May 11
🌷⃟📸
خدايا…! اگر میدانستم با مرگ من يک دختر در دامان حجاب میرود، حاضر بودم ....
﴿شهید عبدالحسین برونسی﴾
#استوری #وصیت_شهدا #حجاب
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
دانشگاه حجاب
شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و دوم🎬: فضه با چشم خویش دید تا علی علیه السلام ،این شیر مرد عرب که اسدا
شاهزاده ای در خدمت
قسمت نود و سوم🎬:
قنفذ ملعون بار دیگر راهی خانه ی علی علیه السلام شد.
فضه در کنار بانویش زانو زده بود و سر حسنین کوچک را به آغوش می کشید و زینبین دامان مادر را سخت چسپیده بودند.
قنفذملعون و سربازان همراهش نزدیک خانه شدند و چون درب نیم سوخته ،به گوشه ای افتاده بود،به راحتی وارد خانه شدند .
حیدر کرار با دیدن هجوم دوباره ی این قوم مظلوم کُش به منزلش که همان خانه ی دخت رسول الله بود، همان خانه ای که حدیث شریف کساء در آن نازل شد، همان خانه ای که جبرئیل امین بارها و بارها به اینجا نزول اجلال فرموده بودند و به این امر مباهات می کردند....
جمعیت که وارد شد ، علیِ مظلوم به سمت شمشیرش روان شد و قبل از اینکه دست مبارکش به آن ذوالفقار در نیام برسد، جمعیتی از شیاطین انسان نما ، دوره اش کردند.
فضه با دو دست بر سر زد و می خواست به مولایش کمک کند و شمشیر را به دست مبارک ولی بلا فصل پیامبر برساند اما در آن هیاهوی نامردان مردنما نشد...
حال که علی علیه السلام از شمشیرش جدا افتاده بود ، مهاجمین نفس راحتی کشیدند و با شمشیرهای برهنه ، دور تا دور ولیّ خدا را گرفتند، ناگهان نانجیبی از ترس اینکه علی ،این قهرمان قهرمانان و پهلوان دوران در حرکتی آنان را کن فیکون کند ، سریع ریسمان بر گردن مولای ما انداخت و عده ای دیگر به او هجوم آوردند و دستان مبارک خلیفه ی بلا فصل بعد از محمد صلی الله وعلیه واله را بستند...
و فاطمه سلام الله علیها....
فاطمه چون این صحنه را مشاهده کرد ، با حالی نزار ، همانطور که چادری را که فضه بر سر او نهاده بود و زینب کودک با دستان کوچکش به ان چنگ، انداخته بود، جلو می کشید ؛ سراسیمه در حالیکه یک دست به پهلوی مبارکش داشت ، خود را بین امامش و جمعیت مهاجم انداخت ،تا مانع بی حرمتی به ولیّ زمانش شود...
اما این قوم ظالم و ستمگر....کم تر از آن بودند که رحم به زنی بی پناه کنند ، نه اینکه بگویم رحم به دخت پیامبرشان، هموکه خشم و رضایش خشم و رضای خداوند است کنند ، نه اینکه حرمت زنی را که پیامبر،سرور زنان دو عالم نامیدش ،که سوره ی کوثر برای تولدش نازل شده بود....بلکه رحم به زنی بی پناه و آبستن که تازه طفلش را کشته بودند ،بکنند....
آنان دلی در سینه نداشتند که بفهمند رحم و مروت دیگر چیست؟!
آنها بویی از مردانگی و مروّت نبرده بودند که بر زنی بیمار رحم کنند...
فاطمه که خود را به علی رسانید ، باران مشت و لگد و تازیانه بر سرش باریدن گرفت.....
قنفذ ملعون چنان با تازیانه بر بازوی مادرمان زد که اثر آن تازیانه پس از شهادت فاطمه سلام الله علیها ، همچون بازوبندی در بازوی او باقی بود، لعنت خداوند بر قنفذ باد که دل تمام شیعیان را تا ظهور حجت حق، داغدار و زخمی کرد....
بالاخره به ضرب تازیانه و غلاف شمشیر ، یک زن را از ولیّ زمانش دور کردند و چه سخت گذشت بر حسنین که کتک خوردن مادر دیدند....
چه غم جانگداز بر جان زینب افتاد، او که هنوز در بهت میخ گداخته و اثر خون سینه ی مادر بر آن بود ، باز سیلی و روی کبود مادر و تازیانه....تازیانه....روح او را شکست.... و چه سنگین بود برای فضه ،دیدن این صحنه ها....او باور نداشت که نامردانی با دخت پیامبرشان چنین کنند...
شکسته باد آن دستی که صورت مادر ما را کبود کرد و مقدمه ی سیلی خوردن رقیه های کربلا را فراهم کرد، لعنت شود آن کسی که تازیانه بر بدن مادر ما، نواخت که مقدمه ی کتک خوردن زینب سلام الله علیها را در نینوا رقم زد....
بسوزد جگری که جگر آل طه ، پنج تن آل عبا را با بوجود آوردن این صحنه ها خون نمود، تا دیگرانی جرأت خون کردن جگر مجتبی را پیدا کنند....
فضه می دید و زمین و آسمان شاهد بود که مادر ما در حالیکه دست به دیوار گرفته بود دنبال حیدر کرار با دستان بسته،روان بود...
ای آسمان کور باد چشمانت که دیدی ،مولای عرشیان و فرشیان را دست بستند و بر این واقعه،خون گریه نکردی...
و ای زمین؛ اُف بر تو باد که دیدی ابوتراب را ریسمان بر گردن ،کشان کشان به مسجد می برند و دهان باز نکردی و این قوم ستمگر را نبلعیدی.....
وای از دل مهدی زهرا سلام الله علیها...
عمرم فدای دل داغدارت که به خاطر گناهان چون منی اجازه ی ظهور نداری تا بیایی و مرهم نهی بر این غم سربسته...
ادامه دارد....
🖊به قلم :ط_حسینی
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
دانشگاه حجاب
شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و سوم🎬: قنفذ ملعون بار دیگر راهی خانه ی علی علیه السلام شد. فضه در کنار
شاهزاده ای در خدمت
قسمت نود و چهارم🎬:
فضه با دو دیده غمبار که گویی به جای اشک خون می بارید ،می دید که نامردمانی
علی علیه السلام را کشان کشان به سمت مسجد می بردند.
فاطمه سلام الله علیها ، در حالی که بر زمین افتاده بود ، این صحنه را نگاه می کرد ، ناگهان به خود آمد و بدون توجه به دردی که در جانش پیچیده و خونی که از بدن مطهرش بر زمین می ریخت دستش را به جسم لرزان فضه تکیه داد و از جا بلند شد و در حالی که خود را به روی زمین می کشید به دنبال آنها روان شد .
او می خواست تا آخرین لحظه ایستادگی کند ، می خواست تا آخرین دقیقه ،دست از حمایت ولیّ زمانش برندارد و انگار می خواست با این حرکتش به آیندگان درس دهد.
آخر او سبط نبی بود و از آینده خبر داشت ، او می دانست که فرزندش ،مهدی هم آمدنیست ، می دانست که این سلاله ی پاکش ، باید مدتها در غربت زندگی کند و بیابان گردی نماید، فاطمه سلام الله علیها ، می خواست به من و تویی که داعیه ی ولایت پذیری داریم بگوید که ولایت یاوری ، اینچنین است ،باید تا پای جان ،حامی اعتقاد و هدف و ولایت زمانت باشی...حتی اگر تنها باشی....حتی اگر پهلو شکسته باشی...حتی اگر داغدار باشی..
فاطمه سلام الله علیها ، دست به دیوار گرفت و همان طور که اشک از چشمان مبارکش روان بود ، لنگ لنگان به دنبال جمعیت راه افتاد ،تا شاید بتواند کمکی به ولایت زمانش ، جانشین پدر بزرگوارش، علیِ مظلوم غریب، نماید.
در اثر هرم آتش و تازیانه و مشت و لگدی که از قنفذ ملعون خورده بود ،نیرویش تحلیل رفته بود و آرام آرام حرکت می کرد...
فاطمه سلام الله علیها، با چشم خویش دید که مردش را ، ولیّ بلا فصل محمد صلی الله علیه واله را به زور و کشان کشان وارد مسجد نمودند ، دیگر کار از دست مادرمان بیرون شده بود و به حرمت مسجد، وارد آن جا نشد و همان بغل دیوار بر زمین نشست.
فضه خود را به بانویش رساند ، انگار که فاطمه به راستی نه بانوی خانه ،بلکه مادر او بود ، مانند دیگر طفلان کنار مادر شیعیان کز کرد.
زنان مدینه با دیده ی ترحم به زنی نگاه می کردند که پیامبر صلی الله علیه واله وسلم فرموده بود :او سرور زنان عالم است....
فاطمه بر زمین نشست ،می خواست اشک از چشمان مبارکش پاک کند ، تازه متوجه زینبین شد که با بغضی در گلو کنار او در خود فرو رفته بودند و هر کدام گوشه ای از چادر خاکی مادرشان را در دست گرفته بودند.
فاطمه سلام الله علیها ، بیش از این تاب و تحمل دیدنِ رنج آنها را نداشت ، پس دست به دیوار گرفت و زینبین را کنار خود کشید و همانطور که درب نیم سوخته را به فضه نشان می داد ،اشاره کرد تا به خانه بروند....
و علیِ مظلوم در حالیکه ریسمان به گردن مبارکش بود و حسن و حسین مانند گنجشکانی بی پناه دو طرف او را چسپیده بودند؛ وارد مسجد شد و ابوبکر را دید که بر منبر خانه ی خدا تکیه زده و او را نگاه می کند...
علی علیه السلام رو به ابوبکر گفت :...
#ادامه دارد....
🖊به قلم :ط-حسینی
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
hoghughzan-3-1.mp3
16.86M
🔴 نظام #حقوق_زن در اسلام
🔻استقلال اجتماعی زن ۱
➕ جلسه ۶
🎙دکتر علی غلامی
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
هدایت شده از حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 واقعیت جریان فرودگاه مهرآباد مشخص میکنه خانم هتاک فقط دنبال درگیری بوده است!
❗️ از درگیری با شوهر تا درگیری با روحانی عزیز
🔹گفته شده خانم هتاک مشکل روانی داشته و قرص مصرف میکرده و همسر خانم با ارائه مدارک پزشکی به روحانی محترم ایشان را از شکایت منصرف کرده است.
@HozeTwit
دانشگاه حجاب
👓 واقعیت جریان فرودگاه مهرآباد مشخص میکنه خانم هتاک فقط دنبال درگیری بوده است! ❗️ از درگیری با شوه
👓 ما مشکلی نداریم که بعضی دیوانهها به روحانیت توهین کنند، خود خدا هم از دیوانه انتظاری نداره؛
❌ سوال ما اینه اگر واقعا دیوانس چرا فقط موقع حمله به آخوند باهاش معامله دیوانه میشه!
اگر دیوانس:
حضورش در پرواز خطرناکه!
حضورش در فرودگاه خطرناکه!
باید بستری باشه!
❌ با دیوانه باید برخورد مناسب دیوانه کرد نه اینکه فقط تو اون ۱۲ثانیه که به روحانی حمله میکنه بگیم فقط این ۱۲ثانیه دیوانه شد و کلا بیخیالش شیم!
@HozeTwit
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
میگن یه بچهای هر وقت از جلو میوهفروشی رد میشد یه موز برمیداشت؛ باباش اومد گفت ببخشید بچهست نمیفهمه. میوهفروش هم گفت اگه نمیفهمه چرا پیاز برنمیداره؟!
12.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ خیلیهامون این روزها با خودمون میگیم👇
❌ مسئله حجاب دیگه حل شدنی نیست❗️
ما اروپا شدیم، ترکیه شدیم، خدا به داد بچههامون برسه، جوونامون دارن از دست میرن ...
🌀 اما این نکته کلیدی میتونه ورق رو به نفع ما برگردونه...👌
🎥 #حجت_الاسلام_راجی
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
دانشگاه حجاب
👓 واقعیت جریان فرودگاه مهرآباد مشخص میکنه خانم هتاک فقط دنبال درگیری بوده است! ❗️ از درگیری با شوه
.
🎈 #شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد👆
🛡مطمئن باشید این ماجرا یه روز برای همه ما رخ میده.
🚫 بیاید قول بدیم اگر چنین اتفاقی برای خودمون افتاد، به هیچ وجه رضایت ندیم.
🚫 و اگر برای اطرافیانمون پیش اومد مانع رضایت دادنشون بشیم.
🔺خیلیها فکر میکردن هیچوقت اتفاقی براشون نمیفته ولی دیدن که نوبت اونا هم شد.
🔸 تجربه نشون داده که توی این موقعیتها متاسفانه همه میخوان از فرد مذهبی رضایت بگیرن تا به خیال خودشون مشکلی پیش نیاد!!
درحالی که «مشکل پیش اومده» ؛ باید بهش رسیدگی بشه.
😒 چرا همیشه از ما مذهبیها توقع هست که کوتاه بیایم؟
😏تا کی باید طعم شیرین گذشت رو ما بچشیم؟
😤تا کی باید بشینیم و ببینیم که قانون به ضرر ما اجرا میشه ولی به نفع ما نه؟
🔴 الان قانون حجاب کو...؟! کی جوابگوعه؟!
⭕️ به نظرم وقتش رسیده که دست برداریم از این سادگیها و مهربونیها و دلرحمیها... البته اسم دیگهای هم داره که خودتون مستحضرید دیگه نمیگم.
🌀 اگر همین اتفاق برعکس رخ داده بود، آیا طرف مقابل قبول میکرد که بگیم حاج آقا قرص مصرف میکرده، شما گذشت کنید؟
#نمیگذریم
#گذشت_بسه
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
🌹 طلبه بسیجی شهید «علی خلیلی»
🥀 علت شهادت: بر اثر ضربات چاقو به گردن و قطع شاهرگ توسط سارق ناموس
⚠️ آخرین واکنش: گذشت از قاتل !!
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
🌹 روحانی جوان آقای ... (ماجرای درمانگاه قم)
⭕️ حادثه: فحاشی و انتساب حرامزادگی و ضرب و شتم توسط زن هتاک به این طلبه جوان / انتشار فیلم چند روز بعد از حادثه توسط قائم مقام فراری درمانگاه در خارج کشور / عملیات روانی سنگین دشمن بعد از این حادثه
🍀 آخرین واکنش: رضایت دادن طلبه (البته قبل از انتشار خبر و فیلم) 😔
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
بررسی قضیه هتک حرمت از یه پنجره دیگه
داشتم فکر میکردم اگر واقعاً اون خانومه دچار جنون شده باشه چی؟! اونوقت انتقاداتی که میکنیم بی تقوایی نیست؟! میدونم از این اتفاق عصبانی و ناراحتیم. هر انسان آزاده و دینداری بی حرمتی ببینه ناراحت میشه ولی بیایم منصفانه به قضیه نگاه کنیم...
اگر ثابت بشه واقعاً خانمه توی اون لحظه دچار جنون ادواری(نه عصبانیت) شده بوده، اونوقت دیگه مسئولیت کیفری نداره. بلکه ممکنه به دروغ بخوان بگن مجنون بوده و مشکل روانی داشته و حقیقت این نباشه تا از مسئولیت کیفری خلاصش کنن اما این موضوع قابل بررسی هست و تشخیص اینکه جنون داشته یا نه با پزشکی قانونی و روانپزشک هست نه ما!
بیاید فرض کنیم پزشکی قانونی میگفت بله ایشون دیوونه بوده و چون در اون لحظه دچار جنون شده قاضی حکم کنه پس تکلیف نداره و کسی که تکلیف نداره رو نمیشه مجازات کرد. اونوقت چی داریم بگیم؟
اشتباه نشه. نمیخوام ازش دفاع کنما..! فقط میخوام بگم اگر چند درصد ممکن باشه اینطور بوده باشه باید دست به عصا حرکت کنیم. حتی به نظرم اون روحانی میتونست رضایت نده تا حکم پزشکی قانونی بیاد ولی لابد اینطور صلاح دونسته و کاریش نمیشه کرد.
متوجهم که گاهی رضایت دادن های ما، افراد رو جری میکنه و گاهی مخصوصا ولو خلاف میل باطنیمون هم هست اما نباید گذشت کنیم. گاهی واقعا صلاحه طرف تاوان پس بده تا لااقل درس عبرت دیگران بشه. اما ۲ تا نکته اینجا هست: اول اینکه خوبه بدونیم همیشه با گذشت شاکی پرونده بسته نمیشه چون برخی جرم ها کیفر اجتماعی داره. یعنی شما چی ببخشی چه نبخشی اون مجازات اجتماعیش سر جاشه. (البته به شرطی جنونش ثابت نشه که اگر ثابت بشه شکایت هم بکنی فایده نداره.)
دوم اینکه اوضاع مملکتی رو از حیث امنیتی هم باید لحاظ کرد. نمیدونید بدونید در شرائط حساسی هستیم و با توجه به شرائط موجود هر کدوم از این اتفاقات میتونه جرقه اتفاقات خطرناک بزرگی بشه. میدونم طرف گناهکاره و حقشه که اگر مجنون نبوده مجازات بشه. اما حتی احتمال خیلی کمِ یک ضرر خیلی بزرگ برای توجیه گذشت اون طلبه و جلوگیری از ضرر و دست به عصا حرکت کردن کافیه.
این حرف ها صرفاً نگاه از یک پنجره متفاوت به این مسأله بود. قطعا جای حرف، تفکر و تأمل بیشتر هست و این حرف آخر نیست. صرفا با صدای بلند فکر کردم.
✍ مجتبی مختاری
✾࿐༅ @hejabuni ✾࿐༅
دانشگاه حجاب
شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و چهارم🎬: فضه با دو دیده غمبار که گویی به جای اشک خون می بارید ،می دید
شاهزاده ای در خدمت
قسمت نود و پنجم🎬:
اسدالله مانند شیری در بند رو به سوی ابوبکر کرد و فرمودند: به خدا قسم ، اگر شمشیرم به دستم بود ، می فهمیدید که شما هیچگاه به چنین کاری دست نمی یافتید.
قسم به خداوند، از جهاد خود را منع نمی کنم، اگر چهل نفر مرا یاری می کردند ، جمعیت شما را پراکنده می کردم .«لعنت خدا بر کسانی که با من بیعت کردند و سپس مرا خوار کردند و تنها گذاشتند»
و به راستی که کلام مولایمان حق بود و حقیقت ، آخر کدام جنگاور را یارای مقابله با حیدر کرار همان که شیر خدا می نامیدندش ، بود؟ مگر تنها کسی که با یک ضربت شمشیر از پس عمروبن عبدود که قهرمان عرب جاهلیت بود ،برآمد و با یک ضربه ی ذوالفقار او را به دونیم نمود غیر از علی علیه السلام بود؟
تمام این جمع ،دلاور مردی های حیدر کرار را در رکاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فراموش نکرده بودند و وقتی این کلام امیرالمؤمنین را شنیدند ، همگان آن را تأیید کردند.
وقتی ابوبکر سخن مولایمان را شنید و چشم در چشم او شد ، دستور داد :رهایش کنید!
علی علیه السلام نگاهی به او کرد و فرمود: «ای ابابکر، چه قدر زود به رسول الله طغیان کردی! »
«تو به کدام حق و با چه مقامی مردم را به بیعت خود دعوت کردی؟»
«آیا تو دیروز به امر خدا ورسولش با من دست بیعت ندادی ؟!»
در این هنگام عمر که بیم آن داشت سخنان حق علی علیه السلام در مردم پیش رویش ،اثر داشته باشد و بلوایی به پا شود ، قبل از این که ابوبکر جوابی به مولایمان دهد، با فریاد اهانت آمیزی گفت: بیعت کن و از این سخنان باطل درگذر!
علی....این اولین مظلوم عالم...همو که از زبان پیامبر لقب صدیق اکبر را گرفت ، همو که فاروق اعظم کل دنیا بود...همو که جهان خلقت خلق نشد مگر به بهانه ی وجودش....همو که دین اسلام تکمیل نشد مگر با پذیرش ولایتش...همو که محشر به پا نمی شود مگر با میزان و عدالتش....نگاهی به جمع بیعت شکن و خیره ی رو به رویش کرد و رو به عمر ،فرمودند: اگر بیعت نکنم چه خواهید کرد؟
عمر فریاد برآورد: تو را با ذلت و خواری می کشیم!!!
و وای به آنانی که بودند ، دیدند و شنیدند و مهر سکوت بر لب زدند و برای حمایت از ولیّ زمانشان کر شدند و کور شدند و خود به بیراهه رفتند و امتی را پس از خود از راه خدا دور کردند...
وای بر آنان که علی ، خلیفه الله در روی زمین را تنها گذاشتند....
علی علیه السلام با شنیدن این حرف ،رو به ابوبکر فرمودند:....
ادامه دارد....
🖊 به قلم : ط_حسینی
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
دانشگاه حجاب
شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و پنجم🎬: اسدالله مانند شیری در بند رو به سوی ابوبکر کرد و فرمودند: به خ
شاهزاده ای در خدمت
قسمت نود و ششم🎬:
علی علیه السلام رو به ابوبکر فرمودند: همانا با کشتن من ، بندهٔ خدا و برادر رسول خدا را کشته اید.
ابوبکر در جواب گفت : بنده ی خدا بودن را قبول داریم اما این که خود را برادر رسول خدا خواندی قبول نداریم!!
علی علیه السلام ،فرمودند: آیا انکار می کنید که پیامبر صلی الله علیه واله ،مرا به برادری خود برگزید و عقد اخوت بین ما برقرار کرد؟!
ابوبکر گفت :صحیح است و این سخن را سه بار تکرار کرد.
سپس علی علیه السلام رو به مردم کرد و فرمودند: ای مسلمانان، ای مهاجرین و انصار، شما را به خدا قسم می دهم آیا شنیدید در روز عید غدیر خم پیامبر صلی الله علیه واله این چنین فرمود:«من کنت مولاه فهذا علی مولاه ،اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و..» ؟ علی گفت و گفت و گفت و تمام سخنان پیامبر را که راجع به امامت و خلافت بلافصل او بعد از خود بود ،بیان فرمود تا بار دیگر حجت تمام کند بر این بیعت شکنان دنیا طلب....
وقتی که علی علیه السلام واقعه غدیر را که کمتر از سه ماه از آن می گذشت یاد آوری نمودند ، تمام جمعیت از مهاجرین و انصار ،همه حرف های مولای ما را تأیید کردند ، همانا سخن حق بر زبان مولای ما جاری می شود و او لقب صدیق اکبر از زبان پیامبر گرفته...
در این هنگام که ولوله ای در جمعیت افتاد و همگان بر حقانیت مولایمان شهادت دادند ، ابوبکر از ترس اینکه جمعیت از اطراف او پراکنده شوند و دور حیدر کرار را بگیرند ، دوباره متوسل به جعل حدیث و دروغ های کذب شد و گفت :....
#ادامه دارد...
🖊 به قلم : ط_حسینی
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
😔کارمان به کجا رسیده
که رسانه های داخلی در ماجرای #روحانیمظلومفرودگاه
مجبورند حالت تدافعی بگیرند و بگویند:
"باور کنید تمام تصاویر مدار بسته نشان میدهد که هیچ تذکری بابت حجاب به آن خانم هتاک داده نشده است!"
❌فریضه امر به معروف رسما یک منکرِ بزرگ شده!
👈وقتی "بی فرهنگی" را آزاد بگذاری،
به مرور و گام به گام، فرهنگ داشتن میشود جرم!
👈وقتی "نجاست" را رها کنی، به مرور و گام به گام، پاک بودن میشود جنایت!
💬 داداش کوچیکه
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
hoghoghezan-3-2.mp3
19.58M
🔴 نظام #حقوق_زن در اسلام
🔻استقلال اجتماعی زن ۲
➕ جلسه ۷
🎙دکتر علی غلامی
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
24.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍎 امر به معروف دختر #کشف_حجاب
در خیابان های تهران
⚠️آقای مسئول که فضای جامعه رو رها کردی!!! اشک می ریزی برای این دختر کشف حجاب که میگه حجاب نمیذارم چون میخوام مثل بقیه باشم و خجالت میکشم صورتم عمل نداره و....
#بیتفاوت_نباشیم
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
#زندگی_بندگی
⛰در راه بندگی خدا از ما نخواستهاند که کوه جابجا کنیم
🧠 بلکه فقط از ما یک کار کوچک خواستهاند و آن هم نگهداری ذهن روی یاد خداست... فقط همین
👤 فردای قیامت به خاطر ترک این کار بسیار ساده حسرتها خواهیم خورد که هرگز جبران نمیشود. چون هیچ کاری نداشت.
✍🏻 نویسنده: سرکار خانم گنجلو
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni