سوختنی 🈶سوزن (قدیم ):وسیله دوختن / (جدید):وسیله دوختن+آمپول کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
✅وابسته وابسته✅ ⭕️وابسته های درجه 2 1️⃣صفت صفت : هرگاه برای صفتی صفت دیگر بیاوریم . 🔴بلوز آبی تیره . آبی صفت بلوز است ولی تیره صفت بلوز نیست بلکه صفت آبی است. آیا(صفت صفت)فقط در مورد رنگ است ؟ خیر. 🔴کفشی چرمی گاوی . در مثال فوق نیز (گاوی )صفت چرمی است پس (صفت صفت)محسوب می شوند ولی این موارد کم هستند. 📌تذکر:آوردن چندین صفت دلیل بر وجود (صفت صفت)نیست . پسرِ درسخوانِ منظمِ راستگوِ تمیزِ باسلیقه . همه صفت ها به پسر که هسته است بر می گردد. پس صفت صفت در کار نیست . 2️⃣مضاف الیه مضاف الیه: هرگاه بیش از دو اسم و ضمیر در کنار هم قرار گیرند از دو می به بعد (م ا م ا)یا وابسته وابسته محسوب می شود. 🔴کتاب برادرمن 🔴صدای بلبل باغ همسایه در جمله اول (من)و در جمله دوم (باغ و همسایه )مضاف الیه مضاف الیه هستند . 3️⃣صفت مضاف الیه : هرگاه برای مضاف الیه صفت (پیشین یا پسین )بیاوریم . 🔴کتاب آن پسر 🔴اتومبیل مرد دانشمند آن و دانشمند صفت مضاف الیه هستند . 4️⃣قید صفت : قیدی است از نوع مقدار که بین ترکیب وصفی می اید و مقدار صفت را می رساند. 🔴هوای اندکی ابری 🔴سخنرانی بسیار طولانی اندکی و بسیار قید صفت هستند . 5️⃣ممیز هر گونه واحد شمارشی بین صفت شمارشی و موصوف بیاید . 🔴دو دست بشقاب 🔴چهار کیلو انار دست و کیلو ممیز هستند . کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
📙هر واژه (کلمه) در زبان فارسی به ۷ نوع تقسیم می شود : فعل ، اسم ، صفت ، ضمیر ، قید ، صوت ، حرف 📌فعل ساختمانی جداگانه دارد: ساده(می نوشتند /برو /دارد می خواند) پیشوندی(در می آورد/فرو می رود ) مرکب (به سر می برد /دست کشیده است) ⭕️ساختمان واژه های دیگر به ۴ دسته تقسیم می شود : 1️⃣ساده : اسب ، آسیب ، زنخدان 2️⃣مرکب :دست بند ، چهار راه 3️⃣مشتق : دانا ، بی سواد 4️⃣مشتق_مرکب : برابر ، تکاپو ، دانشجو ، سرباز گیری کانال درسی10 https://eitaa.com/hedayate10
🏛ساختمان واژگان: ❗️می دانید که تمامی کلمات ، از یک یا دو یا چند جزء معنادار به وجود می اید و بر همین اساس، واژگان به واژگان ساده و غیرساده ( وندی، مرکّب و وندی_مرکّب) تقسیم می‌شوند؛ الان می‌خواهیم، اجزای سازنده‌ی واژه گان را بهتر بشناسیم. 🔰 اجزای معنایی سازنده‌ی واژگان به‌طورکلّی به دو دسته تقسیم می‌شوند: 1️⃣ اجزای آزاد (که معنی دارند) 2️⃣ جزای وابسته (که وندی هستند) ⏸ اجزای آزاد: اجزای آزاد یا معنادار، اجزایی هستند که می‌توانند به‌تنهایی به عنوان یک واژه‌ی ساده به کار روند یا به‌عنوان جزء پایه، در ساختمان واژگان غیرساده به کار رود. نمونه: کتاب- میز- سفید- شاد- سخت و.... 🔹همان گونه که مشاهدهدکردید ، واژگان بالا از نظر سبک دستوری، اسم، صفت یا قید هستند. 🔸نکته: بن ماضی و بن مضارع فعل‌ها هم جزء آزاد حساب میشود ، چون در ساختمان واژگان، به عنوان جزء پایه به کار می‌رود. کانال درسی10 https://eitaa.com/hedayate10
✅ ب) اجزای وابسته (وندها): اجزایی هستند که به‌تنهایی کاربرد ندارند بلکه با پیوستن به اجزای آزاد، در ساختمان واژه‌های وندی و وندی-مرکب، به کار می‌روند. 🔺وندها براساس جای قرارگرفتن آن‌ها در ساختمان واژگان وندی و وندی-مرکب، به سه دسته‌ی کلّی تقسیم می‌شوند: ۱- پیشوند ۲- پسوند، ۳- میانوند ۱- پیشوندها: پیشوندها در ساختمان واژه، پیش از اجزای آزاد به کار می‌روند؛ مهم‌ترین پیشوندها: با‌ (باادب)، بی (بی‌کار)، ب‍ (بهنجار)،‌‍‌‍ نا (نادرست)، ن‍ (نسوز)، هم‍ (همراه)و.... ۲- پسوندها: پسوندها در ساختمان واژه، پس از اجزای آزاد به کار می‌روند؛ مهم‌ترین پسوندها: ا (دانا)، ار (رفتار)، ان (خندان)، انه (روزانه)، بان (باغبان)، چه (دریاچه)، چی (پستچی)، دان (گلدان)، دیس (تندیس)، زار (گلزار)، گار (آموزگار)، گر (کارگر)و.... (ها (کتاب‌ها)، ان (درختان)، ات (امتحانات) ی (خانه‌ای)... کانال درسی10 https://eitaa.com/hedayate10
۳- میانوندها: میانوندها، همواره میان اجزای آزادِ واژه‌های وندی-مرکب به کار می‌روند؛ مهم‌ترین میانوندها: ا(رنگارنگ)، به (روبه‌رو، سربه‌هوا)، تا (سرتاسر)، و .....
🔷 ارایه حسن تعلیل چیست؟؟؟؟: حُسن تعلیل به معنای "زیبایی علت" و آوردن دلیلی غیر واقعی و ادبی است. و آن هنگامی است که شاعر یا نویسنده برای یک موضوع، دلیلی غیرمنطقی و خیال‌انگیز بیاورد. شاعر در بیت زیر علت باریدنِ باران را، بدعهدی روزگار می‌داند. ➖مثال: 💛 رسم بدعهدی ایّام چو دید ابر بهار 💛گریه‌اش بر سمن و نرگس و نسرین افتاد 🌀نکته: با توجه به این‌که حُسن تعلیل معمولاً با آوردن علّت همراه است، بهتر است حروف تعلیل و سبب و علّت را بشناسیم. معمولاً ابیاتی که این حروف را داشته باشند، حُسن تعلیل نیز دارند. «که، از، زِ، تا، چون به معنای به این دلیل که، زیرا که، چون‌که، به خاطر این‌که و ... » ♻️ تا چشم بشر نبیندت روی ♻️ بنهفته به ابر چهرِ دلبند «به خاطر این‌که» چشم بشر، رویت را نبیند، چهره‌ات را در ابرها فرو برده‌ای. کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
⚽️ اسلوب معادله آوردن بیتی است که دو مصراع آن مثال و مصداق هم باشند. 🎗اسلوب معادله چند شرط دارد: ① هر کدام از دو مصراع کامل باشند ② مصراع دوم از نظر معنایی ادامهٔ مصراع اول نباشند. ③ مصراع دوم، دلیلِ مصراع اول نباشد. ④ مصراع دوم، وابسته به مصراع اول نباشد. ⑤ دو مصراع ظاهرا در یک موضوع نباشند. ⑥ دو مصراع فقط مثال و مصداق هم باشند. 🥎مثال: 🏉 محرم این هوش جز بیهوش نیست 🏉 مر زبان را مشتری جز گوش نیست کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
🧶 استعاره: اگر در تشبیهی یکی از ارکان اصلی(مشبه_مشبه به) را بیاوریم و دیگری را نیاوریم، استعاره ایجاد می شود.استعاره، به کار بردن کلمه ای است به جای کلمهٔ دگر به دلیل شباهت آن ها! 🏉انواع استعاره: ⚾️ استعاره مصرحه: مشبه به به جای مشبه بیاید(این نوع استعاره در حقیقت نوعی مجاز است) 🏐 مثال: دیو را در وجود خود بکش.«دیو استعاره از نفس است» ⚾️استعاره مکنیه: مشبه به جای مشبه به بیاید. 🪀 مثال: خورشید شکفت«خورشید مانند گل شکفت. درحقیقت مشبه به(گل) حذف شده است و مشبه(خورشید) باقی مانده و استعاره ایجاد کرد» 🎱نکته: هر تشخیصی، استعاره است.«چراکه در تشخیص، خصوصیت چیزی(انسان) به چیز دیگر(غیر انسان) نسبت داده می شود.» 🏀اضافه استعاری: هر اضافه استعاری، استعاره«مکنیه» است. اضاقه استعاری چند شرط دارد: ① ترکیب اضافی باشد ② اضافه تشبیهی نباشد ③ اضافه اقترانی نباشد ④ مضاف واقعاً متعلق به مضاف الیه نباشد ⑤ در حقیقت مضاف الیه را به چیزی تشبیه کرده باشیم که مضاف از اجزا و خصوصیات آن چیز نباشد. ⚽️ مثال: دست روزگار: ① اضافه است، نه وصفی ② تشبیهی نیست ③ اقترانی نیست «اقترانی دو شرط دارد: ۱_ترکیب اضافی باشد، نه وصفی۲_بین مضاف و مضاف الیه بتوان کلماتی مانند به نشانهٔ، به منظور و...... گذاشت» ④ واقعا روزگار دست ندارد ⑤درحقیقت روزگار را به انسانی تشبیه کرده ایم که یکی ازخصوصیات آن «دست» را به عنوان مضاف آورده ایم. کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12
🎱 مجاز: به کار بردن کلمه ای در معنی غیرحقیقی خود به شرط آنکه میان معنی حقیقی و غیر حقیقی آن واژه، ارتباط و پیوندی برقرار باشد. فرق مجاز و کنایه: 1️⃣ در کنایه ممکن است معنی ظاهری که مد نظر ما نیست، تحقق پیدا کند، اما در مجاز نه! 2️⃣ مجاز معمولا یک کلمه است ولی کنایه معمولا یک عبارت! 🏉فرق مجاز و استعاره: اگر کلمه ای که معنی دیگری می دهد و مجاز ایجاد می کند با معنی خود، رابطهٔ شباهت داشته باشد، نوعی از مجاز ایجاد می کند که به آن استعاره گفته می شود. در حقیقت استعاره مصرحه، همان مجاز با رابطه یا علاقه شباهت است. 🏐 مثال: 🎾از دست و زبان که برآید 🎾کز عهدهٔ شکرش به درآید؟ 🥎«دست و زبان» مجاز از کل وجود کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12