eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
421 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
12.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊹🕋⊹ ¦ ᴍᴇɴʙᴀʀ ɴᴇꜱʜɪɴ 🌿 ❜❜↲ گاهی موقع یه عمرو، آدم با یه دل شکستن از دست میده!😔 ❛❛ ‹ ✨ ›↝ | ‹ 🌱 ›↝ ੭੭ خاکی‌شُدَندتارَهِ‌اَفلاک‌واکُنَند ╰─ @Heiyat_Majazi ⊹🕋⊹
26.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊹📱⊹ ¦ 𝚂𝚃𝙾𝚁𝚈 🎞 ❜❜↲ دورت بگردم 💞 ❛❛ ♻️ انتشار به زودی.. ‹ ❤️ ›↝   ‹ 🎙 ›↝ ੭੭ اِستوری‌اَت،آیینه‌‌ۍدِل ╰─ @Heiyat_Majazi ⊹📱⊹
⊹🌻⊹ ¦ ɴᴀꜱʟᴇ ᴍᴀʜᴅᴀᴠɪ 👨‍👩‍👧‍👦 🔅راحت‌طلبی والدین یعنی:🤔 ⬅️وقتی بچه‌ام گریه میڪنه به خودم زحمت نمیدم ڪه بشینم با بچم بازی و سرگرمش ڪنم😒 👀 یه گوشی یا تبلت میدم دستش ڪه آروم شه‼️ ⭕️اونوقت این بچه بعدا «تربیتش»خراب میشه!😒 ‹ 💫 ›↝ ‹ 🐣 ›↝ ੭੭ این‌خانِواده‌نَسل‌ِنِجات‌وهِدایَتَند ╰─ @Heiyat_Majazi ⊹🌻⊹
⊹💞⊹ ¦ ᴛᴀᴠᴀꜰᴇ ᴅᴇʟ 😇 ❜❜↲ - هر کس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت‌حجت و فرج شخصی خویش پیدا کند. خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد،یا نزدیک. عده‌ای بوده‌اند که گویا حضرت غائب در پیش آنها حاضر و ظاهر بوده است، مثل اینکه با بی‌سیم با آن حضرت ارتباط داشتند و جواب از ناحیهٔ او می‌شنیدند. •📚درمحضربهجت|ج۲|ص۱۳۳• ❛❛ ‹ 🕊 ›↝   ‹ 🌿 ›↝ ੭੭ ماگِرِفتارِتان‌نَه،بَلکه‌دُچارِتان‌شُده‌ایم ╰─ @Heiyat_Majazi ⊹💞⊹
1_1291415307.pdf
4.69M
⊹🌧⊹ ¦ ʜᴀᴢʀᴀᴛᴇ ʙᴀʀᴀɴ 🖐🏼 ❜❜↲ صلوات ضراب اصفهانے🌱✨ سید ابن طاووس فرموده است: این صلوات از مولای ما حضرت مهدی (عج) روایت شده است و چنانچه تعقیبات روز جمعه را به جهت عذری نتوانستی بخوانی، هرگز این صلوات را ترک نکن، به جهت امری که خداوند(جَلَّ جَلالُه) ما را به آن آگاه کرده است. ❛❛ ‹ 🐚 ›↝ ‹ ☁️ ›↝ ੭੭ عَجِّل‌عَلیٰ‌ظُهورِک‌اِی‌اولین‌اُميد ╰─ @Heiyat_Majazi ⊹🌧⊹
••|📖|•• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمــاز شـــب دوم مــاه شعبـان🤍 پیامبر اکرم ﷺ فرمودند: هر کس در شب دوم ماه شعبان ۵۰ رکعت نماز بجا بیاورد ۲۵ نماز دو رکعتی در هر رکعت بعد از سوره «حمد» هر یک از سوره‌های«توحید» «فلق» «ناس» را یک مرتبه بخواند 🕊 خداوند به فرشتگان کرام الکاتبین فرمان می‌دهد که بر بنده‌ام گناهی ننویسید تا اینکه یک سال بر او بگذرد و خداوند برای او بهره‌ای در عبادت اهل آسمان و زمین قرار می‌دهد و به خدائی که مرا به راستی به پیامبری برانگیخت از عبادت آن شب جز بدکار یا منافق یا فاجر دوری نمی‌گزیند و فضیلت زیادی ذکر کرده‌اند ↲اقبال الاعمال ꩜ 🚩خیمه‌گاه‌مجازے ╰─ @Heiyat_Majazi
𐇻📚𐇻 ⊹قسمت :72 توي بخش تاسيسات دبيرستان ... بين اون موتورها و دستگاه ها نشسته بودم ... گيج، مات، مبهم ... خودم به يه علامت سوال تبديل شده بودم ... حس مي كردم بدنم يخ زده ... زيارت ... فاطمه ... اربعين ... من مفهوم هيچ كدوم از اين كلمات عربي رو نمي دونستم ... و نمي فهميدم خطاب بئاتريس ساندرز براي ارباب* چه كسي بود؟ ... اون مرد كي بود كه به خاطرش گريه كرد و ازش درخواست كرد؟ ... قطعا عيسي مسيح نبود. لب تاپ رو از روي صندلي مقابلم برداشتم و اون كلمات رو با نزديك ترين املايي كه به ذهنم رسيد سرچ كردم ... حالا مفهوم رفتارهاي اون روز ساندرز رو مي فهميدم ... اون روز، اون فقط يك چيز مي خواست ... اينكه با خيال راحت بتونه همسرش رو براي انجام برنامه هاي ديني ببره ... فقط همين ... و من ندونسته مي خواستم اون رو مثل يه معادله حل كنم ... هر چند هنوز هم در نظرم اون يك فرمول چند بعدي و ناشناخته بود ... اما در اعماق وجودم چيزي شكست ... فهميده بودم اين حس ناشناخته و اين اشتياق عم قي كه در وجود اونها شكل گرفته ... در وجود كريس هم بوده ... اون هم مي خواسته با اونها همسفر بشه ... يكر س براي من يه قهرمان بود ... قهرماني كه براش احترام قائل بودم ... و اين سفر اشتياق اون بچه هم بود ... شايد من دركي از اين اشتياق نداشتم ... اما مي تونستم براي ني ا خواسته احترام قائل باشم ... تمام زمان باقي مونده تا بعد از ظهر و تعطيل شدن دبيرستان ... توي زير زمين تاسيسات موندم ... بدون يا نكه حتي بتونم نهاري رو كه آورده بودم بخورم ... نشسته بودم و به تمام حرف ها و اتفاقات اون مدت فكر مي كردم ... به ساندرز ... همسرش ... كريس ... و تمام افكار اشتباهي كه من رو به اون زيرزمين كشونده بود ... تمام اندوه اون روز اونها تقصير من بود و من مسببش بودم ... با بلند شدن صداي زنگ ... منم وسائلم رو جمع كردم و گذاشتم توي كيف ... صندلي هاي تاشو رو جمع كردم و با دست ديگه برداشتم ... و از اون زير زمين زدم بيرون ... گذاشتم شون كنار انبار و رفتم سمت دفتر مديريت ... جان پروياس هنوز توي دفترش بود ... با ديدن من از جاش بلند شد ... - كارآگاه منديپ ... چهره تون گرفته است ... پريدم وسط حرفش ... - اومدم بگم جاي نگراني نيست ... هيچ تهديدي دبيرستان شما رو هدف نگرفته ... اينطور كه مشخصه همه چيز بر مبناي يه سوءتفاهم بوده ... خيلي سعي كرد اسم اون سوءتفاهم رو از دهن من بيرون بكشه ... اما حتي اگر مي تونستم حرف بزنم ... شرمندگي و عذاب وجدان من در برابر ساندرز بيشتر از اين حرف ها بود ⊹کتاب‌ :مردی درآئینه ⊹نویسنده :طاها ایمانی 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻📚𐇻
⊹📖⊹ ¦ Nahje Ali 🗞 ❜❜↲ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا وَأَیْتُ مِنْ نَفْسِی وَ لَمْ تَجِدْ لَهُ وَفَاءً عِنْدِی اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ بِلِسَانِی ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِی اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی رَمَزَاتِ الْأَلْحَاظِ وَ سَقَطَاتِ الْأَلْفَاظِ وَ شَهَوَاتِ الْجَنَانِ وَ هَفَوَاتِ اللِّسَانِ . خدایا، آنچه از اعمال نیکو که تصمیم گرفتم و انجام ندادم، ببخش. خدایا، ببخشاى آنچه را که با زبان به تو نزدیک شدم ولى با قلب آن را ترک کردم. خدایا، ببخشاى نگاه هاى اشارت آمیز، و سخنان بى فایده، و خواسته هاى بى مورد دل، و لغزش هاى زبانم را. 📚خطبه۷۸ ❛❛ ‹ 💙 ›↝ ‹ 🌌 ›↝ ੭੭ نَهجُ‌البَلاغه،مَنشورِعِدالَت‌و‌بَرابَرے ╰─ @Heiyat_Majazi ⊹📖⊹
نماهنگ پرچمت بالا.mp3
1.47M
⊹🎧⊹ ¦ ɴᴀᴠᴀᴢᴇꜱʜᴇ ʀᴏʜ 🎼 رحمت الله به عشاق اباعبدالله...😍🫀 ‹ 👂🏼 ›↝   ‹ 🎙 ›↝ ੭੭ گوش‌ِدِل‌سِپُرده‌ایم‌به‌تو ╰─ @Heiyat_Majazi ⊹🎧⊹
⊹🕋⊹ ¦ ᴍᴇɴʙᴀʀ ɴᴇꜱʜɪɴ 🌿 از امام‌ رضا(ع) از حقیقت‌ توکل‌ سؤال‌ شد. فرمود : این‌ است که‌ «جز خدا از کسى‌ نترسى‌» (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۴۶۹) ‹ ⭐️ ›↝ ‹ 🌙 ›↝ ੭੭ خاکی‌شُدَندتارَهِ‌اَفلاک‌واکُنَند ╰─ @Heiyat_Majazi ⊹🕋⊹
⊹🍄⊹ ¦ ᴇɴᴇᴋᴀꜱ 🤍 ❜❜ ↲ خدایا، شکرت که توی هیاهوی روزگار و گذشتنِ پی‌ در پی زمان و روزها، به ما توفیق دادی که از ماه رجب بهره ببریم و وارد ماه شعبان، این ماه عزیز بشیم و برای ماه مبارک رمضان لحظه شماری کنیم💚 ❛❛ ‹ 🤲🏼 ›↝   ‹ ☘ ›↝ ੭੭ اِنعِکاسِ‌جِلوه‌ای‌اَزتو ╰─ @Heiyat_Majazi ⊹🍄⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊹🌙⊹ ¦ ꜱʜᴀʙ ʙᴀʟᴇ ʙᴏʀᴏɴ 🌌 عاشق حواسش جمعه.. راهیان نور! نه رزقه نه قسمته، فقط عه... ‹ 🔓 ›↝ ੭੭ لاله‌زارِدیگَری‌می‌رویَداَزخونِ‌شَهید ╰─ @Heiyat_Majazi ⊹🌙⊹