°| #مغزبانے(832) 😎💪 |°
هیـــچ جــاے
دنــــیا رهبــرے
به جــهان شمـــولے
سیــــد علے(روحےفداڪ)😍
وجــــود نـــداره❌❌
یه روز دانشجــوها⌛️
یه روز سیاستمـــداران⌛️
یه روز شاعرا⌛️
یه روز دانش آمــوزا⌛️
یه روز بسیجــیا⌛️
یه روز طلبه ها⌛️
یه روز،سفـــرا⌛️
و توے هیـــچ ڪدوم💯
از این دیدارها ♻️
حـــرف تڪرارے 💯
از زبــان ❌
حضـــرت آقا(حفطه الله)
گفــته نمےشود💯
دیـــدار اخــیر بازیگــران💯
و ڪارگـــردانان💯
و تهـــیه ڪننـدگان💯
بــــا☝️
مقـــام معـــظم رهبرے(مدظله العالے)✅
#هشتڪ_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈••
تحلیلهاے نابے ڪه هیچجا نخواندید
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
~° 📡: @Heiyat_Majazi °~
¯\_______(ツ)_______/¯
باعرض سلام و خداقوت..🍃
شبتون بحمد و معنویت ان شاالله..
خیلـــے خوشحالم که یه بار دیگه تونستم خادمے ڪنم و هیئت برگزار کنم...
دلاتون آمادس دیگه؟!
بسم الله؟!
بچه ها به معجزه اعتقاد دارین؟!
قشنگه نه؟!
میخوام براتون از معجزم بگم!
از سکوت خاک شلمچه که حرف ها دارد برای گفتن..
از التماس دعاهایی که رویش مهر تایید و استجابت خورده بود...
مهرتاییدی از جنس شهدا..
به چهره مهربون رفیقم لبخندی تحویل دادم منو به آغوش گرفت و کنار گوشم زمزمه کرد
"خیلی برام عزیزه،مواظبش باش..."
به قاب عکسی که دستم بود زل زدم..
تو دلم گفتم: چرا این شهید؟!
چرا عکس دوست شهیدم نیست؟!
که این زمزمه دیگه نه به لسان ظاهر نه به زبان دل جایی بازگو نشد..
+بچه های مدرسه... به سمت اتوبوس شماره ۲..
رفتیم و نشستیم و بعد از مستقرشدن حرکت کردیم...
بیقرار لیست مخاطبینم را بالاو پایین میکردم،سراخر با پیدا کردن شماره و دیدن اسمش مصمم ضربه ای زدم..
ضربه زدن همانا و بازشدن سفره دل همانا..ولے نمیدونم چرا یک به یک انگشتانم همکاری نمےکردن..
با لرزیدنشان گویا دلم میلرزید..
" عرض سلام و خداقوت
خانم بلباسی من یکی از اون نفرهایی هستم که توی اعتکاف شماره شمارو گرفته بودم...
شاید شب اعتکاف رو یادتون نباشه
یاشایدم یادتون باشه و منِ نالایق رو یادتون نباشه...
بهرحال امشب به خودم این اجازه رو دادم تا برای حداقل یکبار التماس دعاهام بوی استجابت و مهرتایید بخوره اونم از چه جنسی؟! مهرتاییدی ازجنس شهدا...