دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم 📸 اصرار رسانه های اصلاحطلب بر ممنوع التصویر شدن شجریان توسط صداوسیما !! 🔹شجریان طی ن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به روز باشیم
🔆 شیرین عبادی می گوید اعتراضات مدنی سودبخش نیست و باید تمام فدراسیون های ورزشی ایران را محروم کرد.
⚽️ النصر عربستان حذف شد و مردم در خیابان شادمانی کردند، این مفلوکان وطن فروش دارند از درد به خودشان میپیچند.
🤔 وقتی هست و نیست و راه نان خوردنت را به مشکلات مردم گره بزنی، چاره دیگری نداری جز افزودن به رنجشان. این منطق اقتصادی وطن فروشان است./منصوری
اینا بابت همین حرفهای ضدوطنی خودشون، جایزه میگیرن و معروف میشن. میگه اینهمه ورزشکار رو که سالها زحمت کشیدند تا به یک جایی برسند رو از مدال آوری منع کنید. حالا چرا؟!
چون بالاخره اگه فدراسیون های جهانی این کار رو بکنن تبعا خیلی از ورزشکارا اذیت میشن. اونوقت جای جلاد و شهید رو عوض میکنن. نقشه بعدیشون این میشه که کلی سر و صدا کنن تا باز ایران رو مقصر جلوه بدن. در حالی که تمام کارهای فدراسیونهای ورزشی علیه ایران کاملا سیاسی هست.
#لبیک_یا_حسین_علیه_السلام
#قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
♨️درخواست مجازات #اعدام برای متجاوزان
🔻صدها نفر در بنگلادش با شرکت در اعتراضاتی در داکا، پایتخت و سایر شهرها خواستار اجرای عدالت پس از چندین مورد تجاوز به زنان شدند.
معترضان از دولت خواستند مجرمان را دار بزنند.
🔻هفته گذشته ویدیویی از آزار جنسی و شکنجه زنی ۳۷ ساله توسط گروهی جوان در شبکههای اجتماعی منتشر شد. این ویدیو باعث بروز تازهترین دور اعتراضات در این مورد شده است.
🔻دولت گفته که در حال بررسی اصلاح قوانینی به منظور در نظر گرفتن مجازات اعدام برای مجرمان است.
🔻 وزیر دادگستری بنگلادش به خبرگزاری رویترز گفت: "ما براساس دستور نخستوزیر در حال ارائه این پیشنهاد هستیم. ما میخواهیم مطمئن شویم کسانی که مجرم هستند، بالاترین مجازات را دریافت میکنند."
⁉️چرا بی بی سی مردم بنگلادش رو تشویق نمی کنه هشتگ اعدام نکنید راه بندازن؟
🌐منبع:
https://www.channelnewsasia.com/news/asia/bangladesh-weighs-death-penalty-rape-protests-13247652
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت هفدهم تجربه به من دو چیز را ثابت کرده بود اول اینکه با آدمی که شرف ندارد
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲
قسمت هجدهم
وارد نماز خانه که شد همه دورش جمع شدند، با حوصله با یکی یکی دخترها سلام و احوال پرسی کرد. حتی آن دختر رنگین چشمی که روز اول در میان حرفهایش صدای گربه درآورده بود.😼
میدانستم یادش هست اما به روی خودش نمی آورد. انگار ذهنش شبیه یک کتابخانه مرتب و قفسه بندی بود که هروقت میخواست یک کتاب از آن درمی آورد و شروع میکرد به خواندن، اصلا هیاهو و سوالات مکرر و بحث های جدید و جنجالی، فکرش را بهم نمی ریخت بازهم می توانست برگردد سر آخرین خطی که ساعتها پیش گفته بود! 🗺
دلم میخواست بپرسم چطور چنین حافظه ای دارد و اگر جواب داد بخاطر مطالعه زیاد، تف کنم کف دستش.😒
چیزی حدود نیم ساعت بعد بلاخره رفت سر اصل مطلب. جملاتش مثل موج ساحل بود. یکدفعه بالای سر ذهنت ظاهر می شد و وجودت را میکشید سمت خودش!🌊
به خودت که می آمدی دریای گفته هایش دور و برت را گرفته بود.
لبهایش را روی هم فشار داد و بعد از مکثی گفت: "بن بازِ روزگار"🌱
برای آدم با خدا، درِ دیگه ای توی بن بستها باز میشه که باز شدن اون در، درهای دیگه رو، درهای شرف کُش رو به روش می بنده. این چه دریه؟ "درِ توکل به خدا" بهش میگن: اینجا بن بسته!
میگه: خدایی که من می شناسم بن بستو هم میشکافه!😍
بن بست چیه؟! از نظر خدا بن بست نداریم. همه بن بست ها با دستِ قدرت خدا بن بازه، راه داره... 💠
دیگر نتوانستم جلوی دهنم را بگیرم. بدون ترس از قضاوت بقیه گفتم: یکیو به زور کتک و کلک میبرن تویه پارتی میبینه نه راه پس داره نه پیش، یه مشت کفتار عوضی دوره اش کردن، بن باز این بدبخت کجاس؟😠
نگاهش را از بین چشم های خیره به من، عبور داد تا به چشم های طلبکارم رسید و گفت: امام علی(ع) میفرماید: "اگر آسمان ها و زمين راه را بر بنده اى ببندند و او تقواى الهى پيشه كند، خداوند حتما راه گشايشى براى او فراهم خواهد كرد و از جايى كه گمان ندارد روزى اش خواهد داد."🙃
به لحظه فرارم از آن جهنم پر سر و صدا فکر کردم. به خیالم با تلاش خودم از آن مرداب مطعفن فرار کرده بودم بخاطر همین هم مدام با خدا کلنجار میرفتم که... یک لحظه تمام وجودم درگیر این جمله شد.
اصلا چطور توانستم از آن همه جمعیت با گرگهای نگهبانی که گوگو دورتا دور سالن گذاشته بود، فرار کنم؟!
یعنی قطع و وصل شدن برق سالن...اینکه به فکرم رسید بروم داخل ماشین مستخدم پشت شیشه های شراب قایم شوم...برنگشتن راننده تا چند دقیقه بعد...همه اینها نمی توانست چیزی غیر از دخالت یک نیروی ماورایی باشد!🤔
از نمازخانه زدم بیرون. مدام در ذهنم میگفتم. پس چرا بعدش دوباره وسط پارک گیر افتادم؟ با عصبانیت زیر لب نجوا کردم: نمیشه!😡
دستی خورد روی شانه ام. برگشتم دستش را پیچاندم. دیدم فاطمه ست! دستش را رها کردم و پرسیدم: پس چرا دوباره گیر افتادم؟ چرا خدا گذاشت باز اون کثافتا بگیرنم؟ 😞😫
چشمهایش پر از تاسف شد. آرام گفت: سهل انگاری خودتو پای....
داد زدم : لااقل مثل بقیه هم قطارات میگفتی یه حکمتی داره، ولی تو کلا بقیه رو خطاکار میبینی...😬
با صدای بلندتری گفت: شایدم حکمتی باشه...گیر افتادن تیم قاچاق آدم و مواد چیز کمیه؟!
دهنم باز مانده بود، پرسیدم: تو از کجا میدونی؟😧
ادامه دارد.... "#رمان را هر شب در کانال دنبال کنید"
به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری
@hejabuni
دانشگاه حجاب
تجربه پس از مرگ 🎵جلسه چهارم #شرح_و_بررسی_کتاب_سه دقیقه_درقیامت #براساس واقعیت 🔺تجربه نزدیک ب
سه دقيقه در قيامت 05.mp3
16.55M
تجربه پس از مرگ
🎵جلسه پنجم
#شرح_و_بررسی_کتاب_سه دقیقه_درقیامت
#براساس واقعیت
🔺تجربه نزدیک به مرگ یک جانباز #مدافع_حرم
👤استاد امینی خواه
🏴@hejabuni|دانشگاه حجاب🎓
#بازگشت_قهرمانان
امروز قراره قهرمان ها به میهن برگردند
رضا ،مجید ،حسن،زکریا،علی،مهدی و محمد
اینها نه پیراهن آبی دارن
نه پرچم قرمز
مثل هنرمندانِ نقاشی و تئاتر و سینما و موسیقی،،،خیلی محسوس نمیشه اثر هنری شون رو نظاره کرد...
اینان هنرمندانی هستند که فقط باید چشم ها را بست،و موسیقی آزادی رو که بر روی صفحه ی زندگی مون با دیالوگ های ماندگارشون ترسیم کردند رو حس کرد
و لذت برد
لذتی که پرچم سه رنگ ایران و پرچم انسانیت و اسلام رو تا سالهای سال(ان شاءالله )به اهتزاز در میاره
باید تمام قد ایستاد
از افتخار وجودشان تعظیم کرد....و بر نداشتن شان به حال و احوال خودمان گریست.
اینان در خان طومان نبردی کردند جانانه...
نه، ۳ دقیقه ای مانند کشتی...نه، ۶۰ دقیقه مانند فیلم سینما...نه،۹۰ دقیقه مانند فوتبال...چند سال،به ارزش بی بابا شدن زهراهایشان.
شهیدم،،،،عزیزان وطنم،،،،چگونه بگویم که دلواپس لحظه ی آمدن تان هستم...در بازگشت به وطن،در لحظه یِ دیدار،
به روی سیاهم،ننگرید...به قلبِ اهل بیتی ام،دعا کنید،انسان شوم.
#پرندگان_آزادی،به وطن،خوش آمدید.
#مدافع_حرم
#از_شام_بلا_شهید_آوردند
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش آمدید به اینجا🍃
مسافران بهشت🌸
قدم به چشم همه خادمان گذاشتهاید...
خوشا به حال شما که
برای یاری حق
فقط خلوص، فقط عشق داشتهاید...❤️
سلام بر «نظری»🥀
«عابدینی»، «بلباسی»🥀
سلام حق به «سلمانیان»، «رجاییفر»🥀
شهید «شیری» و «حاجی» خوش آمدید... سلام✋
گرفته خاک شما عطر حضرت مادر...😔
🖋شاعر:نعیمه آقانوری
#سلام_بر_شهیدان
#مدافع_حرم
#عکس_تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#پرسش_پاسخ
#بدرفتاری_با_محارم
#خودشیرینی_برای_نامحرم
❓چرا ما فقط برای مرد یا زن نامحرم ارزش قائلیم و با همسر خودمون بد رفتار می کنیم ؟درست عکس چیزی که دین از ما خواسته
🙋♂بعضی آقایون بیرون از خونه با یک خانمی مواجه میشن حس انسانیتشون چنان گل میکنه که حتی اگه اون خانم یکی بزنه زیر گوششون بازم ادب میکنن و میگن حیف که خانم هستی و الا...
🙅♂حالا جالبه که همینا تو خونشون وقتی میخوان با خانمهای محرم از مادر گرفته تا خواهر و مخصوصا همسرشون مواجه بشن، چنان گستاخ میشن که از بدو بیراه به مادر و خواهر گذشته، با همسرشون سر هر چیزی دعوا میکنن و عصبانی میشن و بعضی هاشون انقد وقیحن که دست بزن دارن و یه مشت و یه سیلی نثار همسرشون میکنن.
⁉️حالا سواله که چرا بیرون از خونه اونجور و داخل خونه اینجور؟!! غیر از اینه که بیرون از خونه دارن ریاکاری میکنن و میخوان بین مردم خودشون رو موجه نشون بدن ولی داخل خونه مقابل همسرشون ادب و متانت و حیا و انسانیت رو یکجا فراموش میکنن؟!!
🙋♀البته این اشکال تو بعضی خانمها هم هست. متاسفانه بیرون از خونه با مردهای دیگه با احترام صحبت میکنن ولی وقتی به همسرشون میرسن تو خونه صداشون میره بالا و سر هر چیزی غر میزنن و...
🤔گاهی باید فکر کرد که چرا واسه همکار و مدیر و مردا و زنای غریبه رفتار مناسبی داریم ولی تو خونه یک جورایی خود واقعیمون رو نشون میدیم و سعی در کنترل نفسمون واسه خدا نداریم.
شاید دلیلش لجبازی با احکام اسلامی باشه که فقط روابط حرام برامون اهمیت داره و از لذت های حلال خودمون رو محروم می کنیم
#تولیدی_کامل
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم 🔆 شیرین عبادی می گوید اعتراضات مدنی سودبخش نیست و باید تمام فدراسیون های ورزشی ایران
21.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴به روز باشیم
🚨💥افشای پشت پرده واقعه قرهباغ
#امام_جمعه_اردبیل
سید حسن #عاملی
🔹این جنگ فقط و فقط این است که انگشت اتهامات به سمت ایران روانه شود که با ارمنستان همکاری میکند
آنوقت است که جنگ قومیتی در داخل ایران راه بیاندازند.
✅ ببینید
ویدیو با ترجمه زیرنویس فارسی و با لهجه شیرین ترکی این امام جمعه بسیار عالم و سیاست مدار.
#قره_باغ
#آذربایجان
کاری از کانال منظومه معرفتی و ارزشی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
♨️حالا به بهانه ثبت رکورد یا هرچیزی دارن بچه میارن
🔻"کورتنی راجر"مادر خانه داری که در سن ۳۶ سالگی یازدهمین فرزندش رو باردار هست و سالی یک بچه آورده گفته یک بچه دیگه هم میاره تا تعداد اعضا خانوادش ۱۴ نفر بشن
💬یکی از لذت بخش ترین چیزها برای ما انتخاب اسم برای بچه هاست و اینکه روز شماری می کنیم تا بچه متولد بشه تا ببینیم چه شکلی هست و به کی رفته قیافش
❌همه به من میگن پشت هم بچه آوردن برای سلامتیت ضرر داره ولی من حواسم به سلامتیم هست و عارضه ای واسم نداشته بارداری هام
💰"کورتنی" میگه هزینه تامین مواد غذایی برای بچه هاشون خیلی سنگینه و همسرش صبح تا شب کار می کنه برای سیر کردن شکم بچه ها و تامین مخارج خانوادش
🌐منبع:
https://metro.co.uk/2020/10/06/mum-who-had-10-children-in-10-years-wont-stop-until-she-has-a-family-of-
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت هجدهم وارد نماز خانه که شد همه دورش جمع شدند، با حوصله با یکی یکی دخترها
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲
قسمت نوزدهم
مثل برق گرفته ها ساکت شد. گره روسری ام را باز کردم و گفتم: هان پس پرونده هامونو خوندی...فکر کردی کی هستی؟😠
بلافاصله گفت: نه خانم مدیر گفت یعنی ازم خواست تو رو برای...😦
نگذاشتم حرفش را تمام کند. به او پشت کردم و رفتم. آمد دنبالم گفت: اشتباه برداشت کردی...🤭
برگشتم با حرص گفتم: آره من کلا اشتباهم. تو درستی برو جانمازتو آب بکش. میدونی چیه گوگو یه قاتل عوضی بود ولی یه چیزو راست میگفت که شماها خودتون از همه بدترید.😬
با این حرف تیر خلاصش را زدم و رهایش کردم. شب سر میز شام خودم رفتم سراغ ترانه، نوچه هایش را کنار زدم و زیرگوشش گفتم: برا کله کردن این خواهر تر و تمیزه هستم.😏
چشم های فرورفته اش برقی زد و گفت: به به خوش اومدی.
اخم هایم را درهم کشیدم و پرسیدم: چی؟
یکی از نوچه هایش زیر بازویم را گرفتم و بلندم کرد و پشت سر ترانه راه افتادیم. رفتیم طرف کارگاه نمیدانم چطور در را باز کردند و در تاریکی وارد کارگاه شدیم. 😶
ترانه مقابلم ایستاد و گفت: خوش ندارم از پایین به بالا با کسی بحرفم.
این را که گفت با هل و فشار نوچه هایش روی نیمکت کناری نشستم. ترانه همانطور که مقابلم ایستاده بود، گفت: اول باس مطمئن بشم وسط کار جا نمیزنی.😈
دندانهایم را روی هم فشردم و گفتم: وقتی میگم هستم، هستم.
خم شد و سرش را جلو آورد. زبان به طعنه باز کرد: پای مامور بیاد وسط بعضیا ننه باباشونم منکر میشن.😪
با نفرتی که از کلامم به صورتش می پاشید، پرسیدم: مامور واسه چی؟
خندید و گفت: فکر کردی میخواییم خفتش کنیم یه گوشه نازش کنیم؟
با دست هلش دادم عقب و درحالی که بلند می شدم گفتم: مگه اینجا بی صاحابه بزنی آدما رو نفله کنی...
دستم را محکم پیچاند و گفت: مشکل همینه، اون آدمه ما آشغال، الوات آشغالم طاقت دیدن آدما رو ندارن اینجاهم بی صاحاب نیست واس خاطر همین تو باس بیای وسط.👹
با دست دیگرم دستش را گرفتم و گفتم: گفته بودی میخوای حالشو بگیری نه اینکه بترکونیش...من نیستم...آی... 🤕
دادم بلند شد که یکی شان دهنم را گرفت. با پایم لگدی به سینه ترانه زدم و دست و دهانم را رها کردم. همانطور که به طرف در میرفتم شنیدم که گفت: حالاکه میدونی میخواییم دخلشو بیاریم نمیذارم بری مگه اینکه با ما باشی.🤐
نوچه هایش جلوی در را گرفتند. نفس عمیقی کشیدم و گفتم: خیلی خب باشه بذار درموردش فکر کنیم و یه نقشه درست و حسا....
شانه ام را محکم تکان داد و گفت: شاید ندونی ولی حتی هم کلام شدن با بعضیا تاوان داره... باید مطمئن بشم لومون نمیدی.🤫
جمع شدن خون زیر پوست صورتم را حس میکردم. بیشتر از هر وقتی گرمم بود. سعی کردم صدایم عادی به نظر برسد، پرسیدم: چه طوری؟😓😡
ادامه دارد.... "#رمان را هر شب در کانال دنبال کنید"
به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری
@hejabuni