eitaa logo
حجاب و عفاف
43.2هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
24 فایل
ادمین های کانال خواهران @sadate_emam_hasaniam @yazahra_67 @shahid_40 و همچنین تبادل وتبلیغ👇 @yazahra_67 وتبادل حمایتی نداریم 💐حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ خدا کند قلب مهربانتان سرشار از آرامش باشد ... خدا کند وجود شریفتان مصون از رنج و غم باشد ... خدا کند سیمای زیبایتان پر از شکوفه ی لبخند باشد ... خدا کند همین روزها ، خانه ی دلتان با مژده ی ظهور ، پر از پرواز مرغان شادی گردد ... خدا کند بیایید ... 🌤ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌤 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
ای صبح من از طعم کلامت شيرين هر لحظه به اعتبار نامت شيرين لبخند بزن، بخند، از قند لبت هر صبح بخير و هر سلامت شيرين 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
به تمام به گوش باشید من مدافع حریم وحرمم من زینب وار مدافع حسین زمانم 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختر بی حجابی ک باعنایت شهدا زهرایی شد🌱 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
اتفاقا خدا بعضیا رو نشونت میده، تا شبیه اونا نشی..✨🧡 ‌🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
•|♥|• گاه‌جلوی‌آیینه‌بایدروسری‌ات‌رامرتب‌کنی‌وبعدچآدرت‌را ... وزمزمه‌کنـی : [ذلک‌ادني‌ان‌عرفن‌فلایوذین] . 😌♥️ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️محمدعلی کریمخانی درگذشت💔(: محمدعلی کریمخانی، خواننده قطعه مشهور آمدم‌ای شاه پناهم بده دیشب در ۷۱ سالگی درگذشت .. 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
•{ ♥️🌿 🌸 }• 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
‹🐻🤎› ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ چـٰادر‌بَراۍ‌مَن‌نَمـٰاد‌ِعَفـٰت‌اَست نَمـٰاد‌فـٰاطمہ‌ۅ‌آرزیستَن‌ۅخُدایۍ‌شُدَن...!: 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایستگاه حجاب (امر به معروف صحیح) حتماببینید🌱 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
خواهرم💚 زندگی فقط پیدا کردن شوهر نیست بدان که چه را برای ادامه زندگیت و برای کامل کردن دینت پیدا میکنی هر مردی ، نمیتواند را کامل کند پس بدنبال مرد مؤمن باش 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
- 🎈 - 🦋 - 🖤 - عامه‌پسند..✨ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
«دل تنها نردبانی است که آدمی را به آسمان می رساند» 💌| _چهل و یکمین سالگرد شهادت.. 🤍 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جـاهـلـیـت در آخـر الـزمـان🗣 و زنان آرایش سرشان همچون کوهان شتر است... 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
حجاب و عفاف
«دل تنها نردبانی است که آدمی را به آسمان می رساند» 💌| #شهیدمصطفی‌چمران _چهل و یکمین سالگرد شهادت.
🔹مادرم بهش گفت: این دختر صبح ها که از خواب بلند میشه در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زنه؛ یه نفر تختش رو مرتب می کنه لیوان شیر رو جلوی در اتاقش میاره و براش قهوه آماده می کنه شما می تونید چنین کاری کنید؟ مصطفی که خیلی آروم نشسته بود و به حرفای مادرم گوش می داد؛ گفت: من نمی توانم برای دخترتان مستخدم بگیرم ولی قول می دهم تا زنده ام، وقتی بیدار شد تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را برایش آماده کنم. 🌷تا وقتی شهید شد این کار رو می کرد.. خودش قهوه نمی خورد؛ اما چون می دانست ما لبنانی ها به قهوه خوردن عادت داریم؛ درست می کرد. وقتی هم منعش می کردم؛ می گفت: من به مادرتان قول دادم تا زنده ام این کار رو برای شما انجام بدهم.. _نیمه ی پنهان ماه 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
اگر کسی باور نمی‌کند این زنان یهودی هستند، عبارت Lev tahor Jewish را سرچ کند چرا رسانه‌های صهیونیست، اصیل زن ایرانی را مورد هجمه قرار میدهند ولی به پوشش زنان یهودی کاری ندارند؟ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
‌👈
حجاب یعنی تمام زیبائیم مال یک نفر👉
 🌼 اگر بی حجابی تمدن است پس حیوانات متمدن ترهستند... 
🌼باحجاب که باشی شایدگرمترت شود، اماغمی نیست! چون آتش جهنم گرمتراست.. 
🌼 خواهرم تو مروارید وجواهری، قدرخودت را بدان، نگذار عطر تنت مشام نامحرمی را بنوازد،
 🌼 توفقط مال یک نفری جمالت،زیباییت دلبریت مال یک همدل توست نه هزاران تماشاچی خیابان...
 🌼 خواهرم ریحانه ام! 👇👇 
➿زینبی س گونه زندگی کن،
➿ فاطمه وار عبادت...
➿ عفیف وپاک بمان! 💕
قراراست به ملاقات الله برویم! 💕قراراست با لبخند ائمه روبه روبشیم
 🌴 پس بپوشان رختت را تا شرمنده نباشي
🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
✍امام علی(ع) 💥گفتگوی بدون ضرورت با نامحرم، 🔥سبب بلا و گرفتاری می شود 🔥و دل ها را منحرف می سازد. 📚تحف العقول؛ ص151 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🌾 🌾قسمت آتش چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه ... پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من خونه ام ... می رفتم و سریع برمی گشتم ... مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد ... تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت ...با چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می زد ... بهم زل زده بود ... همون وسط خیابون حمله کرد سمتم ... موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو ...اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم ... حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه ... به زحمت می تونستم روی صندلی های چوبی مدرسه بشینم ... هر دفعه که پدرم می فهمید بدتر از دفعه قبل کتک می خوردم ... چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم ... اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود ...بالاخره پدرم رفت و پرونده ام رو گرفت ... وسط حیاط آتیشش زد ... هر چقدر التماس کردم ... نمرات و تلاش های تمام اون سال هام جلوی چشم هام می سوخت ... هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت ... اون آتش داشت جگرم رو می سوزوند ... تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم ... خیلی داغون بودم ... بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد ... اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود ... و بعدش باز یه کتک مفصل ... علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می اومد ... ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم ... ترجیح می دادم بمیرم اما ازدواج کنم ... تا اینکه مادر علی زنگ زد ... ✍نویسنده: 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🌾 🌾قسمت نقشه بزرگ به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم ...😭🙏 التماس می کردم ... خدایا! تو رو به عزیزترین هات قسم ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده ... هر خواستگاری که زنگ می زد، مادرم قبول می کرد ... زن صاف و ساده ای بود ... علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه...تا اینکه مادر علی زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت ... شب که به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد ... 🗣 _طلبه است؟ ... چرا باهاشون قرار گذاشتی؟ ... ترجیح میدم آتیشش بزنم اما به این جماعت ندم ... عین همیشه داد می زد و اینها رو می گفت ...مادرم هم بهانه های مختلف می آورد ... آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره ... اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون... ولی به همین راحتی ها نبود ... من یه ایده فوق العاده داشتم ... نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم... به خودم گفتم ... خودشه هانیه ... این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی ... از دستش نده ... علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود ... نجابت چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت ... کمی دلم براش می سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه ...یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم ... وقتی از اتاق اومدیم بیرون ... مادرش با اشتیاق خاصی گفت ... ☺️ _به به ... چه عجب ... هر چند انتظار شیرینی بود اما دهن مون رو هم می تونیم شیرین کنیم یا ... مادرم پرید وسط حرفش ... _حاج خانم، چه عجله ایه... اینها جلسه اوله همدیگه رو دیدن... شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم…بعد ... _ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم ... اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته ... این رو که گفتم برق همه رو گرفت ... برق شادی خانواه داماد رو ... برق تعجب پدر و مادر من رو ... پدرم با چشم های گرد، متعجب و عصبانی زل زده بودتوی چشم های من ... و من در حالی که خنده ی😏 پیروزمندانه ای روی لب هام بود بهش نگاه می کردم ... می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده ... ✍نویسنده: 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
‹🌚💞› درسمان شھادت ؛ تکلیفمان جھاد! 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
+خدایا‌خسته‌ام‌از‌جانی‌که‌گرفتار‌تن‌است💐 اللهم ارزقنا الشهادت فی سبیلک