eitaa logo
حجاب و عفاف
42.1هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
5.9هزار ویدیو
24 فایل
ادمین های کانال خواهران @sadate_emam_hasaniam @yazahra_67 @shahid_40 و همچنین تبادل وتبلیغ👇 @yazahra_67 وتبادل حمایتی نداریم 💐حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کتاب خاطرات سفیر🌷 ❤️حضرت اقا مطالعه آن را به خانم ها توصیه کرد.... 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
❣️عشقی‌که‌برخاسته‌ازایمان‌واعتقادباشد ماندگارترین‌عشق‌هاست... ❣️عاشق‌که‌باشی‌معنی‌زندگی‌رامیفهمی، میفهمی‌که‌عاشق‌بدون‌معشوق‌وجودندارد... ✨معشوق‌من‌است‌، معشوق‌ومعنی‌زندگیم... 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
باز هم جمعه و معشوقه من در سفر است باز وسوسه دارم نکند پشت در است باز جمعه و دلتنگی و یک بغض عجیب باز همدم تنهایی من چشم تر است ...... 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
✨اَللّهُمَّ و لا تَكِلني إلى نَفسي طَرفَةَ عَينٍ أبداً خدایا ❤️ مرا حتّی یک چشم به هم زدن، به خودم وامگذار 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
خدایا ! ما را در برابر اتفاقاتی که تو حکمتش را‌ میدانی و ما هیچی ازش نمیفهمیم صبور کن (:🦋 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🌼 از پوشیدن جوراب های نازک و بدن نما در مقابل نامحرم بپرهیزید که حرام است و گناه دارد. 🌷 امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: بر شما لازم است لباس ضخیم (بیرون از منزل، در برابر نامحرم) بپوشید هر کسی که لباسش نازک است دین او مثل لباسش ضعیف و نازک است. 📒 وسائل الشیعه، ج 3، ص 357 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
آبجۍگݪم چادرتُ•♡•با افتخار سرت ڪن☺️ تو۩حجاب↭برتر۩ رو انتخاب ڪردۍ😊 چادرتُ عاشقانہ♥️ تو محݪ هاۍ عمومۍ سرت ڪن↯ ↫همہ بدونݩ تو بہ چادرۍ بودنت افتخار مۍڪݩۍ😍 😇 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
4_5961067500476041218.mp3
10.19M
🎙❣ صابر _خراسانی 👌👌♻️ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
رمان واقعیِ بی تو هرگز...❤️🌿 همراه ما باشین با جدید ترین رمانها در کانال حجاب وعفاف😍 وبهترین پست های حجاب وعفاف وسخنرانی های جدید و بروز 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
حجاب و عفاف
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت #شصت_و_دوم زمانی برای نفس کشیدن دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افت
🌾 🌾قسمت خدای تو کیست؟ خنده اش محو شد …😟 – یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ …   چند لحظه مکث کردم … گفتن چنین حرف هایی برام سخت بود … اما حالا … – صادقانه … من اصلا به شما فکر نمی کنم … نه به شما…که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم … نه فکر می کنم، نه …😒 بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم … 😐دوباره لبخند زد …😊 – شخص دیگه که خیلی خوبه … اما نمی تونید واقعا به من فکر کنید؟ … خسته و کلافه … تمام وجودم پر از التماس شده بود … – نه نمی تونم دکتر دایسون … نه وقتش رو دارم، نه …  چند لحظه مکث کردم …  _بدتر از همه … شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید …  – ولی اصلا به شما نمیاد با فکر و حرف دیگران در مورد خودتون … توجه کنید …  یهو زد زیر خنده …  _اینقدر شناخت از شما کافیه؟ … حالا می تونید بهم فکر کنید؟ …  – انسان یه موجود اجتماعیه دکتر … من تا جایی حرف دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته… حتی اگر شما از من یه شناخت نسبی داشته باشید … من ندارم … بیمارستان تمام فضای زندگی من رو پر کرده … وقتی برای فکر کردن به شما و خوصیات شما ندارم … حتی اگر هم داشته باشم … من یه مسلمانم … و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتید … از نظر شما، خدا … قیامت و روح … وجود نداره …  در لاکر رو بستم … – خواهش می کنم تمومش کنید … و از اتاق رفتم بیرون… ادامه دارد ... ✍نویسنده: 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🌾 🌾قسمت  جراحی با طعم عشق برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ... 😨 شده بودم دستیار دایسون ... انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم ... باورم نمی شد ... کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد ... دلم می خواست رسما گریه کنم ... برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست هاش رو می شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد ... - من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم ... و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و ...😊😏 داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم ... زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود ... چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم ... - اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در مورد شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید ... حتی اگر دستیار باشه ... خندید ... 😃سرش رو آورد جلو ... - مشکلی نیست ... انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی ... برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم ...😬😠 با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ... البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود ... چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم ... توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم ... به نوبت جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه...😕 ادامه دارد ... ✍نویسنده: 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا