«💛📸»
حجـآب..
ظاهرعاشقانہدختریست
کھدلشبرآۍخدایش
بآتماموجودمےتپد:)
📸¦↫#پروفایل
💛¦↫#چـادرانـهـ
دستورالعملی از حضرت آیتالله #وحیدخراسانی درباره #سورهتوحید
🍂 "به دیگران هم سفارش کنید، نماز صبح را که خواندید، یازده بار سوره (قل هو الله احد) را بخوانید، وقت خواب هم یازده بار این سوره را بخوانید، بین روز هم که بیکارید، راه میروید، این سوره را بخوانید،
❤️ شما جوانها از حالا شروع کنید، بعد روحتان می شود اکسیر احمر، یک روز میبینی شب شده صد تا سوره (قل هو الله احد) خواندی، آن وقت این صد تا سوره چه میکند؟
🍂 به حکم روایات متعدده هم از طرق عامه، هم از طرق خاصه، قرائت یک سوره (قل هو الله احد) ثلث تورات، ثلث انجیل، ثلث زبور، ثلث قرآن، حساب میشود، آن وقت سه سوره که خواندی، خدا به رحمت واسعهاش اجر تورات و انجیل و زبور و قرآن را به تو میدهد، این سوره را بخوانید،
❤️ شروع کنید از امروز، همه را هم هدیه به امام زمان کنید، آن هدیه به امام زمان اثرش این است، که این سوره دیگر رد نمیشود."
#پندانه
خدا جبران تمام نداشتههای ماست🌸💫
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. درحال کار، گفتوگوی جالبی بین آنها درگرفت. آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند. وقتی به موضوع «خدا» رسیدند، آرایشگر گفت:
من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد. مشتری پرسید: چرا باور نمیکنی؟ آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض میشدند؟ بچههای بیسرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد. نمیتوانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه میدهد این چیزها وجود داشته باشد.🪐
مشتری لحظهای فکر کرد اما جوابی نداد، چون نمیخواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و بههم تابیده و ریش اصلاحنکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود.🌊
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: میدانی چیست؟ بهنظر من آرایشگرها هم وجود ندارند. آرایشگر باتعجب گفت: چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم، من آرایشگرم. من همین الان موهای تو را کوتاه کردم.💇
مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچکس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاحنکرده پیدا نمیشد. آرایشگر جواب داد: نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما مراجع نمیکنند.🚶♂
مشتری تأیید کرد:
دقیقا! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.🌪✨
بشر چه نیازی به کتاب آسمانی دارد؟
حاج آقا قرائتی: تمام کارخانهجات دنیا برای تولیدات خود دفترچه راهنما تهیه و درکنار محصولات به مشتریان ارائه میدهند. این دفترچهها مشتریان را راهنمایی میکند که چگونه از آن کالا بهرهمند شوند.📒
نویسنده این دفترچهها کیست؟ آیا جز طراح و سازنده، فرد دیگری صلاحیت نوشتن آن را دارد؟ هرگز! ما نیز سازنده و آفریدگار داریم که برای راهنمایی ما، دفترچهای به نام قرآن نازل کرده است.📖
و دیگری حق قانون گذاری برخلاف آنرا ندارد، زیرا فقط سازنده میداند چه ساخته و تنها اوست که به تمام زوایا و ابعاد محصول خود آگاه است و راه بهرهگیری صحیح و آفات و موانع رشد آن را میداند:الا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر. ☁️
کسانی که به جای قانون خداوند به سراغ قوانین بشری میروند مانند کسانی هستند که دفترچه راهنمایسازنده را کنارگذاشته و از دیگران نحوهاستفاده از آن را مطالبه میکنند!!😐
📚داستان کوتاه
گویند: روزی ابلیس ملعون خواست بافرزندانش از جایی به جای دیگر
نقل مکان کند، خیمهای را دید، و گفت: اینجا را ترک نمیکنم تا آنکه بلایی بر سرآنان بیاورم.🧨
به سوی خیمه رفت و دید گاوی به میخی بسته شده و زنی را دید که آن گاو را میدوشد،
بدان سو رفت و میخ را تکان داد.
با تکان خوردن میخ، گاو ترسید و به هیجان درآمد و سطل شیر را بر زمین ریخت و پسر آن زن را که در کنار مادرش نشسته بود لگدمال کرد و او را کشت.
مادر بچه با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربه چاقو از پای درآورد و او را کشت.🔪🩸
شوهر آن زن آمد و با دیدن فرزند کشته شده و گاو مرده، همسرش را زد و او را طلاق داد.⚖
سپس خویشاوندان زن آمدند و آن مرد را زدند، و بعد از آن نزدیکان آن مرد آمدند و همه با هم درگیر شدند و جنگ و دعوای شدیدی به پا شد!!
فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا تعجب کردند و از پدر پرسیدند: ای وای، این چه کاری بود که کردی؟!
ابلیس گفت:
کاری نکردم فقط میخ را تکان دادم.
🔸بیشتر مردم فکر میکنند کاری نکردهاند، در حالی که نمیدانند چند کلمهای که میگویند و مردم می شنوند، سخن چینی است.
مشکلات زیادی را ایجاد میکند.
آتش اختلاف را بر میافروزد.
خویشاوندی را بر هم میزند.
دوستی و صفا صمیمیت را از بین میبرد.
کینه و دشمنی میآورد.
طراوت و شادابی را تیره و تار میکند.
دلها را میشکند.
بعدا کسی که اینکار را کرده فکرمیکند کاری نکرده است فقط میخ را تکان داده است!
قبل از اینکه حرفی را بزنی، مواظب سخنانت باش!
مواظب باش میخی را تکان ندهی!
دوربین خدا روشنه!
دیدین گاهی میریم عروسی یا جشن تولد،
دوربین داره فیلمبرداری میکنه و تا نوبت به
ما میرسه؛ خودمون رو جمع و جور میکنیم
چرا؟ چون دوربین روی ما زوم میکنه؛
نکنه زشت و بد قیافه بیفتیم!
اگه فقط به این فکرکنیم که دوربین
خدا همیشه روشنه و روی ما هم زوم شده،
شاید یه جور دیگه زندگی میکردیم!
شاید اخلاقمون یه جور دیگه بود!
شاید لحن صحبتمون یه جور دیگه میشد!
مطمئن باشیم که دوربین خدا همیشه
روشنه و روی تک تک ما زوم شده؛ چون خودش فرمود:
✨«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق/14)
آیا نمیدانند خدا میبیند.
📢بخونید قشنگه
ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زبالهاش دنبال چیزی میگردد.
گفت: خداروشکر فقیر نیستم.
مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانهای با رفتار جنونآمیز در خیابان دید و گفت: خدا رو شکر دیوانه نیستم.
آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل میکرد گفت: خداروشکر بیمار نیستم.
مریضی در بیمارستان دید که جنازهای را به سردخانه میبرند. گفت: خداروشکر زندهام.
فقط یک مرده نمیتواند از خدا تشکر کند.
چرا امروز از خدا تشکر نمیکنیم که یک روز دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟
خدایا برای روزی که بودیم و گذشت شڪرت🙏
🍃به امید فردایی بهتر🍃
آیا فشار قبر واقعیت دارد؟
استادالهی قمشهای، فیلسوف بزرگ جهانی اینگونه میگوید:
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی، در کسری از ثانیه انجام میشود. این لحظه چنان سریع اتفاق میافتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند. یکی از شیرینترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد. یه حس سبک شدن و معلق بودن.
بعد از مرگ اولین اتفاقی که میافتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود. شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیارزمان براست. زمان درواقع قرارداد ما انسانهاست. این ما هستیم که هردقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم، اما زمان درواقع فراتر از این تعاریف است.⏰
با مرور زندگی، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد. برخی از این وابستگیها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند. میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است.
روح از بین خاطراتش وابستگیهای خود را جدا میکند. این وابستگیها هم مثبت است هم منفی. مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود. ولی به هرحال وابستگیست.🔗
این وابستگیها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد کانال آرامش باخدا میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا بازمیدارد. یعنی روح بعداز مرگ تحتتاثیر دو کشش قرار میگیرد، یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارتدهنده به سمت مرحلهبعد. اگر نیروی وابستگیها غلبه داشتهباشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد. چون توان دلکندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند. به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مردِ را متقاعدکند که دوباره روح را بپذیرد. فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعدکردن جسم خود در واقع همان فشار قبراست.🪦
این فشار به هیچوجه به جسم وارد نمیشود. چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند. پس فشار قبر درواقع فشار وابستگیهاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد. این فشار هیچربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد.
یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد.
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود.🎈
وابستگیها باعث میشود که روح، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد.
بحث روحهای سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگیهاست. گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند.
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم:
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ...
بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...🚴♂
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده...
"صادقانه زندگی کنید"
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآوردهایم...
لطفاً این متن رو دقیق بخونید چون ارزش هر کلمه معادل دنیایی فهم و شعور هست.
🌾حضرت عيسی(ع) باجمعی درجایی نشسته بود. مردی هيزمشکن از آن راه باخوشحالی و خوردن نان میگذشت.
حضرت عيسي (ع) به اطرافيان خود فرمود: «شما تعجب نمیکنيد از اين که اين مرد بيش از يکساعت زنده نيست...؟»
ولی آخر همان روز آن مرد را ديدند که با بستهای هيزم میآيد. تعجب کردند و از حضرت(ع) علت نمردن او را پرسيدند. حضرت(ع) بعد از احوالپرسی از مرد هيزم شکن فرمــــــود: «هــــيزمت را باز کن».
وقتی که بازکرد، مار سياهی را درلای هــــــيزم او ديد.حضرت عيسی(ع)فرمود: «اين مار بايد اين مرد را بکشد ولی تو چه کردی که از اين خطر عظيم نجات يافتی؟»
گفــــــت: «نــان میخـــوردم که فقيری از مقابل من گذشـــــــت. قدری به او دادم و او درباره من دعا کرد.»
حضرت عيسي (ع) فرمود: براثرهمان دستگيری از مستمند، خداوند اين بلای ناگهانی را از تو برداشت و 50 سال ديگر زنده خواهی بود.✨
منبع: تفسيرنمونه
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج⛅
دلانه✨
نوشته بود:
+جهاد که فقط تیر و تفنگ نیست
هرجا پا بگذاری روی نفست،
پا بگذاری روی راحتیهایت
و برای یک مسئلهٔ مقدس بزنی
به دل خطر؛
آنجا میشود جهادت❕🌱
📚تندتر از عقربه ها حرکت کن...
#دلانه ،، #جهاد_با_نفس
✨
#ریحانه..
خواهرم...🌸
[• این همه جوان
از جوانےشان گذشتند
ۅ جان دادند براے تو...
و از تو خواسته اند که فقط
در سنگرت بمانےزیر چادرت
همین و بس
باور کن تو برگزیدهای👌🏻 •]
🌿دنیامحل رنج است
وانسان در رنج آفریده شد
و رنج دو نوع است
رنجبجا و رنج نابهجا
نابجاترین رنج 👈گناه است🔥
وبجاترین رنج👈 انجام تکالیف است(نماز،حجاب،روزه و....)
😌فوروارد یادت نره
یعنی میشه امسال منم بیام؟!
آقا جان اسم من تو لیست کسایی که امسال اربعین میان حرمت، هست دیگه؟! :)💔
هدایت شده از - پلـےلیستِمداحیاتون -
karimkhani-amadam-ey-shah(128).mp3
4.43M
لایقِ وصلِ تو کہ من نیستم ؛
اِذن بہ یك لحظھ نگاهم بدھ . . (:
#استادکریمخانی | #مداحیاستودیویی
هدایت شده از - پلـےلیستِمداحیاتون -
enc_16855200084394748012607.mp3
2.72M
امشب شب ِ اینجا موندن نیسٺ ؛
پاشـو دلتو ببر مَشھَد !' . .
#سیدرضانریمانی | #مولودی
كسى را كه شكيبايى نجات ندهد، بى تابى او را هلاك گرداند
-مولاناعلیعلیهمالسلام
نهجالبلاغه ، حکمت ۱۸۹
#مولانا