محمد بگذی
جانباز دفاع مقدس مرحوم محمد بگذی فرزند یارمحمد تاریخ 7/6/1341 در روستای عباس آباد سرخس دیده به جهان گشود. هم زمان با تحصیل در کارهای دامداری و دیگر امور خانواده با پدر همکاری داشت. محمد خیلی مهربان و با ادب بود و به بزرگ ترها احترام می گذاشت. تا این که تاریخ 18/3/1364 به همراه علیرضا براتی گل شیخی و شهید غلامعلی گل شیخی به پادگان 04 بیرجند جهت خدمت مقدس سربازی اعزام شدند. بعد از سه ماه دوران سخت آموزشی به زاهدان لشکر 88 زرهی سازماندهی شد و از آن جا هم به کردستان، سنندج و مریوان منتقل شد و مشغول دفاع از کشور و انقلاب اسلامی گردید. محمد در گردان 156 گروهان سوم، قسمت انبار زاغه مهمات معرفی شد. وظیفه ی وی این بود که باید به کمک هم رزمانش مهمات لازم را از زاغه بارگیری می کرد و به خط مقدم که در جبهه ی مریوان بود، می رساند. نبود جاده و کوه های سر به فلک کشیده مخصوصا در زمستان کار آن ها را خیلی مشکل می نمود؛ باید مهمات را به عمق خاک عراق که رزمندگان اسلام پیش روی کرده بودند می رساندند. تاریخ 19/2/1364 در حال انتقال مهمات به خط مقدم بودند که دشمن کامیون آن ها را شناسایی کرد و با گلوله ی توپ می زند که جلوی ماشین مهمات منفجر می شود. یک ترکش به کمر و یک ترکش هم به ناحیه پیشانی و جلوی سر محمد می خورد؛ طوری که استخوان پیشانی را با خود می برد و چشم ها از کاسه ی سر تخلیه می شوند. هم رزمان محمد را با آمبولانس به بیمارستان می رسانند، از آن جا به تهران منتقل می شود و در نهایت تهران بیمارستان آپادانا مورد عمل جراحی قرار می گیرد. بعد مدت هفت روز که محمد به هوش می آید، تعداد 5 عمل دیگر روی او انجام دادند. به پیشانی استخوان پیوند می زنند تا این که بعد از 21 عمل حال محمد بهتر شد. از بیمارستان مرخص شد، اما ترکشی که به کمر محمد خورده بود تا پایان عمر همراهش بود. بعد از سلامتی نسبی تشکیل خانواده داد، ولی جراحات ناشی از جنگ اعصاب او را ضعیف کرده بود؛ همین امر باعث می شود که محمد در تاریخ 8/9/1390 بعد از حدود 25 سال تحمل درد جراحات ناشی از جنگ آسمانی شود و به همرزمان شهیدش بپیوندد. روحش شاد.
رجب شایق
رزمنده ی دلاور رجب شایق فرزند قنبر سال 1347 در روستای عباس آباد دیده به جهان گشود. تا مقطع راهنمایی تحصیل نمود. وی در کنار تحصیل در کارهای کشاورزی و دامداری به خانواده کمک می کرد. تاریخ 18/3/1366 به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و مدت سه ماه در پادگان 04 بیرجند آموزش دید. بعد از اتمام آموزش به کرمانشاه لشکر 81 زرهی در گردان توپخانه به عنوان خدمه ی توپ 155م م خودکششی سازماندهی گردید و در مناطق عملیاتی سرپل ذهاب، قصرشیرین در کنار دیگر رزمندگان اسلام از اسلام وکشور دفاع نمود.
***
هرقبضه توپ 86 تن می باشد. وزن گلوله جدای از خرج و پوکه 45 کیلو وزن دارد. برای شلیک یک گلوله 5 نفر فقط پای قبضه درگیرهستند تا یک گلوله شلیک شود. آتشبار شامل 6 قبضه می باشد که روزانه هر قبضه جداگانه شلیک داشت و شبها دو قبضه تا صبح شلیک می کرد؛ چون این توپخانه گلوله ی فسفری و منور داشت، بیشتر مورد استفاده رزمندگان قرار می گرفت. حساب کنید هر گلوله 45 کیلو که هر شب نزدیک به 100 گلوله شلیک داشته باشد، موقع شلیک اگر کسی گوشی استفاده نمی کرد، باعث پارگی پرده ی گوش می شد.
عملیات والفجر 10 در تاریخ 24/12/1366 در شمال استان سلیمانیه انجام شد و من مدت چهار ماه در آن مناطق حضور داشتم و با آتش توپخانه به کمک دیگر رزمندگان رفتم. در این عملیات دشمن شکست خورد و به همین دلیل مردم شهرهای حلبچه، بیاره، دوجیله و خرمال با روستاهای اطراف که به جمهوری اسلامی ایران پناهنده شده بودند، را بمباران شیمیایی نمود وحدود 5 هزار نفر را به شهادت رساند. در یکی از همین شب ها که مشغول شلیک توپ بودم، یک گلوله ی توپ دشمن کنارم منفجر شد که باعث شد موج انفجار من را بگیرد و یک ترکش هم به مچ پای چپم خورد که هنوز به یادگار دارم و تنها مدال افتخارم است که مرا همیشه یاد رشادت و دلاوری های زرمندگان اسلام می اندازد. با لطف و عنایت خداوند منان یک لوح تقدیر هم از لشکر گرفتم تا این که تاریخ 18/3/1368 خدمت مقدس سربازی را به پایان رساندم و به آغوش وطن باز گشتم.
وقتی ترکش خوردم، من را با آمبولانس به پست امداد صحرایی بردند و از آن جا با هلی کوپتر به بیمارستان باختران منتقل شدم. آن جا مورد عمل جراحی قرار گرفتم و حدود 9 روز بستری شدم. بهتر که شدم یک جلد قرآن مجید و یک کت و شلوار به من هدیه دادند. به میدان اصلی شهر رفتم که محل تجمع رزمندگان بود که بتوانم به مقر خودمان برگردم. برای رسیدن به مقر باید 80 تومان به مینی بوس ها کرایه می دادم. پول هایم در داخل ساکم بود و در مقر پای آتشبار جا گذاشته بودم. به راننده ی مینی بوس جریان را توضیح دادم، اما قبول نکرد. هرچه به اطراف نگاه کردم از همرزمانم کسی نبود. تا شب منتظر ایستادم، کسی را پیدا نکردم. شب به ایستگاه صلواتی باختران رفتم و صبح دوباره به ایستگاه آمدم؛ تا ظهر علاف شدم، ولی باز هم کسی پیدا را نکردم. ظهر به نزد روحانی مسجد رفتم و جریان را تعریف کردم؛ مبلغ سی تومان به من داد. گفتم: من هشتاد تومان می خواهم و پول را به شما برمی گردانم. گفت: شما تنها نیستی؛ امثال شما زیاد است. برگشتم و رفتم یک مغازه جریان را تعریف کردم. گفتم: صد تومان بده هزار تومان به شما می دهم. دست کرد داخل دخلش یک پنجاه تومانی پاره پاره بیرون آورد و گفت: بفرما. فکر کرد من گدایم؛ خیلی ناراحت شدم و گلویم را عقده گرفت. خودم سه هزار تومان پول داشتم، اما در مقر بود. تا مقر تیپ 43 مهندسی امام علی (ع) 5 کیلومتر راه بود. روز دوم رفتم به راننده مینی بوس گفتم: من را به مقر می برید؟ قبول کرد و من را به مقر بچه های سرخس رساند. سراغ علی دهخانه را گرفتم؛ گفتند: رفته مرخصی. سراغ حسن برفی را گرفتم؛ گفتند: رفته مأموریت خط مقدم. ناچار به باختران برگشتم. آن شب هم در ایستگاه صلواتی اقامت کردم. بغض کرده بودم؛ هر چه هم می گشتم از نیروهای خودمان کسی را پیدا نمی کردم. لبانم تبخال زده و درد ترکش و ناراحتی موج انفجار به جای خودش. شب سوم را هم در ایستگاه صلواتی سپری نمودم. روز بعد رفتم سر ایستگاه، مینی بوس بود. به راننده گفتم: من را به مقر برسانید، اما قبول نکرد. داشت ظهر می شد که یک دفعه یکی از نیروهای قبضه ی خودمان که مرخصی شهرستان رفته بود، جلوی چشمم ظاهر شد. آن قدر ناراحت بودم و عقده داشتم که رفتم تو بغلش و یک دل سیر اشک ریختم. جریان را تعریف کردم. حسابی هم گرسنه بودم. گفت: برویم چیزی بخوریم. گفتم: چیزی از گلویم پایین نمی رود. گفت: بیا مادرم خوراکی فرستاده با هم بخوریم؛ مقداری خوراکی خوردم و به سمت مقر راه افتادیم. به مقر که رسیدم، ابتدا رفتم سراغ پول هایم که همه را تکه تکه کنم. بچه ها پول ها را از دستم گرفتند. نیروها و فرمانده که وضع من را دیدند، گفتند: کجا بودی؟ از فرمانده گلایه کردم که شما نباید از من یک خبری بگیرید که کجا رفتم و چه شدم؟ گفتند: شما را با هلی کوپتر بردند؛ ما چه می دانستیم در بیمارستان بستری بودید. فرمانده به دفتردارش دستور داد 10 روز به من استراحت بدهد و پای توپ هم نگهبانی ندهم تا حالم جا بیاید.
هدایت شده از شهادت زیباسـت
ماه رمضان، بخشی از دفتر ایام عمرِ مجاهدانی است که سفرهی ساده افطاری را در کنار آرپیجی و مسلسل و بر روی تلی از خاک پهن میکردند...
#لحظات_سبز_افطار
#جمع_خوبانم_آرزوست
#التماس_دعا
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا⤵️
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
هدایت شده از شهادت زیباسـت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 لحظاتی از آخرین دیدار دختر ۲ ساله شهید بهروز واحدی با پدرش در معراج شهدا
#شهید_بهروز_واحدی
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا⤵️
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
هدایت شده از شهادت زیباسـت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام مسئولین کشور رو با این ۴۸ ثانیه از شهید رجایی تنها میزارم...!
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا⤵️
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا بمونه برای اهلش...
ما مردمی هستیم که نیازی به دنیا نداریم
ما آخرت را داریم.. ما بهشت را داریم...😭
در حديثى از رسول اكرم مىخوانيم:
«مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ؛
كسى كه [شب را] صبح كند و نسبت به سرنوشت مسلمانان
[بىتفاوت بوده و] اهتمام به خرج ندهد، مسلمان نيست.»
در این لحظات اذان و مناجات برای رهایی این مردم مظلوم از جور صهیون دعا کنیم
#غزه_مظلوم
#اسقاطیل_سقط
#فلسطین_تنتصر
@shohadabarahin_amar
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی با سردار شهید ازاد خشنود
#سالروز_شهادت
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#همچون_حاج_قاسم_درآرزوی_شهادتیم
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
33.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید مدافع حرم
ابوذر فرح بخش
یادش گرامی وراهش پررهرو
#سالروز_شهادت
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
📜فرازی_از_وصیت_شهید:
در این جا کار خیلی ساده می شود، به روشنی روز و به زیبای تمام، آن چیست؟ آن حب اهل بیت و امامان اطهر است! بله، اگر کسی بخواهد بدون امامان معصوم به خداوند برسد از همین حالا به او بگویم که نمی تواند و به آن کسی هم که کمی مایوس شده و در دل او مقداری ناامیدی آمده، بگویم که هیچ جای نگرانی نیست چون ما حسین علیه السلام داریم. کسی که امام حسین علیه السلام دارد که دیگر نسبت به اعمال خود غمگین نمی شود. خیلی خودمان را گم کرده ایم. موقعیت عالی خودمان را نمی بینیم، آخر ما علی علیه السلام داریم! به تمام عالم قسم که اگر عاشق آن ها شوید دیگر هیچ چیزی نمی خواهید چون در این صورت همه چیز دارید.
#شهید_علی_همایون_پور🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#همچون_حاج_قاسم_درآرزوی_شهادتیم
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی
خاطره ای زیبا از شهید حاج قاسم سلیمانی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#همچون_حاج_قاسم_درآرزوی_شهادتیم
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
هدایت شده از کانال امام رضا علیه السلام
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت
تمام کارگرانی که پیش او کار میکردند
برای صرف شام دعوت کرد
و جلوی آنها یک نسخه قرآن مجید
و مبلغی پول گذاشت
و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند
از آنها پرسید قرآن را انتخاب میکنید
یا آن مبلغ پولی که همراه آن گذاشته شده
اول از نگهبان شروع کرد
پس گفت: انتخاب کنید؟
نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد:
آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی
تلاوت قرآن را بلد نیستم لذا مال را میگیرم
چرا که فایده آن با توجه به وضعیت من
بیشتر هست و مال را انتخاب کرد
بعداً از کشاورزی که پیش او کار میکرد
سؤال کرد گفت اختیار کن!؟
کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است
و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم
اگر مریضی او نبود قطعاً قرآن را انتخاب
میکردم ولی فعلاً مال را انتخاب میکنم
بعد از آن سؤال از آشپز بود
که آیا قرآن یا مال را انتخاب میکنید
پس آشپز گفت: من تلاوت را خیلی دوست دارم
ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای
قرائت قرآن ندارم بنابراین پول را برمیگزینم
و در سری آخر از پسری که مسئول
حیوانات بود پرسید
این پسر خیلی فقیر بود پس گفت:
من به طور قطعی میدانم که تو حتماً
مال را انتخاب میکنی تا اینکه غذا بخری
یا اینکه به جای این کفش پاره خود
کفش جدیدی بخری
پس آن پسر جواب صحیح داد:
درسته من نیاز دارم که کفش نو خرید کنم
یا اینکه مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم
ولی من قرآن را انتخاب میکنم
چرا که مادرم گفته است: یک کلمه از
جانب الله سبحانه و تعالی ارزشمندتر از
هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم
شیرین تر است
قرآن را گرفت و بعد از اینکه قرآن را گشود
در آن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی
ده برابر آن مبلغی بود که بر میز غذا بود
وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود
که در او نوشته بود: به زودی این مرد غنی
را وارث میشود
پس آن مرد ثروتمند گفت: هر کسی
گمانش نسبت به الله خوب باشد
پس الله او را ناامید نمیکند
پس گمان شما به پروردگار جهانیان
چگونه است؟
✧✾════✾🌺✰🌺✾════✾✧
🌹عضویت در کانال امام رضا ع
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3275096289Cce99d6ef61
هدایت شده از سید باقر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا کربلای جبهه های حق یادش بخیر
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
شهید بزرگوار محمدباقر آقایی🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
تاریخ ولادت: 1343
محل ولادت: روستای نوجال
تاریخ شهات: 1366/4/4
محل شهادت: سردشت
مزار: امامزاده محمد_کرج
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️↙️
@shohadabarahin_amar
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
🇮🇷🌷زندگینامه شهید محمدباقر آقایی
💐🍃شهید آقایی در یک خانواده مذهبی در روستای نوجان در جاده چالوس در اطراف کرج سال ۱۳۴۳ چشم به جهان گشود.
سیزده ساله بود که خانواده اش به دلیل تحصیل فرزندان، به کرج مهاجرت کردند.
هنوز سنی نداشت که به مسائل انقلابی علاقمند شد. بعدها هم به عضویت بسیج درآمد.
🦋شانزده سال بیشتر نداشت و هنوز محصل بود که به عنوان رزمنده پا به عرصه دفاع از وطن نهاد و سالها در جبهه با دشمن بعثی جنگید. او هم به جبهه می رفت و هم درس می خواند.
☘وی در کسوت معاون گردان حضرت علی اکبر از لشکر 10 سیدالشهدا حماسه ها بر صفحه جهاد و مقاومت حک کرد.
🥀🕊او در عملیات های مختلف شرکت کرد و بارها زخمی شد تا سرانجام در تاریخ چهارم تیرماه 1366، در حالی که به تازگی در دانشگاه، رشته مدیریت، قبول شده بود، در سردشت به فیض شهادت نائل گشت و پیکر پاکش در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
🇮🇷🥀قسممتی از وصیت نامه شهید والامقام محمد باقر آقایی:
بسم الله الرحمن الرحيم
🌷من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا. (قرآن كريم)
برخي از مؤمنان بزرگ مرداني هستند كه به عهد و پيماني كه با خدا بستند كاملاً وفا كردند و بعضي منتظر شهادت ميباشند و هيچ عهد خود را تغيير ندهند.
السلام علي الحسين و علي علي ابن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين
🌷با سلام به پيشگاه يگانه منجي عالم بشريت حضرت بقيهالله (عج)، امام و پيشواي مسلمين كه روزي به امر ايزد منان از پس پرده غيبت بيرون آيد و جهان به دست وي به يك حكومت واحد الهي مبدل شود انشاءالله
با درود فراوان به رهبر كبير اسلام و انقلاب، حضرت روح الله، اين پدر بيچارگان و اميد محرومان عالم كه از طرف ايزد منان مأموريت يافته كه نعمت وي شامل حال ما كه در گمراهي به سر ميبريم شد و اين مرد بزرگ الهي ما را از فساد و تباهي و ظلمت به سوي نور و آن هم نور الهي كه ما از آن دور بوديم هدايت كرد
🌷با درود به ارواح طيبه شهيدان كه به تحقيق ثابت كردند كه پيرو محمد (ص) ميباشند و با خون سرخ و جوشان خود نشان دادند كه مثل سرور شهيدان امام حسين (ع) در مقابل كفار و مشركين ايستادگي ميكنند و از جان خود دريغ نميكنند
و با درود فراوان به رزمندگان هميشه افتخار آفرين كه با رزم خود پوزه دشمنان اسلام را به خاك مذلت ماليده و ميمالند و تا تحقق اهداف انقلاب اسلامي از پاي نمينشينند
🌷خدايا بندهاي گنهكارم و رو سياه، زيادي گناه آنقدر بر دوشم سنگيني ميكند كه شرمنده درگاهت هستم. هرچند بد كاري من باعث جدائي من و تو گشته اما ديده به فضل و كرم تو بستهام
پس مولاي خوب من، بنده اميدوار را نااميد مكن
🌷خدايا هركس طعم بندگيات را چشيده باشد ميداند چه ارزشهائي در آن هست، هركس با تو دوست شد و رابطه بين عاشق و معشوق را برقرار كرد و مولاي خود را دريافت بدرستيكه رستگار خواهد شد
و ما نيز بايد بدانيم كه دوستي مطلق از آن توست و ديگر دوستيها اگر براي رسيدن به توي معشوق نباشد رستگاري در آن نيست.
🌷مولاي من دستم را بگير و لحظات آخر عمرم را مگذار به پوچي بگذرد و راضي مباش كه من جزء زيانكاران قرار بگيرم
در تعجب فرو رفتهام و نميدانم كه چرا بعضي از ما انسانها از خداي بزرگ دوري ميكنيم و به زرق و برق اين دنياي مادي زودگذر علاقه پيدا كردهايم. مگر به فكر خلقت خود نبايد باشيم مگر هدف از آفرينش خود را نميدانيم و يا نميخواهيم بدانيم؟ آيا به فكر مردن نبايد باشيم؟ آيا مردن در خويشاوندان و همشهريان خود نميبينيم؟و آيا صحنههاي تكان دهنده فرو رفتن در قبر را به ياد نبايد بياوريم؟ پس چرا غافليم؟ پس چرا بيدار نميشويم؟ آيا مرگ به سراغ ما نميآيد؟ آنان كه رفتند چه چيزي با خود بردهاند؟
🌷دل پري از خائنين به اين انقلاب دارم چه آنهائي كه ضد انقلاب و ضد اسلام هستند و چه آنهائي كه در پستهاي مختلف از موقعيت خود سوء استفاده ميكنند و به اسلام عزيز و محرومين خيانت ميكنند. مخصوصاً آنهائيكه سخنان امام را تحريف ميكنند به سود خود
سر سفره محرومين بيشتر شركت كنيد و خدمت براي آنان را سر لوحه كارهاي خودتان قرار دهيد. اگر چنين كرديد مطمئن باشيد رستگاريد و سرافراز
🌷هركس شيعه علي (ع) است بايد چنين كند و الا دروغ ميگويد من شيعه هستم
اما خدمت پدر و مادر گرامي و عزيزم نيز سلام عرض ميكنم و اميدوارم كه هميشه در پناه ايزد منان در كارهاي خير و الهي موفق و مؤيد باشيد انشاء الله
ما از خودمان چيزي نداريم، هرچه داريم و هرچه داريد امانتي است از طرف خدا . ما همه از خدا هستيم همه عالم از خداست و همه به سوي خدا بر ميگرديم انا لله و انا اليه راجعون پس چه بهتر كه برگشت اختياري و انتخابي باشد چه بهتر انسان انتخاب كند و چه بهتر انسان جان خودش را تسليم خدا كند و بگردد به طرف خداي تبارك و تعالي با سعادت و آبرو
🌷همانطور كه گفتم مرگ سراغ همه ما خواهد آمد و انسان اين راه بايد برود چه بهتر در راه دفاع از اسلام و دفاع از كشور اسلامي فداكاري كند و به سوي خدا بشتابد و امانت را به صاحب امانت بسپارد
من گناهكار شهادت را انتخاب كردهام و از خداي بزرگ عاجزانه بارها تقاضا كرده ام كه آرزويم را برآورده نمايد و ما را جزء شهداي واقعي مكتب اسلام قرار دهد و روح ما را با ارواح شهداي كربلا محشور كند انشاءالله
و بايد بدانيم كه خدا با مؤمنان است و وعده پيروزي نهائي را داده و بارها در قرآن كريم متذكر شده است
🌷ولي بايد بدانيم كه در اين راه نبايد سستي كنيم و از جان و مال خود دريغ نمائيم. بر هر فرد مسلمان واجب است كه از اسلام دفاع كنيد. بخاطر اينكه اسلام در خطر جدي ميباشد
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
هدایت شده از قاسم شنوایی
تولد۱۳۳۴
شهادت ۱۳۶۳سن هنگام شهادت۲۹ سال
مزارگلزار شهدای روستای مهدی آباد از توابع شهرستان خلیل آباد
شغل پاسدار
یگان خدمتی لشکر ۵نصر،جانشین تیپ امام صادق علیه السلام
محل شهادت هور العظیم ، عملیات بدر
تک به تک خوب ها سوار شدند،
توی تابوت ها قطار شدند،
آخرش از قطار جا ما ندیم،
جنگ هم ته کشید و ما ماندیم،
🌷🌷((( ۳۳ )))🌷🌷
من آن زمان غواص بودم،
یادم هست آخرین بار،قبل از عملیات بدر،برای نیروهای خط شکن صحبت کرد،بچه ها آن قدر گریه کردند که باور کردنی نبود.برای من جالب بود که حاجی تا بسم الله را گفت، همه شروع کردند به گریه کردن. چیزی که هنوز پس از گذشت سال ها از آن سخنرانی یادم هست. این است که می گفت، تمام خلقت و نظام تکوین برای انبياء وتمام انبياء برای اسلام آفریده شده اند واینک خلاصه ی اسلام، انقلاب اسلامی است وخلاصه ی انقلاب ما،در این جنگ تحمیلی است وخلاصه ی جنگ امروز در این عملیات تبلور یافته واین عملیات نیز به تلاش و همت رزمندگان بستگی دارد وتلاش و همت رزمندگان، به تلاش گروهان شما بستگی داردکه امر مهم عملیات را باید شما نیروهای غواص به انجام برسانید،پس مواظب باشید که امروز نظام خلقت را شما تعیین می کنید و حاصل تلاش انبياء در دست شما ست،لذا سخت بکوشید و مواظب وظیفه ی خود باشید، حاجی با مرتبط ساختن کار انبیاء با خط شکنی گروهان ما،چنان تأثیری در روحیه بچه ها گذشت که وصف آن ممکن نیست، در همان عملیات نیز حاجی خودش شربت شهادت نوشید واین آخرین سخنرانی وی بود،
راوی، استاد رحیم پور از غدی همرزم
📚گل اشک
شهیدان را یاد کنیم با ذکر صلوات بر محمد وآل محمد
هدایت شده از Abbasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا