7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕋الله اکبر، به تلاوت دلنشین قرآن گوش بفرمائید وبا دیدن تصاویر بسیار زیبا لذت معنوی را کسب کنید...
آرامش با قرآن
🌺عملیات بدر🌺 صفحه یک
خاطره جابر اردستانی
از فرماندهان گردان کمیل،
تاریخ ۲۰ اسفند ماه سال ۱۳۶۳
مدت عملیات ۷ روز
منطقه عمومی بصره، میسان
محل نبرد هورالهویزه، دجله،
عملیات مشترک سپاه و ارتش
رومز عملیات
🌺یا فاطمةالزهرا س🌺
سلام دوستان
باتوجه به سالگرد عملیات خونین و سهمگین و نا موفق بدر و ذکر و یاد شهیدان مظلوم این عملیات، را گرامی داشته،
ویاد سردار بدر فرمانده شجاع لشگر همیشه خط شکن ۲۷ محمد رسول الله،ص،
حاج عباس کریمی بخیر و نیکی،
داستان عصرروز دوم عملیات بدر را که در جهت جلوگیری از پیشروی تانکها ی دشمن،به استقبال انها رفتیم، برادر دلاور وبقیه الشهدا فرهادی تعریف کردند،
ولی من میخام از صبح آنروز بگم
گردان کمیل روز دوم عملیات،۲۲/۱۲/۱۳۶۳ ماموریت دارد که به جهت کمک وادامه کار به گردان مالک وگروهان مستقل شهادت، با قایق وگذر از ابراهه ها خودرا به پد اصلی وسقوط کرده دشمن برساند واز اونجا ادامه کار دهد ،که با اتش سنگین دشمن مواجهه شده، وبمحض پیاده شدن از قایق ها فرمانده گردان حاج محمود امینی وبیسیم چی ویکی دونفر دیگه به شدت مجروح میشوند، وچون گردان به صورت گروهان به گروهان به خط ورود پیدا میکردند،بقیه نیروها در کنار سیل بند با دیگر نیروها به دفاع مشغول میشوند،
منطقه کاملا به هم ریخته بود، دشمن خبیث بعثی از زمین وهوا منطقه هور وتمام ابراهه ها را که محل تردد قایقها بود را زیر اتش سنگین خود گرفته بود، و دود وآتش وبوی باروت در تمام منطقه پیچیده بود،شروع عملیات ابتدا به خوبی پیش رفته بود وتقریبا تمام اهداف از قبل تعیین شده به تصرف رزمندگان در آمده بود، ولی هرچه پیش میزفتیم ،با توجه به فشار دشمن که تمام استکبار را پشت سر خود میدید،ازخشکی وابراه وهوا کار را برای نیروهای ایران بسیار مشکل وطاقت فرسا کرده بود،
درهمین حین ، احمد پاریاب فرمانده گروهان مستقل شهادت با اندک نیروهایش داشت در مثلثی وپیشانی خط لشکر مردانه مقاومت میکرد و دائم درخواست نیرو داشت، وهر آن ممکن بود که مثلثی سقوط کند ودشمن از بغل پهلو گرفته وهم از پشت، حمله کند وتمام لشکر به اسارت ویا شهادت برسند،که به یک باره چندین قایق نیرو حدود یک گروهان منها،یعنی ۲ دسته از گردان کمیل که دست نخورده وسالم مانده بود ازراه رسیدن، وبا فشاری که دشمن
وارد میکرد،حاج سعید مهتدی ، منو (جابر اردستانی) صدا زد که سریعا این دودسته را بردار و به مثلثی برو ، تا پاریاب بتونه شهدا ومجروحینش را خارج کنه، و بیاد عقب ،وضعیت اصلا خوب نبود همه گردانها همین اوضاع را داشتند،حسین جنیدی از اطلاعات لشکر که اتفاقا از همشهری های خوب خودم بود بعنوان بلد وراهنما ما را زیر اتش سنگین دشمن از ابراهی که به مثلثی وپیشانی خط مقدم لشکر میرسید برد وخودش برگشت،
اندک نیروی پاریاب که اکثرا زخمی و مجروح بودند با دیدن دودسته نیروی کمکی خیلی خوشحال شدند،
وما میبایست در زیر اتش وتیر تراش دشمن، نیروهارا یکی یکی از این طرف سیل بند به ان طرف یعنی تو نقطه کوچک ، مثلثی ،بفرستیم،که واقعا کار شاقی بود،وچاره ای هم نبود، با هر زحمتی که بود تک تک نیروها را وارد مثلثی کردیم ویکی دو نفر هم روی سیل بند زخمی وشهید شدن، واولین شهید محسن شیرازی از پچه های پیشوا بود درحین عبور از سیل بند تیر تراش به سر وکمر وپاها اصابت کرد ویکی دونفر دیگه هم کنار شهید شیرازی مجروح شدند وهمین امرـ جلوی دید دشمن را تا اندازه ای گرفت تا بقیه نیروها وارد خشکی (مثلثی) شوند،از سه طرف ما در محاصره اب ودشمن بودیم،ازساعت حدود ۸ یا۹ صبح که ماوارد کارزار وبه مصاف دشمن رفتیم وتعداد کم نیروهای پاریاب اونجا را ترک گردند ومن از پاریاب موقعیت دشمن واوضاع مثلثی واطراف آن واستعداد دشمن را پرسیدم،ونیروها را کاملا در سنگر ها چینش خوبی انجام دادیم،
ودشمن هم باید از همین نقطه که انتهای حد لشکر بود ودیگه سیل بندی وجود نداشت،و تا چشم کار میکرد اب بود و نیزار، باید شروع میکرد ،هواپیماهای دشمن دائما از هوا کل محور از جمله ما را زیر اتش گرفته، واز روبرو که خشکی بود ودشمن با انبوه تانک شاید بالای ۱۰۰ تانک ونیروهای پیاده فشار سنگینی را بر ما وارد میکرد، وتمام مثلثی که یک محدوده کوچکی بود زیر انواع اتش دشمن وپر از دود وسیاهی بود، وبه نیروها سفارش میشد که فقط سر وصورت خود را مواظبت کنید تا جلو واطراف خود را ببینید،در هر متر مربع بیش از ۱۰ یا ۱۵ گلوله توپ و خمپاره میخورد وتمام محدوده مثل زمین کشاورزی شخم زده شده بود، ودائم مجروح و زخمی وشهید میدادیم، جهنمی از دود وآتش آسمان را پوشانده بودوهمش با قرارگاه تماس برقرار میکردیم وتقاضای نیروی کمکی میکردیم،ولی خبری نبود، ظاهرا اوضاع اون محور هم خوب نبوده، ودشمن از چند نقطه حساس پاتک های سنگینش را شروع کرده بود، ولی مثلثی که ما بودیم اگر سقوط میکرد از بغل تمام لشکر را به اصطلاح درو میکرد وهیچ مانعی سر راهش نبود،
ادامه خاطره عملیات 🌺 بدر،🌺 صفحه دو
بچه های ما با فدا کاری ونثار خونشان با چنگ ودندان تا ساعت ۴ عصر مقاومت کردند،اینجا بود که میشد بعضا عطش وتشنگی و سختی صحرای کربلا را اندکی فهمید،ونیروهای گردان همیشه سر افراز کمیل،تا سر حد مرگ مقاومت کردند و قسم خوردیم که تا دستور بعدی هر چقدر دشمن فشار وارد کرد عقب ننشینیم، وبا جنگ تن به تن مقا ومت کنیم،فشار وپیشروی دشمن انقدر شدید بود که یکی دوبار افراد دشمن از گوشه وکنار مثلثی وارد محدوده ما وچند متری ما رسیده بودند،که با جانثاری چند نفر از بچه ها وفدا کردن خودشون دشمن را به عقب راندیم،
ادامه عملیات 🌺بدر🌺 صفحه سه
ولی دیگه فایده ای نداشت،آخرین رمقهای ما بود،عطش و تشنگی وعدم مهمات کافی،عرصه را بر ما تنگ و تنگ تر کرده بود،دشمن هم ماموریت داشت هر طور شده این گوشه وپیشانی خط را از ما بگیرد،چندین شهید و زخمی و مجروح داشتیم تقریبا بجز سه یا چار نفر بقیه با بدن های زخمی وخون الود مقاومت میکردند، وباتوجه به اصابت خمپاره بیسیم و بیسیم چی هردو ازبین رفتند وهیچ گونه ارنباطی نداشتیم ،دیگه واقعا از کمک لشکر نا امید شده بودیم وخود را واسه اسارت ویا شهادت اماده کرده بودیم،
به یکباره بارقه امیدی بر ما ظاهر شد،زیر اتش سنگین و مسافت نسبتا زیاد، با عقبه لشگر، شهید فتح الله فراهانی خودش را به ما رساند که سریعا باید هرچی نیرو برات مونده را به عقب هدایت کنید، دشمن ازهمه سوی محور پاتک زده ودیوانه وار داره میاد جلو ودر بعضی نقاط وارد خط خودی شده،وچند ساعتی میشه لشکر دستور عقب نشینی داده که یک خط به عقب بیایید تقریبا همه رفتند،و فقط شما ماندید،ما از شما قطع امید کرده بودیم و فکر نمیکردیم که تا الان تونسته باشید مقاومت کنید،من قبول نمیکردم که عقب بریم، اندک نیروی باقی مانده هم حرف منو تایید کردند،من گفتم حاج سعید مهتدی موقعیت واهمیت این نقطه را برای من توضیح داده و تا خودش نگه بیایید عقب نمی آییم،شهید فراهانی خدا بیامرز خیلی تلاش کرد به من بفهمونه که اوضاع خرابتر از اونیی است که ما فکر میکنیم،هر لحظه ممکن است همه شما اسیر شوید،اطرافتون را نگاه کن،دشمن از سه طرف محاصرتون کرده،سریع تصمیم بگیر،در همون لحظه چندین نیروی عراقی وارد مثلثی شدند، حالا دیگه باید وارد جنگ تن به تن شویم و صحبتم با برادر فراهانی قطع کردم وبا چند نفر از بچه ها هر طور بود باهجوم به عراقی ها اونها را عقب راندیم،و در اون گیر و دار شهید فراهانی میخاست به من بهمونه که اکثر کادر لشکر مجروح وشهید شدند،ولی نمیگفت وبالاخره منو مجاب کرد که عقب بکشیم ،حالا چندین شهید و زخمی داریم ویک قایقی که واسه یه ماموریت دیگه ای اومده بود و اون هم گیج ومنگ شده بود،تعدادی شهید و زخمی را با قایق فرستادیم ولی بازهم شهید ومجروح داشتیم، بالاجبار وبا هر زحمتی بود وبا کمک برادر فراهانی به این طرف سیل بند اومدیم،یعنی مثلثی را ترک کردیم وهمزمان دشمن وارد مثلثی شد وسریع خودش را به چند متری ما رسوند وما هم هر چه داشتیم رها کردیم وسریعتر به عقبه میاومدیم،تو راه برگشت چند تا زخمی از جمله عباس شریفی از بچه های خوب سی متری جی ،که زانوش تقریبا قطع شده بود فقط به پوست بند بود مقداری کشان کشان اوردیم، وخودش هم مقداری لی لی کنان اومد ولی نتونست دیگه بیاد ،عراقیها هم که به چند متری ما رسیده بودند وما را دنبال میکردند عباس وچندین نفر دیگه را گرفتند،عراقیها همینطور که مارا دنبال میکردند بدون اینکه تیراندازی کنن هلهله وشادی میکردن واون شعر معروفشون یاصدام شی رییده را میخوندن واین واسه ما عذاب اور بود،تا اینکه رسیدیم به یه نقطه که چندین نیروی خودی بودند،عراقی ها که تا اینجا بدون هیچ مقاومتی باهلهله وشادی دنبال ما بودند،دیگه برگشتن تو مثلثی،تعدادی از نیروهای تخریب مشغول منفجر کردن سیل بند بودند تا با این کار اب فراوان ودریایی هور را واسه جلوی گیری از پیشروی عراقی ها وتانک هاشونو بگیرند وموفق هم شده بودند، وما حالا با یک مانع دیگر، یعنی گذر از آب روبرو بودیم وممکن بود هرلحظه نیروها را آب با خودش به سمت دشمن ببرد، با سر هم کردن چوبهای برانکاردها وبستن با چفیه ها، وبا کمک همدیگر از محل بریدگی سیل بند که حجم بسیار زیاد اب وارد خشکی میکرد،با زحمت رد شدیم، وناراحت وخسته وکوفته ودلشکسته از فراغ عزیزانمون،رسیدیم به پد اصلی لشکر که صبح اونجا بودیم، ساعت ۴ عصر بود، تمام محور زیر آتش سنگین وپاتک عراق بود،اندکی استراحت ، ونماز را هم همون نشسته تو چاله چوله ها خوندیم،
ما دیگه رمقی برامون نمونده بود ،با اندک نیروی باقی مانده از مقاومت مثلثی، شهید نصرلله مزدارانی، محمد طاهری مداح معروف،وسید محمد مجتهدی معاونت گردان، وبرادر فرهادی وچندین نفر دیگه به استقبال ما اومدند وما را درآغوش گرفتند وخیلی از مقاومت ما تعریف میکردند،درهمین حین ،با درخواست داوطلبانه به جهت جلوگیری از پیشروی تانکها ،باید به عمق دشمن میزدیم، باتمام خستگی ولی به هر کدام از این چند نفر گفتیم به خوبی استقبال کردند،وسریع رفتیم به استقبال تانکهای دشمن،
دشمن هم تقریبا از تمام نقاط خط مقدم ،پاتک هاشو شروع کرده بود،
وماجرای زخمی شدن من را هم برادر دلاورم فرهادی زحمتش را کشید،وتعریف کرد،
ادامه عملیات 🍀بدر🍀صفحه ۴
البته بعد از زخمی شدن وخوندن فاتحه از سوی محمد طاهری یادمه، منوگذاشتن تو ی قایق که بیارن عقب وقایق را هوا پیمای دشمن به رگبار بست وتمام مجروحین به داخل اب افتادن، وآبراه پر از زخمی وشهیدی بود که بر اثر رگبارهوایی دشمن به داخل آب افتاده بودند ،به طوری که جنازه ها وزخمی ها مثل ماهی روی اب بودند وتردد قایق ها را با مشکل مواجه کرده بود
و خودش یک داستان جداگانه دارد وهمینطور که قبلا گفتم ادامه کار ،واسه من تو دوکوهه بالای ساختمان ۵ طبقه ختم گرفتند،واصلا فکر نمیکردند که من زنده باشم، ومنو به بیمارستان شهید بقایی اهواز وبعد از چندین عمل، منو به تهران انتقال دادند وماجرای سرد خانه وآسایشگاه وسفر به آلمان غربی جهت مداوا
را قبلا براتون گفتم، واگر عمری باقی بود وحالم مساعد مجددا خواهم گفت،
لازم میدانم از اون کارزار وصحنه های خونین وجهنمی مثلثی یادی کنم از دوستان شهید،محسن شیرازی اهل پیشوا وهمشهری خودم،که شیر دلی بود ،روحش شاد ،شهیدنصرالله مزدارانی ایشون هم از ورامین بود ودلاوری بود،،عباس شریفی از بچه های سی متری جی،ومسجد جواد الائمه بود ،خوش خنده وخوش برخورد وبا جنم بود،برادر ابراهیمی،حسن علیخانی،اصغر عرب عامری همگی از دوستان وهمشهری های خوبم هستند والان درصحت وسلامت هستند وانشالله عاقبت بخیر شوند،
دوستان از آن ماجرا حدود ۴۰ سال
میگذرد اگر بعضا اسامی دوستان وشهدا رایادم رفته و فراموش کردم ویا کلماتی پس و پیش گفته شد،به
بزرگواری خوتون ببخشید، شادی روح همه شهدا بویژه شهدای عملیات بدر
صلوات بر محمد و آل محمد ص،
ارادتمند،
🌺جابر اردستانی 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ در روزهای اخیر به بهانه بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب، هجمه گسترده و توهینهای زیادی به شهید رئیسی شد در حالی که رهبری انقلاب قبلا نظرشان درباره این دولت و خدمات آن را اینطور نقل کرده بودند. با شناختی که از سیره ایشان دارم، در بیانات روزهای آینده نسبت به این ظلم ناجوانمردانه در حق شهید رئیسی، واکنش نشان میدهند.
بسم الله الرحمن الرحیم🌺🍂🌺
سلام صبح بخیر عزیزان🌸🍂🌸
نیایش صبحگاهی 🌺 🍃 🌺
خدایا🙏
در دوازدهمین روز از ماه مبارک رمضان 🌙
و بحق روزه داران عزیز
برای تمام خانه ها
آرامش🙏
برای بی پناهان
پناه 🙏
برای مریض ها
شفای عاجل 🙏
وبرای همه دوستانم
عزت را از درگاه لطفت 🌹
خواستارم🙏
پناهمان باش🙏
آمین ای فرمانروای حق و آشکار 🙏
🌺🌷💐🌺🌷💐🌺🌷💐
پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🙏 التماس دعا 🙏
🌺پنجشنبه ها و یه دنیادلتنگی برای کسانی که
دیگر جز یاد وخاطره شان بین ما نیستند
ولی چشم انتظار هدیه ماهستند🌺
در دوازدهمین روز ماه مبارک رمضان 🌙
🌺باهدیه فاتحه وصلوات
🌺روحشان راشـاد کنیم
🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الرب الشهدا والصدقین
🌎 شبیه سازی برخورد یک گلوله تفنگ کالیبر 50( دوشکا ) به سینه انسان.
به یاد سینه سرخان مهاجر بسیجی که برای خاموش کردن سنگرهای دوشکا شجاعانه به خط میزدند عاشقانه جان برسر دست گرفته ومست از باده قالوبلی در برابر چنین سلاحی مخوفی
مرگ را به سخره می گرفتند وبا صورت خونین مهمان سفره عندربهم یرزقون
می شدند
شادی ارواح مطهرشان صلوات
اللهم صلی علی محمد وآل محمد
سرباز در گهواره خمینی
کوخ نشین پابرهنه
فدایی سید علی
بین الطلوعین ساعات بهشتی:
فاصله زمانی میان طلوع فجر (اذان صبح) تا طلوع آفتاب، بین الطلوعین میگویند. از این فاصله که در حدود یکساعت و نیم به طول میانجامد، در روایات و احادیث ائمه به عنوان ساعتی بهشتی یاد شده که برکاتی را در زندگی دنیوی و اخروی انسان بهدنبال دارد.
اصطلاح “بین الطلوعین” که به معنای “میان دو طلوع” است، بر بازه زمانی بین طلوع صبح صادق یا اذان صبح تا طلوع آفتاب و قضا شدن نماز صبح اطلاق میشود. اهمیت بین الطلوعین تا جایی است که در روایات اسلامی، خوابیدن در این ساعت را مکروه دانستهاند.
ویژگیها و اسرار بین الطلوعین
با توجه به احادیث و روایات موجود در دین اسلام، ویژگیها و اسرار زیر را میتوان به ساعات بینالطلوعین نسبت داد:
تقسیم روزی بندگان توسط فرشتگان در این ساعت انجام میشود.
عذاب قبر مردگان در این ساعت متوقف میشود.
خوابیدن در این ساعت کراهت داشته و بسیار نهی شده است.
استجابت دعا در این ساعت احتمال بیشتری دارد.
استغفار کردن و رهایی از عذاب اخروی، در این ساعت توصیه شده است.
سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی نصیب کسانی است که در این ساعات بیدارند.
رشد اقتصادی و رهایی از خسارتهای مالی نیز از آثار بیداری و دعا کردن در بین الطلوعین است.
وقوف در مشعر به هنگام بین الطلوعین روز عید قربان نیز از ارکان حج شمرده شده است.
خرید و فروش و معامله در این ساعت کراهت دارد.،
هدایت شده از پیشوایی ها | اخبار فوری پیشوا
چوباید سرانجام در خاک رفت
خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت
◾️مراسم یادبود مرحوم مغفور شادروان حاج سید الرحمن میرامینی
🔸عموی گرامی سید محمد حسینی میرامینی امام جمعه محترم شهرستان پیشوای جعفری
🔹جمعه ۲۴ اسفند ساعت ۱۱ صبح
🔸حرم مطهر جعفربن موسی الکاظم علیه السلام
◾️حضور شما عزیزان موجب شادی روح آن مرحوم و تسلی بازماندگان خواهد بود
پیشوایی ها به پیشوایی ها بپیوندید
@pishvaiha