در شبی آرام
در سکوتی مهتابی
دست لطیف پسر کوچکم را در دست گرفتم تا به خواب برود
نوازشش میکنم و با سری پر از فکر و تشویش، امَن یُجیب میخوانم.
گاهی اشک همراه ذکرم میشود، گاهی تپش قلب و اضطراب...
مگر شب برای آرامش نبود؟
مگر خانه، آغوش مادر، سایه پدر، امن ترین جای جهان نبود؟
مگر مادرها نباید صبح با نوازش نور خورشيد و بوسهای بر گونه پسرکها و دخترکهایشان بیدار میشدند نه با بوی خاکستر و خون؟
دست هایش را فشار میدهم و آرام میبوسم.
مگر دست فرزندان مادران غزه، لطیف نیست؟…
@hejrat_kon
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
#ختم_هزاران_امن_یجیب #دعای_هفتم_صحیفه
کمک مالی از طریق سایت
https://www.leader.ir/fa/monies
و شماره گیری *112#