#خاطره
🔴 تذکر زیبای #امام_خامنه_ای (حفظهالله) به خانم بینظیر بوتو درباره #حجاب
✍️ حجة الاسلام موسوی کاشانی، از اعضای بیت رهبری در تهران میگوید:
خانم بینظیر بوتو خدمت رهبر انقلاب حفظه الله آمده بودند، ما نسبت به #حجاب ایشان ایراد گرفتیم و چادری برای ایشان فراهم کردیم و ایشان را با پوشش چادر، خدمت آقا فرستادیم.
آقا از همان اول در مقام نصیحت برآمدند و فرمودند : دخترم، تو فرزند اسلام هستی، تو فرزند امیرالمؤمنینی، تو فرزند اهل بیتی، تو فرزند قرآنی، تو مسلمانی، تو شیعه هستی ...!
همین طور آقا ادامه دادند و کاری کردند که خانم بی نظیر بوتو شروع به گریه و زاری کردند و در حالی که گریه میکرد، گفت: یک خواهش دارم و آن اینکه روز قیامت مرا #شفاعت کنید.😭
آقا بلافاصله فرمودند: شفاعت مخصوص محمّد و آل محمّد است✨
أللّٰهُــمَّصَــلِّعَلَـےمُحَمَّــدٍﷺ وَآلِمُحَمَّــدٍﷺ وَ؏جِّــلْفَرَجَہُـمْ🌷
و در ادامه فرمودند:
✅ بهترین شفاعت در این دنیا، این است که شما مشی و مرامتان را با اهل بیت علیهم السلام هماهنگ کنید. از زیّ خودتان که مسلمانید، دست برندارید و از لباس دین خارج نشوید.
.═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مراسم جشن و سرود جالب دختران تانزانیایی
🔹 جشن تکلیف دختران با حضور آیتالله رمضانی دبیرکل مجمع جهانی اهلبیت(ع) در مجموعه "ویپاز" کشور تانزانیا برگزار شد.
🔹این مراسم که برای اولین بار با شرکت دختران شیعه و سنی، و با قرائت سرودهای دینی و انقلابی از جمله «سلام فرمانده» برگزار شد، جلوههای زیبایی از علاقه نوجوانان این کشور به اسلام ناب را به همراه داشت.
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
تحلیل استاد ایمان اکبرآبادی مبانی انحرافی یهود.mp3
23.32M
♦️ 🔴 تحلیل مبانی اعتقادی انحرافی یهودیت صهیونیسم در آخرالزمان و نقش جمهوری اسلامی ایران در ابطال فتنههای جریان صهیونیسم |
🎙با کلام استاد #ایمان_اکبرآبادی ✓
( پژوهشگر و مدرس )
❓ چرایی دعوای شیعه و صهیونیسم در فلسطین
❓ اهمیت فلسطین در آخرالزمان بر سر چیست؟
❓ چرا جمهوری اسلامی ایران در سوریه و فلسطین حضور دارد؟
❓وجود مسائل ماوراءالطبیعی و اسرار آمیز در بیت المقدس!؟
#آخرالزمان_شناسی
#اسرائیل
#ظهور
#فلسطین
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن شیعه ایرانی این شکلی است👌😍
درود بر شیرزنان جهان اسلام
#خانم_دکتر_سارا_فلاحی
#زن_ایرانی
#زن_عفت_افتخار
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
من ادواردو نیستم 1.mp3
10.55M
📗کتاب صوتی
#من_ادواردو_نیستم
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه
قسمت 1️⃣
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
من ادواردو نیستم 2.mp3
15.43M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی
من ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
قسمت 2⃣
#ادواردوآنینلی
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
من ادواردو نیستم 3.mp3
17.84M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی
من ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
قسمت 3⃣
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
من ادواردو نیستم 4.mp3
19.4M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی
من ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
قسمت 4⃣
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
من ادواردو نیستم 5.mp3
9.16M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی
من ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
قسمت 5⃣
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
من ادواردو نیستم 6.mp3
5.37M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی
من ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
قسمت 6⃣
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
من ادواردو نیستم 7.mp3
18.76M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی
من ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
قسمت 7⃣
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
من ادواردو نیستم 8.mp3
12.98M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی
من ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
قسمت 8⃣
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
من ادواردو نیستم 9.mp3
23.24M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی
من ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
قسمت 9⃣
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
من ادواردو نیستم 10.mp3
26.58M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی🔟
من ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
⭐️قسمت آخر⭐️
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
34.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ_مولودی
🎧 سرود فوق زیبا❣️
بهترین خبره برای شیعه ها
خبری که اومده از خود خدا
نزدیک روز پدر پسر دادیم
به امام حسین (ع) و به امام رضا (ع)💖
#میلاد_امام_جواد(ع)
🎤 کربلایی حسین طاهری
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
چرا وقتی چادر از سر زن محجبه کشیدن ساکت بودید..!؟
اون موقع ناموس شیعه براتون مهم نبود یا ناموس شیعه فقط باید موهاش پیدا باشه که ناموس به حساب بیاد؟!
#روحانیت_مظلوم
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما شیعه ایم :
رسالتمان ... محمدی
ولایتمان ... علوی
عصمتمان ... فاطمی
سخاوتمان ... حسنی
عزتمان ... حسینی
غیرتمان ... عباسی
صبرمان ... زینبی
عبادتمان ... سجادی
شریعتمان ... باقری
مذهبمان ... جعفری
بردباریمان ... کاظمی
مهربانیمان ... رضوی
بخششمان ... تقوی
زیارتمان ... نقوی
نگاهمان ... عسگری
وامیدمان ....
مهدویست
اگر ۱ نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
#ظهور_بسیار_نزدیک_است اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴قربانی کردن نقش همسری ومادری مولود تمدن غرب است که بر زخم آسیب های سنت نشست
این همه دختر مجرد دهه شصت فدای همین فدا کردن نقش مادری وهمسری به نقش اجتماعی زن شدند،هیچ کس هم از خودش نپرسید چرا باید ازدواج دختران به تحصیل و اشتغال گره بخورد ،چرا باید دختران صبر کنند برای ازدواج که جای پایی در جامعه برای خود پیدا کنند ؟؟
کدام یک زنان اثر گذار تمدنی ما منتظر ایفای نقش اجتماعی خود برای ازدواج بودند؟
حضرت زهرا ،حضرت زینب؟کدامشان؟
مگر ما میخواهیم چقدر در جامعه اثر گذار باشیم که اثرمان بیشتر از حضرت زینب باشد ؟پس چرا این بانو مادری وهمسری را قربانی نقش سیاسی خود در عاشورا نکردند؟
چه خیانتی که به دختران شیعه به اسم تحصیل واشتغال شد
#زن_عزت_افتخار
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
دانشگاه حجاب
. رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_ششم🎬: فاطمه داخل اتاق شد و در را پشت سرش بست، حسین که اشک چشمانش با
.
رمان واقعی «تجسم شیطان»
#قسمت_هفتم🎬:
با صدای حسین تازه فاطمه متوجه تاریکی هوا شد، از جا بلند شد، چادرش را تکاند و حسین را بغل کرد، حسین مظلوم تر از همیشه شده بود.
فاطمه چادر را محکم دور تن حسین پیچید و حسین را به خودش چسپاند و به سمت خانه حرکت کرد.
بالاخره بعد از دقایقی پیاده روی جلوی خانه رسید و چون با دستپاچگی بیرون آمده بود، کلید را یادش رفته بود با خود بردارد.
دستش را روی زنگ در گذاشت.
بلافاصله در باز شد، انگار روح الله منتظر همین زنگ، پشت در حیاط ایستاده بود.
روح الله با صورتی قرمز از خشم و سرما در را باز کرد و گفت: کجا بودی زن؟ کل شهر را با ماشین دنبالت گشتم...تو واقعا نمی فهمی من نگراااانت میشم؟! چرا گوشیت را همرات نبرده بودی هااا؟
روح الله بی وفقه و تند تند سوال و توبیخ میکرد و اجازه حرف زدن به فاطمه را نمیداد..
فاطمه هیچ حرفی نزد و به سمت در ساختمان حرکت کرد، از باغچهٔ رنگ پریده که درست مثل زندگی فاطمه بود گذشت و به در هال رسید، روح الله با عصبانیتی بیشتر حرف میزد.
وارد هال شدند و فاطمه حسین را از بغلش پایین گذاشت، زینب که انگار خیلی نگران شده بود با باز شدن در هال به سرعت خودش را به هال رساند و زانو زد و حسین را محکم در آغوش گرفت و گریه شدیدش نشان از نگرانی این دخترک مهربان داشت.
فاطمه آه بلندی کشید و رو به زینب گفت: مامان، حواست به بچه باشه و بعد دست روح الله را گرفت و همانطور که به دنبال خودش می کشید گفت: شما هم بیاین داخل اتاق کارتون دارم.
روح الله مثل پسرکی تخس که دنبال مادرش راه افتاده، دنبال فاطمه داخل اتاق شد.
فاطمه روی تخت نشست و به روح الله اشاره کرد کنارش بنشیند، روح الله که مثل آدمی گیج بود،کنار فاطمه قرار گرفت.
فاطمه خیره در چشم های سیاه و مهربان روح الله که روزگاری تمام عشق عالم هستی را در اون جستجو میکرد، شد و گفت: ببین روح الله، من خیلی فکر کردم، میفهمم که ما انسانیم وممکن الخطا و تو هم مستثنی نیستی، خطا کردی، الانم اومدی صادقانه اعتراف کردی، منم به حرمت صداقتت میبخشمت و می خوام زندگی خودم، تو و بچه هامون نپاشه و حفظ کنمش، من فرض می کنم هیچ اتفاقی نیافتاده اما به شرطی بی خیال شراره بشی، گفتی صیغه اش کردی، خوب این راه داره، رهاش کن، صیغه را باطل کن ..
روح الله مثل مجسمه ای سنگی خیره به صورت زیبا و معصوم فاطمه شده بود و حرفی نمیزد.
فاطمه با استیصال دست های روح الله را در دست گرفت و تکان داد و گفت: راه خوبیه مگه نه؟! تو راحت میتوتی بی خیال شراره بشی...بگو که صیغه را باطل می کنی،بگو روح الله...جان من بگوووو
روح الله سرش را پایین انداخت و گفت: نمیشه فاطمه، نمیشه، مگه شراره جا تو و بچه ها را تنگ کرده؟!
اونم زندگیش میکنه مگه تو نگفتی شیعه ها باید زیاد شن،مگه نگفتی باید ده دوازده تا بچه بیاریم حالا بزار دوتا بچه هم سهم شراره بشه...
لرزشی شدید سراسر وجود فاطمه را گرفت و گفت: یعنی تو به خاطر بچه شراره را گرفتی؟ به خاطر دین اسلام و شیعه؟! شراره اگر بچه بیار بود برای داداشت بچه میاورد، بعدم اگر بهانه ات این بود، من خودم حاضرم هر چند تا بچه بخوای برات بیارم، روح الله شراره را ول کن...
روح الله که انگار تبدیل به انسانی با قلبی از سنگ شده بود گفت: نمیشه چون شراره را عقد دائم کردم و الان چون می خواستیم ثبت محضرش کنیم می بایست تو در جریان باشی و از دادگاه نامه برات میومد تا به عنوان همسر اول اجازه عقد زن دوم را بدی ...
با شنیدن این حرف دنیا دور سر فاطمه به چرخش افتاد...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
═ೋ۞°•📚•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
دانشگاه حجاب
. رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_هشتم🎬 یک شب طولانی و سخت با گریه های فاطمه به صبح رسید، روح الله ان
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_نهم🎬:
شبی سخت با هزار حرف و حدیث و شماتت و توبیخ به صبح رسید، فاطمه که خسته از این دنیا و تعلقاتش شده بود و انگار کاسه صبرش لبریز شده بود، نماز صبحش را خواند و تصمیمش را گرفت.
لباس هایش را در تاریکی اتاق و بی صدا پوشید، روی هر کدام از بچه ها را با پتو داد و همانطور که سعی می کرد اشک چشمانش بر صورت بچه ها نریزد بوسه ای از گونهٔ زینب و عباس و حسین گرفت، اگر کسی شاهد این صحنه بود، کاملا حس می کرد که شاید آخرین باری باشد که این مادر، بچه هایش را می بیند و این بوسه، بوسهٔ خدا حافظی ست.
درب اتاق را آهسته باز کرد، سکوت خانه، نشان از خواب بودن ساکنانش داشت، فاطمه با نوک انگشتان پا به سمت آشپزخانه رفت، او خوب میدانست که هر وسیله کجا قرار دارد، در کابینت را باز کرد و بعد از دقایقی دست کشیدن، آن چیزی را که می خواست یافت، شیء مورد نظرش را کف دستش پنهان کرد و در کابینت را بست و با نوک انگشتان پا و البته با سرعت ساختمان را ترک کرد.
باد سرد صبحگاهی به صورتش خورد و باعث شد چادرش را جلوتر بکشد، هنوز مشت دست چپش بسته بود، انگار می بایست تا وقت معهود بسته بماند.
فاطمه به سمت امام زاده مورد نظرش که تا خانه پدرش فاصله ای نداشت حرکت کرد، او زمانی را به یاد می آورد که برای رسیدن به روح الله بارها این مسیر را طی کرده و چقدر دست به دامان شهدای خفته در آن امامزاده شده بود تا قلب خانواده اش را راضی به وصلت با طلبه ای که از دار دنیا فقط ایمان به خدا را داشت،کند.
چون خانواده فاطمه در عین اینکه پایبند نماز و روزه و حلال و حرام دین بودند، اما علاقه ای به طلبه و طلبه جماعت نداشتند و اما فاطمه چون هدفش زندگی سرشار از معنویات بود، آرزوی ازداواج با طلبه ای پاک و با ایمان را داشت و ازدواجش با روح الله را از اعجاز امامزاده و شهدایی میدانست که به درگاهشان دخیل بسته بود،پس الان هم شکایتش را باید نزد همانها میبرد.
فاطمه نفهمید که چطور مسیر را طی کرده اما وقتی چشم باز کرد که خود را وسط گلزار شهدا دید. آنوقت صبح هیچ کس در آنجا نبود پس فاطمه با فراغ بال بر سر مزار شهیدی نشست و ناخواسته شروع به شکایت کرد: یادت هست چقدر التماستان کردم،چقدر گفتم من از این دنیا نه پول می خواهم و نه مقام، نه دربند زر و زیورم و نه پست و مقام...من یک همراهی مؤمن می خواهم، من یک همسفری خالص می خواهم،همراه . همسفری که دل در گرو ایمان به خدا و عشق اهل بیت داشته باشد، همسفری که شما برایم نشان کنید و برگزینید و می دانستم که انتخاب شما بهترین هست برای من.... می گویند شهدا زنده اند، حالا که زنده اید وضعم را ببینید...منم فاطمه، همانکه میخواست فاطمه گونه زندگی کند...باید خدمتتان عرض کنم ،انتخابتان تو زرد از آب در آمد...فاطمه مشتش را باز کرد، تیغی را که کف دستش پنهان کرده بود نشان داد و گفت: می خواهم در حضور خودتان به این زندگی و این انتخاب پایان دهم،چون راه دیگری ندارم.
فاطمه متوجه نبود که تمام این حرف ها را با فریاد میزند، او داغ دلش را در صدایش ریخته بود و طلبکارانه با شهدا حرف میزد و بر سر آنان فریاد می کشید
فاطمه تیغ تیزی را که میرفت تا با حرکتش بر رگ دست او، رنج زندگی اش را پایان دهد از کاغذش بیرون کشید، روی رگش قرار داد و چشمانش را بست و می خواست دستش را حرکت دهد که با صدای مردی در کنارش به خود آمد: چکار می کنی خواهر؟!
فاطمه که نمی خواست کسی مزاحم کارش شود، دوباره تیغ را درون مشتش پنهان کرد، چادرش را جلوتر کشید و مردی را که بالای سرش ایستاده بود نگاه کرد.
مرد که جوانی با صورتی مذهبی و ریش و سبیل بود و کتاب دعایی در دست داشت خم شد و کنار فاطمه حالت نیم خیز نشست و گفت: تو سرباز امام زمان هستی، هر سرباز بارها و بارها در زندگی اش امتحان میشود، باید سربلند از امتحان خدا بیرون بیایی،امام زمان دلش به تو و به فرزندان تو و بقیه شیعه ها خوش هست، خجالت بکش، امید امام زمان را با این کارات ناامید نکن، تو باید قوی تر از این حرفا باشی، ما آفریده شدیم تا در روی زمین خلیفه الله باشیم...از ما با این مقام و منزلت این کارها زشت و بعید هست و بعد با کتاب دستش روی مشت فاطمه زد و اشاره کرد تا مشتش را باز کند.
انگار اختیاری در کار نبود، فاطمه همانطور که مبهوت بود مشتش را باز کرد.
آن مرد تیغ داخل مشت فاطمه را برداشت و از جا بلند شد.
فاطمه سرش را پایین انداخت و داخل چادر پنهان کرد و شروع کرد به گریستن، چند دقیقه ای گریه کرد و بعد نگاهش به کف دست چپش افتاد که هنوز رد خونی که در اثر فشار تیغ بر دستش بوجود آمده بود،برجا بود.
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
ادامه 👇👇👇
═ೋ۞°•📚•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
.
.
#تاریخ_معاصر
آقای مطهری تهران را بی حجاب کرد!
امام خمینی: وقتی نجف بودم یکی از روحانیون تهران[امام اسمشان را نیاورد] آمد پیش من و یک جلد کتاب را جلو من گذاشت و گفت: این کتاب تهران را "بی حجاب" کرد! من دقت کردم ببینم قضیه چیست؟ دیدم کتاب حجاب آقای مطهری است!!!
به آن آقا گفتم این کتاب همه را بی حجاب کرد؟ گفت: بله آقا!
گفتم مگر از این کتاب چند جلد چاپ شده؟
گفت: مثلا سه هزار!
گفتم: سه هزار کتاب آقای مطهری همه را بی حجاب کرد؟ تهران چقدر جمعیت دارد و چقدر این کتاب را خوانده اند.
پا به پای آفتاب ج یک ۱۲۳
قبلا عرض کردم:
🔻تمام دوران مبارزات که امام در نجف بودند و ماه های نخست انقلاب از دو نفر در نزد امام بدگویی زیاد میکردند: ۱. شهید مطهری ۲. شهید بهشتی
نامه مینوشتند علیه این دو
به ملاقات امام می رفتند علیه این دو
به آقای بهشتی بخاطر افکار اتحاد شیعه و سنی تهمت وهابی بودن زدند و به آقای مطهری میگفتند که او در اذان و اقامه اشهدا ان علیا ولی الله نمیگوید! در مسجد هم اجازه نمیدهد موذن این ذکر را بگوید. آقای مطهری از این تهمت آخر خیلی عصبانی شد و منبر مهمی رفت.
این دو زودتر از همه ترور شدند.
#علیرضا_زادبر @Politicalhistory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظریف بر اساس همان وعده های انتخاباتی گفت: می خواهیم به مذاهب دیگر، زنان، جوانان و غیره برای گرفتن پست و مسئولیت امتیاز بیشتری بدهیم. یعنی فضا را بیشتر برای آنها فراهم کنیم.
نقدی اگر باشد دو نکته است:
۱- اینکه ملاک باید توان مدیریت و مسئولیت پذیری و طرح و ایده و ... باشد. نه اساسا مذهب و جنسیت و دیگر موضوعات. اگر تواناترین فرد برای یک پست آقای ایکس هست نباید خانم ضد بیاید و اگر خانم ضد هست نباید آقای ایکس قرار گیرد.
۲- این نوع امتیازبندی به نفع زنان و مذاهب نیست. چرا که ممکن است این شائبه را ایجاد کند که خودشان لیاقت فلان مسئولیت را ندارند و یک جریان برای خریدن رای آنها دارد با ارفاق بهشان مسئولیت می دهد!!!
💢اما از نقد که بگذریم، باید گفت آیا واقعا قرار است مثلا نصف وزارت خانه ها به اهل مذاهب و زنان واگذار شود؟ مطمئنا خیر. پس مطمئنا این حرفها هم جنبه ی تبلیغاتی دارد برای اصلاح طلبان نه عملی. اینهمه توهین و تفسیرهای مختلف باعث می شود که بگویند ببینید ما می خواستیم به اهل مذاهب و ادیان و زنان، بها بدهیم امت حزب الله صدایشان بلند شد و نمی خواهند بگذارند.
چه لزومی دارد که از شیوه های نامعقول بخواهیم به این حرفها حمله کنیم؟! یکی تیتر بزند حمله ظریف به شیعه.یکی تیتر بزند ظریف گفت شیعه امتیاز منفی محسوب می شود و کلی از این کارهای رسانه ای بی بی سی طور[اصل حرفش اصلا این چیزها نیست و چنین القائاتی شبیه القائات رسانه های زرد است نه انقلابی]
✍علی اکبر غلامی
۞°•دانشگاه حجاب•°۞
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
📗شناخت مختصر وجود مقدس امام_حسن_عسکری(ع)
نام: حسن(ع)
نام پدر: امام هادی(ع)
نام مادر: حدیثه
نام همسر: نرجس خاتون (ازفرزندان وصی عیسی(ع)
کنیه: ابا محمد
شهرت: عسکری و ابن الرضا...
القاب: زکی و نقی...
مقام امامت: یازدهمین امام
مقام عصمت: سیزدهمین معصوم
🌸روز و ماه وسال تولد: ۸ ربیع الثانی🌸سال۲۳۲ق
🌸محل تولد: مدینه منوره
محل زندگی: به اجبار حاکم ظالم در سامرای عراق
فرزندان: مهدی علیه السلام (فقط یک فرزند)
آغاز سال امامت: ۲۵۴ قمری
آغاز سن امامت: ۲۲ سالگی
مدت امامت: ۶ سال
خلفاء معاصر: معتز، مهتدی و معتمد عباسی
سبب تسمیه عسکری: به جهت حصر در منطقه نظامی
مهمترین واقعه عمر: حصر در پایگاه نظامی دشمنان
مدت عمر: ۲۸ یا ۲۹ سال
روز و ماه شهادت:۸ربیع الاول
سال شهادت: ۲۶۰ قمری
محل شهادت: سامرا
سبب شهادت: زهر دشمنان
نام قاتل: معتمد
حرم مطهر: سامرا
تنها امامی که به سبب حصر به حج مشرف نشده اند
✅ معروفترین حدیث:علائم پنجگانه شیعه:۵۱رکعت نماز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم
برخی اقدامات برجسته:👇
🔹حفظ و انسجام شیعیان در شرایط سخت
🔹مدیریت سازمان وکالت و ارتباط با نمایندگان
🔹تربیت شاگردان و اصحاب خاص
🔹تبیین و تفسیر قرآن کریم
🔹فراهم کردن زمینه امامت و غیبت امام زمان علیه السلام
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
دانشگاه حجاب
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» #قسمت_هفدهم 🎬: روح الله به سجده رفته بود و همراه با گفتن ذکر، دانه های تسبی
رمان واقعی«تجسم شیطان۲»
#قسمت_هجدهم 🎬:
با مدد خداوند و یاری آن پیرمرد نورانی که از اجنه شیعه بود، روح الله توانست موکلین قرانی زیادی به خدمت بگیرد، حال دیگر آن روی سکه نمایان شده بود.
روح الله روزها به اداره می رفت و شب هنگام که موقع خواب انسان ها و کار اجنه بود، مجال خواب نداشت زیرا موکلین سفلی متوجه قدرت او شده بودند و حمله های شبانه شان را شدت داده بودند.
روح الله اکنون که چشم سومش به عالم ماورایی باز شده بود،هر شب با چشم خود حمله اجنه سفلی و شیطانی را به خانواده اش میدید،اکنون میدانست که این اجنه موکلین جادوگرهای انسان نما هستند و او با بکار گیری اجنه علوی و روحانیت های پاک به مبارزه با آنها بر می خواست.
هر چه روح الله بیشتر تلاش می کرد، حمله اجنه هم بیشتر می شد و هر جنی که از بین می رفت شب بعد یکی دیگر جلوی راهش سبز می شد، روح الله با کمک موکلین قرانی متوجه شده بود که این اجنه از سمت یک زن و مرد به طرف آنها حمله می کنند و پس از کنکاش زیاد، فهمید که آن زن و مرد کسی جز زن داداش فاطمه و برادرش نمی توانند باشد،برایش جای تعجب بود که به چه دلیل و چه کینه ای این دو نفر به آنها حمله میکنند و نمی دانست که این دو ماموری از جانب شراره هستند ، چون شراره رابطه مخفیانه با برادر رضوان داشت و اصلا همین رابطه منجر شد که شراره نقشه بکشد و رضوان را وارد زندگی فاطمه و خانواده اش بکند.
شراره که در دنیای تسخیر اجنه و راز و رمز این دنیا خیلی مهارت پیدا کرده بود و نابغه ای در این سرزمین محسوب میشد و می دانست اگر حمله هایش را توسط موکلین دیگران و دوستانش انجام دهد، قابل شناسایی نخواهد بود،پس ابتدا از رضوان و برادرش کمک گرفت و وقتی متوجه شد موکلین رضوان و برادرش توسط روح الله از بین رفته اند، پس تصمیم گرفت با تمام قوا، خودش وارد میدان مبارزه شود با موکل قوی و شیطانی اش، ملکه عینه و شیطانک های خدمتگزار او به جنگ با روح الله رفت.
چند شب گذشت و روح الله متوجه شد که حمله اجنه بیشتر و بیشتر شده، او از هیچ چیز نمی ترسید و تنها نگرانی اش پیرامون زن و فرزندانش بود و میترسید در این جنگ، آسیبی به آنها برسد، پس باید کاری می کرد که این حمله ها را از سرچشمه نابود می کرد، شیطانک ها یکی پس از دیگری حمله می کردند و موکلین قرانی روح الله به اذن قاضی اجنه و امر روح الله با آنها می جنگیدند و موکلین شیطانی را می کشتند و از بین می بردند تا اینکه...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
به بهانه اتفاق تلخ برهنگی در دانشگاه...
✍ محمد صالح مشفقی پور
ابتدا این جریان را بخوانید:
🔸 «شامگاه روز پنجشنبه ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۸ در ایستگاه قطار شهری شیکاگو در حضور جمعی از مردم، زنی مورد تجاوز قرار می گیرد. یکشنبه بعد از آن روز، «نیویورکتایمز» خبر آن را از قول پلیس به چاپ رساند.
👈 نکته مهم در گزارش پلیس آن بود که به جز یک نفر آن هم پس از تمام شدن ماجرا، هیچ کس برای کمک به قربانی از جای خود حرکت نکرد و این به رغم آن بود که این تجاوز در ساعت های پر رفت و آمد روز انجام شد. فریاد زن هم بی پاسخ ماند.
🔸 اندکی بعد کارآگاه مارتین گفت: چندین نفر به آن صحنه می نگریستند و زن از آنها کمک خواست، اما هیچ کس به او پاسخی نداد. جالب آن که تجاوزگر به قربانی خود در همان حال، دستور می دهد که لبخند هم بزند و او هم به اجبار چنین می کند.
🔸 در این میان از جمع حاضرین تنها یک نفر! پس از فریادهای مکرر زن که مورد تجاوز قرار گرفته به خیابان می رود، جلوی ماشین پلیس را می گیرد و از آنان می خواهد تا برای دستگیری آن شخص اقدام کنند.»
جریان بالا، بخشی از مقدمه کتاب مستشرقی آمریکایی/انگلیسی به نام مایکل کوک است.
🔸 او از عدم وجود یک وظیفه در فرهنگ حقوقی غرب برای واکنش به چنین جریان های تلخی، گله می کند...
🔸 در ادامه می گوید: «اما اسلام برعکس، نام و تعالیمی ویژه برای چنین وظیفه اخلاقی گسترده ای دارد. نام آن امر به معروف و نهی از منکر (سفارش به کار نیک و باز داشتن از کار زشت) است...»
🔸 این حادثه باعث جرقه ای در ذهن این شخص می شود به طوری که حدود ۱۵ سال از وقت خود را صرف بررسی و مطالعه ۱۷۰۰ کتاب و مقاله می کند. او موفق به نوشتن جامع ترین کتابی شد که تا کنون درباره امر به معروف و نهی از منکر نوشته شده است.
📍جالب هست که بخش نسبتا زیادی از کتاب خود را به نظرات فقهای شیعه از شیخ کلینی(ره) تا عصر حاضر به ویژه احیاء و ترویج آن به وسیله امام خمینی(ره) و شاگردانش اختصاص داده است.(۱)
🔹 در قضیه برهنگی زنی بی حیا، به هر دلیلی که بوده باشد. بی تفاوتی حاضرین، فیلم برداری و حتی دفاع بعضی ها از این اقدام زشت، نشانه های خطرناکی برای دلسوزان فرهنگِ ایمانی جامعه است.
🔸 متأسفانه دستانی جاهلانه و بعضی مغرضانه تلاش کرده و می کنند که این احساس مسؤولیت اجتماعی را با راه های مختلف در جامعه تضعیف کنند که به عنوان مثال نتیجه اش در سیاست، مشارکت پایین در انتخابات و در عرصه فرهنگ، بی تفاوتی و عادی شدن ناهنجاری هاست.
در حالی که در قرآن، ملاکِ بهترین امت بودن مسلمانان به همین احساس مسؤولیت اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر کردنِ آنان است. (آل عمران،۱۱۰)
🔸 جالب است که به نظر می رسد رسول خدا(ص) در روایتی، یکی از مراحل سیر انحطاط اخلاقی در جامعه را ترک امر به معروف و نهی از منکر می داند.
📍 (کافی، ج۵، ص۵۹)
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872