📗«15»اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ
❇خداوند آنان را به استهزا می گیرد و آنان را در طغیانشان مهلت می دهد تا سرگردان شوند.❇
کلمه«یَعمهون»از«عَمَه»مثل«عَمی»می باشد،لکن«عمی»⏪ کوری ظاهری را گویند و «عمه» ⏪کوری باطنی است.
🍃 امام رضا علیه السلام در تفسیر این آیه می فرماید:
خداوند،اهل مکر و خدعه و استهزا نیست،لکن جزای مکر و استهزای آنان را می دهد. همچنان که آنان را در طغیان و سرکشی خودشان، رها می کند تا سر درگم و غرق شوند.و چه سزایی سخت تر از قساوت قلب و تسلّط شیطان و وسوسه های او،میل به گناه و بی رغبتی به عبادت،همراهی و همکاری با افراد نا اهل و سرگرمی به دنیا و غفلت از حقّ که منافقان بدان گرفتار می آیند.🍃
منافقان،👈دوگانه رفتار می کنند و لذا با آنها نیز⏪ دو گونه برخورد می شود؛
◀در دنیا احکام مسلمانان را دارند و ◀در آخرت کیفر کفّار را می بینند.
◀1-کیفرهای الهی،👈متناسب با گناهان است.در برابر «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» ، «اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» آمده است.
◀2-منافقان با👈 خدا طرفند،نه با مؤمنان.(آنها مؤمنان را مسخره می کنند،ولی خدا به حمایت آمده و پاسخ مسخره ی آنان را می دهد.) «اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»
◀3- استهزا،اگر به👈 عنوان پاسخ باشد،مانعی ندارد.نظیر تکبّر در مقابل متکبّر. «اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»
◀4-از مهلت دادن وزیاده بخشی های خداوند،👈نباید مغرور شد. «یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ»
◀5-سرکشی و طغیان،زمینه ای برای👈 سر درگمی هاست. «فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ»
📗
📗«16»أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ بِالْهُدی فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ
❇آنان کسانی هستند که به بهای(از دست دادن)هدایت،خریدار ضلالت و گمراهی شدند.امّا این داد وستد،سودشان نبخشید و در شمارِ هدایت یافتگان در نیامدند.(ویا به اهداف خودنرسیدند.)❇
منافقان،👈صاحب هدایتی نبودند🚫 که آن را از دست بدهند.
✅پس شاید مراد آیه این است که 👈زمینه های فطری و عوامل هدایت را از دست دادند.همچنان که در آیات دیگر می خوانیم:
«اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمان»گروهی ایمان را به کفر فروختند.و یا «اشْتَرَوُا الْحَیاهَ الدُّنْیا بِالْآخِرَهِ»آخرت را به زندگی دنیوی فروختند.ویا «وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَهِ» آمرزش و عفو الهی را با قهر و عذاب او معامله کردند.
⏪یعنی استعداد ایمان و دریافت پاداش و مغفرت را با اعمال خود از بین بردند.
🍃عاقبت،نور الهی دود شد
فطرت حق جوی او،نمرود شد🍃
◀1-منافق،سود و زیان خود را نمی شناسد ولذا هدایت را با👈 ضلالت معامله می کند. «اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ بِالْهُدی»
◀2-انسان،آزاد و انتخاب گر است.چون داد و ستد،👈نیاز به اراده وتصمیم دارد.
«اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ...»
◀3-دنیا 👈همچون بازار است و مردمان،معامله گر و مورد معامله،اعمال و انتخاب های ماست. «اشْتَرَوُا... فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»
◀4-عاقبتِ مؤمن،👈هدایت؛ «عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ» و سرانجام منافق،👈انحراف است.
«ما کانُوا مُهْتَدِینَ»
◀5-منافقان به اهداف خود راهی👈 نمی یابند. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ» وبا توجّه به آیات بعد.
📗«17»مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ
❇مَثل آنان(منافقان)،مَثل آن کسی است که آتشی افروخته،پس چون آتش اطراف خود را روشن ساخت،خداوند روشنایی و نورشان را ببرد و آنان را در تاریکی هایی که(هیچ)نمی بینند،رهایشان کند.❇
📝 مثال،برای تفهیم مطلب به مردم،نقش مؤثّری دارد.مسائل معقول را محسوس و بدینوسیله راه را نزدیک وعمومی می کند،درجه اطمینان را بالا می برد ولجوجان را خاموش می سازد.در قرآن مثال های فراوانی آمده است از جمله:👇
💧مثال حقّ ،به آب و باطل به کفِ روی آب.
🌳 مثال حقّ به شجره ی طیّبه و باطل به شجره ی خبیثه.
🌀تشبیه اعمال کفّار به خاکستری در برابر تندباد.
💀ویا تشبیه کارهای آنان،به سرابتشبیه بت ها و طاغوت ها به خانه عنکبوت.
📚تمثیل دانشمند بی عمل به الاغی که کتاب حمل می کند.
🍖وتمثیل غیبت،به خوردن گوشت برادری که مرده است.
این آیه نیز در مقام تشبیهِ مجموعه ای از روحیّات و حالاتِ منافقان است.آنان،آتش می افروزند،ولی خداوند نورش را می برد و دود و خاکستر و تاریکی برای آنان باقی می گذارد.
امام رضا علیه السلام فرمودند:معنای آیه «تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ...» آن است که خداوند آنان را به حال خود رها می کند.🍃
◀1-منافق برای رسیدن به نور،از نار(آتش)استفاده می کند که خاکستر و دود و سوزش نیز دارد. «اسْتَوْقَدَ ناراً»
◀2-نور اسلام عالم گیر است،ولی نوری که منافقان در سایه ی آن تظاهر به اسلام می کنند،در شعاعی کمتر و روشنایی آن ناپایدار است. «أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ»
◀3-اسلام نور و کفر تاریکی است. «ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ»
◀4-کسی که از یک نور بهره مند نشود،در ظلمات متعدّد باقی می ماند. «بِنُورِهِمْ... فِی ظُلُماتٍ» (کلمه«نور»مفرد و کلمه«ظلمات»جمع است.)
◀5-نقشه ها وتوطئه های منافقان،به اراده الهی ناتمام می ماند. «ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ»
◀6-طرف مقابل منافقان،خداوند است. «ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ»
◀7-عاقبت و آینده ی منافقان،تاریک است. «فِی ظُلُماتٍ»
◀8-منافقان دچار وحشت و اضطراب،ودر تصمیم گیری های دراز مدّت، سردرگم هستند. «فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ»
◀9-گاهی در آغاز،ایمان واقعی است،ولی کم کم انسان به انحراف گرایش پیدا نموده و منافق می شود.(کلمه«نورهم»در این آیه و جمله«لایرجعون»در آیه بعد نشان می دهد که آنان نوری داشتند،ولی به سوی آن نور برنگشتند.)
📗«18»صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ
آنان(از شنیدن حقّ)کر و(از گفتن حقّ)گنگ و(از دیدن حقّ)کورند،پس ایشان(به سوی حقّ)باز نمی گردند.
قرآن در ستایش برخی پیامبران می فرماید:آنان دست وچشم دارند، «وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ»
شاید مقصود آن است که
کسی که ✋دست بت شکنی دارد 👈دست دارد،
کسی که 👀چشم خدابین دارد 👈چشم دارد،
⏪پس منافقان که چنین دست وچشمی ندارند،در واقع همچون ناقص الخلقه هایی هستند که خود مقدّمات نقص را فراهم کرده و وسائل شناخت را از دست داده اند.⏩
لذا در این سوره درباره ی منافقان تعابیری همچون«لایشعرون، ما یشعرون، لایعلمون، لایبصرون، ، صمّ، بکم، عمی،لا یرجعون»بکار رفته است.
📎 نظر،غیر از بصیرت است.در سوره اعراف می خوانیم: «تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ»می بینی که 👈👀 به تو نگاه می کنند،در حالی که نمی بینند🚫.
◀یعنی چشم بصیرت ندارند که حقّ را ببینند.
عدم بهره گیری صحیح از امکانات و وسائل شناخت،مساوی با سقوط و از دست دادن انسانیّت است.◾
در سوره اعراف آیه ی 179 می خوانیم: «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ» آنان دل دارند،ولی نمی فهمند،چشم دارند ولی نمی بینند،گوش دارند ولی حقّ را نمی شنوند، این گروه همچون چهارپایان بلکه از آنها پست تر و گمراه ترند،ایشان غافل هستند.
⏪⏪⏪ جزای کسی که در🌎 دنیا خود را به👈 کوری و کری و لالی می زند، 🍃کوری و کری و لالی آخرت است. 🍃«وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ عَلی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا»
◀1-نفاق،انسان را از درک حقایق و معارف الهی باز می دارد. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
◀2-کسی که از عطایای الهی در راه حقّ بهره نگیرد،همانند کسی است که فاقد آن نعمت هاست. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
◀3-حقّ ندیدن منافقان دو دلیل دارد:یکی آنکه فضای بیرونی آنان تاریک است؛ «فِی ظُلُماتٍ» ودیگر آنکه خود چشم دل را از دست داده اند. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
◀4-منافقان،لجاجت و تعصّب دارند. «فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ»
📗«19»أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ
یا چون(گرفتاران در)بارانی تند از آسمانند که در آن،تاریکی ها و رعد و برقی است که از ترس صاعقه ها وبیم مرگ،انگشتان خود را در گوشهایشان قرار می دهند و(لی)خداوند بر کافران احاطه دارد.
خداوند،منافق را به شخصِ در باران مانده ای تشبیه کرده 💦 که مشکلات بارانِ تند،شب تاریک🎴،غرّش گوش خراش رعد⚡،نور خیره کننده ی برق،و هراس و خوف مرگ💀،او را فراگرفته است،
⏪امّا او برای حفظ خود از باران،نه پناهگاهی دارد و نه برای تاریکی،نوری و نه گوشی آسوده از رعد و نه روحی آرام از مرگ.
◀1-منافقان غرق در مشکلات و نگرانی ها می شوند،و در همین دنیا نیز دلهره و اضطراب و رسوایی و ذلّت دامن گیرشان می شود. «ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ»
◀2-منافقان از مرگ می ترسند. «حَذَرَ الْمَوْتِ»
◀3-منافقان بدانند که خداوند بر آنها احاطه دارد و هر لحظه اراده فرماید،اسرار وتوطئه های آنها را افشا می کند. «وَ اللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ»
📗«20»یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
نزدیک است که برق،نور چشمانشان را برباید.هرگاه که(برق آسمان در آن صحرای تاریک وبارانی)برای آنان بدرخشد،در آن حرکت کنند،ولی همین که تاریکی،ایشان را فرا گرفت بایستند.واگر خداوند بخواهد،شنوایی و بینایی آنان را(از بین)می برد،همانا خداوند بر هر چیزی تواناست.
منافقان،تاب وتوان دیدن دلائل نورانی و فروغ آیات الهی 💫را ندارند.همانند مسافر شبگرد در بیابان که در اثر برقِ آسمان،چشمانش خیره شده و جز چند قدم بر نمی دارد.
آنان نیز در جامعه اسلامی هر چند گاهی چند قدمی پیش می روند،ولی در اثر حوادث یا اتّفاقاتی از حرکت باز می ایستند.آنان 💡◀چراغ فطرت درونی خویش را خاموش کرده 🌑ومنتظر رسیدن نوری از⏪ قدرت های بیرونی مانده اند.
هرگاه گفته می شود خداوند بر هر کاری قادر است،مراد کارهای ممکن است.
مثلاً اگر گفتیم فلانی ریاضی دان است،معنایش آن نیست که بتواند حاصل جمع 2+2 را 5 بیاورد.
زیرا این امر محال است،نه آنکه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد.
کسانی از امام علیه السلام سؤال کردند:آیا خداوند می تواند کره ی زمین را در تخم مرغی قرار دهد؟امام ابتدا یک پاسخ اقناعی دادند که با یک عدسیِ چشم،آسمان بزرگ را می بینیم،سپس فرمودند:
خداوند قادر است،امّا پیشنهاد شما محال است.درست مانند قدرت ریاضی دان که مسئله ی محال را حل نمی کند.

👥 سیمای منافق در قرآن 👿
منافق در عقیده وعمل،برخورد وگفتگو،عکس العمل هایی را از خود نشان می دهد که در این سوره وسوره های منافقون،احزاب،توبه،نساء و محمّد آمده است.
آنچه در اینجا به مناسبت می توان گفت،این است که
⏪ منافقان در باطن ایمان ندارند،ولی خود را مصلح و عاقل می پندارند.
⏪با همفکران خود خلوت می کنند،
⏪نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است.
⏪نسبت به مؤمنان عیب جو و نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله موذی اند.
⏪از جبهه فراری و نسبت به خدا غافل اند.
⏪افرادی یاوه سرا،ریاکار،شایعه ساز و علاقمند به دوستی با کفارند.
⏪ملاک علاقه شان کامیابی و ملاک غضبشان،محرومیّت است.
⏪نسبت به تعهّداتی که با خدا دارند بی وفایند،نسبت به خیراتی که به مؤمنان می رسد نگران،ولی نسبت به مشکلاتی که برای مسلمانان پیش می آید شادند.
⏪امر به منکر ونهی از معروف می کنند.
🍃قرآن در برابر این همه انحراف های فکری وعملی می فرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ»🍃
◀1-منافق در مسیر حرکت،متحیّر است. «أَضاءَ... مَشَوْا، أَظْلَمَ... قامُوا»
◀2-حرکت منافق،در پرتو نور دیگران است. «أَضاءَ لَهُمْ»
◀3-منافق به سبب اعمالی که مرتکب می شود،هر لحظه ممکن است گرفتار قهر خداوندی شود. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ»
◀4-سنّت الهی،آزادی دادن به همه است و گرنه خداوند می توانست منافقان را کر و کور کند. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»
📗 «21»یا أَیُّهَا النّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
ای مردم! پروردگارتان که شما وپیشینیان شما را آفرید،پرستش کنید تا اهل تقوا شوید.
در کتاب های قانون،مواد قانون،بدون خطاب بیان می شود،ولی قرآن کتاب قانونی است که با روح و عاطفه مردم سر وکار دارد،لذا در بیان دستورات،👈خطاب می کند.
⏪البتّه خطاب های قرآن مختلف است.
⚪گاهی برای عموم می فرماید: «یا أَیُّهَا النّاسُ» ،
⚪امّا برای هدایت یافتگان فرموده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»
☀ هدف از خلقت جهان و انسان،👈تکامل انسان هاست.
⏪یعنی هدف از آفرینش هستی،
👈 بهره گیری انسان هاست
👈وتکامل انسان ها در گرو عبادت
👈واثر عبادت،رسیدن به تقوا
👈و نهایت تقوی،رستگاری است. ⏩
📎سؤال:چرا خدا را عبادت کنیم؟
💡پاسخ:در چند جای قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:
· چون خداوند خالق و مربّی شماست. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»
· چون تأمین کننده رزق و روزی و امنیت شماست. «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ اَلَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»
· چون معبودی جز او نیست. «لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاعْبُدْنِی»
🌈عبادت انسان،هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده.او نیازی به عبادت ما ندارد، اگر همه مردم زمین کافر شوند او بی نیاز است: «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ...»چنانکه اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید،در خورشید اثری ندارد.
با این که عبادت خدا بر ما واجب است،چون خالق و رازق و مربّی ماست،ولی بازهم در برابر این ادای تکلیف،پاداش می دهد و این نهایت لطف اوست.🌈
💢آنچه انسان را وادار به عبادت می کند اموری است،از جمله:
◀1.توجّه به نعمت های او که خالق و رازق و مربّی ماست.🌎
◀2.توجّه به فقر و نیاز خویش.👥
◀3.توجّه به آثار و برکات عبادت.💓
◀4.توجّه به آثار سوء ترک عبادت.🚫
◀5.توجّه به این که همه هستی،مطیع او ودر حال تسبیح او هستند،چرا ما عضو ناهماهنگ هستی باشیم.🌎
◀6.توجّه به این که عشق وپرستش،در روح ماست وبه چه کسی برتر از او عشق بورزیم.💞
📎سؤال:در قرآن آمده است: «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ» یعنی عبادت کن تا به یقین برسی.پس آیا اگر کسی به یقین رسید،نمازش را ترک کند؟!
💡پاسخ:اگر گفتیم:نردبان بگذار تا دستت به شاخه بالای درخت برسد،معنایش این نیست که هرگاه دستت به شاخه رسید،نردبان را بردار،چون سقوط می کنی.کسی که از عبادت جدا شد،مثل کسی است که از آسمان سقوط کند؛ «فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ» به علاوه کسانی که به یقین رسیده اند مانند:رسول خدا و امامان معصوم،لحظه ای از عبادت دست برنداشتند.
⏪بنابراین مراد آیه،بیان آثار عبادت است نه تعیین محدوده ی عبادت.
💢آیات وروایات،برای عبادت شیوه ها وشرایطی را بیان نموده است که در جای خود بحث خواهد شد،ولی چون این آیه،☝اوّلین فرمان الهی خطاب به انسان در قرآن است، سرفصل هایی را بیان می کنیم تا مشخّص شود عبادت باید چگونه باشد:
◀1.عبادت مامورانه،یعنی طبق دستور او بدون خرافات.📗
◀2.عبادت آگاهانه،تا بدانیم مخاطب و معبود ما کیست. «حَتّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» 😇
◀3.عبادت خالصانه. «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً»👉
◀4.عبادت خاشعانه. «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» 🙆
◀5.عبادت عاشقانه.💓
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:«افضل الناس مَن عَشق العباده»
☀و خلاصه مطلب این که برای عبادت⏪ سه نوع شرط است؛
☝الف:شرط صحّت،نظیر طهارت وقبله.
✌ب:شرط قبولی،نظیر تقوا.
👌ج:شرط کمال،نظیر این که عبادت باید آگاهانه،خاشعانه،مخفیانه وعاشقانه باشد که اینها همه شرط کمال است.
◀1-دعوت انبیا،عمومی است و همه مردم را دربر می گیرد. «یا أَیُّهَا النّاسُ»🌎
◀2-از فلسفه های عبادت،شکرگزاری از ولی نعمت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»💓
◀3-اوّلین نعمت ها،نعمت آفرینش،و اوّلین دستور،کُرنش در برابر خالق است.🙆
«اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»
◀4-مبادا بت پرستی یا انحراف نیاکان،ما را از عبادت خداوند دور کند،زیرا آنان نیز مخلوق خداوند هستند. «وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»⏩👥
◀5-عبادت،عامل تقواست.اگر عبادتی تقوا ایجاد نکند،عبادت نیست. «اعْبُدُوا...
لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»🚫
◀6-به عبادت خود مغرور نشویم که هر عبادتی،تقوا ساز نیست. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»👌
📗 «22»الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
❇آن(خداوندی)که زمین را برای شما فرشی(گسترده)وآسمان را بنایی (افراشته)قرار داد و از آسمان،آبی فرو فرستاد و به آن از میوه ها،روزی برای شما بیرون آورد،پس برای خداوند شریک و همتایی قرار ندهید با آنکه خودتان می دانید(که هیچ یک از شرکا و بت ها،نه شما را آفریده اند و نه روزی می دهند و اینها فقط کار خداست.)❇
در این آیه خداوند به نعمت های متعدّدی اشاره می کند که هرکدام از آنها سرچشمه ی چند نعمت دیگر است.
🌎مثلاً فراش بودن زمین،اشاره به ⬅نعمت های فراوان دیگری است.
✅همچون سخت بودن کوهها ونرم بودن خاک دشت ها،
✅فاصله زمین تا خورشید،
✅درجه حرارت و دما و هوای آن،
✅وجود رودخانه ها،درّه ها،کوهها،گیاهان
✅و حرکت های مختلف آن که مجموعاً فراش بودن زمین را مهیّا کرده اند.
📚چنانکه در قرآن برای زمین تعابیر چندی شده است،زمین هم«مهد» گهواره است،هم«ذلول» رام و آرام و هم«کفات»در برگیرنده.
📚کلمه«سماء»در آیه یک بار در برابر«ارض»آمده است که به همه ی قسمت بالا اشاره دارد و در بار دوم مراد همان قسمت نزول باران از ابرها می باشد.
🔅1-یاد نعمت های الهی از بهترین راههای دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ...الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
🔅2-از بهترین راههای خداشناسی،استفاده کردن از نعمت های در دسترس است.
«جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»
🔅3-در نظام آفرینش،هماهنگی کامل به چشم می خورد.هماهنگی میان زمین، آسمان،باران،گیاهان،میوه ها وانسان.(برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
🔅4-آفریده ها هرکدام برای هدفی خلق شده اند. «رِزْقاً لَکُمْ» باران برای رشد و ثمر دادن میوه ها، «فَأَخْرَجَ بِهِ» و میوه ها برای روزی انسان. «رِزْقاً لَکُمْ»
🔅5-زمین وباران وسیله هستند،رویش گیاهان ومیوه ها بدست خداست. «فَأَخْرَجَ»
🔅6-نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش،نشانه ی توحید است،پس شما هم یکتا پرست باشید. «فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً»
🔅7-ریشه ی خداپرستی در فطرت و وجدان همه مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
🔅8-آفرینش زمین و آسمان و باران و میوه ها و روزی انسان،پرتوی از ربوبیّت خداوند است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ... اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ...»
🔅9-همه ی انسان ها،حقّ بهره برداری و تصرف در زمین را دارند.(در آیه «لَکُمُ» تکرار شده است.)
🔅10-دلیل واجب بودن عبادت شما،لطف اوست که زمین وآسمان وباران و گیاهان را برای روزی شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ... اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ...» 11-خداوند اسباب طبیعی را حاکم کرده است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
🔅12-پندار شریک برای خداوند،از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
📗«23»وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ
❇️واگر در آنچه بر بنده ی خود(از قرآن)نازل کرده ایم،شکّ دارید،اگر راست می گویید(لااقل)یک سوره همانند آن را بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند بر این کار دعوت کنید.❇️
🔴نکته ها:
☀️ این آیه،معجزه بودن قرآن را مطرح می کند.پیامبران،یک دعوت دارند که هدایت به سوی خداست و با استدلال و موعظه و جدال نیکو انجام می دهند و یک ادّعا دارند که از سوی خدا برای هدایت مردم آمده اند وبرای آن معجزه می آورند.پس معجزه برای اثبات ادّعای پیامبر است،نه دعوت او. [118]
☀️خداوند در قرآن،بارها مخالفان اسلام را دعوت به مبارزه کرده است،که اگر شما این کتاب را از سوی خدا نمی دانید وساخته وپرداخته دست بشر می دانید،بجای این همه جنگ ومبارزه، کتابی مثل قرآن بیاورید تا صدای اسلام خاموش شود!
☀️خداوند برای اثبات حقّانیت پیامبر و کتاب خود،از یک سو مخالفان را تحریک و از سوی دیگر به آنان تخفیف داده است.یک جا فرموده: «فَأْتُوا بِکِتابٍ» [119]کتابی مثل قرآن بیاورید.
و در جای دیگر: «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ» [120]ده سوره و در جای دیگر می فرماید:«فاتوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ» [121]یک سوره.به علاوه می گوید:برای این کار می توانید از تمام قدرت ها و یاران و همفکران خود در سراسر جهان دعوت کنید.
* تقسیم بندی قرآن و نامگذاری هر بخش به نام سوره،در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و از جانب خداوند بوده است. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ»
* قرآن در ستایش انبیا،یا بعد از کلمه«عبدنا»و یا قبل از کلمه«عبد»نام آنان را می برد؛ «عَبْدَنا أَیُّوبَ» ، «إِبْراهِیمَ... کل من عبادنا»ولی درباره پیامبر اسلام تنها کلمه«عبد»بدون ذکر نام را بکار می برد شاید اشاره به این است که عبد مطلق،محمّد صلی الله علیه و آله است.
پیام ها:
1-باید از فکر و دل افراد شکّ زدایی صورت گیرد به خصوص در مسائل اعتقادی. «إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ»
2-شرط دریافت وحی،بندگی خداست «نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا»
3-قرآن،کتاب استدلال و احتجاج است و راهی برای وسوسه و شکّ باقی نمی گذارد. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ»
4-انبیا باید معجزه داشته باشند و قرآن معجزه ی رسول اکرم صلی الله علیه و آله است. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ»
5-دین جاوید،معجزه ی جاوید می خواهد تا هر انسانی در هر زمان و مکانی، اگر دچار تردید و شکّ شد،بتواند خود آزمایش کند. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ»
6-بر حقّانیت قرآن به قدری یقین داریم که اگر مخالفان،یک سوره مثل قرآن نیز آوردند به جای تمام قرآن می پذیریم. َ
«24»فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ
پس اگر این کار را نکردید،که هرگز نتوانید کرد،از آتشی که هیزمش مردم(گناهکار)وسنگ ها هستند وبرای کافران مهیّا شده،بپرهیزید.
نکته ها:
* در سوره ی انبیاء می خوانیم: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ»[122]شما و آنچه غیر از خدا پرستش می کنید(بت هایتان)،هیزم دوزخید.
بنابراین ممکن است مراد از سنگ در این آیه،همان بت هایی باشد که مورد پرستش بوده، نه هر سنگی،[123]تا آنان بدانند و به چشم خود ببینند که کاری از بت ها ساخته نبوده و نیست.همچنین این سنگ ها در قیامت،همانند چاقوی خونی همراه پرونده قاتل،سند جرم و گناه آنان است.
سؤال:با این که الفاظ اختراع بشر است،پس چگونه نمی تواند مثل قرآن را بیاورد؟
پاسخ:حروف الفبا از بشر است،ولی نحوه ترکیب وبیان مفاهیم بلند آنها،برخاسته از علم و هنر است.قرآن بر اساس علم و حکمت بی پایان الهی،نزول یافته است ولی هر کتاب دیگری،از سوی هرکس که باشد،براساس علم محدود بشر،تألیف یافته است.پس هیچگاه بشر نمی تواند کتابی مثل قرآن بیاورد.
پیام ها:
1-یقین به حقّانیت راه وهدف،یکی از اصول رهبری است. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا»
2-اکنون که احساس عجز و ناتوانی کردید،تسلیم حقّ شوید. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا»
3-انسان جمود و کافر،هم ردیف سنگ است. «النّاسُ وَ الْحِجارَهُ»
4-خباثت های درونی انسان گناهکار،در قیامت تجسم یافته و آتش گیرانه می شود. «وَقُودُهَا النّاسُ»
5-کفر و لجاجت،انسان مقام جانشینی خداوند را به هیزم دوزخ تبدیل می کند.
«وَقُودُهَا النّاسُ»
☀️6-رهایی از آتش دوزخ،در گرو ایمان به قرآن و تصدیق پیامبر اسلام است. «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ... أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»
📗«25»وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ
❇️وکسانی را که ایمان آورده وکارهای شایسته انجام داده اند،مژده بده که برایشان باغهایی است که نهرها از پای(درختان)آن جاری است،هرگاه میوه ای از آن (باغها)به آنان روزی شود،گویند:این همان است که قبلاً نیز روزی ما بوده،در حالی که همانند آن نعمت ها به ایشان داده شده است(نه خود آنها)و برای آنان در بهشت همسرانی پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانه اند.
نکته ها:
✅* * شاید مراد از «مُتَشابِهاً» این باشد که بهشتیان در نگاه اوّل،میوه ها را مانند میوه های دنیوی می بینند ومی گویند:شبیه همان است که در دنیا خورده بودیم،لکن بعد از خوردن می فهمند که طعم ولذّت تازه ای دارد.وشاید مراد این باشد که میوه هایی به آنان داده می شود که همه از نظر خوبی وزیبایی وخوش عطری یکسانند و مانند میوه های دنیا درجه یک،دو وسه ندارد.
✅* در قرآن،معمولاً ایمان و عمل صالح در کنار هم مطرح شده،ولی ایمان بر عمل صالح مقدم قرار گرفته است.آری،اگر اتاقی از درون نورانی شد،شعاع این نور از روزنه و پنجره ها بیرون خواهد زد.ایمان،درونِ انسان را نورانی و قلب نورانی،تمام کارهای انسان را نورانی می کند.برکات ایمان و عمل صالح بسیار است که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است. [124]
✅* همسران بهشتی دو نوع هستند:
💑الف:حوریان زیبا(حورالعین)که همچون لؤلؤ و باکره هستند و در همان عالم آفریده می شوند.«أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً»
💑ب:همسران مؤمن در دنیا که با چهره ای زیبا در کنار همسرانشان قرار می گیرند. «وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ»[125]
♦️از امام صادق علیه السلام درباره ی« أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ »سؤال شد،حضرت فرمودند:همسران بهشتی آلوده به حیض و حَدَث نمی شوند.[126]
پیام ها:🔰🔰
🔻1-مژده و بشارت همراه با هشدار و اخطار(در آیه قبل)یکی از اصول تربیت است. «فَاتَّقُوا النّارَ... وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا...»
🔻2-ایمان قلبی باید توأم با اعمال صالح باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
🔻3-انجام هر عمل صالح و شایسته ای،کارساز است. «عَمِلُوا الصّالِحاتِ» («الصّالحات» هم جمع است وهم(الف ولام)دارد که به معنای همه کارهای خوب است.)
🔻4-کارهای شایسته و صالح،در صورتی ارزش دارد که برخاسته از ایمان باشد،نه تمایلات شخصی و جاذبه های اجتماعی.اوّل «آمَنُوا» بعد «عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
🔻5-محرومیت هایی که مؤمن به جهت رعایت حرام و حلال در این دنیا می بیند، در آخرت جبران می شود. «رُزِقُوا»
🔻6-ما در دنیا نگرانِ از دست دادن نعمت ها هستیم،امّا در آخرت این نگرانی نیست. «وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ»
🔻7-گاهی آشنایی با سابقه ی نعمت ها،بر لذّت کامیابی می افزاید.[127] «رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ»
🔻8-همسران بهشتی نیز پاکیزه اند. «أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ»
🌸🌸🌸🌺🌸🌸🌸
📗«26»إِنَّ اللّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَهً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ
❇️همانا خداوند از اینکه به پشه ای(یا فروتر)یا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهایی که ایمان دارند می دانند که آن(مثال)از طرف پروردگارشان به حقّ است،ولی کسانی که کفرورزیدند گویند:خداوند از این مثل چه منظوری داشته است؟ (آری،) خداوند بسیاری را بدان(مثال)گمراه و بسیاری را بدان هدایت می فرماید.(امّا آگاه باشید که)خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمی کند.
✅✅✅نکته ها:
♦️* کلمه«بعوض»به معنای پشه ریز است و ریشه ی آن از«بعض»می باشد که به جهت کوچکی جثّه به آن اطلاق شده است .[128]
♦️* مثال های قرآن،برای همه ی مردم است و از هر نوع مثلی نیز در آن آمده است: «وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» [129]البتّه این مثل ها را نباید ساده انگاشت،زیرا دانشمندان،حقیقت و باطن آن را درک می کنند: «وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ» [130]در مثال زدن،تذکّر،تفهیم،تعلیم،بیان و پرده برداری از حقایق نهفته است و در کتاب های آسمانیِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و اهل بیت علیهم السلام فراوان دیده می شود.در تورات بخشی به نام«أمثال سلیمان»وجود دارد.
♦️* بعضی از مخالفان اسلام که از برخورد منطقی و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند،مثال های قرآن را بهانه قرار داده و می گفتند:شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتی چون مگس یا عنکبوت مثال بزند. [131]و این مثال ها با مقام خداوند سازگار نیست.و بدینوسیله در آیات قرآن تشکیک می کردند. [132]خداوند با نزول این آیه به بهانه گیری های آنان پاسخ می دهد.
❓❓سؤال:آیا خداوند گروهی را با قرآن و مثال های آن گمراه می کند؟
✔️✔️پاسخ:خداوند کسی را گمراه نمی کند،بلکه هرکس در برابر حقایق قرآن بایستد،خود گمراه می شود و بدین معنی می توان گفت:قرآن،سبب گمراهی او گردید.چنانکه در پایان همین آیه می فرماید: «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ» یعنی فسق مردم سبب گمراهی آنان می شود.
🔴راستی مگر می شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند،ولی خودش آنان را گمراه کند!؟و مگر می شود این همه پیامبر و کتب آسمانی نازل کند،ولی خودش مردم را گمراه کند!؟مگر می شود از ابلیس به خاطر گمراه کردن انتقاد کند،ولی خودش دیگران را گمراه کند!؟
♦️* گرچه در این آیه،هدایت و گمراهی بطور کلّی به خداوند نسبت داده شده است،ولی آیات دیگر،مسئله را باز نموده و می فرماید: «یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ»[133]خداوند کسانی را هدایت می کند که به سوی او برود.و «یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ» [134]کسی که به دنبال کسب رضای او باشد.و «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»[135]آنان که در راه او جهاد کنند.و کسانی که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند،خداوند آنان را به حال خود رها می کند.مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست.چنانکه درباره کافران،ظالمان،فاسقان ومسرفان جمله«لا یهدی»بکار رفته است.به قول سعدی:
راه است وچاه ودیده بینا وآفتاب
تا آدمی نگاه کند،پیش پای خویش
چندین چراغ دارد وبی راهه می رود
بگذار تا بیفتد وبیند،سزای خویش
✉️✉️📩پیام ها:
👌1-حیا و شرم در مواردی است که کار شرعاً،عقلاً یا عرفاً مذموم باشد.امّا در بیان حقایق،شرم و خجالت پسندیده نیست. «لا یَسْتَحْیِی»
👌2-حقایق والا و مهم را می توان با زبان ساده ومثال بیان نمود. «أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً»
👌3-مؤمن کلام خدارا باور دارد و مطیع آن است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ»
👌4-مثال های قرآن،وسیله تربیت و رشد است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»
👌5-مثال های قرآن،حقّ ودر مقام بیان حقایق است. «أَنَّهُ الْحَقُّ»
👌6-انسانِ حقیقت جو،از هر نوری راه را می یابد،ولی شخص بهانه گیر و اشکال تراش،به هر چراغی خرده می گیرد. «ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً»
👌7-کفر و لجاجت،عامل بهانه گیری است. «ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً»
👌8-فسق،موجب گمراهی ومانع شناخت حقایق است. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
👌9-مثال های قرآن،وسیله هدایت یا ضلالت است. «یُضِلُّ بِهِ، یَهْدِی بِهِ»
👌10-خداوند،پیمان شکن را فاسق و فاسق را گمراه می کند. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ
بسم الله الرحمن الرحیم...
کانال حفظ قران مشکات در خدمت قران اموزان عزیز...
روزانه یک ایه بهمراه تفسیر آن ان شا الله خدا به همگی توفیق طاعت و بندگیش را بدهد
🌸 @hefzeqoranmeshkat🌸
برای بهرمندی همه خوبان لطفا انتشار دهید ...🌷🌷🌷.
اجرتان با خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها😊😊
📗«27»الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ
❇️(فاسقان)کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم بستند می شکنند،و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع می نمایند،و در زمین فساد می کنند،قطعاً آنان زیان کارانند.
✅✅✅نکته ها:
🔻* پیمان های الهی که در این آیه مطرح گردیده،متعدّد است:خداوند از انبیا پیمان گرفته تا آیات الهی را به مردم بگویند. [136]و از اهل کتاب تعهّد گرفته تا کتمان حقایق نکنند و به بشارت های تورات و انجیل که درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است عمل کنند.[137] و از عامّه مردم نیز عهد گرفته،به فرمان الهی عمل کرده و راه شیطان را رها کنند.[138]
🔻* در اسلام وفای به عهد واجب است،حتّی نسبت به کفّار و عهدشکن،فاقد دین کامل معرّفی شده،هرچند که اهل نماز باشد.رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:«لا دین لمن لا عهد له»[139]آن کس که پایبند تعهّدات خود نیست،از دین کامل ندارد.
🔻* خداوند در این آیه فرمان داده تا با گروه هایی پیوند و رابطه داشته باشیم: «أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» در روایات آن گروه ها چنین معرّفی شده اند:رهبران آسمانی،دانشمندان، خویشاوندان،مؤمنان،همسایگان و اساتید.و هرکس رابطه ی خود را با این افراد قطع کند، خود خسارت می بیند.زیرا جلو رشد و تکاملی را که در سایه این ارتباطات می توانسته داشته باشد،گرفته است.
🔻* وفای به عهد،کمالی است که خداوند خود را به آن ستوده است؛ «وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ»[140]کیست که بهتر از خدا به پیمانش وفا کند؟.وفای به عهد حتّی نسبت به مشرکان لازم است؛ «فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی مُدَّتِهِمْ»[141]تا پایان مدّت قرارداد به پیمانی که با مشرکان بسته اید وفادار باشید.همچنین در آیه 25 سوره رعد پیمان شکنان لعنت شده اند.
🔻🔻عهد * دو گونه است:عهدو پیمانی که مردم با یکدیگر می بندند وباید به آن وفادار باشند.و عهد وپیمانی که خداوند برای رهبری یک جامعه،بر عهده ی پیامبر یا امام قرار می دهد که این عهد مقام الهی است. «لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ»[142]
🔻* بخشی از پیمان های الهی که این آیه بر آن تأکید می کند،همان پیمان های فطری است که خداوند در نهاد همه افراد بشر قرار داده است.چنانکه حضرت علی علیه السلام فلسفه ی نبوّت را شکوفا کردن پیمان فطری می داند.«و واتر الیهم انبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته»[143]
❓❓سؤال:عهد خداوند چیست؟
✔️✔️✔️پاسخ:از جمله «لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ» استفاده می شود که رهبری آسمانی،عهد خداوند است و از روایات نیز استفاده می شود که نماز،عهد خداوند است.هرگونه تعهّدی که انسان بین خود و خدا داشته باشد،عهد الهی است.قوانین عقلی،فکری و احکام الهی نیز مصداق عهد الهی می باشند.
🔻* علاّمه مجلسی قدس سره به دنبال آیه ی «وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» یکصد وده حدیث درباره اهمیت صله رحم،بیان نموده و آنها را مورد بحث قرار داده است. [144]در اینجا برخی از نکات جالبی که در آنها آمده را نقل می کنیم:
✅· با بستگان خود دیدار داشته باشید،هر چند در حدّ نوشاندن آبی باشد.
· ✅صله ی رحم،عمر را زیاد و فقر را دور می سازد.
· ✅ با صله ی رحم،رزق توسعه می یابد.
· ✅ بهترین قدم ها،قدمی است که برای صله ی رحم و دیدار اقوام برداشته می شود.
· ✅ در اثر صله رحم،به مقام مخصوصی در بهشت دست می یابید.
✅· به سراغ بستگان بروید،گرچه آنها بی اعتنایی کنند.
✅· صله ی رحم کنید هر چند فامیل از نیکان نباشد.
· ✅ صله ی رحم کنید،گرچه با سلام کردن باشد.
· ✅ صله ی رحم،مرگ و حساب روز قیامت را آسان می کند.
· ✅ بویی از بهشت نصیب شخص قاطع رحم نمی شود.
· ✅صله ی رحم باعث تزکیه عمل و رشد اموال می شود.
· ✅ کمک مالی به فامیل،بیست و چهار برابرِ کمک به دیگران پاداش دارد.
· ✅صله رحم کنید،گرچه یکسال راه بروید.
✳️✳️* امام صادق علیه السلام می فرماید:«پدرم سفارش کرد،با افرادی که با فامیل خود رابطه ندارند، دوست مشو»[145]
💌💌پیام ها:
📌1-پیمان شکنی،شیوه ی فاسقان است. «الْفاسِقِینَ. اَلَّذِینَ یَنْقُضُونَ» (فعل مضارع، نشانه دوام و استمرار است.)
📌2-به پیمان فاسقان،اعتماد نکنید.کسی که پیمان خداوند را نقض می کند،به عهد و پیمان دیگران وفادار نخواهد بود. «یَنْقُضُونَ، یَقْطَعُونَ»
📌3-انسان در برابر خداوند مسئول است،چون با عقل و فطرت خود،با او عهد و میثاق بسته که به احکام دین عمل کند. «عَهْدَ اللّهِ»
📌4-اسلام با انزوا مخالف است. «أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»
📌5-عهدشکن به خود ضربه می زند،نه خداوند. «أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون
📗«28»کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
❇️چگونه به خداوند کافر می شوید،درحالی که شما(اجسام بی روح و) مردگانی بودید که او شما را زنده کرد،سپس شما را می میراند و بار دیگر شما را زنده می کند،سپس به سوی او باز گردانده می شوید.
✅✅✅نکته ها:
🔺* بهترین راه خداشناسی،فکر در آفرینش خود و جهان است.حضرت ابراهیم علیه السلام در مقام اثبات خداوند به دیگران فرمود: «رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ»[146]پروردگار من کسی است که زنده می کند ومی میراند.تفکّر در پدیده ی حیات واندیشیدن در مسئله مرگ،انسان را متوجه می کند که اگر حیات از خود انسان بود،باید همیشگی باشد.چرا قبلاً نبود،بعداً پیدا شد وسپس گرفته می شود؟! خداوند می فرماید:اکنون که دیدید چگونه موجود بی جان،جاندار می شود،پس بدانید که زنده شدن مجدّد شما در روز قیامت نیز همینطور است.
🔺* مسئله حیات، حقیقتش مجهول،ولی آثارش در وجود انسان مشهود است.خالق این حیات نیز حقیقتش قابل درک نیست،ولی آثارش در هر چیز روشن است.
📩📩پیام ها:
♦️1-بیدار کردن عقل و فطرت،یکی از شیوه های تبلیغ و ارشاد است. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ...»
♦️2-تفکّر در تحولات مرگ و حیات،بهترین دلیل بر اثبات وجود خداوند است.
«کُنْتُمْ أَمْواتاً» خودشناسی مقدّمه خداشناسی است.
♦️3-در بینش الهی،هدف از حیات ومرگ،تکامل وبازگشت به منبع کمال است.
«ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» مولوی در دفتر سوم مثنوی می گوید:
از جمادی مُردم و نامی شدم
از نما مُردم ز حیوان سر زدم
مُردم از حیوانی و انسان شدم
پس چه ترسم کِی زمردن کم شدم
بار دیگر از ملک پرّان شوم
آنچه در وَهم ناید آن شوم
🌸🌸🌺🌺🌸🌸
🌸🌸اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری🌸🌸
🔶🔶🔶طرح هر قران آموز، پنج همراه قرآنی 🔶🔶🔶
🌹🌹قران آموزان عزیز 👇👇👇
دوستان و عزیزانتان را برا حفظ و یاد گیری تفسیر روزانه یک آیه قران به کانال دعوت کنید...
#انتشار_حداکثری
@hefzeqoranmeshkat
📗«29»هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
❇️اوست آن کس که آنچه در زمین است،همه را برای شما آفریده،سپس به آفرینش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان،استوار نمود و او بر هر چیزی آگاه است.
🔴🔴🔴نکته ها:
🔷* کلمه«سماء»در زبان عربی به معنی بالاست.گاهی به چند متری بالاتر از سطح زمین، مانند شاخه های درخت که در ارتفاع کمی قرار دارند،گفته شده است: «وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» [147]و گاهی به ارتفاع ابرها که از آن باران می بارد؛ «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» [148]و گاهی به جوّ اطراف زمین اطلاق شده است. «جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً»[149]
📩📩پیام ها:
📌1-کفر به خداوند بخشنده ی توانا وبرطرف کننده نیازها،شگفت انگیز است.
«کَیْفَ تَکْفُرُونَ...
هُوَ الَّذِی...»
📌2-هستی،برای بشر آفریده شده است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»
📌3-نظام هستی،هدفدار است و در آفرینش جهان،تدبیر و طرح حکیمانه مطرح بوده است. «خَلَقَ لَکُمْ»
📌4-هیچ آفریده ای در طبیعت بیهوده نیست،هر چند ما راه استفاده از آن را ندانیم.
«خَلَقَ لَکُمْ»
📌5-اصل آن است که همه چیز برای انسان مباح است،مگر دلیل مخصوصی آن را ردّ کند. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»
📌6-دنیا برای انسان است،نه انسان برای دنیا. «خَلَقَ لَکُمْ»
📌7-انسان می تواند از نظر علمی،به جایی برسد که از تمام مواهب طبیعی بهره برداری و آن را تسخیر کند. «لَکُمْ»
📌8-بهره گیری از مواهب زمین،برای همه است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ»
📌9-آسمان های متعدد جهان،دارای اعتدال و بدون کمترین اعوجاج و ناهماهنگی است. «فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ»
📌10-آفرینش آسمان ها و زمین،همه بر اساس علم الهی است. «خَلَقَ لَکُمْ... عَلِیمٌ»
📌11-آفرینش زمین و آسمان های هفتگانه،دلیل توانایی خدا بر زنده کردن مردگان است که در آیه قبل آمده بود. «ثُمَّ یُحْیِیکُمْ... هُوَ الَّذِی»
📗«30»وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ
❇️وهنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت:من بر آنم که در زمین جانشینی قرار دهم.فرشتگان گفتند:آیا کسی را در زمین قرار می دهی که در آن فساد کند و خون ها بریزد؟در حالی که ما با حمد و ستایش تو،ترا تنزیه و تقدیس می کنیم.
خداوند فرمود:همانا من چیزی می دانم که شما نمی دانید.
🔴🔴🔴نکته ها:
🔶* در آیه ی قبل خواندیم که خداوند،همه ی مواهب زمین را برای انسان آفریده است.در این آیه و آیات بعد،مسأله ی خلافت انسان در زمین مطرح می شود که نگرانی فرشتگان از فسادهای بشر و توضیح و توجیه خدا و سجده آنان در برابر نخستین انسان را بدنبال دارد.
فرشتگان،یا از طریق اخبار الهی ویا مشاهده ی انسان های قبل از حضرت آدم علیه السلام در عوالم دیگر یا در همین عالم ویا به خاطر پیش بینی صحیحی که از انسان خاکی و مادّی وتزاحم های طبیعی آنها داشتند،خونریزی وفساد انسان راپیش بینی می کردند.
🔶* گرچه همه ی انسان ها،بالقوّه استعداد خلیفه خدا شدن را دارند،امّا همه خلیفه ی خدا نیستند و به فرموده روایات افراد خاصی هستند،چون برخی از آنها با رفتار خود به اندازه ای سقوط می کنند که از حیوان هم پست تر می شوند.چنانکه قرآن می فرماید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[150]
🔶* قرارگاه این خلیفه،زمین است،ولی لیاقت او تا «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی»[151]می باشد.
🔶* به دیگران اجازه دهید سؤال کنند.خداوند به فرشتگان اذن داد تا سؤال کنند و گرنه ملائک،بدون اجازه حرف نمی زنند و فرشتگان می دانستند که برای هر آفریده ای،هدفی عالی در کار است.
❓❓سؤال:چرا خداوند در آفرینش انسان،موضوع را با فرشتگان مطرح کرد؟
✅✅پاسخ:انسان،مخلوق ویژه ای است که ساخت مادّی او به بهترین قوام بوده: «أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ»[152]و در او روح خدایی دمیده شده و بعد از خلقت او خداوند به خود تبریک گفت:«فَتَبارَکَ اللّهُ» [153]
❓❓سؤال:خدایی که دائماً حاضر،ناظر وقیّوم است چه نیازی به جانشین وخلیفه دارد؟
✅✅پاسخ:اوّلاً جانشینی انسان نه به خاطر نیاز و عجز خداوند است،بلکه این مقام به خاطر کرامت و فضیلت رتبه ی انسانیّت است.ثانیاً نظام آفرینش بر اساس واسطه هاست.یعنی با اینکه خداوند مستقیماً قادر بر انجام هر کاری است،ولی برای اجرای امور،واسطه هایی را قرار داده که نمونه هایی را بیان می کنیم:
·♦️ با این که مدبّر اصلی اوست: «اللّهُ الَّذِی... یُدَبِّرُ»[154]لیکن فرشتگان را مدبّر هستی قرار داده است. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» [155]
·♦️ با این که شفا به دست اوست؛ «فَهُوَ یَشْفِینِ» [156]امّا در عسل شفا قرار داده است.«فیه شفاء» [157]
· ♦️با این که علم غیب مخصوص اوست؛ «إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلّهِ» [158]لیکن بخشی از آن را برای بعضی از بندگان صالحش ظاهر می کند. «إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ» [159]
· ♦️پس انسان می تواند جانشین خداوند شود و اطاعت از او،همچون اطاعت از خداوند باشد.
«مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ» [160]و بیعت با او نیز به منزله ی بیعت با خداوند باشد.«انّ اَلَّذِینَ یُبایِعُونَکَ... إِنَّما یُبایِعُونَ اللّهَ»[161]و محبّت به او مثل محبّت خدا باشد.«من احبّکم فقد احب الله» [162]
🔶* برای قضاوت درباره ی موجودات،باید تمام خیرات و شرور آنها را کنار هم گذاشت و نباید زود قضاوت کرد.فرشتگان خود را دیدند که تسبیح و حمد آنها بیشتر از انسان است.ابلیس نیز خود را می بیند و می گوید:من از آتشم و آدم از خاک و زیر بار نمی رود.امّا خداوند متعال مجموعه را می بیند که انسان بهتر است و می فرماید: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»
📩📩پیام ها:
📌1-شاید بتوان از این دو آیه(29-30)فهمید:خداوند ابتدا اسباب زندگی را برای انسان فراهم کرد،سپس او را آفرید. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً... إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ» چنانکه حضرت علی علیه السلام فرمود:«فلمّا مهد ارضه و انفذ امره اختار آدم...» [163]همین که زمین را گسترد و فرمانش را متنفّذ قرارداد،انسان را آفرید.
📌2-آفرینش ملائکه،قبل از آدم بوده است.زیرا خداوند آفریدن انسان را با آنان در میان گذاشت. «قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ»
📌3-انتصاب خلیفه و جانشین و حاکم الهی،تنها بدست خداست. «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً»
📌4-انسان،جانشین دائمی خداوند در زمین است. «جاعِلٌ» (کلمه«جاعل»اسم فاعل و رمز تداوم است.)
📌5-انسان می تواند اشرف مخلوقات و لایق مقام خلیفهاللهی باشد. «جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً» البتّه ستمکاران از نیل به این مقام محروم شده اند: «لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ»[164]
📌6-ملائکه،فساد و خونریزی را
کار دائمی انسان می دانستند. «یُفْسِدُ... وَ یَسْفِکُ» (فعل مضارع نشانه ی استمرار است.)
📌7-حاکم و خلیفه ی الهی باید عادل باشد،نه فاسد و فاسق.خلیفه نباید«یفسد فی الارض»باشد.
📌8-طرح لیاقتِ خود،اگر بر اساس حسادت نباشد،مانعی ندارد. «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ»
📌9-عبادت و تسبیح در فضای آرام،تنها ملاک و معیار لیاقت نیست. «نَحْنُ نُسَبِّحُ»
📌10-به خاطر انحراف یا فساد گروهی،نباید جلوی امکان رشد دیگران گرفته شود.با آنکه خداوند می دانست گروهی از انسان ها فساد می کنند،امّا نعمت آفرینش را از همه سلب نکرد.
📌11-مطیع و تسلیم بودن با سؤال کردن برای رفع ابهام منافاتی ندارد. «أَ تَجْعَلُ فِیها»
📌12-خداوند فساد و خونریزی انسان را مردود ندانست،لیکن مصلحت مهمتر و شایستگی و برتری انسان را طرح نمود. «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»
📌13-توقّع نداشته باشید همه ی مردم بی چون و چرا،سخن یا کار شما را بپذیرند.
زیرا فرشتگان نیز از خدا سؤال می کنند. «قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها»
📌14-علوم و اطلاعات فرشتگان،محدود است. «ما لا تَعْلَمُونَ
📗«31»وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَهِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ
❇️و خداوند همه ی اسما(حقائق و اسرار هستی)را به آدم آموخت،سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود:اگر راست می گویید،از اسامی اینها به من خبر دهید؟❇️
🔴🔴🔴نکته ها:
🔶* * خداوند متعال اسما [165]و اسرار عالم،از نام اولیای خود [166]تا جمادات را به آدم تعلیم داد.به تعبیر امام صادق علیه السلام:تمام زمین ها،کوهها،دره ها،بستر رودخانه ها و حتّی همین فرشی که در زیر پای ماست،به آدم شناسانده شد.[167]
💌💌پیام ها:
📌1-معلّم واقعی خداست وقلم،بیان،استاد وکتاب،زمینه های تعلیم هستند. «عَلَّمَ»
📌2-برتری انسان بر فرشتگان،به خاطر علم است. «وَ عَلَّمَ آدَمَ...»
📌3-انسان برای دریافت تمام علوم،استعداد و لیاقت دارد. «کُلَّها»
📌4-فرشتگان عبادت بیشتری داشتند و آدم،علم بیشتری داشت.رابطه مقام خلافت با علم،بیشتر از عبادت است. «نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ... عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ»
📌5-برای روشن کردن دیگران،بهترین راه،برگزاری امتحان و به نمایش گذاشتن تفاوت ها و لیاقت هاست. «عَلَّمَ... ثُمَّ عَرَضَهُمْ... فَقالَ أَنْبِئُونِی»
📌6-فرشتگان،خود را به مقام خلیفهاللهی لایق تر می دانستند. «إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»[168]
📗📗«32»قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ
❇️فرشتگان گفتند:پروردگارا! تو پاک و منزهی،ما چیزی جز آنچه تو به ما آموخته ای نمی دانیم،همانا تو دانای حکیمی.❇️
♦️♦️♦️نکته ها:
🌹* ابلیس و ملائکه هر کدام به نوعی خود را برتر از آدم می دیدند؛ابلیس به واسطه ی خلقت؛ «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ»[169]و فرشتگان به واسطه ی عبادت؛ «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ» امّا ابلیس در برابر فرمان سجده خداوند،ایستادگی کرد،ولی فرشتگان چون حقیقت را فهمیدند،پوزش خواستند وبه جهل خود اقرار کردند. «سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا»
📩پیام ها:
💎1-عذرخواهی از سؤال بدون علم،یک ارزش است. «سُبْحانَکَ»
💎2-اوج گرفتن ها و خود برتر دیدن ها باید تنظیم شود.گویندگان سخن«نسبح و نقدس»گفتند: «لا عِلْمَ لَنا»
💎3-به جهل خود اقرار کنیم. «لا عِلْمَ لَنا» فرشتگان عالی ترین نوع ادب را به نمایش گذاشتند.کلمات: «سُبْحانَکَ، لا عِلْمَ لَنا، عَلَّمْتَنا، إِنَّکَ، أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ» ،همه نشانه ی ادب است.
💎4-علم فرشتگان،محدود است. «لا عِلْمَ لَنا»
💎5-علم خداوند،ذاتی است؛ «إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ» ولی علم دیگران،اکتسابی است.
«عَلَّمْتَنا»
💎6-امور عالم را تصادفی نپنداریم. «أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ
📗«33»قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ
❇️(خداوند)فرمود:ای آدم فرشتگان را از نام های آنان خبر ده.پس چون آدم آنها را از نام هایشان خبر داد،خداوند فرمود:که آیا به شما نگفتم که اسرار آسمان ها و زمین را می دانم و آنچه را آشکار می کنید و آنچه را پنهان می داشتید(نیز)می دانم.❇️
📩پیام ها:
🔆1-به استعدادهای لایق،فرصت شکوفایی و بروز بدهید. «أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»
🔆2-در آزمون علمی که خداوند برگزار نمود،آدم بر فرشتگان برتری یافت. «فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»
🔆3-ملائکه علاوه بر آنچه گفتند،مسائلی را هم کتمان می داشتند. «کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ
📗«34»وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ أَبی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ
❇️و هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید،همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبّر کرد،و از کافران گردید.❇️
❌❌❌نکته ها:
🔥* به فرموده قرآن،ابلیس از نژاد جنّ بود که در جمع فرشتگان عبادت می کرد. «کانَ مِنَ الْجِنِّ»[170]
🔥* سجده بر آدم چون به فرمان خدا بود،در واقع بندگی و عبودیت خداست.[171] زیرا عبادت واقعی،عملی است که خداوند بخواهد،نه آنکه طبق میل ما باشد.ابلیس حاضر بود قرن ها سجده کند،ولی به آدم سجده نکند.
🔥* سجده برای آدم نه تنها به خاطر شخص او،بلکه به خاطر نسل و اولاد او نیز بوده است.
چنانکه در جای دیگر می فرماید: «خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» [172]و امام سجاد علیه السلام می فرماید:پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:سجده بر آدم به خاطر ذرّیه و نسل او بود.[173]
🔥* سجده فرشتگان موقّتی بود،امّا نزول آنها بر مؤمنان و استغفارشان برای آنان دائمی است.
«الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ» [174]
🔥* سجده ی بر آدم نه به خاطر جسم او،بلکه به خاطر روح الهی اوست. «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ» [175]
🔥* بی انصافی است که به فرمان خدا تمام فرشتگان بر انسان سجده کنند،ولی انسان برای خدا سجده نکند.
📩پیام ها:
💎1-فرشتگان نیز مانند انسان،مورد خطاب وامر ونهی قرار دارند. «اسْجُدُوا لِآدَمَ»
💎2-لیاقت،از سابقه مهمتر است.فرشتگان قدیمی باید برای انسان تازه به دوران رسیده امّا لایق،سجده کنند. «اسْجُدُوا لِآدَمَ»
💎3-خطرناک تر از نافرمانی در عمل،بی اعتقادی به فرمان است. «أَبی وَ اسْتَکْبَرَ»
💎4-تکبّر وجسارت ابلیس،سرچشمه ی بدبختی های او شد. «کانَ مِنَ الْکافِرِینَ»
📗35»وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونا مِنَ الظّالِمِینَ
❇️و گفتیم:ای آدم! تو و همسرت در این باغ سکونت گزین و از(هر کجای)آن هر چه می خواهید به فراوانی و گوارایی بخورید،امّا به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران خواهید شد.
✅✅✅نکته ها:
🌸* در فرهنگ قرآن،«شجر»علاوه بر درخت،به«بوته»هم گفته می شود.مثلاً به بوته کدو می گوید: «شَجَرَهً مِنْ یَقْطِینٍ»[176]،بنابراین اگر در روایات و تفاسیر می خوانیم که مراد از شجر در این آیه گندم است،جای اشکال نیست.
🌸* «جنت»به باغهای دنیا نیز گفته می شود،چنانکه در سوره ی قلم آیه 17 آمده است: «إِنّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّهِ» ما صاحبان باغ را آزمایش کردیم.آنچه از آیات دیگر قرآن و روایات استفاده می شود،باغی که آدم در آن مسکن گزید،بهشت موعود نبوده است زیرا:
💎1.آن بهشت،برای پاداش است و آدم هنوز کاری نکرده بود که استحقاق پاداش داشته باشد.
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ» [177]
💎2.کسی که به بهشت وارد شود،دیگر خارج نمی شود. «وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ» [178]
💎3.در آن بهشت،امر و نهی و ممنوعیّت و تکلیف نیست،در حالی که آدم از خوردن درخت نهی شد.به علاوه در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز آمده است که بهشت آدم،بهشت موعود نبوده است.
🌸* نهی حضرت آدم،نهی تکلیفی نبود که انجامش حرام باشد،بلکه جنبه ی توصیه و راهنمایی داشت.
📩پیام ها:
📌1-در شیوه ی تربیت،هرگاه خواستید کسی را از کار یا چیزی باز دارید،ابتدا راههای صحیح،باز گذاشته شود و سپس مورد نهی اعلام شود.ابتدا فرمود:
«کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما» سپس فرمود: «لا تَقْرَبا»
📌2-نزدیک شدن به گناه همان و افتادن در دامن گناه همان. «لا تَقْرَبا... فَتَکُونا»
📌3-تخلّف از راهنمایی های الهی،ظلم به خویشتن است. «فَتَکُونا مِنَ الظّالِمِینَ» آدم و همسرش نیز برای توبه گفتند: «ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» البتّه با توجّه به عصمت انبیا مراد از ظلم در این قبیل موارد،ترک اولی است.
📗«36»فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمّا کانا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی حِینٍ
❇️پس شیطان آن دو را به لغزش انداخت وآنان را از باغی که در آن بودند، خارج کرد و(در این هنگام به آنها)گفتیم:فرود آیید! در حالی که بعضی شما دشمن برخی دیگر است و برای شما در زمین قرارگاه و تا وقتی معیّن بهره و برخورداری است.❇️
✅✅✅نکته ها:
💎* آیه «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً» که قبلاً خواندیم،استفاده می شود که غرض اصلی از خلقت آدم این بود که وی در زمین زندگی کند،ولی زندگی در زمین نیازمند یک نوع آمادگی بود و باید آدم بداند که:
❌1.آزاد مطلق نیست.در زندگی او،امر و نهی و تکلیف وجود دارد.
❌2.ابلیس دشمن اوست وچه بسا با سوگند و وعده های دروغ،انسان را فریب دهد.
❌3.اطاعت از شیطان،عامل سقوط اوست.
❌4.توبه،وسیله جبران است.
💎* امام رضا علیه السلام می فرماید:ماجرای لغزش آدم،قبل از رسیدن به مقام نبوّت بوده و از لغزش های کوچکی بوده که قابل عفو است.[179]
💎* شیطان برای ایجاد لغزش،دست به هر نوع تاکتیک روانی وتبلیغاتی زد،از جمله:
🔆الف:برای آدم و حوّا سوگند یاد کرد.«قاسمهما»[180]
🔆ب:قیافه ی خیرخواهانه به خود گرفت و گفت:من از خیرخواهان شما هستم. «إِنِّی لَکُما لَمِنَ النّاصِحِینَ» [181]
🔆ج:وعده ابدیّت داد،که اگر این گیاه را بخورید،زندگی و حکومت ابدی خواهید داشت. «شَجَرَهِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلی» [182]
🔆د:دروغ گفت و به ذات حقّ تهمت زد. «ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَهِ إِلاّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدِینَ» [183]یعنی پروردگارتان شما را نهی نکرد مگر از ترس اینکه شما فرشته شوید یا به زندگی ابدی برسید.
📩پیام ها:
📌1-خطر شیطان،برای بزرگان نیز هست.او به سراغ آدم و حوّا آمد. «فَأَزَلَّهُمَا»
📌2-شیطان،دشمن دیرینه ی نسل بشر است.زیرا از روز اوّل به سراغ پدر و مادر ما رفت. «فَأَزَلَّهُمَا»
📌3-انسان به خودی خود،جایزالخطا و وسوسه پذیر است. «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ»
📌4-هر انسانی به خاطر استعدادها و لیاقت هایی که دارد بهشتی است،ولی خلاف ها او را سقوط می دهد. «فَأَخْرَجَهُما»
📌5-از نافرمانی خداوند و عواقب تلخ وسوسه های ابلیس،عبرت بگیریم.تحت نفوذ شیطان قرار گرفتن،برابر با خروج از مقامات الهی و محرومیّت از آنهاست. «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ... فَأَخْرَجَهُما»
📌6-زندگی دنیا،موقّتی است.«الی حین»