eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
خدايا! فرشتگانت به تو مى گويند: خدايا! چرا شعيب اين قدر گريه مى كند؟ مى ترسيم چشمان او آسيب ببيند! مدّتى مى گذرد، شعيب هم چنان گريه مى كند تا اين كه چشم او نابينا مى شود، او ديگر نمى تواند جايى را ببيند. تو چشمانش را شفا مى دهى، شعيب شكر تو را مى كند و باز بناى گريه و اشك را مى گذارد تا آنجا كه چشمان او نابينا مى شود. و تو اكنون با او سخن مى گويى: ــ اى شعيب! تا به كى گريه خواهى كرد؟ اگر از ترس عذاب من اين گونه اشك مى ريزى، بدان كه من تو را از عذاب در امان داشته ام، اگر از شوق بهشت آرام و قرار ندارى، بدان كه من تو را وارد بهشت خواهم نمود. ــ بارخدايا! تو كه مى دانى گريه من نه از ترس جهنّم تو است و نه براى رسيدن به بهشت تو. چه كنم، من اسير محبّت تو شده ام و دلم بى قرار توست. ــ اكنون كه اين سخن را گفتى من هم كارى مى كنم تا بهترين مرد روى زمين نزد تو بيايد و خدمت تو را بنمايد. و اين گونه مى شود كه موسى(ع) به كنعان مى آيد و سال ها خدمت شعيب را مى كند. 🌹🌹🌹🌹💖🌹🌹🌹🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
سرپرستی امور توسط امام رضا(ع) هنگام زندانی بودن پدر هنگامی که امام کاظم(ع) در سال 179 هـ.ق به دستور هارون، دستگیر و زندانی شد، (کمترین قولی که در مدّت زندانی بودن آن حضرت گفته شده، چهار سال بود یعنی از سال 179 تا 183) و سرانجام در زندان بغداد به شهادت رسید، در این مدّت، حضرت رضا علیه السلام در مدینه بود، و به جای پدر به رسیدگی امور می‌پرداخت، گرچه هنوز مقام امامت نرسیده بود، ولی کارهای امام را به نمایندگی از پدر انجام می‌داد، و نقش بسیار مهم، در نگهبانی فرهنگ و فقه تشیّع، و حفظ شاگردان پدر، و تشکّل شیعه داشت، آن حضرت طبق وصیّت پدر، در این مدت، شب‌ها در خانه‌ی پدر می‌خوابید و نگهبان و نگهدار خانه‌ی پدر از نظرات مختلف بود. شاگردان، شیعیان، بینوایان، مستمندان و نیازمندان، به محضرش می‌آمدند، گویی در محضر پدرش امام کاظم(ع) هستند، و حضرت رضا(ع) به امور فرهنگی، اجتماعی و مذهبی آنها رسیدگی می‌کرد، و به سوالات آنها پاسخ می‌داد، و خلاء غیبت پدر را پر می‌کرد، مایه‌ی دلگرمی و تسلّی خاطر برای مراجعین بود، و در عین حال اهداف پدر را دنبال نموده و در پشت سپر تقیّه به افشاگری بر ضدّ طاغوتیان می‌پرداخت. در این راستا، نظر شما را به ماجرای زیر جلب می‌کنم: 💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
ديگر وقت زيادى تا طلوع آفتاب نمانده است، تو همراه مادر با اين كاروان به سوى مكّه حركت كرده اى. هركس كه بخواهد به مكّه برود، بايد لباس هاى دنيوى را از تن بيرون آورد و لباس سفيد احرام بر تن كند. اين كاروان به مسجد "شجره" آمده اند و ذكر "لبّيك" بر زبان جارى كرده اند. تو در لباس احرام، چقدر زيبايى! هركس به تو مى نگرد به ياد پدرت حسن(ع)مى افتد. شب سوم شعبان كه فرا مى رسد، شما به شهر مكّه مى رسيد، شما راه مدينه تا مكّه را پنج روزه آمده ايد. همراه حسين(ع) به سوى كعبه مى رويد و طواف مى كنيد، به راستى كه خانه خدا چه صفايى دارد! <====♡♡♡♡♡♡♡====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef