امشب، شب شهادت بانوی دو عالم، انشاءالله حرم امیرالمؤمنین نایبالزیاره تون هستم
زیارت که البته نگم...
ما کجا و زیارت امیرالمؤمنین کجا😓😭
آقاجان ما فقط برا عرض تسلیت خدمت میرسیم وگرنه محضر شما کجا و ما…
این دو فایل روضه هم تقدیم شما
التماس دعا
که همه سخخخخت محتاجیم…
و شب سنگینیه... اونم در محضر مولا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه حضرت زهرا
حاج مهدی رسولی
@hejrat_kon
مرحوم استاد سید منیرالدین حسینی:
وقتی كه دندان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را شكسته بودند،
دندان اويس قرنی هم در بيابان شكسته شد!
يعنی آثار توجه و علاقه شديد اویس به حضرت، اينگونه ظاهر شد.
كسی نمیتواند بگويد معرفت و محبت وجود مبارك حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه به اهل بیت علیهمالسلام،
كمتر از اويس قرنی است، تا بگویيم كه حضرت حجت كمتر متأثر میشوند!
به نظر شما يادآوری آن لحظههايی كه حضرت صديقه علیها السلام مورد صدمه شديد قرار گرفتند، روح مطهر حضرت ولی عصر عجل الله فرجه را به چه انقلابی در میآورد؟ 😭
حالا هم مثل امشب توجهشان به غربت جدشان علی ابن ابیطالب علیه السلام است كه اين توجه معلوم نيست حضرت را چگونه منقلب میكند.😭😭
ظاهراً حضرت حالت
شخصی شكسته، خسته و مصيبتزده
را دارند كه مثل امیرالمؤمنین علیه السلام به خداوند متعال عرض میكنند كه «قلّ صبری» 😭
و اشك میريزند!
خدايا به احوال ولی عصر علیهالسلام،
فرجشان را نزديك و نزديكتر بفرما!
۱۳۷۲٫۸٫۲۸ @AndisheMonir
فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ
وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ
وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ:
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ…
قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ…
أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ لَا يَبْرَحْ الْحُزْنُ مِنْ قَلْبِي…
وقتی [امیرالمؤمنین تدفین را تمام کرد و] دست مبارك از خاك قبر برافشاند،
اندوه و غم بر دلش هجوم آورد
و سيلاب اشك را بر گونه هایش جارى ساخت.
سپس رو به جانب قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله گرداند و گفت:
«اى رسول خدا از من بر تو سلام باد!…
به راستى كه امانت پس داده شد…
امّا اندوهم هميشگى گشته،
و شبم به بيدارى كشيده،
و اندوه هرگز از دلم رخت نبندد…»
@hejrat_kon
السلام علیک یا مولاتنا یا فاطمة الزهرا
السلام علیک یا مظلوم یا امیرالمؤمنین
یا صاحبالزمان
آجرک الله🖤
نمیدونیم به مصیبت مادرتون فاطمه اطهر تسلیت بگیم
یا به مصیبت و غمی که بر دل پدر بزرگوارتون امیرالمؤمنین وارد شده…
شماره کارت جهت مشارکت در #قربانی
603769....... (اتمام مهلت واریز) (موحدینیا) جهت تسلای دل مولانا بقیةالله و تعجیل فرج و گشایش امور همه مسلمین و رفع بلاها علیالخصوص مردم مظلوم فلسطین #اطعام_نیازمندان #مشارکت_در_حسنات #عجلوا_بالخیرات #نشردهید نیازی به اطلاع واریز نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما همه بچههای زهراییم
فاطمیــــه شناسنامهی ماست..
#استوری
سفرمون زمینی بود و درواقع یک اردوی کاری. و لذا کم هزینه.
اما قصد دارم با همین تجربه کمم، یک مطلب بنویسم که چطور میشه یک سفر عتبات باحلاوت کم هزینه و کوتاه داشت طوری که مکرر بشه رفت. شما هم تجربه ای اگر دارید برام بفرستید.
ناگفته نماند که این سفر برا ما یه هزینه دلنچسبی داشت😢
من خب به خاطر شرایطم یه ذره سختم شده بود. سفر فشرده بود و مدام تو اتوبوس و مسیر…
توان پیاده روی و حتی ایستادنم قاعدتاً کمتر از قبل و کمتر از بقیه بود. طوری که اکثر نمازهای مستحبی رو نشسته میخوندم.
لذا تصمیم گرفتیم برا برگشت من و پسر کوچکم، بلیت هواپیما بگیریم.
و گرفتیم؛ شب یکشنبه (که فرداصبحش کاروان میخواست زمینی برگرده)
اما دلها بسوزه😭 که ما تا حدی دیر رسیدیم و مأمور فرودگاه هم مقداری بدجنسی به خرج داد (حتی راهمون نداد داخل سالن فرودگاه که بریم چونه بزنیم. گفتم آقا من باری هم ندارم، خودمم و این بچه... اما رحمی نکرد)
و ما از پرواز جا موندیم 😭
۹ میلیون ناقابل سوخت اون شب 🤪😭
شنیدید حتماً، میگن هزینهای که برا سفر کربلا میکنی، بهت برمیگرده. اما نمیدونم این مورد که ناشی از کم دقتی و برنامه ریزی نامناسب خودمم بود هم برمیگرده یا نه، از گارانتی خارجه 😢😅
خلاصه با اعصابی خرررد و رویی شرمنده، برگشتیم سمت حرم و محل قرار بقیه کاروان🙄
آره دیگه انشاءالله که یه حکمت و خیری بوده! چه خیری نمیدونم دقیقا! ☹️🙄 بیشتر شبیه ادب شدن و تجربه بود 😞
خلاصه که فرداصبحش باز هم نشستیم تو اتوبوس و خب چون کاروان بزرگ بود(خیلی بزرگ 😅) و معطلی ها زیاد، حدود بیست و دو ساعت تو اتوبوس و ماشین بودیم تا برسیم خونه…
اما الحمدلله خیلی سخت نگذشت (بدون سختی که قطعاً نبود☺️) و مشکل خاصی پیش نیومد. به بچهها که خیلیی خوش گذشت. خیلی. از الان تو ذهنشون برا سفر اتوبوسی بعدی دارن برنامه میریزن. البته چون کلی بچه تو کاروان بود و هر کسی تو هر سن و جنسی، کلی دوست و رفیق داشت.
امروزم که تهران مدارس مجازی شد و استراحت بچهها بیشتر. منم هم بخاطر آلودگی و هم برای استراحت کردن، نرفتم بیرون.
یکی از خوبیهای چندتایی بودنشون
اینه که
#گاهی #برخی نقشهای والدین رو بچههای بزرگتر به خوبی و حتی بهتر، میتونن ایفا کنن.
البته که نه به اجبار و نه خارج از حد اعتدال
دختر کوچکترم گاهی میده کاربرگهاش رو خواهر بزرگترش بکشه. یا بهش املا بگه یا برا دفتراش حاشیه خوشکل بکشه یا…
و البته که خودم و خودش هم انجام میدیم.
صحنه آشنای گالری همه مامان ها 🙄😄
فقط عکسهای هنریش از تخم مرغ هایی که تکه تکه کرده!
البته بیشترین فراوانی، متعلقه به عکس از چش و چار و دماغ؛ با سلفی گرفتن. وای که بعضی شون چقققد بامزه ان.
خدايا ممنون که گالری گوشیمون پر ایناست
نه پر از… کلی چیزایی که تو دوست نداری…
@hejrat_kon
دخترم اینا یه کلاس تو مدرسه دارن، براشون درباره چرا حجاب و رسانه و این حرفها صحبت میکنن.
امروز گفته بودن یه کاریکاتور با موضوع اون کلاسه بکشید.
اینو کشیده و با متن زیرش برا معلم فرستاده
خیلی جالب بود برام
ما هم کلاس چهارم بودیم اینام چهارمن🤪
هشتگ زدنش 🙄😬
البته که باید بچهها رو طبق زمانه خودشون تربیت کرد...
توضیح:
دختر خانمی که اختیاری از خود ندارد و تحت تاثیر رسانه ها و فضای مجازی قرار گرفته است (هیپنوتیزم توسط رسانه ها) شبیه به غاز های مک دونالد که امروزه با ما مثل آنها رفتار می شود (نگه داشتن غاز ها در جایی تنگ تا جگرشان چرب شود)
#هنر
#پروژه_بیدارباش
#جگر_چرب_غاز
#هیپنوتیزم_توسط_رسانه_ها
@hejrat_kon
کلاس بچهها که مجازی میشه
آدم میفهمه بعضیییی معلم ها چقد اعصاب ندارن 😢🤪
یلدا؟
@hejrat_kon
خداوندا
فجر صادق میطلبیم
از پس این شبهای طولانی…
یلدا؟
@hejrat_kon
خداوندا
فجر صادق میطلبیم
از پس این شبهای طولانی…
یلدا؟
@hejrat_kon
خداوندا
فجر صادق میطلبیم
از پس این شبهای طولانی…
شـــادیهــای ســاده
مـــثــل
پــیدا ڪــردن گیــره روســـری قشنگ گـــݥ شـــده
بـــہ یـــڪ روســری کـــه مدتــهــا بــود اســتــفــاده نــشــده 😊
@hejrat_kon
دلم میخواد یه دنیا #غر بزنم اینجا
نه از زیادی مشغلهها - که بخشیش رو برا آزاد شدن ذهنم نوشتم رو کاغذ -
ازینکه چرا باید تو این ۳-۴ هفته باقیمونده با این سختی از خونه برم بیرون 😭
هرروز بیرون رفتن برام یه عذابه. و پتانسیلشو دارم بیام تا شب اینجا غرغر بنویسم!
دلم میخواست این چند هفته تا تولد نینی رو تو خونه بمونم😢 بابا مگه آدم چقد توان داره😩😭 وقتی حتی راه رفتنت هم به سختیه…
آره میشه مرخصی گرفت ولی دانشجوها و شاغل ها میدونن هرچقد از این طرف مرخصی بگیری، از اون طرف زودتر باید برگردی.
تازه این مال بقیه مشاغل و رشتههاست.
تو رشته بیرحم و بیملاحظه پزشکی - که هیچ توجهی به ساختارهای وجودی آدم ها و زنانگی زنها و نقشهای خانوادگی افراد نداره- اگر بیشتر از دو ماه مرخصی بگیری برا زایمان کلا یک سال کامل از درسِت عقب میفتی! یعنی دیگه اجازهی دادن اون امتحانی که باعث ارتقاء از سالی به سال بعد میشه رو نداری…
بنابراین من باید این دو ماهم رو تا حد ممکن نگه دارم برا بعد زایمان…
البته میشه مرخصی بیشتر از دو ماه هم گرفت ولی گفتم که، یک سال عقب میفته آدم. نه اینکه این عقب افتادن برا من خیلی موضوعیت داشته باشه ها، نه. که اگر داشت خیلییی راحت و با طیب خاطر و آرامش روان، چندین سال ادامه تحصيل رو به تعویق نمینداختم و به قول بعضییی، از بقیه عقب (!) نمیموندم.
اما خب جزئیاتی داره که توضیحش سخته و لزوم نداره (نهایتا هم شاید مرخصی کامل گرفتم…)
بگذریم
مهم اینه که الان خیلی سختم اومده و داره سخت میگذره… ☹️ همین
فقط دلم میخواد این یک ماه بگذره…
با اونهمه کاری که تو این مدت باید انجام بدم… طوری که خود زایمان (از بیمارستان و دکتر و فکر به جزئیات و...) شده فرع زندگیم و «هرچه پیش آید خوش آید»… شبیه خیلی دیگه از همکارام، تحت فشار درس و کارهایی که زن رو #مردواره دیدن و میخوان…
@hejrat_kon
فهرست پایین: غذاهایی که به نظرم خوشمزه یا مقوی یا هوسانه اومد. برا مامانم که دارن میان خونهمون. که با هم انشاءالله ادامه درمان رو پیگیری کنیم. به دعای شما
خوب شد غر زدم
چند نفر از همکارانم راهنمایی خوبی کردن
نتیجه اخلاقی : اول مشورت و سؤال و تلاش کنید برای برون رفت از مشکل، بعد غر بزنید 😅
جواب جناب حافظ
به این غر امشب من:
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش
بیماری اَندَر این ره، بهتر ز تندرستی
خیلی قشنگ بود برام🥹🥺🥰