دانشگاه حجاب
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_سی_ونهم سرش رو انداخت پایین و ادامه داد: همسرم می گفت: چه بسا تا
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_چهلم
ایشون خیلی صبر میکنن بخاطر سختی های که من براش بوجود آوردم مثلا همین تحمل غربت ، تنهایی و بار مسئولیت بچه ها که به دوششه و من واقعا مدیونشم...
بعد حاجی یه نگاهی به جمعمون کرد و ادامه داد: نمیگم تو زندگی بالا و پایین نیست هست! به قول خانمم اون یه کمشم نمک زندگیه ...
یکی دیگه از برادرا برگشت به حاجی گفت:با این حساب ما از کجا همچین فرشته ایی روی زمین پیدا کنیم؟؟؟
حاج حسین لبخندی زد و گفت: همه از اولش آدم هستن بعد با کارها و رفتارشون تصمیم میگیرن فرشته بشن یا نه!
یادت باشه اخوی جان دنبال ایده آل نباشی! به قول حضرت آقا توی مسیر که ایده آل میشه! رشد تومسیراتفاق میفته!
با این جمله ی حاج حسین یاد ملاک های خودم افتادم برای ازدواج که چقدر سخت گیری می کردم دنبال یک انسان کامل بودم اما غافل از اینکه ،رشد توی مسیر اتفاق می افته!
حسام دستهاش را بهم گره زد و ادامه داد حاجی نگاهش رو متمرکز به همون شخص کرد و گفت: من و خانمم هم از این قضیه مستثنی نبودیم با همراهی و همفکری و همدلی که میشه کمک حال هم شد تا به هدف برسیم...
هر جمله ایی که حسام در مورد خانم مائده می گفت: بیشتر به حالش غبطه می خوردم به یاد جمله ایی که همسرش در کتاب براش نوشته بود افتادم...
داشتم فکر میکردم چه نقطه ی اشتراک زیبایی ...
خانمی که تمام مجاهدتش رو نتیجه همراهی وهمفکری وصبر همسرش میدونه و همسری که تمام جهادش را مدیون همراهی و تحمل سختی ها خانمش بیان میکنه!
توی همین افکار غوطه ور بودم که حرف آقا حسام رشته ی افکارم را پاره کرد تپش قلب گرفتم...
با چشمهاش خیره شد به چشمهام...
ونگاهمون بهم گره خورد ولی من چون دیگه از انتخابم مطمئن بودم جهت نگاهم را عوض نکردم... او هم...
آرام گفت:شما حاضرید همراه و همفکر و همدل من باشید توی این مسیر ...
صورتم سرخ شد و قلبم از جا کنده!
از شدت خجالت سرم را انداختم پایین...
ولبخندی که روی لبهای آقا حسام نشست...
بعد از رفتن حسام و صحبت با مامان و بابام رفتم داخل اتاق خودم...
خواب به چشمهام نمی اومد فکر حسام فکر خانوم مائده وفکر زنهای داعشی مجالی به پلکهام نمی داد روی هم بیان! شروع کردم گزارش مصاحبه را تایپ کردن.
دلم می خواست نگاهم رنگ تفکر بگیره و کوچکترین رفتارم رنگ عبادت...
درست مثل خانم مائده...
همراه با نوشتن گزارش گاهی اشک می ریختم... گاهی به فکر فرو می رفتم...
گاهی تحسین می کردم...
تا بالاخره متن مصاحبه آماده شد تا فردا تحویل آقای جلالی بدم
صبح اول وقت سر کار بودم فرزانه هم زود اومده بوداول پرسیدم چی شد خواستگاری؟ چشمکی زد و گفت رفت مرحله ی بعد تا خدا چی بخواد...
خیلی خوشحال شدم و گفتم: پس دوتایی باید بریم پیش خانوم مائده از تجربیاتش استفاده کنیم! با تعجب شونه هاشو رو بالا انداخت و گفت خانوم مائده!!!
وقتی ماجرا را براش تعریف کردم حسابی مثل خودم شوکه شد بعد چند لحظه گفت عه! عه! پس یعنی اون آقایونی هم اومده بود پیش جلالی از بچه های اطلاعات سپاه بودن ...
عجب پروژه ایی بود....
رسول را بگو! میگم چنین رفتاری از بچه های داعشی بعید بود...
وای چقدر زشت وقتی گاز فلفل و چاقو را بهم داد، هر چی با خودش فکر کرده باشه حق داره!
نمی دونم چرا کتابخونه ی خونشون را دیدیم نفهمیدیم!! اصلا یه پیشنهاد بدم؟
یه نگاهی بهش کردم با چشمهایی به حالت التماس گفتم: جان من فرزانه پیشنهاد!
زد به شونم گفت: این خوبه می دونم استقبال می کنی، بیا عصر یه دسته گل یه جعبه شیرینی بگیریم بریم خونه ی خانم مائده...
خوشم اومد با سر حرفش را تایید کردم
و مشغول ریزه کاری های مصاحبه شدم
قبل از اینکه گزارش کار را تحویل جلالی بدم، چیزهایی که در طول این مصاحبه یاد گرفتم را روی برگه ایی جدا برای خودم نوشتم که تجربه ایی برای مسیر جدیدم باشه تا بدونم و یادم باشه که:
مجاهد مجاهد است...
چه در خانه باشد، چه در میدان جنگ!
چه زن باشد، چه مرد!
به قول حاج قاسم: اگر تکلیف را درست بفهمی...
به گفته ی شهید یوسف الهی می رسی که:
اجر جهاد شهادت است...
پایان
والعاقبه للمتقین
#سیده_زهرا_بهادر
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
هوس آنلاین_۲۰۲۱_۰۸_۱۷_۱۴_۰۳_۵۶_۲۵۵.mp3
2.44M
⛔️🗯 عواقب دوستی های مجازی
🎤حجه الاسلام ایزدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🎊💚هدیهدادن تو عیدغدیر یادتنره💚🎊
🚨 بمناسبت عیدسعید غدیرخم،کللللللی محصول جدید رونمایی شده 🤩👇
💚 @hejabuni_forooshgah
🌸🌱 ملزوماتحجاب
🌸🌱 مــگنتهایغــــدیری
🌸🌱استندکودکانهامیرالمؤمنین
🌸🌱دفترچهوجانمازگلگلیدخترونه
🌸🌱 ساعت و پیکســل و تابلوی مذهبی
😍 چه بهتر که با عیدیتون ترویج عفاف و حجاب کنید👇
💚 @hejabuni_forooshgah
⬆️ زیر نظر کانال معتبر دانشگاه حجاب ⬆️
دانشگاه حجاب
🎊💚هدیهدادن تو عیدغدیر یادتنره💚🎊 🚨 بمناسبت عیدسعید غدیرخم،کللللللی محصول جدید رونمایی شده 🤩👇 💚 @h
👆فروشگاه خودمونه ؛ منصف و ارزان ؛ پس باخیال راحت خرید کنید😌
❌اگر برای عیدغدیر میخواید هدایاتونو تهیه کنید عجله کنید دیر میشه هاااا❌
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #ببینید
🔹《خانوادههای شیعه》تیرنشانِ دشمن!
🔸چطور خانوادههای خود را حفظ کنیم؟
سلسله جلسات #خانواده_فاطمی
قسمت اول
.🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
هدایت شده از دانشگاه حجاب
#چی_شد_چادری_شدم
میشه برامون تعریف کنید چی شد چادری شدید؟ 😍
👉🏻 @f_v_7951
منتظر خاطرات جذابتون هستیم 🤩
🔅 @hejabuni♢دانشگاه حجاب🔅
#چرا_چادری_شدم؟
من از ۵ - ۶ سالگی چادر سر میکردم چون در محیطی بزرگ شدم که تمام خانما اطرافم چادری بودن اولین باریم که سرم کردم بهم میگفتن یه روزی خسته میشی میزاریش کنار. ولی به طور دائم نبود تا به سن نه سالگی رسیدم ارتباط محرم و نامحرم را رعایت کردم همیشه بیرون میرفتم چادر به سر داشتم حتی اونقد ذوق چادر سر کردن رو داشتم که دو هفته با چادر تو مدرسه بودم .مواقع کمی پیش می اومد که بدون چادر باشم تا ۱۲ سالگی فقط مدرسه میرفتم بدون چادر می رفتم وقتی وارد دبیرستان شدم با اینکه یه دختر چادری بودم وقتی مدیرمون بهم گفت اولویت من اول حجاب دانش اموز بعد درس و من این رو با اشتیاق پذیرفتم؛ چون خودمم دوستم داشتم با چادر برم مدرسه بعضی دانش اموزان از این بابت ناراحت بودن تعداد خیلی کمی و من و دوستام سعی داشتیم چادر سر کنن چون اسم مدرسه ام مدرسه حجاب بود البته چون یکی دوتاشون دوست نزدیک بودن یه بار به اجبار مون چادر سر کردن که همون یه بارم براشون تجربه شد اگه بخوان با ما تا مسیر خونه همراه باشن بایدچادر سر به باشن.از هفتم به بعد فقط در جمع خانوادگی چادر سر نمیکردم و خیلی نگران این بودم که روزی پام بلرزه وچادر از سرم برداشته تا اینکه پارسال با برادر شهید بابک نوری اشنا شدم (که اونم اگه بگم طولانی میشه) به قول دوستام معنویاتم زیاد شد یه جورایی متحول شدم که این تحولم حتی به چشم اومد معنی حجاب و چادر فهمیدم و درک کردم و فهمیدم برا حتی یه نخ از این چادر چه کسانی فدا شدن والان تا درجمع خانوادگی و حتی در حد در خونه برا کسی بخوام باز کنم چادر به سر دارم خیلی خوشحالم از این بابت که از همان کودکی یادگار حضرت زهرا رو با عشق انتخاب کردم نه اجبار کسی و از این بابت شرمنده حضرت مادر و سرخی خون شهدا که به خاطر ما ریخته شده نیستم.
۱۷ ساله از اراک
ــــــــــــــــــــ
ارسال خاطرات: @f_v_7951
🌸 @Hejabuni | دانشگاهحجاب 🌸
#گزارش
#بینالملل
😏برخورد بسیار محترمانه با زنان در برزیل
♨️مرد برزیلی خانم دادستان رو تعقیب می کنه و در دفترخانه به اون حمله ور میشه و با ضرباتی که به صورتش وارد می کنه موجب جراحت میشه
😢اگر دو نفر از خانم های حاضر در اون دفترخانه به کمک این خانم نمی رفتن معلوم نبود چه بلایی سرش میومد
📌اینم از برخورد محترمانه با زنان در کشورهای مدعی، حالا اگه این اتفاق تو ایران افتاده بود کل دنیا در حمایت از زنان ایرانی به پا می خاستن
🌐منبع:https://www.dailymail.co.uk/news/article-10946089/Shocking-moment-Brazilian-attorney-general-attacked-prosecutor.html
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓