eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🪴 🌿﷽🌿 شکنجه هاي بدتر از این هم کرده بودنش ".روحیه اش ولی قویتر شده بود، مصمم تر از قبل می خواست به مبارزه اش ادامه بدهد. آن روز باز تظاهرات شده بود. می گفتند: « مردم حسابی جلوي مامورهاي شاه در اومدن.» عبدالحسین هم تو تظاهرات بود. ظهر شد نیامد. تا شب هم خبري نشد. دیگر زیاد حرص و جوش نداشتم، حتی زندان رفتننش برام طبیعی شده بود. شب، همان طلبه ها آمدند خانه. خاطر جمع شدم که باز گرفتنش. یکی شان پرسید:« تو خانه سیمان دارین؟» گفتم: «آره.» جایش را نشان دادم. یک کیسه سیمان آوردند. اعلامیه هاي جدید امام را که تو خانه ما بود، با رساله گذاشتند زیر پله ها. روش را هم با دقت سیمان کردند. کارشان که تمام شد، به ام گفتند: «نوارها و اون چند تاکتاب هم با شما، ببرین پیش همون همسایه تون که اون دفعه برده بودین.» صبح زود، همه را ریختم تو یک ساك. رفتم دم خانه شان. به زنش گفتم: « آقاي برونسی رو دوباره گرفتن.» جور خاصی گفت: «خوب؟ به ساك اشاره کردم. «نوار و کتابه، می خوام دوباره این جا قایم کنید.» من و منی کرد. گفت: «حاج خانم راستش من دیگه جرأت نمی کنم.» یک آن ماتم برد. زود ادامه داد: «یعنی شوهرم نیست و منم اجازه این کار را ندارم.» زیاد معطل نشدم. خداحافظی کردم و برگشتم خانه. مانده بودم چکارشان کنم. آخرش گفتم: «توکل بر خدا همین جا قایمشون می کنم، عبدالحسین که دیگه عشق شهادت داره، اگه اینا رو پیدا کردن، اون به آرزوش می رسه.» چند تا قالی داشتیم. بعضی از نوارها را گذاشتم لاي یکی شان.چند تاي از نوارها حساس بودند. سر یکی از متکا ها را باز کردم. نوارها را گذاشتم لاي پنبه ها و سر متکا را دوباره دوختم. کتابها را هم بردم زیرزمین. گذاشتمشان تو چراغ خوراك پزي و تو یک قابلمه. یکهو سر و کله ئ نحسشان پیدا شد. از در و دیوار ریختند تو خانه. حسن هفت، هشت سال بیشتر نداشت. همان جا زبانش بند آمد. دو، سه تاشان با کفش آمدند تو اتاق. به خودم تکانی دادم. یکی شان که اسلحه دستش بود، گرفت طرفم و داد زد:« از جات تکان نخور! همون جا که هستی بشین.» پاورقی [-1 فرزندم حسن از همان واقعه به بعد، به شدت دچار لکنت زبان شد که بعدها با توسل پدرش، و به لطف امام ابوالحسن الرضا (سلام االله علیه )، این لکنت زبان تا حد زیادي رفع گردید.از همان وقت، خودم هم مبتلا به یک بیماري شدم که تا مدتها گریبانم راگرفته بود] واقعاً تو آن لحظه ها خدا راهنمایی ام کرد. نشان همان متکا را داشتم. زود برداشتم و گذاشتم رو پاهام و دخترم را هم خواباندم رو متکا. شروع کردند به گشتن خانه. گاهی زیر چشمی قالی ها را نگاه میکردم. کافی بود یکی شان را بر گردانند و نوارها را پیدا کنند. متوسل شده بودم به آقا امام زمام ( سلام االله علیه). آقا هم چشم آنها را گویی کور کرده بودند. انگار نه انگار که ما توي خانه قالی داریم. طرفش هم نرفتند! هرچه بیشتر گشتند، کمتر چیزي گیرشان آمد. آخرش هم دست از پا درازتر، گورشان را گم کردند. باز هم آقاي غیاثی سند گذاشت و آزادش کردند. با آقاي رضایی . و دو سه تا دیگر از طلبه ها آمد خانه. اول از همه سراغ نوارها را گرفت. گفتم: « لاي قالی رو بدین بالا.» داد بالا. وقتی نوارها را دیدند، همه شان مات و مبهوت ماندند. با تعجب گفت: «یعنی ساواکی ها اینا رو ندیدن؟!» گفتم:« اگه می دیدن که می بردن و شما هم الآن به آرزوت رسیده بودي.» خندید. سراغ نوارهاي حساس را گرفت.گفتم: « خودتون پیدا کنید.» کمی گشتند و چیزي دستگیرشان نشد. گفت: « اذیتمون نکن حاج خانم، بگو نوارها کجاست، می خوایم گوش بدیم.» پاورقی (-1 حجت الاسلام محمد رضا رضایی که اکنون در قم هستند) 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
مداحی_آنلاین_خطرناک_ترین_خرافات.mp3
2.05M
♨️خطرناک ترین خرافات! 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | نماهنگ مهربان ترین مرد دنیا منتشر شد. 🌺بااجرای گروه سرود یاوران مهدی ( عج ) قم 🛑با هم دیگه ببینید و تا می تونید پخش کنید، هفته وحدت مبارک😉 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با این کلیپ زیبا دل ها را روانه مسجد النبی کنید. التماس دعا از همه عزیزان ____🍃🌸🍃____ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️خوشا دردی که درمانش تو باشی… خوشا راهی که پایانش تو باشی… خوشا چشمی که رخسار تو بیند خوشا ملکی که سلطانش تو باشی! خوشا آن دل که دلدارش تو گردی! خوشا جانی که جانانش تو باشی سلام امام زمانم
┄┅─✵💝✵─┅┄ ❣پروردگارا 🔶بااولین قدمهایم برجاده های صبح 🔸 نامت راعاشقانه زمزمه میکنم 🔸کوله بارتمنایم خالی وموج 🔶سخاوت توجاری الهی به امید تو💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد راز شـب تار بـر مـلا خواهــــد شد در راه، عزیـزی‌ ست که با آمـدنش هر قطب‌نمـا، قبله‌نمـا خواهـد شد @hedye110
🪴 🪴 🌿﷽🌿 متکا را آرودم. سرش را باز کردم. نوارها را که دیدند، گفتند: « یعنی اینا همین جوري اومدن و این نوارها رو ندیدن؟!» گفتم: « تازه قمست مهمش تو زیر زمینه.» وقتی کتابها را تو قابلمه و چراغ خوراك پزي دیدند، از تعجب مانده بودند چکار کنند. چند روز بعد از آزاد شدنش، امام از پاریس آمدند. 22 بهمن هم که انقلاب پیروز شد. همان روزها با آقاي غیاثی رفت دنبال سند خانه او. سند را رد کرده بودند تهران. با هم رفتند آنجا. وقتی برگشتند، سند را آورده بودند. چند تا برگه دیگر هم دست عبدالحسین بود. خندید و آنها را داد دستم. پرسیدم: « چیه؟» همان طور که می خندید، گفت: «حکم اعدام منه.» چشمام گرد شد. سند را با پرونده هاي عبدالحسین فرستاده بودند تهران، دادگاه اعدام داده بود. به حساب آنها، پرونده او پرونده سنگینی بوده. لحظه هایی که حکم اعدام را می دیدم، ازته دل خدا را شکر می کردم که امام از پاریس برگشتند و انقلاب پیروز شد و گرنه چند روز بعدش، عبدالحسین را اعدام می کردند. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
انسان شناسی ۳۱۴.mp3
12.05M
۳۱۴ وقتی توی یه مشکلی/ غمی/ مصیبتی گیر می‌کنم، یا وقتی یه اتفاق خیلی عالی برام میفته و هیجان زده میشم، انگار کلّاً خدا رو گم می‌کنم! ذهن و قلبم یکسره معطوف اون اتفاق میشه و نمی تونم رابطه‌ام با خدا رو مدیریت کنم! چرا من اینجوری‌اَم؟ |   @hedye110
انسان شناسی ۳۱۵.mp3
11.67M
۳۱۵ ※ دینی که از پدر و مادر به ما رسیده و محبّتی که از سینه‌ی والدین‌مان در ما دمیده شده؛ از نعمات خدا بر ماست! اما برای حرکت ما بسمت تولد سالم به آخرت کافی نیست! ✘ عامل بسیار مهم دیگری لازمه که دینداری ما، علّت قدرت و رشد روح ما باشه! |   @hedye110
🔷 مانور شیطان(حتما بخوانید)👇 شیطان برای مانور خود نیاز به فضا و محیط مطلوب خود دارد. هر چه محیط زندگی از معنویت تهی تر باشد و گناه و شیطنت در آن بیشتر، قدرت مانور شیاطین افزون تر می گردد؛ هر چه سگ و سگ بازی بیشتر، نجاست اماکن و وسایل بیشتر و در نتیجه فضا برای شیاطین مهیاتر هرچه کاشت ناخن و مژه بیشتر طهارت شرعی کمتر و در نتیجه راه برای شیاطین بازتر و هرچه بی حجابی بیشتر گناه های مختلف جنسی محتمل تر و زندگی ها و تعهدها سست تر و در نتیجه کار برای شیطان راحت تر؛ و ... eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef        □■□■□
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فیلم حاصل یک عمر تلاش یک حشره شناس آمریکایی‌ست که به تمام نقاط جهان سفر کرد و هرکجا که میتوانست از حشرات نایاب و کمیاب درحال پرواز فیلم گرفت ۲۰نوع از حشراتی که نقش های جالب و باورنکردنی روی بالها و پشت‌شان حکاکی شده بود. 🪴ظهورات وتجلیّات پروردگار در (شگفتیهای آفرینش) eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef        □■□■□
. 🔔 نگران توانائی های خودتان باشید، نه ناتوانی هایتان ! ✅ آیت الله حائری شیرازی ره : 💚 در تربیت اولاد، آنچه را که در حد قدرتتان است، انجام بدهید و برای آن قسمتی که خارج از قدرتتان است، اصلاً نگران نباشید و کار را به خداوند بسپارید. 💚 گاهی مثلاً شما با برادرتان سر تخت را می‌گیرید و در تابستان آن را در حیاط می‌گذارید. اگر او آدم سالم و قوی و فعالی باشد، شما نگران آن سرِ تخت که او گرفته، نیستید؛ چون می‌دانید که او چاپک است و قشنگ می‌تواند ببرد؛ بلکه نگران این طرفی هستید که خودتان گرفته‌اید که مبادا پایتان بلغزد و به زمین بخورید. آن سرِ تربیت را خدا گرفته و هر قسمتی که شما نمی‌توانید و از عهده‌تان خارج است، سهم خداست. 💚 شورِ آن قسمتی را نزنید که خدا گرفته؛ بلکه شورِ آن قسمتی را بزنید که خودتان گرفته‌اید. نگران ناتوانی‌های خودتان نباشید؛ بلکه نگران توانایی‌های خودتان باشید. آن چیزی که می‌توانید و برایتان ممکن است را اگر نکنید، برایتان خطرناک است؛ اما آن چیزی که نمی‌توانید، جزء وظایف شما نیست. اینکه خدای تعالی جزء وظایف شما نگذاشته یعنی چی؟ یعنی آن را جزء وظایف خودش گرفته و خودش عمل می‌کند: «لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef        □■□■□
به زودی گریبان گیر شبهات خواهید شد، نه راهنمایی دارید و نه نشانه‌ی آشکاری! رهایی پیدا نخواهید کرد، مگر دعای غریق را بخوانید. بحارالانوار، جلد ۵۲، صفحه ۱۴۹، باب ۲۲ ✨یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ✨ @hedye110
مداحی_آنلاین_سنت_پیامبر_اکرم_صلی.mp3
1.09M
🌸 (ص) ♨️سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @hedye110
افسوس از این گوهر نا سُفته ی ما صد حیف ز جمعیت آشفته ی ما هیهات که بر زمین بریزد نا حق یک قطره ی خون! به خاطر گفته ی ما!  eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا🌻🍃 سرآغازصبحمان را با یاد و نام و امید تو میگشاییم🌻🍃 پنجره های قلبمان را عاشقانه بسویت بازمیکنیم تانسیم رحمتت به آن بوزد🌻🍃 الهی به امید تو 💚 @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
همدم غربت و صحرا و بیابان ماندی از گناهِ مـنِ غـفـلت زده پنهـان ماندی @hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🦋 يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، يَا حُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الشَّهِيدُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
🪴 🪴 🌿﷽🌿 قرعه کشی سید کاظم حسینی جریان خلق کُرد و حمله به شهر پاوه تازه پیش آمده بود. همان روز ها اولین نیروها را می خواستند اعزام کنند کردستان، از مشهد. تو بچه هاي عملیات سپاه، شور و هیجان دیگري بود. شادي و خوشحالی تو نگاه همه موج می زد.هیچ کس صحبت از ماندن نمی کرد. همه بدون استثنا حرف از رفتن می زدند. هر کس نگاه می کردي، رو لبش خنده بود. ناراحتی ها از وقتی شروع شد که رستمی آمد پیش بچه ها وگفت: «متأسفانه ما بیست و پنج نفر سهمیه نداریم.» یک آن حال وهواي بچه ها، از این رو به آن رو شد. حالا تو هر نگاهی غم و تردید موج می زد. اینکه داوطلبها بخواهند بروند، حرفش را هم نمی شد زد؛ همه می خواستند بروند. قرار شده بچه ها خودشان با هم به توافق برسند و بیست و پنج نفر رامعرفی کنند. این هم به جایی نرسید. بالاخره آقاي رستمی گفت: «ما خودمون بیست و پنج نفر رو انتخاب می کنیم، یعنی براي این که حق کسی ضایع نشه، قرعه کشی می کنیم.» شروع کردند به نوشتن اسم بچه ها. من گوشه ي سالن، کنار عبدالحسین نشسته بودم. دیگر قید رفتن را زدم. از بین آن همه، اسم من بخواهد در بیاید، احتمالش خیلی ضعیف بود. یکدفعه شنیدن صداي گریه اي مرا به خود آورد. زود برگشتم طرف عبدالحسین. صورتش خیس اشک بود! چشمام گرد شد. «گریه براي چی؟!» همانطور که آهسته گریه می کرد، گفت:«می ترسم اسم من در نیاد و از جنگ با ضد انقلاب محروم بشم.» دست و پام را گم کردم. آن همه عشق و اخلاص، آدم را گیج می کرد به هر زحمتی بود به حرف آمدم و گفتم: «بالاخره اصل کار نیته. باید نیت انسان درست باشه، خدا خودش که شاهد قضیه هست.» گفت: «خدا شاهد قضیه هست، درست؛ الاعمال بالنیات، درست؛ ولی این که خداوند به آدم توفیق بده تو همچین کاري باشه، خودش یک چیز دیگه است.» آهسته گریه می کرد و آهسته حرف می زد. از جنگ بدر گفت و ادامه داد: « تا تاریخ هست و تا این دنیا هست، اونایی که توجنگ بدر بودن، با اونایی که نبودن فرق دارن.چه بسا بعضی ها دوست داشتن تو جنگ باشن ،ولی توفیق پیدا نکردن.حالا تو اون لحظه مدینه نبودن، یا مریض بودن، تب شدید داشتن، هرچی که بوده، نمی خواستن خلاف دستور پیغمبر (صلی االله علیه واله وسلم) عمل کنن.» ساکت شد. به صورتم نگاه کرد. با سوز دل گفت: «تو قیامت وقتی «بدریون» رو صدا می زنن، دیگه شامل اونایی که تو جنگ بدر نبودن، نمی شه، فقط اونایی می رن جلو که تو جنگ بدر شرکت کردن و علیه کفار و منافقین بدتر از کفار شمشیر زدن.» با آن بینش و با آن سطح فکر، حق هم داشت گریه کند. به حال خودم افسوس می خوردم. وقتی همه اسمها را نوشتند، قرعه کشی شروع شد.اسم او و بیست و چهار نفر دیگر در آمد. من هم جزو آنهایی بودم که توفیق پیدا نکردند! سی و چهار، پنج روز بعد برگشتند. با بقیه ي بچه هاي عملیات رفتیم پیشواز. اول بنا نبود عمومی باشد. کم کم مردم جریان را فهمیدند. خیابان تهران هر لحظه شلوغ تر می شد و رفتن ما مشکل تر. به هر زحمتی بود، رسیدیم صحن امام. دیگر جاي سوزن انداختن نبود.یکدفعه دیدم عبدالحسین رفت تو جایگاه سخنرانی. کلاه آهنی سرش بود. از این بند حمایلها هم سرشانه انداخته بود، با لباس سبز سپاه. بچه هاي صدا و سیما هم آمده بودند براي فیلمبرداري. شروع کرد به صحبت. حرفهاش بیشتر از قرآن بود واحادیث. همانها را، خیلی مسلط، ربط می داد به جریان کردستان. مردم عجیب خیره اش شده بودند. هر چه بیشتر حرف می زد، آدم را بیشتر جذب می کرد. اوضاع کردستان را خوب جا انداخت. از خیانت بعضی ها پرده برداشت و آخر کار، مردم را تشویق کرد به رفتن کردستان و جنگیدن با ضد انقلاب و قطع کردن ریشه فتنه. تقریباً بیست دقیقه طول کشید صحبتش. جالبی اش این جا بود که آقاي هاشمی نژاد و چند تا دیگر از علما هم تو آن سخنرانی بودند. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠محشور شدن ده گروه از انسانها به شکل حیوان و اشکال بد و درد آور در قیامت👇 🔻 «معاذ بن جبل از رسول خدا (ص) پرسید این که در قرآن آمده: روزی که در صور دمیده شود شما گروه گروه خواهید آمد: «یَوْمَ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً» چه معنا دارد؟ رسول خدا ص👈از امر بسیار بزرگی سؤال کردی. اشک از چشمانش جاری شد وفرمود: 🔻ده دسته از امت من با سایر مردم تفاوت دارند و به صورت‌های مختلف محشور می‌شوند: 👈اما کسانی که به صورت بوزینه محشور می‌شوند افرادی هستند که با دروغ‌گویی و سخن‌چینی در میان مردم فتنه‌انگیزی می‌کنند. 👈 گروهی که به صورت خوک محشور می‌شوند حرام‌خواران می‌باشند. 👈 کسانی که با صورت‌های خود راه می‌روند (وارونه) ربا خواران هستند. 👈 کسانی که کور محشور می شوند اینها قضات ظالم هستند (قاضیانی که حکم به ظلم کردند) 👈 دسته‌ای که کرولال محشور می‌شوند خودپسندان می‌باشند. 👈کسانی که زبان خود را می‌جوند علما و قاضیانی هستند که گفتارشان بر خلاف اعمالشان باشد. 👈عده‌ای که دست و پایشان قطع شده افرادی هستند که به همسایگان خود اذیت می‌رسانند. 👈گروهی که به شاخه‌هایی از آتش به دار آویخته می‌شوند کسانی هستند که گفتار و کردار مردم را به اطلاع سلاطین می‌رسانند. 👈دسته‌ای که بد بوتر از مردار محشور می‌شوند کسانی هستند که از خواسته‌ها و لذت‌های (غیر مشروع) پیروی می‌کنند و حق خدا و تهیدستان را در اموالشان ادا نمی‌نمایند. 👈گروهی که با لباس‌های آلوده و چرکین محشور می‌شوند خود بزرگ‌بینان و فخر کنندگان هستند» 📌 تفسیر نور الثقلین، ج‏۵، ص: ۴۹۳🌸🌸 @hedye110