بعد از اتمام سخنرانی حاج اقا که قابل تقدیر بود
مداح روضه شهادت حاج قاسم رو اروم اروم شروع کرد
از همون ابتدای روضه خواهر فاطمه خانم صدای هق هق فاطمه که از ته چاه میوند انگار رو میشنید
به دلیل اینکه میدونست فاطمه ناراحتی قلبی داره نگران حالش شد هی باهاش حرف میزد اما فاطمه خانم اصلا حواسش به خواهرش نبود
همین که نشستن
فاطمه شدت گریه اش زیاد شد نتونست خودش رو کنترل کنه و بلند زد زیر گریه
خواهرش که حسابی دلش شور میزد و نگران بود
به فاطمه کمک کرد تا از حسینیه بیرون برن بلکه فاطمه حالش بهتر بشه
اما فایده ای نداشت
فاطمه سرش رو روی شونه ی خواهرش گذاشته بود و اروم اروم اشک میریخت
خواهرش میان روضه فاطمه خانم رو خیلی دلداری داد اما یه جمله گفت که دل فاطمه لرزید
گفت فاطمه داغ حاج قاسم سخته اما با گریه ما کاری پیش نمیره
ما باید در عمل ثابت کنیم که راهش رو تا لحظه اخر عمرمون ادامه میدیم
کل حرف امشب من همینه رفقا
ما کجا در عمل به حاجی ثابت کردیم که داریم راهش رو ادامه میدیم
رفقا هنوز هم دیر نشده ما میتونیم با عمل و با همدلی راه سردار عزیزمون رو ادامه بدیم