eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب صوتی "آیه عصمت، مادر خلقت" شرحی بر اوصاف و سیره عملی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اثر حجت الاسلام 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
Part01_آیه عصمت،مادر خلقت.mp3
10.86M
📗کتاب صوتی آیه عصمت، مادر خلقت قسمت1⃣ "شناخت فاطمه سلام الله علیها (س) 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببین میتوانی بمانی،بمان 🥀 عزیزم تو خیلی جوانی،بمان 🕊 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓ سوال دهه هشتادیا ❓ 🤔 گریه و عزاداری حضرت زهرا چه خاصیتی داره؟ 🤔 چه فایده ای برای دنیای امروز ما داره؟ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 امام خمینی ره: 🍀 « اگر ما امروز قوانین اسلام را اجرا نکنیم، کی اجرا بکنیم❓آقایانی که می‌گویید نمی‌شود، پس کی می‌شود❓پس بگویید هیچ وقت اسلام نه❗️بگویید نهضت منهای اسلام. همان طوری که گفتید اسلام منهای روحانیت، حالا هم بگویید نهضت منهای اسلام. اگر با این نهضت اسلام را متحقق نکنید و احکام اسلام را مو به مو جاری نکنید، مایوس باشید دیگر نخواهد شد ... اسلام در همه وقت و خصوصاً حالا قابل‌ اجراست» (صحیفه امام ره، جلد 8، صفحه 57) 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀رفتار اجتماعی سیاسی 🍀حضرت زهرا سلام الله علیها 🌸 @hejabuni دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 منع ورود بازیگرانی که به ترویج اغتشاشات دامن زدند و بازیگرانی که پوشش آنها با عرف جامعه و اسلام منافات دارد در جشنواره فجر امسال https://www.farsnews.ir/my/c/176395 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 88ستاره سهیل ستاره به سردی، سری برای ملوک خانم تکان داد. از سیاهی زیر چشمانش و چروک‌
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ ستاره سهیل 89 عفت خواست جوابش را بدهد که در هال، با ناله باز شد؛ دو دستش را محکم به سرش کوبید و گریه‌کنان روی زمین نشست. -خدایا این چه بختیه من دارم... الان دور و برم باید پر از بچه بود، نشستم با این دختره بی‌چشم و رو جر و بحث می‌کنم. عمو هاج و واج وسط هال ایستاده بود و به صورت بهم ریخته و گرگرفته ستاره خیره شد، انگار از روی چهره‌اش بتواند به تمام جرم‌های نکرده‌اش پی ببرد. -تو چجور آدمی هستی؟ حالم ازت بهم می‌خوره...بگو داشتی چه غلط... ستاره بدون ملاحظه عمو این جملات را به زبان آورد که عمو وسط حرفش پرید. -بسه ستاره... معلوم هست چی داری می‌گی؟ مگه میدونه جنگه؟ عفت خودش را وسط انداخت. - آره میدون جنگه احمد جان... کی از من بی‌پناه‌تر؟ دایی بیچاره‌ام که رفت، من تنها شدم... یه کلمه نصیحتش می‌کنم، باید خفت و خواری بکشم. باشه ستاره خانم! برو... خودت خوب صلاحتو خوب می‌دونی، اصلا به من پیرزن چه! برو پولای این عموی پیرتو به آب و آتش بکش، من دایی که ندارم دیگه. دستش را در هوا تکان می‌داد و در وصف بیچارگی‌اش روضه می‌خواند. عمو دیگر تمام نگاهش را به عفت داده بود و طوری تحت تاثیر قرار گرفته بود که دوزانو کنارش نشست و دستانش را گرفت. -این حرفا چیه عفت! می‌دونم داییتو خیلی دوست داشتی، ولی کی گفته تو بی‌کسی؟ من این‌جا برگ چغندرم؟ دست شما درد نکنه. عفت هم‌چنان ناله‌کنان خودش را به دوطرف تکان می‌داد. ستاره زبانش بند آمده بود، نمی‌دانست عفت چند دقیقه پیش را باور کند یا عفت مظلوم جلوی پایش را. -ستاره عمو، شما برو تو اتاقت، میام باهم حرف بزنیم. بغض چنگی به گلویش زد. -آخه...عمو... -لطفا... ستاره! به طرف اتاقش دوید، خودش را روی تخت انداخت و گریه‌اش را در بالشش خفه کرد. تحمل این همه رنج و تهمت را نداشت. مگر خریدن یک گردنبند چه اشکالی داشت؟ تازه حتی اجازه نداد بگوید هدیه دوستش مینوست. درد مبهمی در پایش پیچید. از مچ پا تا عمق زانویش آن‌چنان تیر کشید که نفسش را بند آورد. گونه‌اش را روی بالش گذاشت، موهای خیسش را از جلوی دیدش کنار زد. تند تند نفس می‌کشید. به مینو پیام داد. -مینو، خیلی حالم بده،هستی؟ تو رو خدا جواب بده. همزمان با تایپ کردن، گلوله‌های بزرگ و آبدار اشک، روی صفحه گوشی می‌ریخت و موجی از رنگ را ایجاد می‌کرد. خبری از مینو نبود. باز دوباره غیبش زده بود. چند دقیقه قبل، می‌خواست فیلم ببیند، اما حتی تحمل یک صدای آهنگ را هم نداشت. بی‌اختیار نگاهش به میزش افتاد. به ندرت آن‌جعبه را باز می‌کرد. احساس کرد، الان زمان مناسبی برای باز کردن جعبه دوست داشتنی‌اش است. صدای پچ‌پچ عمو و زنش را می‌شنید و حال معده‌اش را بدتر می‌کرد. ✅کپی فقط در فضای مجازی آزاد ✅ در صورت داشتن سوال، به آیدی نویسنده پیام دهید👇(طوبی) @tooba_banoo 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ ستاره سهیل 89 عفت خواست جوابش را بدهد که در هال، با ناله باز شد؛ دو دستش را محکم به
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 90ستاره سهیل چادر گل‌دار ابریشمی را روی دستانش گرفته بود و خیره به گل‌های ریز موج‌دارش نگاه می‌کرد. بوی یاس انگار جزو جدانشدنی چادر بود که آنها را با ولع می‌بلعید. می‌دانست اگر صورتش را روی چادر بگذارد، لکه اشک روی آن جا خشک ‌می‌کند. دستی به نوازش، روی چادر کشید. لبان قرمز و ورم‌کرده‌اش، کلمه‌ی مامان را به سختی تلفظ کرد و سیل اشک بود که تمام محیط چشمش را فرا گرفت. حد فاصل میز و کمد دیواری، فضای خالی خوبی برای پنهان شدن بود، همان‌جا نشست و چادر را محکم در بغلش فشرد. مانند ماهی، دهانش باز و بسته می‌شد، بی‌صدا حرف می‌زد و اشک می‌ریخت. -چرا چادرت می‌تونه باشه، ولی خودت نه! این چه عدالتیه؟ الان باید سرمو می‌ذاشتم رو پاهات... پاهات کجان الان؟ طوری بی‌صدا گریه می‌کرد که شانه‌هایش به ارتعاش افتاده بود. به سختی خودش را کنترل کرد، دلش نمی‌خواست کسی شکسته شدنش را بشنود، از این مراقبتش، بغضی در گلویش به دونیم‌شد. سرش را روی قالی گذاشت و در همان فضای کوچک، خودش را مثل یک گلوله جمع کرد. از تماس بدنش با زمین، احساس آرامشی کوتاه کرد. چادر را طوری بغل کرده بود، که کسی نتواند آن را بیرون بکشد. قطره‌های اشک‌، یکی یکی روی قالی دست‌باف قرمز می‌افتادند؛ بوی پشم قالی به هوا رفته بود و بینی‌اش را تحریک کرد. بعد از چند عطسه، چشمانش از سوزش شدید بسته شد و خواب مانند جامه‌ای امن، او را در آغوش گرفت. مثل گنجشک زخم خورده‌ای، گوشه اتاق کز کرده بود و به خواب عمیقی فرو رفت. ✅کپی فقط در فضای مجازی آزاد ✅ در صورت داشتن سوال، به آیدی نویسنده پیام دهید👇(طوبی) @tooba_banoo 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part07_مسئله حجاب.mp3
10.33M
🧕حجاب از دیدگاه شهید مطهری 7 👱‍♀ زن ابزاری برای تجارت 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠از ساکتین فتنه 88 تا مردودین فتنه فساد و فحشاء 🔰در فتنه سال 88، افرادی بودند که عنوان «ساکتین فتنه» را برای بعضی از خواص و مسئولین به کاربردند، اما با کمال تعجب مشاهده می کنیم که برخی از همان ها، خود در فتنه ای که ولنگاران در پی قبح شکنی و عادی سازی گناه در جامعه هستند - یعنی فتنه ای که اگر از فتنه 88 بزرگتر نباشد، قطعاً کمتر از آن نیست - مردود شده اند❗️ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 الان وقتشه ،بعدا نگین دیر شد 🙏 بابت الفاظ گفته شده در کلیپ عذرخواهیم 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 سلام مادر 🏴 🔻محمد حسین پویانفر🔻 سیدة النساء یا زهرا ملیکة السماء یا زهرا🌷🌸
نگاه سرد مردم بود و آتش💔 صدا بین صدا گم بود و آتش🥀 به جای تسلیت با دسته ی گل هجوم قوم هیزم بود و آتش🖤 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓