eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
421 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
به دلیل اینکه میدونست فاطمه ناراحتی قلبی داره نگران حالش شد هی باهاش حرف میزد اما فاطمه خانم اصلا حواسش به خواهرش نبود
یه دفعه فاطمه احساس خفگی کرد نتونست بیشتر از این برای سردار بباره
رو به خواهرش گفت من حالم بده میشه بریم بیرون
از حسینیه بیرون اومدن فاطمه کمی نشست تا شاید بتونه بغضش رو تبدیل به اشک کنه
همین که نشستن فاطمه شدت گریه اش زیاد شد نتونست خودش رو کنترل کنه و بلند زد زیر گریه
خواهرش اب براش اورد اما فایده ای نداشت فاطمه خانم لب به اب نزد
اون فقط گریه میکرد چون هوا سرد بود با اصرار خواهرش به داخل حسینیه برگشتن
اما فاطمه خانم دست از ناراحتی و ناله برنداشت
هر چه خواهر و دوستاش باهاش حرف میزدن فرقی به حال فاطمه خانم نداشت
خواهرش که حسابی دلش شور میزد و نگران بود به فاطمه کمک کرد تا از حسینیه بیرون برن بلکه فاطمه حالش بهتر بشه
اما فایده ای نداشت فاطمه سرش رو روی شونه ی خواهرش گذاشته بود و اروم اروم اشک میریخت
چقدر تونست خودش رو خالی کنه رو نمیدونم اما بعد مراسم خیلی بهتر بود