eitaa logo
حکایت های آموزنده
11.8هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰³.³.¹³ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } ‌ آن‌که را ارزش دهی، انسان بماند آرزوست . 🌔ادمین تبلیغات: @Yazahraft 🌔تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی سقراط حکیم با یکی از بزرگ زادگان روبرو گشت، بزرگ زاده نام پدران خود را بر سقراط شمرد و به آنان افتخار کرد و سقراط را تحقیر نمود و به او گفت: تو از خاندان بی قدر و پستی هستی ! سقراط در جواب گفت : ای فلان ! پدران تو همه اشخاص بزرگ و عالی قدر و صاحب مقامات و درجات بسیار بوده اند، ولی تو خود نتوانستی پایه مقامی برای خود احراز کنی. و اما نسب من از خودم شروع می شود و من در راس خانواده ای هستم که از من آغاز شده است، ولی خانواده تو، به تو ختم می شود! پس تو ننگ خاندان خویش هستی و من شرف و افتخار خاندان خود می باشم... مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org
چوپان و مار ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ می‌گذاشت. ﻣﺎﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ‌آمد، شیر را می‌خورد ﻭ سکه‌اﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ می‌انداخت. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ. ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ بکشد ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﮑﻪﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ را ﮐﺮﺩ. ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ و ﭘﺴﺮ را نیش زد و ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽﭘﻮﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ را ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﮑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «دیگر ﺑﺮﺍیم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎور، ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ را فراموش می‌کنی و ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩام را.» ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﺧﻢ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﻮﺩ. ‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org
14.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پند زندگی بود تا انتها ببینید👌 مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org
📝داسـتـانک آمـوزنـده 📝 ‌عالمی مشغول نوشتن با مداد بود. کودکی پرسید: چه می نویسی؟ عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم، می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی! پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید! عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را بدست آوری 🔰اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکنی دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست! 🔰دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنج مداد می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می بري از تو انسان بهتری می سازد! 🔰سوم: مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک کردن اشتباه از پاکن استفاده کنی ، پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست! 🔰چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست ،مهم مغز مداد است که درون چوب است،پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید! 🔰پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد،پس بدان هر کاری در زندگی ات میکنی ،ردی از آن به جا میماند،پس در انتخاب اعمالت دقت کن! مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org
‌ده پند لقمان نان خود را بر سفره ی دیگران مخور! در هیچ کاری شتاب مکن. برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور! به هنگاه خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو! از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار! در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر! سخن و کلام دیگران را قطع مکن! به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مکن! در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر! مهمان را به هیچ کاری دستور مده ‌ ‌ مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org
📚داستان کوتاه طوطی و حضرت سلیمان مردی یک طوطی را که حرف می‌زد در قفس کرده بود و سر گذری می‌نشست. اسم رهگذران را می‌پرسید و به ازای پولی که به او می‌دادند طوطی را وادار می‌کرد اسم آنان را تکرار کند. روزی حضرت سلیمان از آنجا می‌گذشت حضرت سلیمان زبان حیوانات را می‌دانست طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت: «مرا از این قفس آزاد کن.» حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان دریافت کند. مرد که از زبان طوطی پول درمی‌آورد و منبع درآمدش بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد. حضرت سلیمان به طوطی گفت: «زندانی بودن تو به خاطر زبانت است.» طوطی فهمید و دیگر حرف نزد. مرد هر چه تلاش کرد فایده‌ای نداشت. بنابراین خسته شد و طوطی را آزاد کرد. بسیار پیش می‌آید که ما انسانها اسیر داشته‌های خود هستیم... مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org
قشنگ متفاوت باش شيوانا در گوشه‌اي از بازار مشغول خريد بود. پسر جواني با لباس رنگي و سروصورتي که آرايشي عجيب داشت، در کنار او ايستاد و درحالي‌که سعي مي‌کرد توجه ديگران را به خود جلب کند با صداي بلند به شيوانا گفت: استاد! من مي‌خواهم مثل بقيه نباشم؛ يعني وقتي مثل بقيه باشم به چشم نمي‌آيم و کسي به من توجه نمي‌کند. براي همين خودم را متفاوت کرده‌ام. لباسم را به‌صورت عجيب‌وغريب رنگي کرده‌ام و سروصورتم را به اين صورت آرايش داده‌ام. به‌هرحال به‌عنوان يک انسان حق‌دارم هر طور دلم مي‌خواهد، خودم را آرايش کنم آيا شما موافق نيستيد؟‌ شيوانا نگاهي به پسر جوان انداخت و با تبسم گفت: موافقت يا مخالفت من دردي از توهمات ذهني تو دوا نمي‌کند؛ اما نصيحتي دارم و آن اين است که اگر مي‌خواهي متفاوت باشي، لااقل قشنگ متفاوت باش! نظر مردم همان‌طور که به چيزهاي قشنگ و جذاب جلب مي‌شود، به سمت چيزهاي زشت و بدمنظر و هراس‌انگيز نيز به‌صورت مقطعي جلب مي‌شود. دليلي ندارد که براي جلب نظر مردم آن‌ها را بترساني و يا حسي چندش‌آور و ناخوشايند در دل آن‌ها زنده کني! تو متفاوت باش! اما تفاوتي قشنگ و زيبا و کاري کن که اطرافيان از تفاوت تو شاد شوند و آرامش يابند نه اين‌که بترسند و احساس ناامني و وحشت بر آن‌ها غالب شود. اگر مي‌بيني بعضي نسبت به قيافه تو احساس خطر مي‌کنند و جبهه مي‌گيرند و عليه تو اقدام مي‌کنند دليلش آن نيست که تو زيبا و خيره‌کننده شده‌اي. دليلش فقط اين است که مي‌ترسند به آن‌ها يا خانواده‌شان يا زيبايي‌هاي فرهنگ و سنتشان آسيب برساني. به‌عنوان يک انسان حق‌داري متفاوت باشي، اما قشنگ متفاوت باش. مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید👌 زمانه پندی آزادوار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است به روز نیک کسان گفت غم مخور زنهار بسا کسا که به روز تو آرزومند است «رودکی» مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org
🌹داستان آموزنده🌹 یکی از شاگردان کلاس به معلممان گفت : من چیزهای زیادی بخشیدم ولی در قبال آن فقط یک نگاه توهین آمیز دریافت کردم! معلممان گفت: بیایید وقتی چیزی بخشیدیم به فرد و شخص ندهیم؛ بلکه آن را به خدا بدهیم. آن شخص فقط برایمان مانند یک صندوق پست و رابطی بین ما و خدایمان باشد. وقتی چیزی را برای خدا بفرستیم دیگر عکس العمل واسطه برای ما مهم نیست و از او توقعی هم نداریم؛ خداوند، خود عوض آن را هم در دنیا به ما می‌دهد و هم به طور بهتر، در قیامت، زمانی که به آنها احتیاج داریم. . یادمان باشد مقصد ما خداست... ‌ ‌ ‌مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org
🍁 زیباترین قسم سهراب سـپهری: به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم میگذرد، آنچنانی که فقط ها خواهدماند.. لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!! زندگی ذره كاهیست، كه كوهش كردیم، زندگی نام نکویی ست، كه خارش كردیم، زندگی نیست بجز نم نم باران بهار، زندگی نیست بجزدیدن یار زندگی نیست بجزعشق، بجزحرف محبت به كسی، ورنه هرخاروخسی، زندگی كرده بسی، زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد. ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ... مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org
هدف، مانند یک قطب ‌نماست به انسان کمک می‌کند تا در هر شرایطی مسیر درست را پیدا کند... مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org
برخی آدمها شما را ترک خواهند کرد! اما آن پایان داستان شما نیست! آن پایان نقش آنها در داستان شماست☘ مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚@Hekayat_org