هیئت مجازی 🚩
تو در بغلِ مولا تازه جان گرفتی که ما حال در بغلِ تو ؛ آرام میگیریم.. :)
تو را به آن انگشترِ کربلایی ات قسم
از ما جز این نخواه :)
میدانم دیگر
الان باخود میگویی؛ آرامش از آنِ خداست و
منبع آرامش هم خودِ او..
آری.. میدانیم ..
ولی این راهم میدانیم که تو
یک جلوه ی تمام نمای حق بودی.. :)💔
حس آن دخترکی را دارم که
هرشب قاب عکس پدر شهیدش
را کنار خودش میخواباند
تا خوابش ببرد ..
نکند نگاهَت به خفتگانی چون ماست؟!
مایے که شهادت را در خواب هم به پنبه تبدیل میکنیم :)
هیئت مجازی 🚩
از سر گرفته بودیم آن دمِ سوختنت را و رسیدیم به سَر و حالا دستت..💔
آخ یادم رفته بود
یادم رفته بود که
آتش آن شب را از سَر گرفته بودم
میخواستم ببینم چه ها که نکرد !!
هیئت مجازی 🚩
حق داری.. اخر سر از بدن که جدا میشود شناسایی اش مشکل میشود :) +آھ +امانازدلزینب💔
غمت نباشد..
ماهم خود را نمیشناختیم ..
اما بیانصافیست..
ما سَر نداده خود را نمیشناختیم و
تو سر در راه معشوق داده؛ نشناختی..!
فرق نیست؟!
به ولله فرق است..
ای کاش ماهم از این تب و تاب
از این شعله ..
بی سر به دورت میگشتیم :)