بوستان غدیر🌷 خانم دارابی👇👇👇 امروز بوستان غدیر شکر خدا استقبال خوب بود. تا قبل اینکه دوست عزیزمون خانم زارعی به ما بپیوندند ، برای چند گروه از مادرها پوستر ها رو توضیح دادم و دیگه داشتم پس میفتادم که خانم زارعی مثل یک فرشته نجات به دادم رسیدند. مادرها بعضاً از محتوای پوسترها سوال هم می کردند و وقتی جواب می‌گرفتند خوشحال می شدند و تشکر می کردند. جذاب ترین بخش پوسترها آنجایی بود که ستاره های زمینی به ستاره های آسمانی تبدیل شده بودند و سخنان آنان در مورد حجاب. و نیز پوستر زن در اندیشه‌ی مشاهیر. دست آخر مادری ۵۰ ساله رو شکار کردم که مانتویی و خوش هیکل بود. مانکن مثل دختر نوجوان. به سمتش رفتم و از او دعوت کردم نگاهی به غرفه ما بیندازد. گفت سواد ندارد. گفتمش قربونت برم من مثل مامان منی ‌. اشکال نداره بیا خودم برات توضیح میدم 😍. پیشونیشو بوسیدم 😘 و مهمترهاشو براش توضیح دادم. بعضی جاها خیلی تعجب میکرد و تو فکر می رفت. بهم گفت من به خدا چادر دارما. تو ماشینمونه. آخرشم گفت چقدر خوبه همیشه اینجا باشین مخصوصاً ماه رمضان شبهاش که مردم بیشتر میان بیرون. و برای جوونها این چیزا رو بگین. خیلی خوشحال و راضی باهام خدا حافظی کرد و دعام کرد.

‍ ◈‌┅═✫❧═ 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🌹🌹🌹🥀🍁 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 🌷خانم نشاطی #بوستان_شهریار #نمایشگاه پوستر کتاب جواهرانه زمان۱۴۰۱/۱/۱۰ #🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🌹🌹🌹🥀🍁 ◈‌┅═✫❧═┅┅┄

خانم رضایت 🌷👇 داشتیم غرفه ها رو آماده می کردیم. یه لحظه متوجه شدم دختر نازنین و کم سنی مدام به دنبالم راه میره. اونقد کار داشتم که توجهی نکردم. بعد نیم ساعت وارد غرفه دخترونه شدم. با تعجب دیدم اونجاست و منتظرم نشسته. تمایل داشت خصوصی صحبت کنیم با اینکه ذهنم درگیر غرفه های نیمه کاره بود اما دورمونو خلوت کردم و نشستم روبروش. اون گفت و من شنیدم. ذهنش پر از سوالای قشنگ بود. گفتگو کردیم. خوشحال بود و هزینه ای آورد وگفت دوست داشتم به این کارقشنگتون کمکی کرده باشم. مجسمه پرنده کوچکی که با روبانی این جمله رو بهش آویز کرده بودیم : ''تو گل زیبایی قدرخود را بشناس'' بهش یادگاری دادم. برق شادی اما حسرت ادامه گفتگو تو نگاهش بود. ایدیمو گرفت. مادرش با کلی تشکر از فاصله ای دورتر گفت منتظر سوالای بعدیمون باشین و با لبخند رفتند...... من از امروز دوست جدیدی مثل یک غنچه زیبا دارم که اگر بهش توجه نکنم معلوم نیست بعد شکوفا شدنش چند روز دیگر شاداب بمونه.. خدایا شکرت بابت این گونه توفیقات که من و دوستانم رو لایقش دانستی❤️ #مامسئولیم #خاطره‌نگاری دوستان خوبم حواسمون به اقشار سفید هم باشه. حفظشون مهمه🌸 #بوستان غدیر https://eitaa.com/hejab_education

خانم جعفری: بوستان علوی بودم، این فاطمه را در صف نماز مغرب دیدم، به خاطر حجاب کاملش و اینکه موقع نماز آمده بود، بهش شکلات نذری تعارف کردم ، البته دختر بچه های دیگه هم دور او بودند روسری داشتند اما نماز ندیدمشان هم شکلات دادم، گفتم به به آفرین چه روسری های قشنگی . یکی از دخترها روسری اشراف مرتب کرد و موهایش را تو گذاشت. شکلات هایم تمام شد و دیدم مامان فاطمه خانم بیست هزارتومان در آورد بهم داد و گفت بفرمایید برای خرید شکلات نذری😍 هرچند دختر بچه بدون روسری هم اگر بود، می دیدم ، بهش شکلات میدادم و می گفتم بفرمایید تقدیم شما که انشاالله دفعه بعد روسری قشنگی شما هم سر می کنی . بچه ها ی دیگه زود دنبال مادرهای مانتویی و چادری شان رفتن و من برای تشویق فاطمه خانم ازش فیلم هم گرفتم 🌷😍🙏 (در موقعیت های دیگه به دختر بچه های که موهایشان بیرون است یا روسری ندارند اما به تکلیف رسیده اند می گم ، عزیزم کلاس چندمی ، مطمین شوم به تکلیف رسیده، بعد دادن شکلات می گویم عزیزم شما دیگه بزرگ شدی وقتی بچه بودیم پنج سال مان بود ، روسری سر نمی کردیم و موهایمان بیرون بود چون بچه لودیم، اما الان خدا خواسته ما این همه رشد کردیم و بزرگ شدیم 😍 الان شما خانم شدی ، 😍 موهایت می خواهی قشنگ بپوشانی 😍؟ بعد بچه ها قبول می کنند و موهای بافته را در مانتو می کنند، برخی روسری دارند در کیف مادرشان است می روند می آورند و....😍. منتظر یک تلنگر اند، ) https://eitaa.com/hejab_education

دیروز ایشان در بوستان علوی بود 🙏 با مانتو و روسری ملیح صورتی رنگ . حجاب کامل . گیره روسری داشت و گفت از بوستان هاشمی بهم نذری دادید😍🙏

مبلغه : یک دختری با روسری اما موهای بیرون پشت و جلو، در نماز بوستان بود که موقع نماز داشت می بازی . باهاش دوست شدم و اسمش را پرسیدم و کلاس اش را و... بهش نذری گیره روسری دادم ، گفتم بزرگ شدیم و... گیره را بهش دادم و زد مامانش چادری بود. !!! از کاشان بودند و در صف نماز. گفت به حرف مامان که گوش نمیده خدا خیر دهد شما را😍 ما به عنوان نفر سوم حضور مان و حرف ما و خاطره و ارتباط مان برای بچه ها مهمه . 😍😍 حالا چه بچه چادری باشه تا حفظ بیشتر کنه یا بی حجاب با بدحجاب 😁 خاطره سازی مهمه😍😍😍 بخصوص خاطرات کودکی 😍 بخصوص خاطره مسافرت ها😍😍😍

قرن جدید⏰ کار های جدید🌷 دوستی های جدید🌷 #بوستان علوی نذری شکلات را گرفتند و فرازی از دعای ندبه را خواندند ، گیره روسری را بعدش بهشان دادیم, گیره را زدند, واقعا برخی منتظر تلنگر دوستانه ما هستند ای کاش بی تفاوت نباشیم. شاید همان دختری که امروز ببینی ، همین حنانه خانم خیابان شما و شهر شما باشد که منتظر دوستی و محبت شماست. دریغ نکنیم. برخی گیره ها را گرفتند اما نزدند، من هم گفتم اشکال ندارد بذار جلوی آینه اتاق ات هر وقت به نتیجه رسیدی برای یاری امام زمانت و برای خودت لازمه استفاده کن🌷 تقدیم به الماس وجودت. یکی که نزد گفت من بلدم استفاده کنم، زیارت که می روم می زنم، مهم گفتمان نذری و حجاب و دوستی بود که رخ دهد اما مخاطبان تنوع زیادی دارند از نظر خانوادگی ، شخصیتی ، تجربه زیسته و... واقعا انتظار رفتار یکسان از همه نمیشه داشت. برخی دلها کاملا آماده است، برخی طول می کشد،برخی فرزند طلاق، برخی پدر و مادر ناجور داشته اند که یک لحظه زندگی آنها برای شما قابل تصور نیست و هزارتا حادثه قبل شما در زندگی آنهاست ، برخی نه. خلاصه هرچند تنوع تجربه و شخصیت دارند اما همه یک ویژگی مشترک دارند ، انسان هستند و تمایل به محبت و تکریم شدن❤️ و آنچه خداوند از ما خواسته ، همین تکریم و محبت ، عبادت امر به معروف و قول احسن است. بقیه اش و نتایج کار ما در امتداد خاطرات و زندگی آنها ، اصلا با مانیست، با خالق ما و آنها و صاحب همه ماست. بعضی چند ماه دیگر چنان تغیری می کنند که از شما و هرچه آدم مومن میشناسید جلوتر می زنند و در مراتب عرفان و ادب چنان حر می شوند خدا می داند.🌷 #خدا #ما#تکلیف واجب خدا