هدایت شده از صدای مردم
⚫️ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
🏴 رئیس جمهور و یاران شهیدش آسمانی شدند
🔹روح بلند رئیس جمهور مجاهد و خستگی ناپذیرمان شهید آیت الله سید ابراهیم #رئیسی، هشتمین رئیس جمهور ایران و همراهان انقلابی ایشان به ملکوت اعلی پیوست.
😭😭😭😭😭😭😭😭
شهادت مظلومانهی رییس جمهور محبوب و
مردمی حضرت آیت الله سید ابراهیم ریسی و
هیئت همراه را در سانحه سقوط بالگرد را
محضر حضرت ولی عصر امام زمان عجل
الله فرجه ،حضرت امام خامنهای مدظله العالی و
عموم شیعیان و آزادگان جهان و مردم عزیز و
قدرشناس ایران تسلیت عرض می نمایم😭😭😭😭😭😭
هدایت شده از 🏴نوحه ناب🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴اندوه تبریزیها در سوگ آیتالله رئیسی و آیت الله آلهاشم و همراهانشان
#سید_شهیدان_خدمت💔
#ایران_تسلیت💔
کانال نوحه ناب👇🏻
🆔eitaa.com/nohe_naab
🆔eitaa.com/nohe_naab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ بیانات آیت الله آل هاشم درمورد فرزندشون
🔻 حتما ببینید بی جهت نیست که بالاترین رای خبرگان از اول انقلاب تاامروز رو این دوره مردم به آقای ال هاشم در شهرشان دادند و نهایتا چنین در راه خدمت به مردم شهید شدند...🔴 به کانال جامع دونور بپیوندید 👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3059417097C5e699522ce
هدایت شده از 🏴نوحه ناب🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع پدر را نبرید
#شهید_آیت_الله_آل_هاشم💔
#سید_شهیدان_خدمت💔
#ایران_تسلیت🏴 کانال نوحه ناب👇
🆔eitaa.com/nohe_naab
🆔eitaa.com/nohe_naab
به نام حضرت عزیز
نکته ای از سبک اخلاقی وزیر شهید جبهه مقاومت مرحوم دکتر امیر عبدالهیان
یکی از خصوصیات خوب وزیر شهید و وزیر امورخارجه جبهه مقاومت حسن خلق و تواضع و مسوولیت پذیری ایشان بود .
در جریان دفاع از رساله دکتری یکی از د انشجویان وزیر شهید و بنده به عنوان استاد مشاور رساله دانشجو دکتری بودیم باتوجه به مشغله فراوان وزیر بر خودم مسجل شده بود که ایشان امکان حضور نخواهد داشت ولی در کمال ناباوری دیدم که سرموقع در جلسه دفاعیه رساله حاضر شد که حرکت وی هم ناشی از مسوولیت پذیری او بود ومبین تواضع وی .
از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که تواضع، اصل در هر شرف و بزرگی نفیس، و مرتبه بلندی است و اگر تواضع را زبانی بود که مردم می فهمیدند، از حقایق عاقبتهای پنهان خبر می داد و تواضع آن است که از برای خدا و در راه خدا باشد و ماسوای این مکر است و هر که از برای خدا تواضع و فروتنی کند خدا او را شرف و بزرگی می دهد
📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝
دکتر عباسعلی رهبر هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی (ره)
هدایت شده از 🏴نوحه ناب🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضهخوانی شهید آیتالله رئیسی در کربلای معلی
▫️▫️▫️
🏴 انتشار در راستای#جهاد_تبیین باشما👇حداقل برای☝️🏻نفر ارسال کنید.
✅کانال تخصصی نوحه ناب👇🏻
🆔eitaa.com/nohe_naab
🆔eitaa.com/nohe_naab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹لحظات اولیه پیدا شدن بالگرد و پیکر شهدا
🔹یا الله. به امید زنده بودن حاج آقا، حاج آقا را صدا می زند.. و بعد ثانیه ای بعد که حقیقت بر او آشکار می شود بغض خودش و همراهانش می ترکد.🔴 به کانال جامع دونور بپیوندید 👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3059417097C5e699522ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصویر هوایی قیام تاریخی و با عظمت مردم قم در استقبال از شهدای خدمت ۸شهید_امیرعبداللهیان
#سیدالشهدای_خدمت
🔴 به کانال جامع دونور بپیوندید 👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3059417097C5e699522ce
هدایت شده از 🏴نوحه ناب🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه امشب حاج منصور در مصلی
قرارمون این بود که غسلش رو من بدم...سیدالشهدای_خدمت
📡حداقل برای☝️🏻نفر ارسال کنید.
✅کانال تخصصی نوحه ناب👇🏻
🆔eitaa.com/nohe_naab
🆔eitaa.com/nohe_naab
هفته گذشته شهید مالک رحمتی از همسرش تقاضا میکند که برای شهادتش دعا کند
همسرش میپرسد پس تکلیف ما چه میشود؟
میگوید از بابت شما خیالم راحت است خدا بزرگ است و حواسش به شما هست.
دوست ندارم مرگ معمولی داشته باشم.
الحمدلله خیلی زود به آرزویش رسید.
حکایت ها و داستان های شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani
!
به گزارش خبرگزاری تسنیم، حاج حسین الله کرم می گوید: در ارتفاعات انار بودیم. هوا کاملا روشن شده بود. امدادگر زخم گردن ابراهیم را بست. مشغول تقسیم نیروها و جواب دادن به بیسیم بودم. یکدفعه یکی از بچه ها دوید و باعجله آمد پیش من و گفت: حاجی، حاجی یه سری عراقی دستاشونو بالا گرفتن و دارن به این طرف میان!
با تعجب گفتم: کجا هستن؟! باهم به یکی از سنگرهای مشرف به تپه رفتیم. حدود بیست نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفید به دست گرفته و به سمت ما می آمدند. فوری گفتم: بچه ها مسلح بایستید، شاید این حقه باشه!
لحظاتی بعد هجده عراقی که یکی از آنها افسر فرمانده بود خودشان را تسلیم کردند. من هم ازاینکه در این محور از عراقی ها اسیر گرفتیم خوشحال بودم. با خود فکر کردم حتما حمله خوب بچه ها و اجرای آتش باعث ترس عراقی ها و اسارت آنها شده. درجه دار عراقی را آوردم داخل سنگر. یکی از بچه را که عربی بلد بود را آوردم.
مثل بازجوها پرسیدم: اسمت چیه، درجه و مسئولیت خودت را هم بگو! خودش را معرفی کرد وگفت: درجه ام سرگرد و فرمانده نیروهایی هستم که روی تپه و اطراف آن مستقر بودند. ما از لشگر احتیاط بصره هستیم که به ایم منطقه اعزام شدیم.
پرسیدم چقدر نیرو روی تپه هستند. گفت: الآن هیچی!!
چشمانم گرد شد. گفتم: هیچی؟!
جواب داد: ما آمدیم و خودمان را اسیر کردیم. بقیه نیروها را هم فرستادم عقب، الان تپه خالیه!
با تعجب نگاهش کردم و گفتم: چرا؟!
گفت: چون نمیخواستند تسلیم شوند. تعجب من بیشتر شد و گفتم: یعنی چی؟!
فرمانده عراقی به جای اینکه جواب من را بدهد پرسید: این الموذن؟!
این جمله احتیاج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم : موذن؟!
اشک در چشمانش حلقه زد. با گلویی بغض گرفته شروع به صحبت کرد و مترجم سریع ترجمه میکرد:
به ما گفته بودن شما مجوس و آتش پرستید. به ما گفته بودند برای اسلام به ایران حمله میکنیم و با ایرانی ها می جنگیم. باور کنید همه ما شیعه هستیم. ما وقتی می دیدیم فرماندهان عراقی مشروب میخورند و اهل نماز نیستند خیلی در جنگیدن با شما تردید کردیم. صبح امروز وقتی صدای اذان رزمنده شمارا شنیدم که باصدای رسا و بلند اذان میگفت، تمام بدنم لرزید. وقتی نام امیرالمومنین (ع) را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت میجنگی. نکند مثل ماجرای کربلا...
دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. دقایقی بعد ادامه داد:
برای همین تصمیم گرفتم تسلیم شوم و بار گناهم را سنگین تر نکنم. لذا دستور دادم کسی شلیک نکند. هوا هم که روشن شد نیروهایم را جمع کردم و گفتم: من میخواهم تسلیم ایرانی ها شوم. هرکس میخواهد، با من بیاید. این افرادی هم که با من آمده ند دوستان و هم عقیده من هستند. البته آن سربازی را که به سمت موذن شلیک کرد را هم آوردم. اگر دستور بدهید اورا میکشم. حالا خواهش میکنم بگو موذن زنده است یا نه؟!
هیچ حرفی نمی توانستم بزنم، بعد از مدتی سکوت گفتم: آره زنده است. باهم از سنگر خارج شدیم. رفتیم پیش ابراهیم که داخل یکی از سنگرها خوابیده بود. تمام هجده اسیر عراقی آمدند و دست ابراهیم را بوسیدند و رفتند. نفر آخر به پای ابراهیم افتاده بود و گریه میکرد. میگفت: مرا ببخش، من شلیک کردم. بغض گلوی من را هم گرفته بود. حال عجیبی داشتم. دیگر حواسم به عملیات و نیروها نبود. میخواستم اسرای عراقی را به عقب بفرستم. فرمانده عراقی من را صدا زدو گفت: آن طرف را نگاه کن، یک گردان کماندویی و چند تانک قصد پیشروی از آنجا را دارند. بعد ادامه داد سریعتر بروید و تپه را بگیرید. من هم سریع چند نفر از بچه های اندرز گو رو فرستادم سمت تپه. با آزاد شدن آن ارتفاع، پاکسازی منطقه انار کامل شد. گردان کماندویی هم حمله کرد. اما چون ما آمادگی لازم را داشتیم بیشتر نیروهای آن از بین رفت و حمله آنها ناموفق بود. روزهای بعد با انجام عملیات محمد رسول الله در مریوان فشار ارتش عراق بر گیلانغرب کم شد.
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 135
زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار شهید ابراهیم هادی
حکایت ها و داستان های شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani
🌿🌺﷽🌿🌺
👓👓مثل عینک!
کسانی که عینک میزنند دایم عینک خود را تمیز میکنند وگرنه درست نمی بینند.
عینک اگر تیره باشد تیره می بینند.
تمیز کردن هم البته بـا ملایمت و بـا دسـتمال لطیـف و حریر ماننـد است.
کسـی را نمی بینی که عینـک خـود را بـا اسـکاج یـا سـیم ظرفشویی پاك کند.
حالا به یک معنا همه ما بر چشمان خود عینک داریم.
#عینک ما #ذهن_ماست، یعنی ما با ذهن و ذهنیت هاي خود عالم و آدم را می بینیم؛ یعنی پیش زمینه ها بر داوري هاي ما اثر دارند.
مادرها را ببین از دختر خود هزار ناسـزا می شـنوند اما به دل نمی گیرنـد و توجیه هم می کنند، اما از عروس خود کمتر از گل بشـنوند گُر می گیرنـد؛ این به خـاطر چیست؟
جز به خاطر تصورات و تخیلات باطل و بی اساسـی است که مادرها نسـبت به عروس هاي خود دارند؟ از قبیل اینکه او می خواهد فرزند مرا و جگر گوشه ي مرا از من بگیرد و یا... یعنی این برخوردها ریشه در خیالات دارد.
و این جنس خیالات دامن گیر غالب ما آدم ها هست.
خیالات رشته اي بر گردن ما دارند که به هر کجا که بخواهند می کشند.
بپذیریم که #غالباً _نزاع_و_درگیري_هاي_ما_ریشه در چنین اندیشه ها و خیالات نادرست و ناچیز دارد.
توصیه و تأکید دین بر زدودن این گونه خیالات و گمان هاي باطل و ناچیز است. عنوان سوء ظن که این همه در روایات و آیات به گونه هاي گوناگون مذموم شمرده میشود به همین دلیل است، یعنی ذهن خود را باید شست.
همان که سهراب می گفت:
چشم ها را باید شست
و پیشتر از او حافظ گفت:
شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام
و پیش از حافظ البته مولانا گفته بود:
پاك کن دو چشم را از موي عیب
تا ببینی باغ و سروستان غیب
🌺مثل شاخه های گیلاس صص۴-۱۲۳
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔻نظر شیطان درباره حضرت علی(ع )
✍🏻 پیامبر اکرم(ص) از شیطان پرسیدند:
نظرت درباره علی بن ابیطالب(ع)، وصی من چیست؟
•☜ شیطان پاسخ داد یا رسول الله امکان دستیابی به علی(ع) وجود ندارد. این آدم از نظر ما دست نیافتنی است؛
•☜ چون به پروردگار عالمیان متصل است و ما نمی توانیم به او برسیم و من راضی هستم که او کاری با من نداشته باشد
•☜ چرا که من طاقت یک لحظه دیدار او را ندارم چون نور الهی علی آنقدر قوی است که ما را دفع می کند.
📚صد داستان از امام علی(ع)
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔴حکایت زن و شوهر صالح
در میان بنی اسراییل زن و شوهری صالح و نیکوکاری زندگی می کردند . یک شب مرد در خواب از مدت عمر خود آگاه شد و دید نیمی از عمرش در تمکن و گشایش است و نیمی دیگر در تنگدستی و فقر به سر می برد و از او می خواهد هر کدام را که دوست دارد به عنوان نیمه اول عمرش برگزیند .
او نیز اجازه خواست تا در این باره با همسرش مشورت نماید . فردا صبح خوابش را برای همسرش تعریف کرد همسرش از او خواست نیمه تمکن و گشایش را به عنوان نیمه اول برگزیند . چیزی نگذشت که دارای ثروت زیادی شدند همسرش هم از او خواست که ثروت به داست آمده درجهت رفع حوائج مردم استفاده نماید ، او هم چنین کرد . وقتی نصف عمرش به پایان رسید و زمان تنگدستی فرا رسید ، مرد در خواب دید که کسی به او می گوید : به جهت اینکه اموالت در راه انفاق و احسان به دیگران استفاده نمودی خدا نیمه ی دیگر عمرت را نیز با گشایش و تمکن همراه ساخته است
(برگرفته از کتاب قصص الانبیا، آیت الله سید نعمت الله جزائری)
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
هدایت شده از 🏴نوحه ناب🇵🇸
▪️نماز لیلةالدفن برای شهید #رئیسی_عزیز و همراهان گرامی ایشان
▪️نام پدر شهید سیدابراهیم رئیسی: سید حاجی
▪️نام پدر شهید حسین امیرعبدللهیان: محمد
▪️نام پدر شهید سید محمدعلی آل هاشم: سید محمد تقی
▪️نام پدر شهید مالک رحمتی: حاج اسکندر (زمان دفن جمعه)
▪️نام پدر شهید محسن دریانوش: مختار
▪️نام پدر شهید بهروز قدیمی: اسحاق
▪️نام پدر شهید سیدطاهر مصطفوی: سید احمد
▪️نام پدر شهید سیدمهدی موسوی: سید محمدعلی (زمان دفن جمعه)
🆔eitaa.com/nohe_naab
🆔eitaa.com/nohe_naa
💠نماز لَیلَةُ الدّفن شهدای خدمت
1⃣🌷شهید رئیسی
🕌 سیدابراهیم ابن سیدحاجی
2⃣🌷شهید آل هاشم
🕌 سیدمحمدعلی ابن سیدمحمدتقی
3⃣🌷 شهید مالک رحمتی (فردا تشییع میشن(
🕌 مالک ابن اسکندر
4⃣🌷 شهید حسین امیرعبداللهیان
🕌 حسین ابن محمد
5⃣🌷 شهید سیدطاهر مصطفوی
🕌 سیدطاهر ابن سیداحمد
6⃣🌷 شهید محسن دریانوش
🕌 محسن ابن مختار
7⃣🌷 شهید بهروز قدیمی
🕌 بهروز ابن اسحاق
8⃣🌷فرداشب
شهید سیدمهدی موسوی
🕌 سیدمهدی ابن سیدمحمدعلی
🗓 زمان نماز از اول شب تدفین تا فردا صبح روز بعد
✅ بهترین وقت آن بعد از نماز عشاء است.
💠 کیفیت ادای نماز شب اول قبر
بنابر منابع فقهی، نماز هدیه (وحشت) به صورت زیر اقامه میشود.
*در رکعت اول بعد از حمد، یک مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره قدر بخواند، و بعداز سلام نماز بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمدٍ وَ آلِ مُحمدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبرِ فلان بن فلان». به جای فلان بن فلان، نام شهداء گفته شود»
برای همه بفرستید تا شب همه بخونن کانال جامع دونور بپیوندید 👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3059417097C5e699522ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا فرزند کمتر عامل زندگی بهتر است‼️🤭
🔰#حجت_الاسلام_قرائتی
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 🌸🍃
🔸ارزش کار برای #امام_زمان 💚 ارواحنا فداه رو قیاس نکنید با کارهای دیگری در دنیا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙استاد رائفی پور
👈 کوتاه و شنیدنی
حب الحسین یجمعنا♥️
ڪپیباذڪرصلواتبراےظهورقائم
🌼 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌼
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
📌چه کنیم در نماز حواسمان پرت نشود؟🤔
👈🏻چرا گاهی اوقات نماز خواندن برایمان سنگین است؟
👈🏻در این مقاله به این سوال پاسخ می دهیم:✅
💡 ما همراه باشید🌹
🆔 https://2noor.com/چه-کنیم-تا-در-نماز-حواسمان-پرت-نشود
🌷امام علی علیه السلام:
مؤمن تمام وقتش مشغول است(یعنی مومن وقتش را #هدر نمی دهد و تماما مشغول کارهایی است که خدا از او #انتظار دارد و موجب خشنودی و #ثواب الهی است)
📚حکمت۳۳۳ نهج البلاغه
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دلتان را روشن کنید به شنیدن آیات کلامالله مجید با صدای زیبا و ماندگار استاد #محمود_شحات_انور و ثواب آن را هدیه کنید به روح مطهر همه شهدای مدافع حرم و به خصوص روح بلند و ملکوتی امام راحل( ره)
وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى ﴿۱۷﴾
و اى موسى در دست راست تو چيست (۱۷)
قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿۱۸﴾
گفت اين عصاى من است بر آن تكيه مى دهم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تكانم و كارهاى ديگرى هم براى من از آن برمى آيد (۱۸)
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
نعمت سلامتی
❣️فردى در پيش حكيمى از فقر خود شكايت مىكرد و سخت مىناليد. حكيم گفت: خواهى كه دههزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟
❣️گفت: البته كه نه. دو چشم خود را با همه دنيا عوض نمىكنم
گفت: عقلت را با دههزار درهم، معاوضه مىكنى؟
گفت: نه
گفت: گوش و دست و پاى خود را چطور
گفت: هرگز...
❣️گفت: پس هم اكنون خداوند، صدهاهزار درهم در دامان تو گذاشته است. باز شكايت دارى و گله مىكنى؟! بلكه تو حاضر نخواهى بود كه حال خويش را با حال بسيارى از مردمان عوض كنى و خود را خوشتر و خوشبخت تر از بسيارى از انسانهاى اطراف خود مىبينى.
❣️پس آنچه تورا دادهاند، بسى بيشتر از آن است كه ديگران را دادهاند و تو هنوز شكر اين همه را به جاى نياورده، خواهان نعمت بيشترى هستى...!!!
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
📘 موشی که صد من آهن خورد!!
آوردهاند بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر داشت.
صد مَن آهن داشت که در خانه دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت.
اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد.
بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت. مرد گفت: آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی میکرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد.
بازرگان گفت: راست میگویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است.
دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته. پس گفت: امروز به خانه من مهمان باش.
بازرگان گفت: فردا باز آیم.
رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد.
چون بجستند از پسر اثری نشد.
پس ندا در شهر دادند.
بازرگان گفت: من عقابی دیدم که کودکی میبرد.
مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است، چگونه میگویی عقاب کودکی را ببرد؟
بازرگان خندید و گفت: در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد، عقابی کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟
مرد دانست که قصه چیست، گفت: آری موش نخورده است! پسر باز ده و آهن بستان.
هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن، کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده و خجل.
🔻 برگرفته از کلیله و دمنه
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
#شهید_احمد_مشلب:
اگر نگاه به نامحرم را کنترل کنی،
نگاه خدا روزیت می شود.🥰
#نگاه_خدا #روزی #شهید
#نامحرم #محرم #رزق_معنوی
@Tired_miind
🌴در روزگاران قدیم مردی ثروتمند و غنی وجود داشت که با وجود بی نیازی اش از مال و منال دنیا همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود. با اینکه از همه ثروت های دنیا بهره مند بود هیچ گاه شاد و خوشحال دیده نمی شد.
🌴او خدمتکار جوانی داشت که ایمان درونش موج می زد. و همیشه تنها کسی که به او امید به زندگی می داد همین خدمتکار جوان و مومن بود.
🌴روزی خدمتکار وقتی دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت: ارباب آیا حقیقت دارد که خداوند پیش از به دنیا آمدن شما این جهان را اداره می کرد؟ او پاسخ داد: بله همین گونه بوده که می گویی…
🌴خدمتکار جوان دوباره پرسید: آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آنرا همچنان اداره می کند؟ ارباب ثروتمند پاسخ داد: بله همینطور خواهد بود…
🌴خدمتکار با لبخندی زیبا بر روی لبانش گفت: پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی شما در این دنیا هستید او آنرا اداره کند؟
👌یا عماد من لا عماد له
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•