دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 9 با پدر و مادرم تو یه خونه ویلایی هفتصد متری سمت شمال ته
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 10
این جمله رو به نظرم آقایون هیچ وقت نمیتونن درک کنن!
چه بسا بهشون بگی یه سری دری وری هم بهت بگن!
البته حق دارن.
توقعی هم نیست.
چون نکشیدن درک نمیکنن!
ولی مطمئنم خانم ها با تک تک سلول ها و مویرگ ها و حتی دونه دونه الکترون ها و اتم هاشون تاییدم میکنن!
سخت تر از مهمونی دادن و مهمونی رفتن و کار توی معدن و کوه کندن و جون کندن و خلاصه هر بدبختی بیچاره گی که فکرش رو بکنی همینه که ندونی و کلافه بشی و مدام از خودت بپرسی...
" الان من چی بپوشم؟!!
یعنی اینقدری که ما خانم ها سر همین یه مورد توی زندگی سختی میکشیم انیشتین توی تموم عمرش سختی نکشیده!
به نظرم همین مساله به ظاهر ساده، سخت تر از همه سختی هاست.
باز صد رحمت به وقتی مهمون بخواد بیاد!
این یه کمی بگی نگی قابل تحمل تره!
اما امان از وقتی که بخوای مهمونی بری!
اونوقته که کل کمدت رو باید بریزی بیرون و یکی یکی لباسا رو تست کنی و هزار بار جلوی آینه بری و مدام روی ماهت رو ببینی!
حالا این همه سختی رو بذارید کنار اینکه زیاد وقت هم نداشته باشی و هر لحظه قرار باشه مهمونا از راه برسن!
سریع چند دست لباس انتخاب کردم و ریختم روی تخت.
یکی دوتاشون رو تست کردم و دیگه وسواس به خرج ندادم و رفتم سراغ سر و صورت.
کمی جلوی آینه به خودم رسیدم و ژیگول میگول تر که شدم از شدت خستگی روی تخت ولو شدم.
کاش میشد یه کمی میخوابیدم... ولی خب با این سر و وضع که نمیشد خوابید!
اینکه نگفتم چی پوشیدم و چی نپوشیدم علت داره...!
آخه کاری کردن که به شدت ازش بدم میاد!
یک ساعت.. دوساعت...
نخیر! خبری نشد که نشد!
بدجوری خونم قُل قُل میکرد!
اینقده جوشیده بود که مثل رب غلیظ شده بود!
حالا تو بیا کارد بزن! مگه چیزی در میاد!
آقا با یه عالم فیس و افاده با کلی تاخیر بالاخره تشریف آوردن!
خب الان چی باید بهشون بگم!
حیف نون واقعا!
حتی اون نون های لواشی که سوخته یا خمیره!
طرف دیر اومده دو قورت و نیمشونم باقیه!
لابد خودشم مرد زندگی میدونه!
حالا کاش مثلا عذر خاصی میداشت!
نخیر! خواهرشون از مسافرت اومده بودن دلشون تنگ شده بوده وایستادن ایشون رو ملاقات کنن!
لا اله الا الله!
حیف دور از شخصیتمه و الا جا داشت هر چی فحش بلدم روی کاغذ بنویسم موشک کنم بفرستم بره دم خونشون...
اصلا چون خیلی ناراحتم ماجرای این یکی خواستگار رو حتی در حد و اندازه قبلی هم تعریف نمیکنم!
اینجوری قضاوتم نکنین...! حق دارم ناراحت باشم!
واقعا بعضی آدما بیشعورتر از بیشعورین!
یکی اونقده تبش تنده که دو ساعت زودتر میاد!
یکی هم انگار نه انگار قراری داره و یه عده منتظرشن و بوق سگ پا میشه میاد!
مگه نمیگن مرد سرش بره قولش نمیره!
پس چرا اینا..!
واقعا چه طور میشه به این آدما اعتماد کرد!
سالی که نکوست از بهارش پیداست!
✍ مجتبی مختاری
🆔 نظرات درباره رمان 👈 @mokhtari355
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب
صدایاستادموزیک۲.mp3
38.24M
💕مهارتهای همسرداری💕
🔰 جلسه دوم
#حجت_الاسلام_دکتر_مهدی_هادی
✅ آموزش رایگان
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
🪴🪴🪴
🪴🪴
🪴
#دعای_روز_دوم
❣خدای من
امروز مرا از خواب غفلت بیدار کن و گناهانم را ببخش🤲
〰〰〰
#پروفايل #رمضان #تولیدی
🌸 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بعضیا با روزه گرفتنشون اوج میگیرن تا اون بالا بالاها...
استاد شجاعی
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 10 این جمله رو به نظرم آقایون هیچ وقت نمیتونن درک کنن! چه
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 11
مهمونا که رفتن، کوکب خانم هم بار و بندیلش رو جمع کرد و رفت.
بنده خدا اینم تا دیروقت منتظر این مهمونا مونده بود.
بابامم که کلا توی 90 درصد این جلسات به اصطلاح خواستگاری نیست!
اون شب بدجوری آتشم تند بود و باید تا سرد نشده بودم کار رو یکسره میکردم..
فرصت خوبی بود تا بلکه ولو برا مدت کوتاهی از این اوضاع راحت بشم..
مخصوصا که معلوم بود خودش هم از رفتار امشب شازده کُفریه!
وقت رژه رفتن روی مخ مامی بود!
راستی! مدیونید وقتی من میگم "مامی" و اینجور چیزا بخندیدا..!
یه عادت خونوادگی هست...
قصد لوس بازی و این ادا و اصولا رو ندارم.
گاهی از ترس اینکه دستم نندازین مامان مامان میگم!
خدا ازتون بگذره!
روی راحتی جلوی مامانم نشستم...
خیلی جدی شروع به صحبت کردم..
- مامان! میتونم یه چند دقیقه وقتتون رو بگیرم؟
مامان اصلا توی عالم دیگه ای بود..
توی چه فکری اینقدر غرق شده بود نمیدونم..
با تعجب و بلندتر از قبل برای بار چندم صداش کردم..
- مامااان....!
- جانم بگو...
بیشتر از اینکه حرفم رو بزنم کنجکاو شدم مامم به چی فکر میکرد که اینجا نبود!
ولی خب حیف الان وقت فضولی نبود...
- من واقعا خسته شدم. فکرامم کردم. خواهش میکنم شما هم یه خرده دلتون برام بسوزه و باهام راه بیاین!
مامان سراپا گوش من رو نگاه میکرد..
البته اگه یواشکی به کار خودش فکر نمیکرد!
به خودم امیدواری میدادم که نه دیگه الان واقعا حواسش پیش منه..
- لطف کنید عزیزمن از این به بعد کسی خواست بیاد، همون اول بپیچوندیش بره اصلا نیاد!
چه میدونم... بگید بچه مون هنوز میخواد درس بخونه، کوچکه، دهنش بوی شیر میده یا هر چی... اصلا فعلا قصد ازدواج نداره.
فقط نذارید کسی بیاد.. تو رو خدا مامان.. واقعا کلافه میشم وقتی هر روز یکی خونمونه! اینطوری از درس هم میفتما..!
تا حالا این همه مامانم پشت سر هم به حرفام گوش نداده بود!
خوبه که الان که دارم با شما میحرفم مامانم متوجهم نیست..
و الا باید جواب پس میدادم که کی گفته من به حرفات گوش نمیدم دختره فلان فلان شده ...
خلاصه خوب که خودم رو خالی کردم سراپا گوش منتظر تصمیم مامانم بودم.
ولی خب انگاری یه ساعته آب توی آسیاب داشتم میکوبیدم!
- دور برندار دختر! باز تو جوگیر شدی! بذار سرد بشی بعد بیا حرف میزنیم.
- نه مامان! من دیگه بریدم! توی جوونی دارم پیر میشم! تعارف اومد نیومد داره!
خواهشا بی رودروایسی بزنین توی برجکشون! هیچ کسیو راه ندین! اصلا بگین ما دختر نداریم!
سرتون رو درد نیارم...
کلی با مامانم سر این قضیه حرف زدم.
البته سخت تر از این حرفا و به عبارتی گرگ بارون دیده ست
ولی خب منم یه درس هایی ازش یاد گرفته بودم!
خوشبختانه با یه عالمه چک و چونه و خواهش و التماس و اشک تمساح تونستم بهش بقبولونم که این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست...
البته نه به طور دائمی!
- فعلا یه مدتی هر چی تو بگی.
دست نگه میدارم تا خودتو پیدا کنی!
باز چهار روز دیگه که هوای عاشقی زد به سرت سلامت میکنم...!
ضمنا...؛ دفعه آخرت باشه واسه من شاخ و شونه میکشی هانیه!
تکرار بشه هر چه دیدی از چشم خودت دیدی ها! حواست باشه!
خیلی ذوق زده شدم که لااقل برای مدتی میتونم توی این دنیا نفس بکشم!
وای که چه قدر دنیا رنگی و قشنگه!
مثلا تا دیروز سیا و سفید بود!
چشمی گفتم و یه بوس آبدار از لپ مامان جاش بود که انجام شد...!
✍ مجتبی مختاری
🆔 نظرات درباره رمان
@mokhtari355👈
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب
Part08_آخرین عروس.mp3
7.69M
💚آخرین عروس💚
سرگذشت داستانی حضرت نرجس (س) مادر حضرت حجت (عج) از روم تا سامرا را روایت میکند💚
✍مهدی خدامیان ارانی
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب
🌱 با حداقل هزینه، با فعال سازی آهنگ پیشواز، مبلغ #حجاب باشیم
🔸ویژه مشترکان ایرانسل
🌱 با حداقل هزینه، با فعال سازی آهنگ پیشواز، مبلغ #حجاب باشیم
🔹ویژه مشترکان همراه اول
🌟🌟🌟
🌟🌟
🌟
#دعای_روز_سوم
خدایا❗️
در این روز از هر خیری که نازل میکنی مرا بیبهره نگذار🌱
〰〰
#پروفايل #رمضان #تولیدی
🌸 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
طرف بی حجاب و برهنه اومده مسافرت، بهش تذکر دادم میگه: شما باید جلوی چشم چرونها رو بگیرید.
گفتم: الان اینا دیگه چشم چرون نیستن! دارن از پستی بلندیها و مناظر طبیعی و غیرطبیعی شما لذت میبرن! چه کارشون دارید؟ بذارید آزاد باشن...
#مرد_زندگی_آزادی
والا
@hejabuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امر به معروف زیبا توسط حراست یک مجموعه
✅ ببینید👆اگه بخوایم و بخواید میشه👌
🔹دانلود رایگان کتابی کاربردی دربارهی امر به معروف و نهی از منکر | حاصل تلاش چند صد ساعتهی بعضی طلاب و دانشجویان عزیزمون
📚 کتاب چی بگم آخه؟!
🎯 دانلــــــــــود 👈 اینجا
#امربهمعروف #تذکر_لسانی #حراست
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا