هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
شهیده"ناهید فاتحی"؛ اسیری که شـرط رهـایی برای او؛ توهین به امـام بـود که هرگـز نپذیـرفت...
📌دختـر کـم حـرف و آرومی بود؛ ولـی وقتی میخواست حدیث و روایت بگه حسابی تلافی میکـرد و از گـفتن خسته نمی شد.
🔸اهل تسنن بود. یازده ماه اسیر گروهک کومله شده بود و بعد هـم تو سن هفـده سالگی زنده به گورش کـرده بودن. وقتی پیداش کـردیم موهـای سرش رو تراشیده بودن و همه ی ناخن هـاش رو کشیده بودن.
🔹همه جـای بدنش کبود بود و سرش هم شکسته. خانمهای مسن نمیذاشتن جوونا برن توی غسـال خـونه؛ وقتی هـم کـه اومدن بیـرون قدرت تعریف کردن نداشتن.
▪️شـرط رهـایی برای او؛ توهین به امـام بـود که هرگـز نپذیـرفت.
مزار مطهر: بهشت زهرا (س) قطعه ۲۸ ر۳۱ ش۱۳
📜 فـاتح هشـمیز
#شهیده_ناهید_فاتحی
#شهید_آرمان_علی_وردی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
بنام خدای بسیجیان شهیدی که جان دادند تا ما جان داشته باشیم .خونشان جاری شد تا خون دربدنمان جاری باشد.ازبخاک افتادند تا ما بخاک نیفتیم.ازنفس افتادند تا ما نفس بکشیم . سوختند تا ما نسوزیم .ازتمام لذتهای دنیایی گذشتند تا ما به تمام لذتهای دنیایی برسیم هفته بسیج بربسیجیان قهرمان مبارک بسیجی هستید بسیجی بمانید سلام علیکم
شب یادگاران شهدای جنگ سخت وجنگ نرم افسران وسربازان.بسیجیان .معلمین. دانشجویان و دانش آموزان گرامی بخیر وخوشی خسته اعمال روزانه نباشید
با ارزوی پیروزی برای رزمندگان جبهه مقاومت توجه شمارابه تصاویر وخاطرات ایثارگران جلب می نمایم
نوروز سلیمانی
نوروز سلیمانی فرزند غلامرضا در سال 1345 روستای عباس آباد سرخس به دنیا آمد . تحصیلات خود را تا راهنمایی ادامه داد تیرماه سال 1363 بود که بهعنوان نیروی وظیفه سپاه برای انجام خدمت سربازی به مشهد مقدس اعزام شد در آن روزها به دلیل نیاز مبرم به نیرو دورههای آموزشی بهصورت بسیار فشرده و 45 روزه برگزار میشد . با پایان یافتن دوره آموزشی نوروز سلیمانی به مدت 11 ماه در مشهد در قالب گروه موزیک در منطقه 5 ثامن الایمه برای نیروهای رسمی سپاه در قالب کار نظام جمع طبالی میکرد . پساز 11 ماه که در مشهد در گروه موزیک فعالیت نمود به درخواست خودش و با اصرار بیشاز اندازه به جبهه اعزام شد . به کردستان و سنندج رفت ، سپس از سنندج او را به مریوان در محور دزلی منتقل کردند مدتی در محور دزلی بود و بعد از آن به اورامانات منتقل شد . قلههای رسالت ، پنج قله و قله قره خانی شاهد حضور نوروز سلیمانی در ایام جنگ در کردستان هستند . پساز مدتی که در قله قره خانی خدمت کرد با ادغام تیپ 21 رمضان و لشکر 5 نصر در همدیگر نیروهایی را که مدت زیادی در قلهها خدمت کرده بودند به محور دزلی بازگرداندند و نوروز سلیمانی در این برگشت در قسمت خبازخانه صحرایی در خط مقدم مشغول به کار شد . نوروز سلیمانی 13 ماه در منطقه دزلی خدمت کرد که 5 ماه آن در قله قره خانی و 8 ماه در قسمت خبازی در پایین محور بود .
قله قره خانی قله بسیار مهمی بود در دید وتیر مستقیم عراقیها و کومله و دموکرات بود . آنقدر نزدیک به مرزهای عراق که روزها از بالای قله خیابانها و تردد ماشینها در شهرهای سلیمانیه و حلبچه عراق دیده میشد . شبها هم نیروهای کومله و بعثی به کمین نیروهای ایرانی میآمدند . خستگی برای نوروز و همرزمانش معنایی نداشت . آن ها روزها را در خبازخانه کار میکردند و برای رزمندگان و نیروهای مستقر در قلهها نان میپختند و شبها در قالب کاروانهای 10 تا 12 خودرویی تویوتا در امر پخش تدارکات به قلهها فعالیت میکردند . هر جا هم که ماشین نمیرفت از مجاهدین کرد یاری می گرفتند . مجاهدین کردی که با قاطرهای کرایهای تدارکات و ادوات را به نیروهای مستقر در قلههای و مسیرهای صعبالعبور میرساندند .
نیروهای کومله دو سه بار خبازخانه ای که نوروز سلیمانی در آنجا کار میکرد را با توپ 106 از مریوان زدند و فرار کردند . یکبار هم در بمباران روستاهای مرزی کنار حلبچه نوروز سلیمانی شاهد فجایع رژیم بعث عراق بود . در زمان بمباران حلبچه خبازخانه روزانه 12 تا 13 هزار نان برای آوارگان و پناهندگان میپخت . نوروز سلیمانی و همرزمانش شبها در زمان استراحت نیز بهعنوان نیروهای کمین و گشتزنی در منطقه حضور داشتند . آنها 95 نفر از بچههای سرخس بودند که همراه یکدیگر به منطقه اعزام شده بودند بسیاری از دوستان نوروز شهید و یا مجروح شدند ولی نوروز سلیمانی به زعم خودش لیاقت شهادت و یا حتی مجروحیت را نداشت و بابت این موضوع بسیار ناراحت است . به گفته خودش هر از گاهی در خلوت و تنهایی خود با دوستان و همرزمانش هم کلام می شود و خاطرات آن دوران را با آنها مرور می کند . خرداد ماه سال 1366 نوروز سلیمانی به سرخس برگشت و پس از پایان خدمت در شرکت نفت و گاز شرق استخدام شد و هماکنون نیز در واحد حراست این شرکت مشغول انجام خدمت میباشد .
نوروز سلیمانی دوست دارد خاطرات آن دوران بدون کم و کاست به نوجوانان و جوانان امروز این سرزمین منتقل شود تا آنها با شنیدن و درک درست این رشادت ها و جانفشانی ها پاسدار خون شهدا و احیا کننده سیره رزمندگان باشند
احمد سندگل
در سال ۱۳۵۳ در روستای کچولی از توابع شهرستان سرخس به دنیا آمد. ۱۳ سال بیشتر نداشت که عشق به جبهه سراسر وجود او را فرا گرفت شناسنامه خودش را دستکاری کرد و تاریخ آن را به ۲ سال قبل تغییر داد دیماه سال ۱۳۶۶ بود که به پادگان آموزشی بزنگان رفت و مدتی در آنجا آموزش مقدماتی رزم را دید سپس در دوره تکمیلی حضور یافت و در ۲۴ بهمنماه سال۱۳۶۶ با دیگر رزمندگان اسلام راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شد و به ایلام غرب لشکر ۲۱ امام رضا (ع) اعزام و در گردان اخلاص که بچهها و نیروهای اطلاعات و عملیات را شامل می شد سازماندهی و مشغول آموزش تخصصی شد با توجه به سن کم احمد و سختی زیاد کار اطلاعات عملیات و شناسایی ، سردار مجید مصباح فرمانده گردان اطلاعات عملیات پساز یک ماه او را به گردان ادوات معرفی کرد به واحد موشکانداز ۱۰۷ میلیمتری رفت با عشق و علاقه و در مدت یک هفته آموزشهای تخصصی این سلاح را دید و سپس به جزیره مجنون که لشکر ۲۱ امام رضا علیهالسلام در آنجا مستقر بود و خط پدافندی داشت اعزام شد تا به امر پشتیبانی از نیروهای پیاده بپردازد.
خاطره
قبضه و سنگر آتش ما در کنار جاده خندق بود که عراقیها وسط آب برای استخراج نفت از جزایر مجنون شمالی و جنوبی احداث نموده بودند . سنگر محل استقرار ما بسیار کوچک بود آنقدر کوچک که بهراحتی نمیشد در آن خوابید موقع شلیک با موشکانداز چون خرج پرتاب و سپس خرج پرواز موشکانداز آتش میگرفت مخصوصاً در شب تمام جزیره روشن میشد . موشکانداز ما ۱۲ لوله داشت که بهصورت متوالی شلیک می کرد این امر از یکسو باعث ایجاد روحیه برای نیروهای پیاده میشد و خاطر آنها را از پشتیبانی جمع میکرد و از سوی دیگر خطر را برای نیروهای قبضه بالا میبرد چون به دلیل دیده شدن آتش شلیک توسط عراقیها احتمال زدن محل استقرار موشک انداز بالا میرفت . جزیره جای ترسناکی بود از یک سو چندین متر آب رویهم و نیهای شش متری که سه متر آنها در آب بود و ازیک سو موشهای بزرگی که شبها انگشتان پای انسان را می جویدند تا به استخوان میرسیدند . خطر نفوذ شبانه غواصهای عراقی و جنایاتی که در برخورد با نیروهای ایرانی انجام می دادند هم جزیره را مخوفتر میکرد . غواصهای عراقی شبانه از داخل آب بالا میآمدند و نیروهای ایرانی را گرفته و سر میبریدند . عراق برایاینکه ما را از جزیره بیرون کند آب رودخانهی دجله و فرات را به جزیره پمپاژ میکرد تا جاده خاکی جزیره زیر آب برود و ما مجبور به عقبنشینی بشویم بههمین خاطر نیروهای مهندسی شبها با کامیونهای مایلر وکمپرسی ها یکسره در حال کار بودند و جاده سازی میکردند. چون کمپرسی ها و کامیونها شبها بهصورت چراغ خاموش کار میکردند برای جلوگیری از تصادف و صدمه دیدن رادیات و موتور خودروها یک سپر آهنی نمره ۱۸ جلوی هر کامیون جوش داده بودند درب عقب کامیونها را هم برداشته بودند که موقع تخلیهی خاک سروصدا نکند لودرها و بلدوزرها هم شب تا صبح خاکها را پهن میکردند نیروها هر ۱۰ یا ۱۲ روز برای استراحت به اندیمشک که مقر لشکر ۲۱ امام رضا (ع) بود می رفتند. بعضی از شبها هم برای آتش تهیه تعداد زیادی موشک شلیک میکردیم چون عراق به جاده دید داشت بیشتر از سنگر فرماندهی با موتور رفتوآمد میکردیم و شب ها با ماشین پشتیبانی میشدیم بعضی روزها هم که تحرکات عراق زیاد بود ۱۰۰ تا ۲۰۰ موشک شلیک میکردیم وزن موشکها به بیشاز ۱۸ کیلو میرسید اما این باعث نمیشد ما خسته شویم و دست از کار بکشیم . حتی گاهی یکنفری هر ۱۲ موشک را آماده شلیک میکردیم اما بازهم خسته نمیشدیم . ۷ نفر نیرو بودیم با فرمانده خیلی دوست داشتم یکسره در جبهه باشم و تا پایان جنگ تسویه حساب نکردم . در تک جزیره گلولههای زیادی اطراف قبضهی ما میخورد خیلی از نیروهای ما زخمی و مجروح شیمیایی شدند اما من سالم ماندم . ۹ ماه در جبهه بودم و در آبانماه سال ۱۳۶۷ چند ماه پساز پایان جنگ به سرخس بازگشتم
54.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ یادواره شهدا با عنوان بوی پیراهن یوسف به مناسبت هفته بسیج در شرکت پالایش گاز شهید هاشمی نژاد
♦️ به گزارش روابط عمومی پالایشگاه شهید هاشمی نژاد یادواره شهدا با عنوان بوی پیراهن یوسف با حضور راوی دفاع مقدس حاج ابراهیم شبان به همراه لباسهای مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید آیتالله سید ابراهیم رئیسی، شهید محمود کاوه ، شهید صیاد شیرازی و شهید محسن حججی و ۳۱۳ لباس شهدای مدافع حرم و شهدای دفاع مقدس به همت پایگاه بسیج شهید هاشمی نژاد در مسجد الرضا (ع) این شرکت برگزار گردید.
46.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برگزاری مراسم اسقبال از لباس شهدا
دبیرستان الزهرا
مدیریت سرکار خانم لائی
معاونت سرکار خانم ساعدی و ایزدی
عکاس و فیلمبردار :
عارفه ثابتی فر
فاطمه پارسامنش
تهیه کننده : عارفه ثابتی فر
فرمانده بسیج : ریحانه عزیزی نژاد
خبرنگار پانا : ریحانه عزیزی نژاد
🗓امروز ۳۰آبان ۱۴۰۰۱ مصادف با سالروز:
🍁به مناسبت سالروز شهادت
شهید غلامحسین لطفی
تاریخ تولد : ۳ اردیبهشت ۱۳۳۷
تاریخ شهادت : ۳۰ آبان ۱۳۶۳
مزار شهید : بهشت زهرا
محل شهادت : شاخ شمیران
ڪاش میگفتے ڪه "هجران" را
چہ درمان میڪند؟
پ.ن: شهید مسعود پهلوانی بر بالین شهید محسن علیزاده و شهید غلامحسین لطفی، موقعیت گردان کمیل، منطقه شاخ شمیران عراق ۳۰ آبان ماه ۶۳
پس از شهادت محسن علیزاده و غلامحسین لطفی ۱۰ روز بعد شهید پهلوانی به آنها پیوست...
روحشان شاد
🌟شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ
💐🌴🍀🌺🍀🌴💐
#در_محضر_روح_الله
#امام_خمینی_ره
بسيج شجره طيبّه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفه هاي آن بوي بهار وصل و طراوات تعيين و حديث عشق مي دهد .
#هفته_بسیج
#و_یاد_و_خاطره_شهدا
#گرامی_باد .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 ابلاغ پیام شفاهی رهبر انقلاب به شیعیان مقاوم #لبنان توسط حاج میثم مطیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ۶ توصیه رهبر معظم انقلاب به بسیجیان
🔹مقام معظم رهبری:
🔻«دشمنتان را بشناسید و اوّل هم بدانید دشمن کیست؛ دشمن را اشتباه نکنید. ثانیاً وقتی دشمن را شناختید که کیست، نقطهضعفهای دشمن را بشناسید، ناتوانیهای دشمن را بشناسید. دشمن همیشه سعی میکند خودش را در نظر شما بزرگ و قوی جلوه بدهد. سعی کنید بشناسید دشمن در چه وضعیّتی است، چه ضعفهایی، چه نقطهضعفهایی، چه ناتوانیهایی دارد. دشمن را بشناسید، نقشههای دشمن را بشناسید. خیلیها در مقابل نقشهی دشمن غافلگیر میشوند؛ (مراقب باشید) غافلگیر نشوید.»
#مقام_معظم_رهبری
#بسیج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ترامپ: اسرائیل خیلی کوچک است و نمیتواند در برابر ارتش صدها هزارنفری ایران از خودش دفاع کند
@BisimchiMedia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این گرانی های اخیر توجیهی ندارد!
▪️مشکل رو از جلوی پای مردم بردارید.
🔴 @fasle_bidari | فصل بیداری
-
بچهها قرآن بزارید جیبتون؛
نگفتم قرآن تو موبایلت!
قرآن بزارید جیبتون
اذیت شدی قرآن بخون
خسته شدی قرآن بخون
غصهدار شدی قرآن بخون
کلافه شدی قرآن بخون
وقتی قرآن میخونی انگار
خدا داره با تو حرف میزنه...
_حاجحسینیکتا
#قرآن_بخوانیم
#ایران
#وعده_صادق
●➼┅═❧═┅┅───┄
با کانال کمیل همراه باشید 🌹
⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱
@canale_komail