#رمان_حورا
#قسمت_هشتاد_و_پنجم
بعدرفتن مامان پدرحورا، حورا روزهای سختی را گذراند.
تنها دل خوشیش مونا بود که همش بهش می گفت: غصه نخورحورا جونم. برمی گردن.
مریم خانم با او مهربان بود. اما ته دلش دوست نداشت او انجا بماند.
حورا پس ازیه هفته آرام شده بود.
او مشغول مدرسه و بازی های کودکانه بود.
داشت زندگی اش روی روال می افتاد که مریم خانم سخت گیری هایش را شروع کرد. هر وقت هم که اعتراضی از طرف حورا می دید با کنایه می گفت: باید به حرف ما گوش کنی الان دیگه ما پدر و مادرتیم.
حورا روی گلایه کردن پیش دایی اش را هم نداشت بنابراین صبر می کرد.
مونا مشق هایش را می داد تا او بنویسد و خودش بازی می کرد. اما مهرزاد.. همیشه هوادار و طرفدارش بود.
یک روز مریم خانم، شوهرش را کنار کشید و گفت: رضا ببین تو یک کارمند ساده ای و از پس چهارتا بچه بر نمیای.
_ خب؟!
_ یکم از اون پولی که شوهرخواهرت داده رو خرج کن بعد از خودمون واسه حورا میزاریم.
_ نه اصلا حرفشو نزن اون پول امانته ممکنه علی دو سه هفته دیگه برگرده.
_ اوووو حالا کو تا بیاد. ببین الان مهرزاد دوچرخه می خواد منم دیروز یک سرویس طلا خوشگل دیدم انقدر قشنگ بود که خدا میدونه.
_ مریم. من محاله به اون پول دست بزنم.
_ اه خشکی مقدسی درنیار رضا خب چی میشه یکمشو خرج کنی؟ باباشم که اومد میگی واسه حورا خرج کردیم.
_ دروغ بگم؟؟؟
_ ایش نیست همیشه راست میگی؟! خب اینم روش.
بالاخره مریم، شوهرش را وسوسه کرد و کمی از آن پول خرج خودش و بچه هایش کرد. هر وقت حورا چیزی از زن دایی اش می خواست میگفت پول ندارم اما.. اما داشت.
"ای کاش از کودکی
بجای آن همه لالایی های بی سر و ته
یک نفر در گوشمان همچین
جملاتی را زمزمه میکرد
"هوای دختر ها را داشته باشید ..."
"دختر ها زود میشکنند ..."
"احساساتِشان را جدی بگیرید"
خب باور کنید تمام مشکلات
رابطه های مشترکاین روز هایمان
هم برای ندانم کاریی هاییست
که حول محور همین جملات
اتفاق می افتد
تقصیر خودمان هم نیست
کسی نبوده که برایمان
مَشق کند این جملات را ...
اصلا کداممان میدانستیم
دختر ها با یک جمله دردناک شاید
ده ها سال بعد هم اشک بریزند
یا کداممان میفهمیدیم
با یک نگاه ساده
شاید دختری دلش بلرزد و عاشق شود
من را میگویید ؛ نمیدانستم
خلاصه حرفم این است
کاش
از روز اول که کودک بودیم
یک نفر این جملات را برایمان
بلند بلند میخواند
"هوای دختر ها را داشته باشید"
"دختر ها زود میشکنند .."
"احساساتشان را جدی بگیرید " "
#نویسنده_زهرا_بانو
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
مابایـدهـرروزقرارهـاییکـهدرایـنعالـم
بـاحضرتحجت'عـج'داریـمتـازهکنیـم🪴
ماآمدیـمدرایـنعالـم،امـامهـمآمـده؛
یک قـراری بیـن مـا و امـام اسـت!
مـااگـرسرقـرارمانبیاییـم،
امـامهـمسرقـرارشمیآیـد!
امـامهیچوقتازقرارِخودشتخـلفنمیکنـد؛
مـاهستیـمکهتخلفمیکنیـم..
مـاهستیمکـهحضــرترارهـامیکنیـم
میرویـمدنبـالبازارمکارهدنیـا..! ❤️🩹
#آیتاللهمیرباقری
تعجیلدرظهوروسلامتیمولا،شفابیماران
#پنجصلوات📿
بهرسموفایهرشب بخوانیم
#دعایسلامتیوفرجحضرت
#زن_عفت_افتخار
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
نظری کن ای توانگر
که به دیدنت فقیرم ...
السَّلامُعَلَیکیاخَلیفَةَاللهِفےارضِھ!
‹ ↵#سلامپدرجان
#زن_عفت_افتخار
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🌷رسول خدا صلی الله علیه وآله:
با زنان به نیکی رفتار کنید
📚نهج النصاحه
#زن_عفت_افتخار
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر حاضری پای اعتقاداتت بمونی؟
حجاب زن فلسطینی زیر آوار.
#زن_عفت_افتخار
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
VID_20241113_151217_192_320kbps.mp3
6.64M
🎧من میخوام نزدیکترین فرد به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) باشم!
#استاد_شجاعی
#هفته_بسیج
#امام_زمان
#زن_عفت_افتخار
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
💗 خدا دوست دارد، فرشتهای -که شما باشی- در جامعه اینگونه باشد:
🌷۱) با ناز و کرشمه صحبت نکند: «فَلَا تَخضَعنَ بِٱلقَولِ فَيَطمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلبِهِ مَرَض»
🌷۲) با حیا گام بردارد: «تَمشِي عَلَى ٱستِحيَآءٖ»
🌷۳) نگاه حرام نکند: «يَغضُضنَ مِن أَبصَٰرِهِنَّ»
🌷۴) چادر خود را باز نگذارد و جلوی آن را بگیرد: «يُدنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّ»
🌿 بانو جان! خدا دوستت دارد...
میخواهد وسیله هوسرانی بیشرمها نشوی، اذیت نشوی...
بلکه پیشرفت کنی و به کمال حقیقیات برسی.😇
#زن_عفت_افتخار
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄