در میثاق ما ،
شکست مفهومی ندارد ...!
چون شیشه ایم
بشکنیم تیزتر میشویم...
📚@Hekayat_org
✨زيبا ترين آرايش برای لبان شما"راستگويی"
✨زيباترين آرايش براى چشمان شما"شرم وحیا"
✨زيباترين آرايش براى دستان شما"بخشش"
✨زيباترين آرايش برای قلب شما "دعا"
📚@Hekayat_org
🔅#پندانه
✍️ آنچه خدا به تو داده امانتیست که روزی آن را پس میگیرد
🔹پیرمردی که ۸٠سالگی خود را پشتسر گذاشته، بیمار میشود. دستهایش لرزش عصبی گرفته و دیگر قادر به برداشتن درست اشیا نیست.
🔸از آن روز غذاخوردنش هم دچار مشکل شده است. چشمهایش هم بر اثر آبمروارید و کهولتسن بسیار کمسو شده و عینک هم درمانش نمیکند.
🔹یک روز صبح که از خواب برمیخیزد میبیند پاهایش هم دیگر برای همیشه از او قبل از مرگش خداحافظی کردهاند و او دیگر قادر به راهرفتن هم نیست و برای بیرونرفتن در روستا، پسرش باید او را روی کول خود سوار کند.
🔸برای بار اول که پسرش او را سوار بر کول خود میکند تا برای رفع دلتنگی از خانه بیرون رود، پیرمرد شدید گریهاش میگیرد.
🔹پسرش از او میپرسد:
پدرجان! چرا گریه میکنی؟
🔸میگوید:
پسرم! قاعده دنیا بر آن است که آدمی را در ابتدای تولدش دستها را قادر به برداشتن اشیا میکند و سپس پاها را قادر به حرکتکردن در سن کودکی کرده و به او برای ورود به دنیا و حرکت در آن خوشآمد میگوید.
🔹من دیدم که در پیری هم، همه آنها را بهترتیب از من گرفت. ابتدا قدرت از دستهایم و اکنون که قدرت راهرفتن را از پاهای من گرفت یعنی به من هشدار میدهد که از روی زمین من بلند شو، بر پای دیگران باید راه بروی و بهسوی خانه قبر و آخرتت حرکت کنی.
📚@Hekayat_org
آدم ها به دو شکل در خاطر ما میمانند.
نخست آن هایی که دیدهایم و میشناسیم و از آنها خاطرهای داریم. این آدمها با مرگشان و مرگ کسانی که آنها را میشناختهاند در تاریکی عدم ناپدید میشوند.
ولی گروه اندکی هستند که ما آن ها را هرگز ندیدهایم اما میشناسیم. درک و شناختن آن ها محدود به پیکر انسانی شان نیست و ما ندیده آن ها را به یاد میآوریم.
بودن این آدمها فراتر از زندگی جاری ست.
بودن آن ها وابسته به بودن هیچ کسی نیست و از نسلی به نسل دیگر زنده میمانند. آنها کسانی هستند که به کاخ درخشان جاودانگی قدم میگذارند.
📕 جاودانگی
👤 #میلان_کوندرا
📚@Hekayat_org
نیکی به پدر و مادر
داستانی است
که تو آن را می نویسی
وفرزندانت
آن را برایت حکایت می کنند،
پس خوب بنویس...
📚@Hekayat_org
همیشه نسبت به کسانى که
بیشتر دوست داریم
سخت گیر تر میشویم،
چون توقع انجام
خیلى کار ها را از آنها نداریم...
#هاروکی_موراکامی
📚@Hekayat_org
زن سالم شباهت فراوانی با گرگ دارد؛
قوی، استوار، سرشار از نیروی زندگی، حیاتبخش، واقف به قلمرو خویش، ابداع گر، وفادار، پرجنبش و فعال.
📕 #زنانی_که_با_گرگها_می_دوند
✍🏻 #کلاریسا_پینکولا_استس
📚@Hekayat_org
#حــکــایــت نــاب
#خواجة بخشنده و غلام وفادار
✍درويشي كه بسيار فقير بودو در زمستان لباس و غذا نداشت. هرروز در شهر هرات غلامان حاكم شهر را ميديد كه جامههای زيبا و گرانقيمت بر تن دارند و كمربندهاي ابريشمين بر كمر ميبندند. روزي با جسارت رو به آسمان كرد و گفت خدايا! بنده نوازي را از رئيس بخشندة شهر ما ياد بگير. ما هم بندة تو هستيم.
زمان گذشت و روزي شاه خواجه را دستگير كرد و دست و پايش را بست. ميخواست بيند طلاها را چه كرده است؟ هرچه از غلامان ميپرسيد آن ها چيزي نميگفتند. يك ماه غلامان را شكنجه كرد و ميگفت بگوييد خزانة طلا و پول حاكم كجاست؟ اگر نگوييد گلويتان را ميبرم و زبانتان را از گلويتان بيرون ميكشم. اما غلامان شب و روز شكنجه را تحمل ميكردند و هيچ نميگفتند. شاه انها را پاره پاره كرد ولي هيچ يك لب به سخن باز نكردند و راز خواجه را فاش نكردند. شبي درويش در خواب صدايي شنيد كه ميگفت: ای مرد! بندگي و اطاعت را از اين غلامان ياد بگير.
📚@Hekayat_org
اگه وقت مُردنه برو و بمیر ...! اما اگه وقت زندگی کردنه زندگی کن. با شک و تردید زندگی نکن، نترس، اونجوری که دوست داری زندگی کن ...
📚 زندگی اسرارآمیز
👤سومانک کید
📚@Hekayat_org
شاد زندگی کن و به هیچکس نگو
آدما چیزای زیبا رو خراب میکنن...
📚@Hekayat_org
*┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
هیتلر در جنگ جهانی دوم به تنها قشری که اجازه وارد شدن به جنگ در کشورش نداد معلمین بودند
و دستور داد معلمین را در سنگرهای زیرزمینی محبوس کنند دلیلش را از او پرسیدند
او گفت اگر در جنگ پیروز شویم برای جهانگشایی به آنها نیاز داریم
و اگر شکست بخوریم برای ساختن کشور به آنها نیاز داریم
📚@Hekayat_org
.
عمو فیروز گدا نیست...!!!
عمو فیروز در فرهنگ باستانی ما کسی بود که در آتشکده نگهبان آتش بود و نمیذاشت آتیش خاموش بشه. روی سیاه اون به خاطر دود ناشی از آتیش بود نه چیز دیگه ای، در ضمن گدایی نمی کنه
بلکه اون با عجله پیش تر از همه می اومد به کوچه و خیابونها و شروع به جار زدن این موضوع که مردم آگاه باشید که بهار چند روز دیگه میرسه در واقع نوید بخش اومدن بهار بود
و مردم به خاطر این خبر خوش به اون مژدگانی میدادند، اگه لباسش قرمزه بخاطر اینه که در فرهنگ میترایسم نگهبان آتش لباسی قرمز داشت.
📚@Hekayat_org