یکی از اعضای فعال و بزرگوار کانال دانشگاه حجاب خیلی وقتها زحمت میکشن کلیپهای زبان اصلی با موضوع عفاف و حجاب رو ترجمه و زیرنویس میکنن و برامون میفرستن🍀
تازگی هم زحمت این کلیپ رو کشیدن☺️👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با حجاب برای اولین بار از قدم زدن در خیابان لذت بردم✨
❇️ صحبتهای جالب «رُزالی» بانوی تازه مسلمان بریتانیایی که روزگاری بازیگر هالیوود بوده
و اکنون علاوه بر فعالیت تبلیغی برای اسلام در شبکه های اجتماعی، به فیلمسازی برای معرفی اسلام به غیر مسلمانان می پردازد.
•┈➺✿➣ @hejabuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو شاهنامه فردوسی درباره حجاب صحبت شده؟
مجری منوتو رو نابود کرد 😂
•┈➺✿➣ @hejabuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید جواد محمدی:
🕊 《 اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بیحجاب ها را خواهم گرفت.》
🍃 ۱۶ خرداد سالروز شهادت شهید جواد محمدی
#شهید_جواد_محمدی #مدافع_حرم
•┈➺✿➣ @hejabuni
دختر و حجاب _2.mp3
5.11M
#دختر_و_حجاب
#قسمت_دوم
🧕چگونه دخترم را به حجاب علاقمند کنم ؟
🔸رکن دوم حجاب : خودنمایی نکردن
🔸گفتگو در مورد حجاب به جا سخنرانی
🔸مرتبه بندی حجاب
🎙 حسین افشاری
@hejabuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 زنان اولین بازندههای ماجرای حذف حجاب
اگه حجاب نباشد این خانمها هستن که باید سر مرد باهم دیگه رقابت کنن! چطوری؟ با روزی دو ساعت جلوی آینه وایستادن
پشت پرده شعار زن زندگی آزادی، عدهای از مردان ایستادن...
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#جامعه_اسلامی
#حجاب
@hejabuni
💐 ۹ ماهه تضمینی روان عربی حرف بزن ☺️
😎 روشی نو 👌 فقط با روزی ۱ ساعت ⏰
❤️ eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a
❤️ eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a
✅ مورد تایید دانشگاه حجاب👆
May 11
تهش میرسھ
بھ خــــــــــــــــــــدا
پس ازهمون اول,
دلتو بســــــپار بهش♥️✨️
🌱 #خداجونم #تولیدی #استوری
═ೋ❅🦋❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم وقتی ما موشک خرمشهر 4 را با 8 ماخ سرعت هایپرسونیک نمی دونیم؛ هایپر سونیک هامون چجورین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به روز باشیم
می دونستید از شروع کار دولت سیزدهم تا حالا ۳۱۰۰واحد صنعتی راکد به چرخه تولید بازگشته
این یعنی تقویت تولید، اشتغال، معیشت مردم در کشور، درسته مشکلات اقتصادی در کشور زیاده، اما دولت هم بیکار ننشسته و دست روز دست نگذاشته، اغلب این واحدها یامشکل نقدینگی داشتن یا تامین وفروش...
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐ادامه قسمت 53 👇 یکی دو تا چک هم برای بابا و خاله بود
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 54👇
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 54👇
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 54👇
هر چی گشتم بی فایده بود.
ولی مطمئنم از خونه آوردمشون!
آخه وقتی خواستم بیام خودم چک کردم. توی کیفم بودن!
دو بار همه کیفم رو ریختم بیرون!
نه از چک ها خبری بود نه از کیف مدارکم.
باجه دار هم دید اوضاع قمر در عقربه معطل نشد و شماره بعدی رو صدا کرد.
بی خداحافظی با صندلی جلوی باجه به سمت صندلی انتظار برگشتم.
تپش نبض 7 جای بدنم رو حس میکردم!
تا میشد همه جا رو گشتم.
با بلند کردن این و اون ته بانک رو جارو کردم ولی نبود که نبود.
به فکر دوربین های بانک افتادم.
اونم که خیتم کردن!
گفتن حکم قضائی باید داشته باشی که بذاریم چک کنی!
هیچی دیگه دست از پا درازتر روی صندلی نشستم!
توی ذهنم جرقه ای خورد.
شاید توی ماشین افتاده.
نفهمیدم اون مسیر طولانی رو کی اومدم.
توی مسیر همه نگاهم رو به پیاده رو داده بودم.
هیچ زاویه ای از زیر چشمام مخفی نبود.
با صدای بوق ماشین ها متوجه حواس پرتیم شدم.
خوب شدن ماشین ها بوق دارن!
چیزی نمونده بود له و لورده بشم!
خودم رو به ماشین رسوندم.
بهتر از سگ تحقیقاتی پلیس همه جا رو گشتم.
هر چی میگشتم گم تر میشد!
"اصطلاح جدیدی بود! یادتون باشه توی فرهنگ لغت ثبتش کنم"
زیر و روی صندلی ها، داخل داشبود، کنار و زیر ماشین، توی جوب، خلاصه هر جایی که فکر میکردم رو گشتم
آب شده بود رفته بود توی زمین!
کیف پولم رو توی کیف دستیم گذاشته بودم.
کیف دستیم بود ولی خبری از کیف پولم نبود.
هم چک ها هم مدارکم همه توی کیف پولم بود.
حالا مدارک به جهنم! نهایتا با چند هفته معطلی و برو و بیا میشه المثنی گرفت.
چک بابا و خاله رو چه کار کنم!
همون دو تا چک چند ده میلیارد بود.
یهو چیزی یادم اومد که چک های چند میلیاردی بابا و خاله فراموشم شد...!
یک چک سفید امضا هم توی کیفم گذاشته بودم تا توی بانک پُرِش کنم!
اگه دزدیده باشن چی؟!
نگو حالا وسط این رمان چرا این داره جریان بیچارگیش رو تعریف میکنه!
اینجا همه چی به هم ربط داره! حالا بعدا متوجه میشین.
دهنش سرویس اونیکه کیف من رو زده!
باید بیشتر حواسم رو جمع میکردم.
پشت فرمون با چهره سفید و گچ گرفته نشستم
به صندلی تکیه دادم. سعی کردم نفس عمیقی بکشم ولی نفسی نمونده بود.
بی روح به ماشین هایی که در حال عبور بودن خیره شده بودم.
نمیدونستم باید چه کار کنم.
میدونستم دست و پام دیگه نائی نداشت.
آخه این چه بلایی بود که سرم اومد!
پاهام یاری نمیکرد تا پدال گاز و کلاج رو بیشتر از این فشار بدم.
بعد دو بار خاموش کردن، به زحمت ماشینو از پارک درآوردم.
صدای بوق ماشین ها رو نمیشنیدم. یعنی به ظاهر میشنیدما ولی در حقیقت نمیشنیدم.
حدود ساعت 13 بود که مثل کوه یخ وارد خونه شدم
نمیدونستم چه طور به بابا توضیح بدم!
چک سفید امضا!
✍️مجتبی مختاری
🆔 نظرات رمان 👈 @mokhtari355
═ೋ❅📚❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
محبت درمانی (10).mp3
9.29M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا