eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
421 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
.🖤⃟🌿. أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ سلام بر آن اعضاےِ قطعه قطعه شده😭 . . اَمیٖرے‌ٖحُسِینٌ‌وَنِعْم‌َالْاَمیٖر↯ .🖤⃟🌿. https://eitaa.com/heiyat_majazi
•﴿✨﴾• چرا ناراحتی! وقتی خدا انقدر قشنگ میگه: « يتولاكَ اللهُ بينما تظُنُّ أنكَ بمفردِكَ. ✨» هنگامی که فکر میکنی تنها وبی کسی خدا از تو مراقبت می کند🦋:) ------------------------------------<💛🙃> - چه‌کسے ما را شنیـد الا خدا؟ :) ♾ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
{ 🌻' ‌} . . . 💡 باهاش زندگے کردیم یا ازش چشم‌پوشے کردیم؟ 🖊 استاد علے صفایـے حائرے . . . حرف‌هاۍ‌ خودمونیمون.. ➺ Eitaa.com/Heiyat_Majazi
💚' › 6-سوء خلق بداخلاقی و تندخویی از قوی‌ترین عوامل سیه روزی و تیره بختی و سوزاننده‌ی ریشه سعادت و سلامت، برباد دهنده‌ی خیر دنیا و آخرت است.🙂 مکارم اخلاقی لازمه‌ی شخصیت ملکوتی انسان است. درحالی که سوء خلق درنتایج شخصیت دنیوی انسان است.صاحبان شخصیت معنوی دارای باطن نیکو و سالمی هستند و در پی کسب حلال‌ها و نیکی ها، و دوری از محرمات هستند.🌺 . . || سجّاده هم به او دل‌بستھ بود.. 🌾 Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•| •🧩|• دعای استغفار خیلی برای گرفتن حاجت و برکت در رزق عالیه حتما بخونین🫶✊️ امیرالمومنین (ع) به مرد عربی که از فقر نزد حضرت شکایت برده بود. فرمود: «ای برادر قسم به خدا بنده ای نیست که با این دعا به درگاه خدا استغفار کند، مگر این که خدای متعال به برکت آن، گناهانش را آمرزیده، حوائجش را برآورده و به مال و اولادش فراوانی و برکت عطا فرماید:🥹👇 استغفروا ربکم انه کان غفارا یرسل السماء علیکم مدرارا و یمددکم باموال و بنین و یجعل لکم جنات و یجعل لکم انهارا. (کامل دعا در اینترنت بزنین میاد ) . . بدونِ بهانه‌ها، بیش‌تر به دل می‌نشینند😌.. 🪐••| Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«🥀» بر تن و قامت شهر، رخت عزا جامه کنید بوی تابوت پر از تیر حسن (ع) می آید https://eitaa.com/heiyat_majazi «🥀»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« 🪁... » مـارا بـنـویـسیـد ڪنـیـزانِ حـسـن :)💚 🖤 ناب‌ترین استورےها؛ اینجـا دانلود ڪن🤓👇 http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi
YEKNET.IR - vahed 2 - hafteghi 1399.07.03 - narimani.mp3
6.53M
|••| 🎼 |•• وقتی گره میفته تو کارم یا وقتی که خیلی گرفتارم🙃 ◼️ صد مرده زنده مےشود از ذڪر یاحسـین🖤🍂 🎧 |•Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•| 🎐 یَا اللّٰهُ یَا اللّٰهُ یَا بَدِىءُ، یَا بَدِیعُ لَانِدَّ لَکَ، یَا دائِماً لَانَفادَ لَکَ، یَا حَیّاً حِینَ لَاحَىَّ، یَا مُحْیِىَ الْمَوْتىٰ، یَا مَنْ هُوَ قائِمٌ عَلَىٰ کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ، یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِى فَلَمْ یَحْرِمْنِى، وَعَظُمَتْ خَطِیئَتِى فَلَمْ یَفْضَحْنِى، وَرَآنِى عَلَى الْمَعاصِى فَلَمْ یَشْهَرْنِى، یَا مَنْ حَفِظَنِى فِى صِغَرِى، یَا مَنْ رَزَقَنِى فِى کِبَرِى، یَا مَنْ‌أَیَادِیهِ عِنْدِى لَاتُحْصىٰ، وَ نِعَمُهُ لَاتُجازىٰ، یَا مَنْ عارَضَنِى بِالْخَیْرِ وَالْإِحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالْإِساءَةِ وَالْعِصْیانِ، یَا مَنْ هَدانِى لِلْإِیمانِ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَعْرِفَ شُکْرَ الامْتِنانِ، یَا مَنْ دَعَوْتُهُ مَرِیضاً فَشَفانِى؛‌ ای خدا،‌ای خدا،‌ای آغازگر،‌ای نوآور، برای تو همتایی نیست،‌ای جاودانی که پایانی برایت نمی‌باشد،‌ای زنده وقتی که زنده‌ای نبود،‌ای زنده‌کننده مردگان،‌ای مراقب بر هرکس به آنچه انجام داده،‌ای که شکرم برای او اندک است، ولی محرومم نساخت و خطایم بزرگ شد، پس رسوایم نکرد و مرا بر نافرمانی‌ها دید، ولی در بین مردم مشهور و سرشناسم ننمود،‌ای که در خردسالی حفظم نمود و در بزرگ‌سالی رزقم داد،‌ای که عطاهایش نزد من شماره نشود و نعمت‌هایش تلافی نگردد،‌ای که با من به خیر و احسان روبرو شد و من با بدی و نافرمانی با او روبرو گشتم،‌ای که به ایمان هدایتم نمود، پیش از آنکه سپاس نعمت‌هایش را بشناسم،‌ای که در بیماری خواندمش، پس شفایم داد؛ . . دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن 🎐🍃 @heiyat_majazi
☺️✌️➻ ◽️رمان به‌قلم شھید طاها ایمانے ‹ پارت‌‌هفتادوششـم! › نمی دونستم کاری که می کنم درسته یا نه ... یا اگه درسته تا چه حد درسته ... اما این تنها فکری بود که به ذهنم می رسید ... سیستم رو خریدم و با سعید رفتیم دنبال ارتقای کارت گرافیک و ... تقریبا کل پولی رو که از 2 تا شاگرد اولم ... موسسه پیش پیش بهم داده بود ... رفت ... ولی ارزشش رو داشت ... اصلا فکر نمی کردم اینقدر خوشحال بشه ... حتی اگر هیچ فایده دیگه ای نداشت ... این یه قدم بود ... و اهداف بزرگ ... گاه با قدم های ساده و کوچک به نتیجه می رسه ... رفیق هاش رو می‌آورد ... منم تا جایی که می شد چیزی می خریدم ... غذا رو هم مهمون خودم ... یا از بیرون چیزی می گرفتم ... یا یه چیز ساده‌ی دورهمی درست می‌کردم ... سعی می کردم تا جایی که بشه ... مال و پول اونها از گلوی سعید پایین نره ... چیزی به روی خودم نمی‌آوردم ... ولی از درون داغون بودم ... نماز مغرب تموم شده بود ... که سعید با عجله اومد توی اتاق مامان ... ـ مهران ... کامران بدجور زرد کرده ... سرم رو آوردم بالا ... ـ واسه چی؟ ... هیچی ... اون روز برگشت گفت ... باغ ، پارتی مختلط داشتن و ... بساطِ ... الان که دید داشتی وضو می گرفتی... بد رقم بریده ... دوباره سرم رو انداختم پایین ... چشم روی تسبیح و مهرم ... و سعی می کردم آرامشم رو حفظ کنم ... ـ خیلی ها قپی خیلی چیزها رو میان ... فکر می کنن خالی بندی ها به ژست و کلاس مردونه شون اضافه می‌کنه ... ولی بیشترش الکیه ... چون مد شده این چیزها بالعکس باشه میگن ... ولی طبل تو خالین ... حتی ممکنه یه کاری رو خودشون نکنن ... ولی بقیه رو تحریک کنن که انجام بدن... خیلی چیزها رو باید نشنیده گرفت ... سعید از در رفت بیرون ... من با چشم های پر اشک ، سجده ... نمی‌دونستم کاری که می‌کنم درسته یا نه ... توی دلم آتشی به پا بود ... که تمام وجودم رو آتش می‌زد ... - خدایا ... به دادم برس ... احدی رو ندارم که دستم رو بگیره... کمکم کن ... بهم بگو کارم درسته ... بگو دارم جاده رو درست میرم ... رفقاش که داشتن می رفتن ... کامران با ترس اومد سمتم... و در حالی که خنده های الکی می کرد و مثلاً خیلی رو خودش مسلط بود ... سر حرف رو باز کرد ... راستی آقا مهران ... حرف هایی که اون روز می‌زدم ... همه اش چرت بود ... همین جوری دور هم یه چیزی می گفتیم ... چند لحظه مکث کردم ... ـ شما هم عین داداش خودم ... حرفت پیش ما امانته ... چه چرت ... چه راست ... یکم هاج و واج به من و سعید نگاه کرد ... خداحافظی کرد و رفت ... سعید رفت تو ... من چند دقیقه روی پله های سرد راه پله نشستم ... شاید وجود آتش گرفته ام کمی آرام تر بشه ... تمام شب خوابم نبرد ... از فشار افکار روز ... به بی خوابی های مکرر شبانه هم گرفتار شده بودم ... از این پهلو به اون پهلو ... بیشترین زجر و دردی که اون ایام توی وجودم بود ... فقط یه سؤال بود ... سؤالی که به مرور، هر چه بیشتر تمام ذهنم رو خودش مشغول می کرد ... - خدایا ... دارم درست میرم یا غلط؟ ... من به رضای تو راضیم ... تو هم از عمل من راضی هستی؟ ... بعد از نماز صبح ... برگشتم توی رختخواب ... با یه دنیا شرمندگی از نمازی که با خستگی و خواب آلودگی خونده بودم ... تا اینکه ... بالأخره خوابم برد ... سید عظیم الشأن و بزرگواری ... مهمان منزل ما بودند ... تکیه داده به پشتی ... رو به روشون رحل قرآن ... رفتم و با ادب ... دو زانو روی زمین، مقابل ایشون نشستم ... قرآن رو باز کردند و استخاره با قرآن رو بهم یاد دادند ... سرم رو پایین انداختم ... ـ من علم قرآن ندارم ... و هیچی نمی دونم ... ـ علم و هدایت از جانب خداست ... جمله تمام نشده از خواب پریدم ... همین طور نشسته ... صحنه های خواب جلوی چشمم حرکت می کرد ... دل توی دلم نبود ... دانشگاه، کلاس داشتم اما ذهن آشفته ام بهم اجازه رفتن نمی داد ... رفتم حرم ... مستقیم دفتر سوالات شرعی ... ـ حاج آقا ... چطور با قرآن استخاره می کنن؟ ... می‌خواستم تمام آدابش رو بدونم ... باورم نمی شد ... داشت ... کلمه به کلمه ... سخنان سید رو تکرار می کرد ... ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!.📌 . . . 🌤 •• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
ــ 🌻 • پیامبر مهربانی ها فرمودند: 🦋 «آیا چهرهٔ نمازشب خوان را نمی بینی که از همهٔ چهره ها زیبا تر است؟! این برای آن است که آنان هنگام شب با خدای سبحان خلوت کرده و خدای تعالی جامه ای از نور خود بر چهره ایشان پوشانید! ✨🙃» ✨تو را بایـد خواند؛ شبیھ تمنّای هاجـر در صفـا و مروه.. ❋Eitaa.com/Heiyat_Majazi
.🖤⃟🌿. أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ سلام بر آن سرهاےِ بالا رفته (بر نیزه ها)😭 . . اَمیٖرے‌ٖحُسِینٌ‌وَنِعْم‌َالْاَمیٖر↯ .🖤⃟🌿. https://eitaa.com/heiyat_majazi