ادامه
با نحوه ی سخن گفتن او را و یا رفتار پیش بینی شده ای را به درستی تحلیل کنند
پس در نوشتن هم تلاش کنید این تفاوت ، در دست نوشته های شما منعکس شود.
اگر دوستان حضور داشته باشند ، درخواست میکنم با موضوعی که مدنظرم هست نامه ای بنویسند ( فقط جمله بندی و نحوه ی درخواست ... )
موضوع نامه :
تشکیل تیم انجمن همیاری در مدارس
به : وزیر آموزش و پرورش
باسمه تعالی
با سلام
وزیر محترم آموزش وپرورش
احتراما
به استحضار میرساند،با تشکیل تیم انجمن همیاری در مدارس که باعث تصریح در روند تدریس میشود موافقت حاصل فرمایید.
باتشکر
مدیر کل منطقه....
@@@
بسمه تعالی تاریخ: ۶. ۱۱. ۹۸
مدیر محترم دبیرستان صدرا
سلام علیکم.
موضوع: رفع نواقص وسایل گرمایشی.
احتراما با توجه به برودت هوا در زمان برگزاری امتحانات ترم اول و مساعد نبودن دمای سالن به خاطر عدم کارایی وسایل گرمایشی، مستدعیت نسبت به سرویس رادیاتورها ، لوله کشی و مشعل های موتورخانه، در سال آینده اقدام لازم به عمل آورید.
با تشکر
جمعی از دبیران و دانش آموزان.
@@@
تاریخ: 98/11/6
به نام خدا
درخواست صندلی مخصوص دانش آموزانِ چپدست
با سلام و سپاس
مدیر محترم دبیرستان حضرت رقیه(س)
با احترام به عرض میرساند که ساکن امتحانات این مدرسه فاقد صندلیِ مخصوص برای دانشآموزانِ چپدست است؛ لذا خواهشمند است در این مورد رسیدگی لازم را مبذول فرمایید.
با تشکر
جمعی از دانشآموزان مدرسه
@@@
باسمه تعالی
مدیر محترم مدرسه ی فاطمیه ی ناحیه ... استان ... یا شهر ....
با سلام و احترام
جان جانان من
روحیه ی پشتکار من
امید تلاش های وافر من
نمره و لیست و برگه های ماندگار
اگر از احوالات اینجانب ، دبیر گوش به فرمان خود جویا شوید ، خدا را شکر ملالی نیست جز دوری دیدار شما که به آنی میسر خواهد شد .
راستش را بخواهید ....
@@@
#نامهنگاری
در موضوع نامه نگاری ، میدانیم که هر کسی میتواند نامه بنویسد .
لازم نیست از متن کتاب ها یا نوشته های دیگران ، نامه ی خود را انتخاب کنیم .
موضوع نامه تقریبا شخصی است و نباید موجب نگرانی ، غصه و اندوه شود.
در نامه باید از موضوعاتی سخن گفت که باعث خوشحالی و افزایش مخاطب بشود و خاطره ای خوش در ذهنش به یادگار بماند .
* ویژگی های یک نامه :
- زمانی که نامه را آغاز می کنیم هدف اصلی نامه را از یاد نبریم .
- تمرکز و آرامش خود را حفظ کنیم
- به همان شکلی که سخن می گوییم ، خلاصه، ساده و روان بنویسیم.
- رعایت ادب و عفت کلام است که همواره باید در نامه نوشتن آن را رعایت کنیم. یعنی در متن نامه کلمه و عباراتی که دور از نزاکت است بکار نبریم.
- دوری از تکبر و رعایت فروتنی و تواضع .
نامه باید خالی از جملات تکبرآمیز باشد، اما رعایت بیش از اندازه تواضع نباید ما را وادار به تمجید و تعریف بیش از اندازه از دیگران کند.
- در نوشتن نامه سعی می کنیم از حالت درون گرایی بیرون آمده و از تلاطم فکری دور شویم.
- به یک جهان ژرف و پر دامنه و شخصی گام بر می داریم که سه رکن دارد:
- نویسنده
- افکار و اطلاعات نویسنده
- خواننده نامه
- پیش از نوشتن نامه باید خوب فکر کنیم و ذهن خود را روی خواننده ی نامه متمرکز کنیم
تا بتوانیم آنچه را به ذهن می آید با کلماتی که کنار هم چیده می شود به خواننده منتقل کنیم .
- نامه نوشتن هم مثل سخن گفتن است با این تفاوت که ، هنگام حرف زدن با طرف مقابل، گاهی او به سخن شما اعتراض می کند و عکس العمل نشان می دهد در حالی که زمانی که نامه می نویسید کسی روبروی شما نیست تا به گفته شما ایراد بگیرد و یا به آن اعتراض کند.
- با نهایت دقت و صراحت نامه را بنویسیم و مطمئن میشویم که غلط املائی ندارد .
- به هیچ وجه از کلمات عامیانه و اصطلاحا کوچه بازاری در نوشتن نامه اداری استفاده نکنیم .
- تا می توانیم خلاصه بنویسیم و از حشو و بکار بردن کلمات و عبارات هم معنی خودداری کنیم .
# نامه نگاری می تواند یک نوشته ی خلاق باشد .
* نوشتن یک تکنیک فرهنگی است که به یک قسمت عمده از زندگی روزمره ما تبدیل شده است.
ما در سر کارمان می نویسیم، در مدرسه می نویسیم، فرم پر می کنیم، کاغذ خرید می گیریم. نامه های عاشقانه می نویسیم، شماره ماشین یک متخلف را یادداشت می کنیم، ما پشت کامپیوتر می نویسیم، با دست می نویسیم، با یک خودکار، با یک مداد، با گچ، با ذغال.... ما با انگشتانمان، خبری را روی ماسه می نویسیم. می نویسیم. می نویسیم. می نویسیم.
و این نوشتن ها ، خلاقیت ذهنی ما را بیشتر می کند .
یکی دیگر از شیوه های نوشتن خلاق ، نامه نگاری و بعد از آن ، نوشتن شرح حال " شخصی" یا ( اتوبیوگرافی ) است .
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تیپ_شناسی_سوالات_ادبیات
#تکنیک_تست_زنی_آرایه_ها (قسمت اول)
مدرس: سید مهدی فاطمی
دبیر ادبیات ناحیه ۶ اصفهان
قالب: بصورت فیلم
کانال درسی12
https://eitaa.com/hedayate12
🔯🔯 پیامی در خور توجه :
من فکر می کنم اینهایی که الان مسافرت می روند و کرونا را جدی نمیگیرند همان دانشآموزان و دانشجویانی هستند که:
1️⃣ دیر آمدند و به راحتی در کلاس، راهشان دادیم.
2️⃣ تکلیف انجام ندادند و به راحتی از کنارش رد شدیم.
3️⃣ بی احترامی به دبیر و آموزگار و استاد و دیگران کردند گفتیم بچه هستند.
4️⃣ دیر سر جلسه امتحان آمدند و از آنها امتحان گرفتیم و یا دیر سر کلاس، بعد از زنگ تفریح آمدند و به راحتی از آنها گذشتیم.
5️⃣ برای امتحان غیبت کردند، از آنهاخواستیم گواهی دکتر بیاورند و از آنها امتحان گرفتیم.
6️⃣ بارها بابت بی انضباطی به دفتر مدرسه مراجعه کردند، باز هم به آنها نمره انضباط ۲۰ دادیم تا بنا به درخواستِ والدینش بتواند با این کارنامه ی کذائی در مدرسه های دیگر برای دورههای دیگر ثبت نام کند و غافل از اینکه خود ما مربیان آموزشی و پدر و مادرها باعث شدیم راه فریب دادنِ دیگران را خوب یاد بگیرند.
7️⃣ نمره مستمر ۸ او را ۱۸ دادیم و با یک بسیار خوب او و خانواده اش را خوشحال نمودیم.
8️⃣ نمره ورقه او را با ارفاقِ چند نمرهای دادیم و به او تلاش نکردن و جدی نگرفتن را یاد دادیم.
از این موارد شما بیش از من می توانید ردیف کنید و هیچوقت مطابق قانون با او برخورد نکردیم که یاد بگیرد قانون فقط برای نوشتن نیست باید اجرا شود و عواقبِ بیقانونی را بپذیرد و این قانونگریزی در بین، مسئولین و اجتماع و استادیومهای ورزشی و... هم مشاهده میشود.
شاید بگوئید پس مقصر ما معلمین و پدر و مادرها هستیم، با اجازه ی شما بنده عقیده دارم واقعا در ظهورِ اینگونه رفتارها سیستم آموزشی و تربیتیِ ما بیتقصیر نیست!
چراکه هم اکنون با این بی قانونها، هر کسی دارد سر جای خودش را در کشتیِ زندگی سوراخ میکند، بدون اینکه متوجهِ غرق شدنِ کشتی و به انهدام کشیدنِ همه شود.
اگر یک بار طعم تلخ عدم رعایت قانون را با تنبیه های کوچک در دوران کودکی میچشید و کسی پشتِ بیقانون رفتار کردنِ او رانمی گرفت، الان چون شیر جلوی خبرنگارها ظاهر نمیشد، تا بگوید:
"من مصاحبه نمی کنم، مسافرت را دلم میخواهد."
کانال درسی12
https://eitaa.com/hedayate12
پسوندِ « ـَ ک » و انواع آن :
یکی از پسوند های معروفی که به اسم می چسبد و واژه ی غیرساده(وندی) می سازد، پسوندِ « ـَ ک» است که مفهوم هایِ مختلفی را در کلمه به وجود می آورد.
انواعِ ـَ ک در زبان فارسی :
در جزوه ٔ کافنامه ٔ کسروی مجموعاً هجده معنی برای کاف پسوند و هاء پسوند (هاء بدل از کاف) با هم آمده و بعضی از آن معانی را در اینجا می توان دید.
۱ ـ نشانه ی تصغیر : مفهومِ کوچکی و خُردی را می رساند .
مانند : پرید از شاخکی بر شاخساری گذشت از بامکی بر جو کناری
شاخَک = شاخ + ـَ ک : شاخه ی کوچک بامَک = بام + ـَ ک: به معنی بامِ کوچک
ای مرغک خرد ز آشیانه پرواز کن و پریدن آموز
مُرغَک = مرغ + ـَ ک: مرغِ کوچک
زاغکی قالب پنیری دید زود به دهان برگرفت و پرید
زاغَک = زاغ + ـَ ک : زاغِ کوچک
اتاقَک = اتاق + ـَ ک : اتاقِ کوچک
داستانَک = داستان + ـَ ک : داستانِ کوچک
شهرَک = شهر + ـَ ک : شهرِ کوچک
پایَک = پای + ـَ ک : پایِ کوچک
کمانَک = کمان + ـَ ک : کمانِ کوچک
پیامَک = پیام + ـَ ک : پیامِ کوچک
۲ ـ نشانه ی ترحّم و دلسوزی: مفهومِ دلسوزی را در بردارد:
طفلَک: به معنیِ طفلِ ترحُّم انگیز
بیندیش از آن طفلک بی پدر سعدی
۳ ـ نشانه ی شباهت: مفهومِ شباهت به چیزی را ،نشان می دهد:
پشمَک: به معنیِ نوعی خوراکی به شکلِ الیاف پشم
عروسک، پفک، کرمک، پستانک ، پشمک ، پولک ، جولاهک ، چشمک ، دستک ، ناخنک ، مخملک
۴ ـ نشانه ی حالت : مفهومِ حالت و چگونگی را، بیان می کند:
نرمَک: به معنیِ به صورتِ نرم
چو موی از سر مرزبان باز کرد بدو مرزبان نرمک آواز کرد نظامی
۵ ـ نشانه ی تحقیر و توهین: مفهومِ توهین و کوچکی باطنی را با خود دارد:
مردَک: به معنیِ مرد پَست و فرومایه
مردکی خشک مغز را دیدم رفته در پوستین صاحب جاه سعدی (گلستان)
۶ - نشانه تحبیب : مفهوم دوست داشتن را می رساند:
پسرک: پسر دوست داشتنی – دخترک
۷ - نشانه همراهی : مفهوم همراه بودن آن اسم را به چیزی می افزاید:
سنگک : نانی که به همراه سنگ پخته می شود.
باد بادک – لیسک
۸ - نشانه تفخیم و تعظیم :گاهی معنی تعظیم و بزرگداشت و اعزاز و اظهار محبت می دهد:
بابک : پدر گرامی
پسر گفتش ای بابک نامجوی یکی مشکلم را جوابی بگوی سعدی (بوستان)
مامک : مادر عزیز
پس از گریه مرد پراکنده روز بدو گفت کای مامک دلفروز (گلستان)
در اینجا مامک مفهوم دلسوزی و ترحم یا تحقیر را نیز می رساند.
حسنک وزیر: حسن بزرگوار
۹ - نشانه نسبی: منسوب بودن به صفت قبل از خود را بیان میکند و صفت را تبدیل به اسم می کند. مانند: زردک: منسوب به زرد (هویج) – سفیدک – سیاهک – سرخک
۱۰ - نشانه ٔ کمی و تقلیل و کوتاهی و اندکی باشد:
آبک : آب اندک
مرغ که آبکی خورد سر سوی آسمان کند
گویی اشارتیست این بهر دعای شاه را خاقانی
بهترک :
ریش فرهاد بهترک بودی گر نه شیرین نمک پراکندی سعدی
پیشترک :
پیشترک زین که کسی داشتم شمع شب افروز بسی داشتم نظامی
پسوند «-َ ک»
با اسم (مخملک)، ضمیر (اینک)، صفت (سرخک)، عدد (چارک)، بنمضارع (پوشک) یا فعل تصريفشده (مترسک) ترکیب میشود و اسم (مخملک)، صفت (دلخوشکنک) یا قید (نرم نرمک) میسازد.
این پسوند در معانی زیر به کار میرود:
۱. معنی فاعلی:
پیچک، غلتک، دمجنبانک، آبدزدک، کفشدوزک، دلخوشکنک.
(پایه در این واژهها بنمضارع ساده (پیچک) یا مرکب (دمجنبانک) است.)
۲. معنی شباهت:
برفک، پنیرک، پشمک، لواشک، سگک، مخملک، موشک، میخک، عقربک، سنجاقک، نارنجک، پولک، خروسک.
۳. معنی تحقیر:
زنک، مردک.
۴. معنی تصغیر:
تیرک، شاخک، عروسک، قوزک، کاردک، شهرک، پستانک، رقاصک، دخترک، خرک، اتاقک، مرغک، کرمک، تخمک.
۵. معنی تحبیب:
طفلک، جوانک، دخترک.
۶. معنی نسبت:
نمک، چشمک، زردک، سرخک، سفیدک، تلخک، روشنک، گرمک، غلغلک، غارغارک، جیرجیرک، بادبادک، قرقرک، نمنمک، لرزانک، مترسک.
(این وند به معنی نسبت، بیش از سایر معانی به کار میرود.)
ساخت اشتقاقی واژه در فارسی امروز، دکتر ایران کلباسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۰، تهران
@hedayate12 12کانال درسی
سوال ۱۶ کنکور سراسری۱۳۹۸ با موضوع دستور(نقش دستوری کلمات)
یادآوری:
دو نمونه فعل اسنادی داریم:
الف) است و بود و شد و گشت و گردید👈که در جمله سه جزئی و با الگوی(نهاد، مسند و فعل) قرار می گیرند و به جز قید، به مفعول و متمم اجازه حضور در جمله نمی دهند.
ب) فعل هایی از مصدر نامیدن/خواندن/گفتن/ صدا زدن / پنداشتن/ دیدن/ دانستن/ یافتن / گردانیدن/ کردن/ ساختن/ نمودن / شماردن/ به شمار آوردن/به حساب آوردن
👈که گاهی در جمله های چهار جزئی و با الگوهای زیر قرار می گیرند.
الگوی۱: نهاد - مفعول - مسند - فعل
الگوی۲: نهاد - متمم - مسند - فعل
ضمنا می توان این نوع فعل ها را با دیگر فعل های اسنادی عوض کرد.مثلاً👇
من او را عاقل پنداشتم
من او را عاقل یافتم
من او را عاقل دانستم
من او را عاقل دیدم.
همچنین با حذف نهاد و نقش نماهای این نوع جملات می توان آنها را به جمله سه جزئی تبدیل کرد.👇
من او را عاقل دیدم👈او عاقل است.
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
بیت۱⬅️من رویش را عیان نمی بینم.👈من: نهاد - او: مفعول - عاقل: مسند - نمی بینم: فعل اسنادی از نوع گروه ب✅
بیت۲⬅️فعل "آور" و "بگسل" جز فعل های گروه دوم با حضور مسند نیستند. همچنین فعل "شو" جز فعل های اسنادی ۳جزئی است.❌
بیت۳⬅️ فعل "باید"(بایستن) جز فعل گروه ب👆نیست همچنین فعل "است" فقط در جمله های ۳ جزئی می نشیند و نمی تواند مفعول داشته باشد .❌
بیت۴⬅️فعل "بود" فقط در جمله های ۳جزئی می نشیند و نمی تواند مفعول داشته باشد.❌
⬅️⬅️⬅️گزینه صحیح:۱
کانال درسی۱۲
@hedayate12
زیباترین واژهی زبان فارسی که تا چندی پیش همه آن را عربی میدانسته اند واژه "عشق" است که در فارسی «اِشق» تلفظ میشود. این واژه در ادبیات فارسی و عرفان ایرانی جایگاهی بس برجسته دارد. شاید بتوان گفت که شاعران گوناگون فارسیزبان کمتر واژهای را به اندازهی عشق به کار برده باشند.
عشق جانمایه شعر و عرفان پارسی است. در ادبیات ایران از عشق به معشوق، دشواریهای راه عشق، نشان عاشق و معشوق، کامیابی و دوری (وصل و هجران)، و سوز عاشقانه بارها سخن به میان آمده است. معشوق همه ناز است و عاشق همه نیاز؛ آرمان عاشق سرانداختن در پای معشوق است و گذشتن از همه رنگها برای رسیدن به بارگاه دوست.
در زیر، نوشتار بسیار باارزش دکتر محمد حیدری ملایری، پدید آورنده «فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی و اخترفیزیک (انگلیسی - فرانسه - فارسی)» از نپاهشگاه پاریس را میخوانیم که بهخوبی و بهطور مستند و علمی ثابت میکند که کلمه عشق کاملا پارسی است.
ریشهشناسی:
واژهی عشق ریشهای ایرانی و آریایی (هند-و-اروپایی) دارد. این پیشنهاد بر پایهی پژوهشهای ریشهشناختی استوار است؛ و پیشینه ی آن بدین قرار است:
واژه ی "عشق" از -iška اوستایی به معنی خواست، خواهش، میل ریشه میگیرد که آن نیز با واژهی اوستایی -iš به معنای "خواستن، میل داشتن، آرزو کردن، جستجو کردن" پیوند دارد.
واژهی اوستایی -iš دارای جدا شدههای ( مشتقات) زیر است:
-aēša : آرزو، خواست، جستجو
išaiti : میخواهد، آرزو میکند
-išta : خواسته، محبوب
-išti : آرزو، مقصود.
پسوند ka- نیز که در -iška اوستایی وجود دارد کاربرد بسیار دارد و برای نمونه در واژههای زیر دیده میشود:
mahrka مرگ
-araska رشک، حسد
-aδka جامه، ردا، روپوش
-huška خشک
-pasuka چهارپا، ستور ( در پهلوی pasu و pah «چهارپا، گله، رمه»؛ در گویش تاتی کرینگانی «پس» = «گوسفند»؛ در فارسی رسمی «شبان» و «چوپان» از pasu.p n*)
-drafška درفش
-dahaka گزنده ( ضحاک )
واژهی اوستایی -iš هم ریشه است در سنسکریت با:
-eṣ آرزو کردن، خواستن، جُستن
-icchā آرزو، خواست، خواهش
icchati میخواهد، آرزو میکند
-iṣta خواسته، محبوب
-iṣti خواست، جستجو
و در زبان پالی با:
-icchaka خواهان، آرزومند
همچنین، به گواهی شادروان فرهوشی، این واژه در فارسی ِ میانه به Form یا دیسه (صورت، شکل) išt به معنی خواهش، میل، ثروت، خواسته و مال باز مانده است.
خود واژههای اوستایی و سنسکریت نام برده شده در بالا از ریشهی هندواروپایی نخستین یعنی -ais به معنی خواستن، میل داشتن، جُستن میآید که شکل (دیسه) اسمی آن -aisskā به معنای خواست، میل، جستجو است.
در بیرون از اوستایی و سنسکریت، در چند زبان دیگر نیز مشتقاتی از واژهی پوروا-هند-و-اروپایی -ais حفظ شده است، از آن جملهاند:
در اسلاوی کهن کلیسایی isko, išto جستجو کردن، خواستن؛ iska آرزو
در روسی iskat جستجو کردن، جُستن
در لیتوانیایی ieškau جستجو کردن
در لتونیایی iēskât جستن شپش
در ارمنی aic بازرسی، آزمون
در لاتین aeruscare خواهش کردن، گدایی کردن
در آلمانی بالای کهن eiscon خواستن، آرزو داشتن
در انگلیسی کهن ascian پرسیدن
در انگلیسی امروز ask پرسیدن، خواستن
اما لغتنامه نویسان سنتی ما واژهی عشق را به واژه ی عَشَق عربی (ašaq') به معنای "چسبیدن" (منتهیالارب)، "التصاق به چیزی" (اقربالموارد) پیوند دادهاند. نویسندهی "غیاثاللغات" میکوشد میان "چسبیدن، التصاق" و "عشق" رابطه بر قرارکند و مینویسد:
«مرضی است از قسم جنون که از دیدن صورت حسن پیدا میشود و گویند که آن مأخوذ از عَشَقَه است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند چون بر درختی بچسبد آن را خشک کند. همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند».
از آنجا که عربی و عبری جزو ِ خانوادهی زبان های سامیاند، واژههای اصیل سامی معمولا در هر دو زبان عربی و عبری با معناهای همانند اشتقاق مییابند؛ و جالب است که واژه "عشق" همتای عبری ندارد و واژهای که در عبری برای عشق به کار میرود اَحَو (ahav) است که با عربی حَبَّ (habba) خویشاوندی دارد. واژهی دیگرعبری برای عشق "خَشَق" (xašaq) است به معنای خواستن، آرزو کردن، وصل کردن، چسباندن، لذت که در تورات عهد عتیق بارها به کار رفتهاست. (برای نمونه: سفر تثنیه ۱۰:۱۵، ۲۱:۱۱؛ اول پادشاهان ۹:۱۹؛ خروج ۲۷:۱۷، ۳۸:۱۷؛ پیدایش ۳۴:۸).
بنا بر نظر استاد اسکات نوگل (استاد پژوهشهای انجیلی و باستانی در دانشگاه واشنگتن): واژهی عبری خَشَق xašaq و عربی عَشَق ašaq' همریشه نیستند. واک ِ "خ" عبری برابر "ح" یا "خ" عربی است و "ع" عبری برابر "ع" یا "غ" عربی، و آن ها با هم در نمیآمیزند. همچنین، معمولا "ش" عبری به "س" عربی می ترادیسد (تغییر میکند) و برعکس. از سوی دیگر، همانندی معنایی این دو واژه در عربی و عبری تصادفی است،...
50.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درس #علوم_و_فنون_ادبی ٣ - درس ١١ وزن شعر نیمایی
پایه #دوازدهم
رشته ادبیات و علوم انسانی و معارف اسلامی
ساعت ١٠
شنبه ٩ فروردین ٩٩
کانال درسی12
https://eitaa.com/hedayate12
🔹 آموزش مجازی درس های فارسی و نگارش و علوم وفنون در هر سه پایه دهم ، یازدهم و دوازدهم در کانالهای زیر جهت استفاده دانش اموزان قرار داده شده است. (حسین عبادی)
پایه دهم👈🏻👈🏻👈🏻 کانال درسی10
https://eitaa.com/hedayate10
پایه یازدهم👈🏻👈🏻👈🏻کانال درسی11
https://eitaa.com/hedayate11
پایه دوازدهم👈🏻👈🏻👈🏻کانال درسی12
https://eitaa.com/hedayate12
🔸شامل نکات درسی، توضیحات درس به درس فارسی، چکیده مطالب، سوالات، پاسخ خودآزماییها، نکات کنکوری و کلی نکات آموزنده... لطفا به دوستان و همکلاسی های خود معرفی کنید.
سوال ۱۵۷ کنکور سراسری ۱۳۹۸ ادبیات تخصصی با موضوع عروض
فقط ابیاتی به دو صورت دسته بندی هجایی می شوند که سه هجای ابتدای هر دو مصراعشان(- -U) باشد.
نکته مهم: 👈توجه داشته باشید که کلمات یک هجایی همچون(وَ - چه - زِ - چو - نه - تو و ...) اگر چه هجای کوتاه هستند ولی می توانند بنا به اختیارات شاعری بلند فرض شوند.
بیت اول:⬅️سه هجای اول بیت عبارتند از (- U -) ❌
بیت دوم:⬅️سه هجای اول بیت عبارتند از (U -U) اولین هجای بیت کلمه ی "نه" است و دارای اختیارات؛ پس سه هجای ابتدای بیت عبارتند از(- - U)✅
بیت سوم: ⬅️سه هجای اول بیت عبارتند از(- U -)❌
بیت چهارم: ⬅️سه هجای ابتدایی بیت عبارتند از (- - U)✅
⬅️⬅️⬅️گزینه صحیح:۳
تذکر: 📢وزن همسانِ (مستفعلن مستفعلن ...) اگر چه با سه هجای (- - U) آغاز می شود؛ ولی به دو صورت دسته بندی هجایی نمی شود.
👈اما وزن همسانِ (مستفعلُ مستفعل...) به دو صورت هجابندی می شود.
کانال درسی12
https://eitaa.com/hedayate12
🔴 برای کسانی که «سیزده» را سبب نحسی و مقصر بدبختیهای خود میدانند: به جای گره زدن سبزه، رفتارها و عادات زشت خود را ترک کنند!
کانال درسی12 https://eitaa.com/hedayate12