كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ..
+ما غباریم
و عشقِ تو ما را به هر سو میکشاند...
این تو و این دلِ ما..!
حسین
بزار همون اولش بهت بگم
دل ما همچین بدرد بخورم نیست
دل ما گرد گناه روش نشسته
دل مارو چه به نگاه کرمت؟
ولی بااین حال امشب
این تو و این دل ما..💔
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ
وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَبا
این آیه چی
به این آیه چی بگیم؟
اسمشو چی بزاریم؟
روت میشه این آیه رو بخونی
و سرتو بالا بگیری و
سَرِتو نشون ارباب بےسر بدی؟😭
کربُ بلا این آیه رو میشناسه..💔
سه ساله ی حسین این آیه رو میشناسه
اخ گفتم سه ساله
حسین رو سه سالش حساسه ها
رقیهجان؟ سه سالیه ی بابا؟
دردونه ی ابوالفضل؟😭
میشه به بابات بگی
یه نگاه به ما بندازه؟
میشه دست بابا رو بگیری
و حسین(ع) و سمتمون بیاری؟
بعد من بگم
دل ندارم که به
معشوق زمینی بدهم
دل من گوشه صحنت
به خدا جامانده 😭✋
اصلا بگم
یا اباعبدالله؟
منم عزادارت؛ شناختی؟
من همونیم که از بار گنه کمرم خم شده است😭
یادته گفتی اومدم "برای تو" اشک بریزم؟
خب همونجا کارو خراب کرد دیگه
وقتی گفتی "برای تو"
حسین هرکی بیاد دم در خونش
ردش نمیکنه
دلت بامنه؟
میخوام از کرم امام حسین برات بگم
اگه من به شما بگم؛ شمر آزادشده ی
خود امام حسین بوده باور میکنی؟
مدیون امام حسین بوده
شمر زمان امیرالمومنین یه جرم و جنایتی کرد
شش ماه زندانیش کرد حضرت امیرالمومنین
دو سه ماه که گذشت
حضرت امیر هفته ای دوروز
میومدن یه سر به زندانیا میزدن
یدفعه با امام حسین و امام حسن
اومدن سر بزنن
تا از سلول شمر اومدن رد بشن
شمر به حضرت علی گفت
یا علی؛ یا اباالحسن
توروخدا این باقیمانده ی حبس مارو ببخش
حضرت یه نگاه بهش کرد و رد شد
به امام حسن: حسن توروخدا
یه سفارشی به بابات بکن
امام حسن هم یه نگاه بهش کرد و
سری تکون داد و ردشد
تا امام حسین اومد رد بشه گفت
حسین؛ جان مادرت یه کاری برامن بکن
تا گفت حسین
حسین ایستاد
فرمود چشم الان میرم به بابام میگم💔
اومد پیش امیرالمومنین گفت
بابا میشه باقی مانده حبس شمرو
به خاطر من ببخشی؟💔
فرمود من بخاطر تو بخشیدم
این زندان بانه اومد زنجیرو
از دست و پای شمر بازکنه
دید خود امام حسین اومد
فرمود برو کنار خودم وامیکنم😭💔