روز قیامت رو یه پرده رو کنار بزنم،بی بی واردِ محشر میشه،الله اکبر،قیامتِ اصلی وقتی است که فاطمه وارد میشه،وقتی منادی میگه: "غُضُّوا اَبْصَارَکُمْ " سرهارو بندازید پایین،چشم ها رو ببندید،چه خبره؟ میگن: زهرا میخواد رد بشه...
کجایِ قرآن رو نگاه کنیم اسمی از تو نباشه...
حالا می فهمی چه کسی رو از علی گرفتن؟ که چند روز دیگه وقتی سنگِ لحد رو گذاشت،دستاش رو زد به هم،یعنی علی همه دار و ندارت زیرِ خاک رفت...
چه کسی رو از علی جدا کردن؟
تو از مریم، تو از هاجر، تو از حوا، تو از سارا
نه، تو از انبیا، جز احمدِ مُرسل سَری،زهرا
امیدِ رحمة للعالمین، محبوبه ی داور
پناه انبیا در گیر و دارِ محشری، زهرا
منادی ندا میده:فاطمه! حرف و حاجت و خواسته ات رو مطرح کن، خدا میخواد کاری کنه همه ی قیامت قدرِ تو رو بفهمند،مقامِ تو رو ببینند،الان حاجتت رو بخواه...
علی بالای بسترش گریه میکرد؛
اشک های ایشون رو دید و فرمود:
پروردگارم؛
تو را به غمِ دل
و اشک های علی ام قسم میدهم؛
که گناهان شیعیانم را عفو کنی.....!😭💔
من خدایم، ولی امروز خدایی با توست
حُکمِ آغاز ز تو، حُکمِ نهایی با توست
تو بگو تا همگان را به حُسِینت بخشم
تو بخواه تا همه را بر حَسَنینت بخشم😭
در کنارِ پدر و شوهر و مام و پسرت
تو روی سوی جنان،خلق به دنبال سرت
همه در وحشت میزانند و حسابند و کتاب
همه گویند که یا فاطمه ما را دریاب🙏
بس که از چادر خاکیت کَرَم می بارد
قاتلت هم به تو امید شفاعت دارد
به شرارِ جگر و ناله و سوزت سوگند
به مناجاتِ شب و گریه ی روزت سوگند
یاد داری که چگونه پسرت می لرزید
نَفَسِ شوهر خونین جگرت می لرزید
خاطرت هست که سوزاند دلِ مولا را
خاطرت هست که می گفت بزن زهرا را😭
که به آن جانیِّ قَدار، محبت نکنی
قاتلت را به صفِ حشر شفاعت نکنی
ظلم و جور و ستمِ بی عددش یادت هست
جایِ دست و ضرباتِ لگدش یادت هست😭💔