eitaa logo
《سربازان دیروز و امروز سرخس》
1.2هزار دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
11.9هزار ویدیو
101 فایل
بِسْمِ اَللّٰه اَلرَحمٰن اَلرَحیم فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ : هر کس به اسلام گرویده مأموریت دارد استقامت کند ( آیه ۱۱۲ سوره هود ) سلام علیکم به نام خدا ، به یاد خدا ، برای خدا این کانال مخصوص دفتر حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس شهرستان سرخس می‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
تصاویرمتعلق به شهیدوالامقام ابراهیم بهی می باشد
هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد قرائتی: چرا در صدا و سیما خنده را از دست دادیم؟! من تلویزیون را با خنده گرفتم توصیه‌های مهم استاد قرائتی در جلسه‌ای که مدیران تلویزیون هم نشسته‌اند @Afsaran_ir
هدایت شده از تخریب‌ چی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره‌های بامزۀ استاد قرائتی در مراسم نکوداشتش 🌏 👇 🆔 @takhribchi110
هدایت شده از سرور وظیفه دان
🤲 دعا هنگام قربانی کردن در عید قربان 🔶 به گزارش ، روز دهم ذی‌الحجه که روز عید قربان است و سنّت است كه دعا بخواند در وقت قربانی. چنان‌كه به سند صحيح از حضرت صادق عليه‌السّلام منقول است كه چون قربانى را بخرى، روى آن را به قبله كن و در وقت نحر يا ذبح بگو: (وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً) مُسْلِماً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ، رو گردانيدم به طرف كسى كه آفريدۀ آسمان‌ها و زمين است، خداپرست و مسلمان و از دوگانه‌پرستان نيستم. (إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ) وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ، به راستى نمازم و عبادتم و زندگى‌ام و مرگم براى خداست كه پروردگار عالميان است، شريك نيست براى او و به اين دستور داده شده‌ام و من از مسلمانانم. اللَّهُمَّ مِنكَ وَ لَكَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ. خدايا! از تو و براى توست، به نام خدا، و خدا بزرگ است. پس نحر يا ذبح بكند و بگويد: اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّي. خدايا از من قبول فرما. ▫️سوره انعام، آیه 79. سوره انعام، آیه 162-163. اقبال الاعمال ص 450. 🔻به بزرگ‌ترین شبکه خبری شهرستان سرخس بپیوندید🔻 Eitaa.com/nasimesarakhs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اینم در جواب افرادی که میگن هرکسی رو توی قبر خودش میزارن و ما با بی حجابی بقیه کاری نداریم.
🔴 برگزاری مراسم دعای پرفیض عرفه در سرخس 🔶 زمان: چهارشنبه ۷ تیرماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۳۰ 🔶 مکان: مسجد امام رضا علیه‌السلام 🔷 ضمنا افطاری ساده‌ای برای روزه‌داران در نظر گرفته شده است. 🔰 فرهنگی آستان قدس رضوی سرخس 🔻به بزرگ‌ترین شبکه خبری شهرستان سرخس بپیوندید🔻 Eitaa.com/nasimesarakhs
شهیدی که توی ذوقم زد! بخش 2 از 3 دوشنبه 9 تیر 1365 عملیات کربلای 1 - خط مقدم مهران وقتی فهمیدم وظیفه‌ی شکستن خط اول دشمن با گردان ماست، ذوق کردم. خیلی دوست داشتم جزو نیروهای خط‌شکن باشم. اذان مغرب که دادند، همان کنار خاکریز دست‌ها را بر خاک کوبیدیم و با وجود تجهیزات کاملی که به خود آویخته بودیم، با پوتین نماز مغرب و عشا را خواندیم. حس و حال بچه‌ها در نمازی که چه‌بسا آخرین نمازشان بود، بسیار دیدنی و زیبا به چشم می‌آمد. حسین اکبرنژاد، با وجود بی‌سیم سنگینی که بر پشت داشت، سجده‌هایش را کش می‌داد و در همان حال که سرش بر مهر چسبیده بود، از ناله‌هایش می‌شد فهمید که با چه سوزی می‌گرید. این چندروزه خیلی می‌پاییدمش. هر لحظه دنبال بهانه‌ای می‌گشتم تا حرفم را به او بگویم، ولی جرأتش را نداشتم. با خود گفتم: شاید الان و این ساعات آخر که تا دقایقی دیگر تکلیف همه معلوم می‌شود که کی ماندنی است و کی رفتنی، بهترین فرصت باشد. سرش را که از سجده برداشت، به‌خوبی می‌شد رد اشک‌های روی صورتش را گرفت. خواست بلند شود که دستش را گرفتم تا مثلا کمکش کرده باشم. با لبخندی بسیار دل‌نشین تشکر کرد و با تکانی به خود، جای بی‌سیم را بر پشتش درست کرد. همان‌طور که دستش در دستم بود، به خودم جرأت دادم و با تته پته گفتم: "ببخشید برادر اکبرنژاد ... می‌خواستم یه لحظه مزاحمت بشم." - خب بفرمایید. - اگه ممکنه تشریف بیارید این کنار خاکریز بهتره. متعجب با من همراه شد و کمی از جماعتی که بدون توجه به ما، درحال خواندن نماز و مناجات بودند، دور شد. - من می‌خواستم یه خواهش از شما بکنم که خیلی راحت بهم جواب بدید آره یا نه. - به چی باید جواب آره یا نه بدم؟ نگاه که به چشمانش انداختم، شرمم شد. معصومیت و پاکی از آنها جاری بود. سرم را انداختم پایین و با جسارت گفتم: - می‌خواستم ازتون خواهش کنم، این دم آخری که معلوم نیست فردا کی زنده است کی مرده، رضایت بدی که باهم عقد اخوت ببندیم. - چی؟ با چی گفتنش، رنگم پرید. دست‌پاچه شدم که گفت: نه من اصلا از این چیزا خوشم نمی‌آد. - خب آخه می‌خوام که باهم برادر بشیم تا ایشاالله اگه هر کدوم‌مون رفت اون طرف، منتظر اومدن اون یکی بمونه. - نه برادر داودآبادی. من اصلا اهل این چیزا نیستم. آدم باید خودش کاری بکنه که اون‌ور حسابش پاک باشه، ولی اگه بحث شما شفاعت و از این چیزاست، من به شما قول می‌دم که اگه شهید شدم که اصلا بعید می‌دونم و شما هم مثل همین امروز بودید، اگه خدا اجازه داد، حتما دست شما رو بگیرم. - شما لطف دارید، ولی ... - ولی چی؟ مگه برادری به عقد اخوته؟ - نه خب. با صدای مسئول گروهان که داد می‌زد: «بی‌سیم‌چی، کجایی؟» لبخندی زد و عذر خواست. دستش را از دستم بیرون کشید و رفت در تاریکی خاکریز. دلم بدجوری سوخت. هیچ‌کس این‌طوری توی ذوقم نزده بود. خیلی می‌ترسیدم. مطمئن بودم که شهید می‌شود. نمی‌خواستم مفت از دست بدهمش، ولی دیگر چه می‌شد کرد. می‌دانستم این قولی که می‌دهد، خیلی‌ها قبل‌تر از من به او گیر داده‌اند و او هم قول داده. دوست داشتم با او برادر شوم تا اگر - اگر که نه، حتما - شهید شد، خیالم راحت باشد که منتظرم می‌ماند. حتی رویم نشد موقع خداحافظی با او روبوسی کنم.
♦️‌ ۴ شکنجه‌گرِ مسجد مکیِ زاهدان بازداشت شدند 🔹‌ پس از آنکه در ۲۷ خرداد عوامل مسجد مکی یک طلبۀ اهل‌سنت را به‌صورت خودسرانه و غیرقانونی بازداشت و شکنجه کردند حالا خبر رسیده که ۴ نفر از عاملان حبس این طلبه بازداشت شدند. کانال عشایری ضامن آهو در ایتا دنبال کنید @ashayeri_mashhad