▫️﷽▫️
📝⇦•پاشو برو دست پدر و مادرت رو ببوس و همیشه مثل پروانه دورشون بچرخ، نمی دونی که چقدر لحظه لحظه زندگیشون برات استرس داشتن و غصه خوردن و آب شدن...
📝⇦•گوشیت رو هم وقتی دارند برات چیزی تعریف می کنند کنار بذار...
📝⇦•قلبشون برات می تپه و لحظه لحظه نگرانت هستند و تو همش تلگرام رو چک می کنی که ببینی کسی بهت پیام نداده؟؟؟ کی بهتر از پدر مادره که منتظری پیام بده؟!
🌷امام علی علیه السلام:
✍🏻پاداش آن که تو را شادمان کرد آن نیست که اندوهگینش سازی
📗نهج البلاغه، قسمتی از نامه 31
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا شب را در
سکوت و تاریکی آفریدی
تا همه از هیاهو
و شلوغی روز
به آرامش برسند
پس آرامش حقیقی
خیالی آسوده و خوابی آرام
نصیب دوستانم بگردان
شبتون آروم
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💌-Beautiful is the heart that understands another one in pain.
زیباست؛قلبیکہدردِدیگریرابفهمد..💕🌱
🌸
گاهى با یک قطره ، لیوانى لبریز میشه
گاهى با یک كلام ، قلبى آروم میشه
گاهى بایک بى مهرى ، دلى میشكنه
گاهی با یک لبخند ، دلی خوش میشه
پس مراقب این "گاهی"ها باشیم درحالى كه ناچیزند ، همه چیزند...
روزتون معطر به عشق الهی💚
#انگیزشی
᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝╭✹••••••••••••••••••🌸
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
👑حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد ..در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ...از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد...پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ..
هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد .. سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ،
وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز....ودزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد ..
تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ، و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد .و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ...
جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد ، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت : خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ،فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم !
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
8.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عوامل بی حیایی انسان
🎙#استاددانشمند
🌹🌹🌹
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت :
میخوام بعد از چندین ماه پدر و مادرم و برادرانم و بچه هایشان را فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم ...
و زحمت غذا درست کردن را بهت میدم .
زن با کراهت گفت : ان شاءالله که خیره.
مرد گفت : پس من میرم به خانواده ام اطلاع بدم .
روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت : خانواده ام الان میرسن شام آماده کردی یا نه؟
زن گفت : نه خسته بودم حوصله نداشتم شام درست کنم آخه خانواده تو که غریبه نیستند یه چیز حاضری درست میکنیم .
مرد گفت : خدا تو رو ببخشه دیروز به من ميگفتی كه نمیتونم غذا درست کنم آخه الان میرسن من چيکار کنم ....
زن گفت : به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند .
مرد با ناراحتی از منزل خارج شد .
و بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در اومد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند.
پدرش از او پرسید پس شوهرت کجا رفته ؟
زن گفت : تازه از خانه خارج شد .
پدر گفت : دیروز شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه ؟
و زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید مي پخت برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر ؟
و سریع به شوهر خود زنگ زد و بهش گفت که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی ؟
مرد گفت : خانواده من با خانواده تو فرقی ندارند .
زن گفت : خواهش میکنم غذا هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن .
مرد گفت : جایی کار دارم دیر میام خونه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکنه یه چیزی حاضری درست کن بهشون بده همانطور که خواستی یه غذای حاضری به خانواده ام بدی ..
و این درسی باشه برای تو که از این به بعد به خانواده ام احترام بگذاری .
✅ پس با مردم همانطوری معامله کن که برای خودت دوست داری ...
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی مادرم مرا می فرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم ،
بعضی وقت ها می دیدم پدر به خاطر خستگی ، در حال مطالعه خوابش
برده است . دلم نمی آمد ایشان را بیدار کنم .همان طور که پایش دراز بود، صورتم را کف پای پدر می مالیدم تا از خواب بیدار شود . در این حال که
بیدار می شد ، برایم دعا می کرد و طلب عاقبت به خیری می نمود . من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم .
قسمتی از زندگی آیت الله العظمی
🦋 مرجع تقلید مرحوم سیدشهاب الدین مرعشی نجفی
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#پروفایل
🕋🍃•° ࿐ྂ
ࢪحمتخـداوندبیڪࢪاناست؛
بہدرگاهشبیحدومࢪز، دُعـاڪن...🕊
༄✿⃟💕
⸀💌˼
میزانواقعیتوکلتبہخداروفقطمواقعِدل
نگرانیتبسنج..🌱
بہهرمیزانبہخدا،اعتمادبیشتریداشتہ
باشینگرانیِکمتریدرقلبتخواهیداشت:)🫀🌻
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💫
شبتون به زیبایی قلبهای پاکتون
روزگارتان به وقت عشق و مهربانی ساعت هاتون به رنگ امید دلتون
بی غم و لحظه هاتون سرشار از آرامش....⚘
#شب_بخیر
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌼خوشبختی🌼 یعنی باور کنیم
هیچ انسانی
کامل نیست و انسان
ممکن الخطاست ...
🏖🌿خوشبختی یعنی قبل از
اینکه به فکر تغییر
دادن دیگران باشی،
🔻قاضی🔻 زندگی خودت باش...
زندگی خانهایست با هزاران پنجره
دلت را بهسوی هر کدام بگشایی، زندگی سهم تو را از همانجا میدهد!
پنجره ی عشق را بگشا که وجودت را از آن سرشار کنی!
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi