کریمخان زند پس از آنکه به پادشاهی رسید، شیراز را به پایتختی انتخاب کرد
و از چنان محبوبیتی برخوردار شد
که نامش بهعنوان سرسلسله زندیه
در سراسر ایران پیچید.
روزی عموی او برای دیدنش
به پایتخت آمد. کریمخان دستور داد
از وی پذیرای کنند و لباسهای فاخر
به او بپوشانند.
چند روزی از اقامتش نگذشته بود که در یکی از جلسات مهم مملکتی شرکت کرد.
با دیدن قدرت و منزلت برادرزادهاش بادی به غبغب انداخت و گفت:
کریمخان، دیشب خواب پدرت را دیدم که در بهشت کنار حوض کوثر ایستاده بود و حضرت علی (علیهالسلام) جامی از آب کوثر به او میداد.
کریمخان اخمهایش را درهم کشید و دستور داد وی را از مجلس اخراج و سپس از شهر بیرون کنند. رؤسای طوایف از او علت این رفتار خشونتآمیز را جویا شدند.
کریمخان گفت:
من پدر خود را میشناسم. او مردی نیست که لایق گرفتن جامی از آب کوثر از دست حضرت علی باشد. این مرد میخواهد با تملّق و چاپلوسی مورد توجه قرار گیرد و اگر تملّق و چاپلوسی بهصورت عادت درآید، پادشاه دچار غرور و بدبینی میشود و کار رعیت هرگز به سامان نمیرسد.
#حکایت
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
مرد بیسوادی قرآن میخواند
ولی معنی قرآن را نمیفهمید.
روزی پسرش از او پرسید:
چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟
پدر گفت: پسرم!
سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور.
پسر گفت:
غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند.
پدر گفت: امتحان کن پسرم.
پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت.
سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد
ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند.
پسر به پدرش گفت؛
که هیچ فایده ای ندارد.
پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم.
پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد.
برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...!
پدر با لبخند به پسرش گفت:
سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است.
پدر گفت:
این حداقل کاری است که قرآن
برای قلبت انجام میدهد.
دنیا و کارهای آن، قلبت را از
سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛
خواندن قرآن همچون دریا
سینه ات را پاک میکند،
حتی اگر معنی آنرا ندانی...!!
#حکایت
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
📔من میخواهم زنده بمانم
سه بیمار جواب آزمایشهایشان را در دست داشتند.
دکتر به هر سه گفته بود که بر اساس آزمایشهای انجامشده، به بیماریهای لاعلاجی مبتلا شدهاند، به صورتی که دیگر امیدی به ادامه زندگی برای آنها وجود ندارد و در آیندهای نزدیک عمرشان به پایان میرسد.
آنها داشتند در این باره صحبت میکردند که میخواهند باقیمانده عمرشان را چه کار کنند.
نفر اول میگفت:
من در زندگیام همیشه مشغول کسب و تجارت بودهام و حالا که نگاه میکنم، حتی یک روز از زندگیام را به تفریح و استراحت نپرداختهام.
اما حالا که متوجه شدهام بیش از چند روز از عمرم باقی نمانده، میخواهم تمام ثروتم را در این چند روز خرج کامجویی و لذّت از دنیا کنم.
میخواهم جاهایی بروم که یک عمر خیال رفتنش را داشتم. چیزهایی را بپوشم که دلم میخواسته اما نپوشیدهام. کارهایی را انجام دهم که بهعلت مشغله زیاد انجام ندادهام و چیزهایی را بخورم که تا به حال نخوردهام.
نفر دوم میگفت:
من نیز یک عمر درگیر تجارت بوده و از اطرافیانم غافل شده بودم. اولین کاری که میکنم این است که میروم سراغ پدر و مادرم و آنها را به خانهام میآورم تا این چند روز باقیمانده را کنار آنها و همراه با همسر و فرزندانم سپری کنم.
در این چند روز میخواهم به تمام دوستان و فامیلهایم سر بزنم و از بودن با آنها لذت ببرم. در این چند روز باقیمانده میخواهم نصف ثروتم را صرف کارهای خیرخواهانه و عامالمنفعه کرده و نیمی دیگر از آن را برای خانوادهام بگذارم تا پس از مرگ من دچار مشکلات مالی نشوند.
نفر سوم با شنیدن سخنان دو نفر اول، لحظهای ساکت ماند و اندیشید و سپس گفت:
من مثل شما هنوز ناامید نشدهام، و امیدم را به زندگی از دست ندادهام، من میخواهم سالهای سال عمر کنم و از زندهبودنم لذت ببرم.
اولین کاری که من انجام میدهم این است که دکترم را عوض میکنم. میخواهم سراغ دکترهای باتجربهتر بروم.
من میخواهم زنده بمانم و زنده هم میمانم!
#حکایت
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
قصه هابیل و قابیل
بر اساس آیات 27 تا 34 سوره مائده
محمد! قصه واقعی دو پسر آدم، هابیل و قابیل را برای یهودیان بیان کن! همان هنگام که پدرشان از طرف خدا مأمور شد پسر کوچکترش هابیل را به عنوان وصیّ خود تعیین کند؛ اما قابیل عصبانی شد. لذا آدم پیشنهاد داد هر کدامشان کار خیری انجام دهند؛ تا کار هر کدام بهتر بود، وصی پدر شود.
پس هابیل بهترین گوسفندش را تقدیم کرد و قابیل، یک محصول زراعی پَست را. در نتیجه از هابیل پذیرفته شد و از قابیل، نه. به همین دلیل هابیل وصی آدم شد. اینجا بود که قابیل با خشم و حسادت، هابیل را تهدید کرد: «شک نکن تو را می کشم!»
و هابیل پاسخ داد:
«خدا فقط اعمال متّقین را قبول می کند. قطعاً اگر به قصد کشتن من حتی دستت را به سمت من دراز کنی، من دستم را به قصد کشتنت بلند هم نمی کنم؛ چون خدا این کار را حرام کرده و من از نافرمانی او که مولای همه اهل جهان است، می ترسم. قصد من از اینکه حتی دستم را به سمت تو بلند نمی کنم، این است که تو در آخرت، هم با بار گناه کشتن من و هم با بار گناهان قبلیات زنده شوی و در نتیجه اهل جهنم گردی. مجازات ظالمان همین است.»
سرانجام، نفْس قابیل، کشتن برادر را برای عقل او کاری ساده جلوه داد و عقلش را رامِ خود کرد. در نتیجه او هابیل را کشت. به همین دلیل او از زیانکارانی شد که سرمایه عمرشان بر باد رفته.
پس از آن خدا کلاغی را که زمین را برای مخفی کردن چیزی می کَنَد، فرستاد تا به قابیل نشان دهد جسد برادرش را چگونه مخفی کند. قابیل که عمل کلاغ را دید، با خودش گفت:
«وای به حال من! آیا من نمی توانم مثل این کلاغ باشم و جسد برادرم را مخفی کنم؟ من از کلاغ عاجزترم؟»
او برادرش را دفن کرد؛ اما به خاطر اینکه پدرش از او اظهار تنفّر کرد و او را به خاطر بیتقواییاش وصی خود نکرد، از این کارش پشیمان شد.
به خاطر همین جنایت بود که ما در تورات بر یهودیان که در معرض این خطر بودند، حکم کردیم که هر کس انسانی (مثل جانشین پیامبر خدا) را بکشد ـ بدون آنکه مقتول، کسی را کشته یا مرتکب فسادی در زمین شده باشد ـ انگار همه انسانها را کشته است و از آن طرف، هر کس انسانی را از مرگ نجات دهد و به او حیاتی دوباره بخشد، انگار به همه انسانها زندگی داده است.
شکی نیست که پیامبران ما با دلایل روشن و معجزات قطعی به سراغ یهودیان آمدهاند و آنها را از آدمکشی و فساد در زمین برحذر داشتهاند؛ اما پس از آن، بسیاری از یهودیان از حدود واجب الهی تجاوز کرده و افراطی شدند.
مجازات کسانی که با اقدام علیه امنیت مسلمانان به جنگ با خدا و پیامبرش می روند و از طریق کشتن وصیّ رسول خدا اقدام به ایجاد و گسترش فساد در جامعه می کنند، فقط این است که کشته شوند یا به دار آویخته شوند یا دست و پایشان بر خلاف یکدیگر قطع گردد یا از این سرزمین تبعید شوند.
#ماه_رمضان
#حجاب
#ماه_مبارک_رمضان
#قرآن
#امام_زمان
#روزه
#حکایتهای_شنیدنی
#حکایت
کانال حکایت ها و داستان های شیرین
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
عارفی به شاگردانش گفت:
بر سر دنیا کلاه بگذارید
(دنیا را فریب دهید)
پرسیدند : چگونه؟
فرمود:
نان دنیا را بخورید
ولی برای آخرت کار کنید.
#ماه_رمضان
#حجاب
#قرآن
#امام_زمان
#روزه
#حکایتهای_شنیدنی
#حکایت
کانال حکایت ها و داستان های شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
عارفی معروف به نانوایی رفت
و چون لباس درستی نپوشیده بود
نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت،
به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت: نه.
مردگفت: فلان عابد بود.
نانوا گفت:
من از مریدان اویم،
دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.
وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت:
سرورم دوزخ یعنی چه؟
عابد پاسخ داد :
"دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی."
#ماه_رمضان
#حجاب
#قرآن
#امام_زمان
#حکایتهای_شنیدنی
#حکایت
کانال حکایت ها و داستان های شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
هدایت شده از صدای مردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علت کاندید شدن بعضیا!
به کانال خبری صدای مردم بپیوندید.
🛑#صدای مردم @sedayemardm
دوشنبه روز دحو الارض
روزه ان مثل روزه هفتاد سال و کفاره هفتاد سال واگر شبش را بعبادت به سر برد برای او عبادت صد سال نوشته شود وهرچه در میان اسمان وزمین است برای او استغفار کند
💠 ارتباط #دحوالارض با کعبه شریف
🔻 [در جریان دحوالارض] اهتمام به کعبه است، دحوالارض را به این جهت اهمیت میدهند؛
🔸 ۲۵ ذی القعده در جوار ماه ذیالحجه قرار گرفته و بعد از ماه ذیالقعده ذیالجحه و موسم حج در مکه است.
🔹 زمین و بسط زمین و کوهها از مکۀ معظمه شروع شد. کعبه صاحب دارد. از اول، خدا متولی بنای کعبه و مسجدالحرام شده است، و این شرافت کعبه است.
🔸 در ابتدا، جبرئیل نازل شد و بنای کعبه را مختصرا حضرت آدم شروع کردند. سپس حضرت ابراهیم علیهالسلام آن را کامل ساختند. تا روزگاری که مسلمانان [به زیارت آن] میرفتند.
🔹 زمانی قبل از اسلام، کعبه، بتخانه شده بود؛ ولی به دستور خدا، امیرالمؤمنین علیه السلام، بتها را از بین بردند. پیش از اسلام، ابرهه نیز برای همین جهت آمد چون میدانست کعبه مرکز است. اما خداوند از کعبه دفاع کرد.
کد ۷۱۴۰
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
التماس دعا
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄#حکایت
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویژگیهای رئیسجمهور آینده از زبان رهبر انقلاب:
فعال، پرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب
⭕️ حماسه #انتخابات، مکمل حماسه #بدرقه_شهیدان است!
10.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 میخوای امام رو بشناسی؟
⭕️ امام اینگونه بود ...
☑️توصیه های مهم رهبر انقلاب به کاندیداهای ریاست جمهوری:
🔸نیاز به یک رئیس جمهور فعال، پرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب داریم
🔸در رقابتهای انتخابات اخلاق حاکم باشد
🔸انشاءالله یک رئیس جمهور شایسته برای ملت ایران تعیین
https://eitaa.com/joinchat/3059417097C5e699522ce
20.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜رازهایی درباره احمدی نژاد که قطعاً باعث خواهد شد شورای نگهبان او را رد صلاحیت کند !!!متأسفانه هنوز تعداد قابل توجهی از مردم ایران از چهره پلید محمود احمدی نژاد آگاه نیستند و صرفاً دوره اول ریاستش را مبنای قضاوت خود قرار میدهند.که با نقاب ارزشی و سرپوش نفاق بهمراه بود.
🔻اینقدر این کلیپ را پخش کنید که تا تمام مردم ایران ببینند وبشنوند
این آقا دچار اختلالات روحی روانی شده است،کسیکه به این صراحت دارد ولایت فقیه را زیر سوال می برد چگونه میتواند طبق قانون اساسی با همین ولی فقیه کار کند.
https://eitaa.com/joinchat/3059417097C5e699522ce