شهدا فهمیدن..عاشق شدن..
و سربلند بیرون اومدن:)
الگوشون الگوی راستینی بوده
و هست..رسمشون مرامشون
مرامِ مولاشون حسینبنعلےِ..
شهدا هل ناصر من ینصرنےِ
مولاشون رو شنیدند و لبیک گفتن..
ماها چی؟! ماها کجاۍ کاریم؟!
جون
مسلمبنعوسجه
نافعبنهلال
زهیربنسلیم
حُربنیزیدریاحے
حبیببنمظاهر
وهببنعبدالله
و...
هر کدوم قصهای دارند..
قصه دلباختگے و دلدادگے
به مولایشان حسین را:)
وهبِ تازه مسلمان و تازه داماد،
با همسرش هانیه و مادرش
همراهِ مولاشون شدن..
اموهب مادری که پسرش رو
فدا کرد در راه حسین..
مثل مادرای شهید تلخابی:)
زهیر بن سلیم..
پدری که با پسرش
وارد میدان شد اما
پدر سمتِ حق و حسین رفت
و پسر سمت باطل و لشکر کفر
رفیق!
چی میشه
که ایمانمون
به مویی بند میشه؟!
حُر بن یزید ریاحی..
سد راه امام شد:
نمیتوانید برگردید.
باید راهی را انتخاب کنید که
نه به کوفه برسد و نه مدینه...
+نینوا:)
حُر کسی بود که آب رو
روی امام بست..
حتما الان از خودت میپرسی
پس چرا حر رو جز یاران امام
نام بردی؟!
امام به رو به حر گفت
مادرت به عزات بشینه حر!
حر گفت حیف که مادرت زهراست:)
حر ادب کرد به امام...
توی تاریکی..
شرمنده و نادم اومد سمت
خیمه امام...حر رو میگم:)
+صد بار اگر توبه شکستی باز آ
هر کس اومده در خونه آقا
هیچ وقت دست خالی برنگشته رفیق:)
از بیمعرفتی ماست اگر حال و روزمون اینه
حالت دلت از گناهایی که میکنی
گرفتهاس؟!
خسته شدی از گناه؟:)
میگی دلت میخواد رفیق شی،
یار شی برا مولا؟!