🕳داستان چاهی که انتها ندارد!
بر اساس یک افسانه محلی در منطقهای به نام «ماناستاش ریج» در نزدیکی ایالت واشینگتن، چاه مرموزی وجود دارد که داستان آن به یک معما تبدیل شده است. مردم این منطقه برای سالها از این چاه به عنوان یک زبالهدان استفاده میکردند.
- در سال 1997، مالک زمین که «میل» نام داشت، متوجه شد هرچقدر هم که زباله داخل این چاه میریزد، نه تنها چاه پر نمیشود، بلکه صدای برخورد زباله با انتها چاه را هم نمیشنود! حتی او وقتی به دهانه چاه میرفت و فریاد میکشید، پژواک صدای خودش هم نمیشنید.
- همین امر باعث شد او تصمیم به متر کردن ارتفاع چاه کند. میل که ماهیگیر بود، یک وزنه به سر قلاب بست و آن را به داخل چاه انداخت. وقتی نخ هر قرقره تمام میشد، قرقره ی به انتهای آن گره میزد. او تمام ۱۸ قرقره ۱۵۰۰ متری نخ ماهیگیری که داشت را به هم وصل کرد. ولی باز هم به انتها چاه نرسید!
- بعد این ماجرا بود که میل متوجه شد چرا هرموقع حتی نزدیک این چاه میشد، ناخودآگاه احساس رعب و دلشوره به او دست میداد. و یا اینکه چرا سگ خانگی او نزدیک چاه نمیشد و وقتی هم که خود او نزدیک چاه میرفت، سگش پارسهای بلندی میکرد.
- میل در یک مصاحبه خبر این چاه را منتشر کرد و بعد از مدتی چاه بسیار معروف شد و نهایتاً کل منطقه و حتی خانهی میل در اختیار ارتش آمریکا قرار گرفت و کسی به هیچ عنوان اجازه نزدیک شدن به آن را ندارد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ اینگونه ﺷﮑﺎﺭ میکنند: واقعا پر معنیه ...
ﺭﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ ﺍﯼ برنده مقداری ﺧﻮﻥ می ریزند ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ داده ﻭﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺭﻫﺎ می کنند. ﮔﺮﮒ ﺁﻥ ﺭﺍ می بیند، یخ را به طمع ﺧﻮﻥ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪ.
ﯾﺦ روی تیغه کم کم ﺁﺏ می شود ﻭ ﺗﯿﻐﻪ ی تیز، ﺯﺑﺎﻥ سرد و بی حس شده ی ﮔﺮﮒ ﺭﺍ می بُرد. ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می بیند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ و خیال این که ﺷﮑﺎﺭ و طعمه ﺧﻮﺑﯽ پیدا کرده ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ می زند؛
اما نمی داند یا نمی خواهد بداند که با آن حرص وصف ناشدنی و شهوت سیری ناپذیر، دارد ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩش ﺭﺍ می خورد!
ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ آن ﮔﺮﮒ زبان بسته ﺧﻮﻥ می رود تا به دست خودش کشته میشود
نه گلوله ای شلیک میشود، و نه حتی نیزه ای پرتاب! اما گرگ با همه غرورش سرنگون ميشود'
حال بد نیست بدانیم که ...
طمع، پول، قدرت ،تكبر ،فخرفروشی،حب جاه و مقام و احساس بى نيازى و بی مسئولیتی درقبال هم نوع ميتواند هر انسانى رو به سرنوشت این گرگ قطب گرفتار كند.
هلاکت به دست خودمان ، نه گلوله ای ، نه نیزه ای !
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 امیرالمومنین (علیهالسلام) پناه همه عالم...
#حجت_الاسلام_حامد_کاشانی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضرت عشق❤️❤️
🌟الهی
🌟در این شب معنوی ، شب رحمتت
🌟هرآنکه دست نیاز به سوی تو بلند کرد
🌟امید دارد که امید تویی
🌟خودت آرزوهایی را که
🌟الان از قلبش گذشت برآورده کن
🌟خدایا
🌟امشب بیشتر از هر زمانی
🌟به رحمتت امید داریم
🌟همه ما را به آرزویمان برسان
🌟آمین یا رَبَّ
شبتون پر از استجابت دعا 🌟🙏
التماس دعا
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
اگر عزمی جزم در میان باشد، حتی،
غیرممكنها نیز، ممكن خواهند شد ...
و اگر ارادهای در میان نباشد،
ممكن نیز غیر ممكن خواهد شد ...
دنیایی كه در آن زندگی میكنیم، مخلوق
خــود مــاست. همـت كنیـم و آن را چـنان
بیافرینیم كه دوست میداریم ...
هيچ وقت حق نداريد به خودتان بكوييد من نمی توانم
شما می توانيد !
با گفتن جمله " من می توانم” اعتماد_بنفس و خودباوری را در مغزتان افزايش دهيد.
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹داستان آموزنده
آقایی نقل میکرد، یکی از دوستانم مدتی سردرد عجیبی گرفت و مشکوک به بیماری خطرناک مغزی بود.
دکتر برای او آزمایشهایی نوشت.
بعد از تحمل استرس طولانی و صرف هزینه زیاد برای گرفتن نتیجه آزمایش به بیمارستان رفتیم؛
چشمان و قلبش میلرزید.
متصدی آزمایشگاه جواب آزمایش را به ما داد و خودش به ما گفت: شکر خدا چیزی نیست.
دوستم از خوشحالی از جا پرید؛ انگار تازه متولد شده؛ رفت بسته شکلاتی خرید و با شادی در بیمارستان پخش کرد.
متصدی آزمایشگاه به من هم کاغذ سفیدی داد و گفت: این هم نتیجه آزمایش تو! چیزی نیست شکر خدا تو هم سالم هستی!!!
از این کار او تعجب کردم!
متصدی که مرد عارفی بود گفت: دیدی دوستت الان که فهمید سالم است، چقدر خوشحال شد و اصلا به خاطر هزینهها و وقتی که برای این موضوع گذاشته ناراحت نشد.
پس من و تو هم قدر سلامتیمان را بدانیم و با صرف هزینهای کم در راه خدا، با زبان و در عمل شکرگزار باشیم که شکر نعمت باعث دوام و ازدیاد نعمت است.
«و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن…»
(ضحی آیه ۱۱).
«اگر شکرگزار باشید قطعا برای شما زیاد میگردانیم…»
(ابراهیم آیه ۷).
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 سبک شمردن دیگران هرگز!
امام صادق (ع) به بعضی از اصحاب و دوستان خود، برای انجام مناسک حجّ خانه خدا، به سوی مکه معظّمه حرکت کردند.
در مسیر راه، جهت استراحت در محلّی فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضی از افراد حاضر فرمود: چرا شما ما را سبک و بی ارزش می کنید؟
یکی از افراد از جا برخاست و گفت: یاابن رسول اللّه! به خداوند پناه می بریم از این که خواسته باشیم به شما بی اعتنائی و توهینی کرده و یا دستورات شما را عمل نکرده باشیم.
حضرت صادق (ع) فرمود: چرا، تو خودت یکی از آن اشخاص هستی
آن شخص گفت: پناه به خدا، من هیچ جسارت و توهینی نکرده ام.
حضرت فرمود: وای بر حالت، در بین راه که می آمدی در نزدیکی جُحفه، تو با آن شخصی که می گفت: مرا سوار کنید و با خود ببرید، چه کردی؟
و سپس حضرت افزود: سوگند به خدا، تو برای خود کسر شأن دانستی، و حتّی سر خود را بالا نکردی؛ و او را سبک شمردی و با حالت بی اعتنائی از کنار او رد شدی! و سپس حضرت در ادامه فرمایش خود افزود: هرکس به یک فرد مؤ من بی اعتنائی و بی حرمتی کند، در حقیقت نسبت به ما بی اعتنائی کرده است؛ و حرمت و حقّ خدا را ضایع کرده است. ( کافی: ج 8، ص 88، وسائل الشّیعة: ج 12، ص 272)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ابهت با این سوره
🌷 امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند :
📖هر کس سوره جاثیه را بنویسد و بر خودش آویزان کند از شر همه سخن چینان در امان خواهد بود و هرگز در میان مردم در باره او غیبت نخواهد شد و در چشم مردم صاحب ابهت خواهد بود. چنان چه این نوشته بر گردن نوزاد آویزان شود. خداوند به اراده خودش او را حفظ و حراست خواهد کرد.🌱
📚ثواب الاعمال، ص۱۴۳
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ داستان کوتاه
روزي روزگاري سنگ شکن فقیري بود که زیرآفتاب و باران، روزگار را به خرد کردن سنگ هاي کنار جاده می گذرانید. روزي با خود گفت:"آه!اگر می توانستم ثروتمند شوم،آن وقت می توانستم استراحت کنم."
فرشته اي در آسمان پرسه می زد. صدایش را شنید و به او گفت:" آرزویت اجابت باد"همین طور هم شد. سنگ شکن فقیر ناگهان خود را در قصري زیبا یافت که تعداد زیادي خدمتکار به اوخدمت می کردند.
حالا می توانست هرچقدر که می خواست استراحت کند. اما روزي آمد که سنگ شکن به این فکر افتاد که تا نگاهی به آسمان بیندازد. آن وقت چیزي را دید که هرگزبه عمرش ندیده بود:خورشید را! آهی کشید و گفت:"آه! اگر می توانستم خورشید شوم، دیگر این همه خدمتکار موي دماغم نبودند!" این بار هم فرشته ي مهربان خواست او را خوشحال کند.
به او گفت:"خواسته ات اجابت باد!"اما وقتی آن مرد خورشید شد، ابري از برابر او گذشت و درخشش او را تیره و تار کرد. با خود فکر کرد:" اي کاش ابر بودم! ابر از خورشید هم نیرومندتر است!"اما این خواسته اش هم که اجابت شد، باد وزید و ابر را در آسمان پراکند."دلم می خواهد باد باشم که هر چیزي را با خود می برد.
" فرشته با کمال میل خواسته اش را اجابت کرد. اما به باد بی پروا و خشمگین که تبدیل شد، به کوه برخورد که در مقابل باد هم تکان نخورد. کوه که شد، متوجه شد که کسی با کلنگ پایه اش را خرد می کند. گفت:" کاش می توانستم آن کسی باشم که کوه ها را خرد می کند."
فرشته براي آخرین بار خواسته اش را اجابت کرد. چنین شد که سنگ شکن دوباره خود را کنار جاده و در همان قالب پیشین کارگر ساده اي که بود ، یافت و دیگر پس از آن زبان به شکوه نگشود.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 پنج میانبر برای مسیر بندگی خدا
🔻 چکار کنیم بنده شویم؟ روایت از حضرت امیرالمومنین علیه السلام است که العُبوديَّةُ خَمسَةُ أشياءَ :
🔹️ یکی خَلاءُ البَطنِ، شکم آدم از حرام خالی باشد اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی. شکم پر، پرخوری خیلی بد است.
مخصوصاً اگر از حرام باشد، روایت دارد یک لقمه حرام کسی بخورد، تا ۴۰ روز مستجاب نمیشود .
🔹️ دوم وَ قِراءةُ القرآنِ، قرائت قرآن زیاد بخوانید. حدیث دارد چرا ۵۰ آیه قرآن در شبانه روز نمیخوانید؟
🔹️ سوم و قِيامُ اللَّيلِ، سحر بیدار شوید. هرکه سحر ندارد از خود خبر ندارد.
🔹️ یکی و التَّضَرُّعُ عِندَ الصُّبحِ، موقعی که میخواهد اذان صبح را بگویند، آن موقع گریه کند. یاد گناهانش بیفتد. یاد اینکه عمرش را به بطالت صرف کرده است. از خدا بخواهیم آماده شویم.
🔹️ پنجم و البُكاءُ مِن خَشيَةِ اللّه ِ .
از ترس خدا گاهی آدم گریه کند. خدا به همه ما توفیق بدهد این پنج تا رو پیدا کنیم و بنده بشویم.
"آیت الله مجتهدی تهرانی
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمک به همسر در خانه!
🔰 هر رگِ توی بدنت یه شهری تو بهشت میشه!
🔻 کسی که در خانه در خدمت زنش باشد؛
جارو کند، رخت بشورد، کار کند، اسم این آدم در دیوان شهدا نوشته میشود.
در هر شب و روزی ثواب هزار شهید را برای او مینویسند.
♨️ هر قدمی که برمیدارد و کار میکند، ثواب یک حجم و عمره، هر رگی که در بدنش هست یک شهری در بهشت به او میدهند.
یا علی یک ساعت خدمت در خانه، بهتر هزار سال عبادت است.
✴️ خدا به همه ما توفیق بدهد این حدیث را در خانه عمل کنیم که ایجاد محبت میشود.
پسرت هم بعداً زن بگیرد، پسرت هم یاد میگیرد. شما در محیط خانه تربیتی کار کنید یکدیگر را در محیط خانه بسازید که مملکتمون آرام آرام آباد میشود.
"آیت الله مجتهدی(ره) "
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴حکایتی آموزنده
حضرت موسی به عروسی دو جوان مومن و نیک سرشت قومش دعوت شده بود، آخر شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت و حجله عروس و داماد دید!!!
از او پرسید تو اینجا چه میکنی؟
عزراییل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس داماد است ماری سمی در میان بستر این دو جوان خوابیده و من باید در زمان ورود و همبستر شدن آنها در این حجله جان هر دو را به امر پروردگار در اثر نیش مار بگیرم . موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دو جوان نیکوکار و مومن قومش رفته و صبحگاهان برای برگذاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت اما در کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا در حال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید!!! از خدا دلیل دادن این وقت و عمر اضافه به ایشان را پرسید؟ جبرییل نازل شد و گفت دلیل را خود با سوال از اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت.
موسی از داماد سوال کرد دیشب قبل ورود بحجله چه کردند؟ جوان گفت وقتی همه رفتند گدایی=(سائلی) در زد و گفت من خبر عروسی شما را در روستای مجاور دیر شنیدم و تمام بعدازظهر و شب را برای خوردن و بردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود و همسر بیمارم در راه بودم لطفا بمن هم از طعام جشنتان بدهید.
بداخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم نیافتم غذای خود را به آن مرد گرسنه دادم خورد برایم دعای طول عمر کرد و گفت برای همسرم هم غذا بدهید او نیز چون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است. با خجالت قصد ورود و بستن در را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را بمرد داد و او در هنگام رفتن برای هردوی ما دعای طول عمر ،رفع بلا و شگون مصاحبت با پیامبر خدا در اولین روز زندگی مشترکمان را کرد و رفت.
وقتی قصد ورود بحجله را داشتیم مجمعه (سینی بزرگ و سنگین غذا از جنس مس ) از دست همسرم برروی رختخواب افتاد و باعث مرگ این مار سمی که در رختخواب مابود گشت، پس ما هردو دیشب را تا اکنون بعبادت گذارندیم و العجب شادی ما از اینست که دعای آنمرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید.
جبرییل ع فرمود ای موسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده این بر ایشان بیاموز و داستانشان برهمگان باز گو باشد که چراغی گردد بر خلق ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت.
📚داستانها وحکایات انبیا
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
جواب نامه حضرت به بیماری که ازایشان خواسته بود برای صحت او دعا نمایند
در یکی از توقیعات حضرت داریم فردی در زمان غیبت صغری می گوید:
من بیمار شدم می خواستم از حضرت بخواهم دعایم نمایند.
بعضی از سوالات شرعی را نیز از حضرت داشتم ،نامه ای برای حضرت نوشتم آنرا به نایب خاص ایشان دادم نامه را به ایشان رساند و جواب را برگرداند . حضرت در پاسخ این بیمار نوشته بودند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَأَلْتَ الدُّعَاءَ مِنَ الْعِلَّةِ الَّتِي تَجِدُهَا وَهَبَ اللَّهُ لَكَ الْعَافِيَةَ وَ دَفَعَ عَنْكَ الْآفَاتِ وَ صَرَفَ عَنْكَ بَعْضَ مَا تَجِدُهُ مِنَ الْحَرَارَةِ وَ عَافَاكَ وَ صَحَّ لَكَ جِسْمُكَ
از ما خواستی بابت بیماری که داری برایت دعا کنیم . از خداوند برایت عافیت ودفع آفات را خواستیم ...
کاش آدم بلد باشد وقت بیماری وگرفتاری و... کجا برود.
ما که بزرگتری داریم که دعایش صددرصد مستجاب است چرا سرگردانیم؟؟!!
سیّد ما این روزها بسیاری از شیعیان شما درگیر بیماری شدهاند که آنها را گرفتار نموده ، بعضی دیگر نیز روحشان درگیرشده است.
مولای ما ، درمان دل مشتاقان!
این روزها جسم و جان معدودی از اهالی آدمیان بیمار است دعایمان می کنید؟
وای که چقدر این روزها محتاج این هستیم که شما برایمان عافاک الله بگویید.
به واقع اگر شامّه ام سالم بود که باید بوی خوش شما را استشمام می کردم.
اگر چشم دلم بینا بود که باید تو را می دیدم.
اگر گوش قلبم شنوا بود که باید با کلام تو ارتباط برقرار می کردم.
چگونه به آدمها بگویم : شامّه ام از کار افتاده ، چگونه بگویم فلج شده ام و توان رفتن به خانه دوست را ندارم .
ما آدمیان را چه شده بعضی وقتها آنقدر بیمار شده ایم که حتی نمی فهمیم باید از بزرگترمان بخواهیم برایمان دعا کند.
بهترین عالم ! مثل همیشه زحمات ما به عهده شماست
این بار نیز بیاییم همگی به ساحت مقدس حضرت نامه ای بنویسیم ملتمسانه از ایشان بخواهیم سرور ما می شود ازطرف ما برای عافیت همه ما یک یس بخوانید ؟؟
زشت است درب خانه ی کریم باشیم و کامل ترین گدایی را نداشته باشیم
مولایمان چشم دل ما می خواهد آنگاه که حضور شما را احساس می کند چیزی را از قلم نیاندازد
آنچنان عافیتی را برای وجود بیمارمان طلب کنید که آنی از منظر نگاه زیبای شما دور نمانیم.
منبع : الخرائج والجرائح ، ج 2 ، ص : 703
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ #از_علی_اکبر_بیاموزیم!
👈 عمرمان را در چه راهی هزینه کنیم؟
🎙حجت الاسلام #انصاریان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔸دستور العملی برای برطرف شدن ناراحتی ها و گرفتاریها
▫️استاد ناصری(مدظلهالعالی)
✨روایت عجیبی است كه در آن، امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
اگر از امری می ترسی و ناراحتی، صد آیة از هر جای قرآن را دنبال هم بخوان.
بعد از اینکه صد آيه را خواندی، بعد سه بار این ذکر را بگو: «اللهمَّ اكْشِفْ عَنَّي البَلاء»؛ گرفتاری از تو بر طرف می شود
( كافي، ج 2 ،ص 621.)
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرودگار🌺
دراین شب دل انگیز🌺
آنچه را که بیصدا ازقلب عزیزانم
گذر کرده درتقدیرشان قرار ده🌺
تا لذتی دو چندان را
برایشان به ارمغان بیاورد
شبتون به لطافت گل🌺
شــب بخیـــردوســـتان عــزیز
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#قویترین_آدمها
همیشه کسانی نیستند
که #پیروز_میشوند
بلکه آنهایی هستند که
#وقتی_میبازند
#تسلیم_نمیشوند
🍃
اگه شکست بخوری
شاید ناامید بشی
اما اگه دوباره تلاش نکنی
به آرزوهات نمیرسی
پس بازم تلاش کن موفقیت نزدیکه💪
Stay strong , life is hard
•قوی بمان ، زندگی سخت است❤️🔥•
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ساختِ قایقِ نجات با چوبِ پوسیده!
بعضی وقتها توجیهات، مقدس میشود؛ بطوریکه حتی رنگ و بوی قرآن میگیرد؛ یعنی کارها با آیههای قرآن یا روایات توجیه میشوند.
به شخصی گفتند چرا نماز نمیخونی؟ گفت: تو قرآن نوشته لاتَقرَبو الصَّلاة (به نماز نزدیک نشوید) بهش میگی در ادامهی همون آیه نوشته: لاتَقرُبو الصَّلاة و اَنتُم سُکاری (در حالِ مستی به نماز نزدیک نشوید. نساء/۴۳) میگه ما همین ابتدا رو رعایت کنیم، کلّی کار کردیم! اگرچه این یک طنز بود؛ اما چنین افرادی در واقعیت هم وجود دارند؛ اینان هر قسمت از دین را که با تمایلاتشان سازگار باشد، میپذیرند و بقیه را کنار میگذارند.
همانندِ همان کسانی که دستِ امامشان که میخواست آنها را وارد کشتیِ نجات کند، رد کردند، چون با امام بودن در آن زمان به نفعشان نبود؛ اما با مالی که به نامِ اسلام به جیب زده بودند قایق پوسیدهشان را سروسامان دادند و سرانجام غرق شدند.
به عنوان مثال میگویند کارهای خوب، گناهان را پاک میکند؛ مثلاً نماز نمیخوانند ولی صدقه میدهند. (غافل از اینکه بعضی گناهها آنقدر بزرگاند که باعث نابودی همه چیز میشوند) بالاخره باید انتخاب کرد: چون در کرب و بلا بیطرفان بیشرفانند. تاریخ همان است حسینی و یزیدی.
▪️ اگر میخواهی در آخرالزمان اهلِ نجات باشی، باید دستَت در دستِ امام زمانت باشد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
از امام حسن مجتبی علیه السلام پرسیدند:
«چرا شما هیچ گاه فقیری را مأیوس بر نمی گردانید؟»
امام حسن علیه السلام پاسخ دادند:
«من خود ، نیازمند خداوند هستم و به الطافش امید دارم. به همین دلیل شرم دارم که خود، فقیر باشم ولی فقیری را مأیوس کنم. خداوند، مرا عادت داده است که نعمت هایش را به من ارزانی دارد و من هم او را عادت داده ام که نعمت هایش را به مردم ببخشم.
📚طبقات الکبری ، ج ۱ ، ص ۲۳
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
⛔️تاوان دل سوزاندن
🌷ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺠﺔ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ فاﻃﻤﻰ ﻧﻴﺎ:
📝ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ ﺑﻜﻨﻴﺪ.
✳️ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﻣﻰ ﺩﺍنند ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﮔﺎﻫﻰ ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮔﺎﻫﻰ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺍﻳﻦ ﺍﺋﻤﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻘﻴﻪ ﮔﺎﻫﻰ ﺳﻴﻤﺸﺎﻥ ﻭﺻﻞ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭﮔﺎﻫﻰ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ.
🌟ﮔﻔﺖ:ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺳﺮﺣﺎﻝ ﺑﻮﺩ. ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ.
♦️ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ.
🔵ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻭ ﻣﻴﻤﺮﺩ. ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ.
✨ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ...ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ.
⛔️ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ.
📙از بیانات استاد عارف اخلاق، آیت الله فاطمی نیا
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر ص فرمود : در شب معراج در زیر عرش پروردگار مکان بزرگی دیدم که مملو از شتران بهشتی
بود و اول و آخر آنها دیده نمی شد وبارهایی داشتند. برهر شتری یک کنیز نشسته بود و افسار هرشتری
در دست یکی از پسران بهشتی بود .
از جبرئیل پرسیدم : این شترها و بارهایشان چیست ؟ او گفت : اینها جهیزیه دخترت فاطمه برای خانه
علی است . پرسیدم : این بارها چیست ؟ گفت : نمی دانم . به او گفتم : یکی از اینها را باز کن . یکی را
باز کرد و دیدم بار آن مملو از کتاب است . هر بار شتری هزار کتاب داشت ودر هر کتابی هزار فضیلت
از فضایل علی بود . یکی از آن فضیلت ها را که خواندم چنین بود :
پروردگار هفتاد هزار دنیا خلق کرده که در هر دنیایی هفتاد هزار شهر است . در هر شهر هفتاد هزار
مسجد است . در هر مسجدی هفتاد هزار محراب است که در هر محرابی امیرالمومنین نماز می خواند .
.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعایی که پیامبر (ص)در زمان پریشانی و اضطراب قرائت میکردند!
لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ العَظِيمُ الحَلِيمُ
لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ والأرْضِ
ورَبُّ العَرْشِ الکَریم
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 حکمت برخی حوادث
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دور افتاده برده شد.
با بی قراری به درگاه خداوند دعا می کرد تا او را نجات بخشد. ساعت ها به اقیانوس چشم می دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی آمد.
سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک بسازد تا خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید.
روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود. اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»
صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می شد از خواب برخاست. آن کشتی می آمد تا او را نجات دهد.
مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟» آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!»
آسان می توان دلسرد شد هنگامی که بنظر می رسد کارها به خوبی پیش نمی روند، اما نباید امیدمان را از دست دهیم، زیرا خدا در کار زندگی ماست، حتی در میان درد و رنج.
دفعه آینده که کلبه شما در حال سوختن است به یاد آورید که آن شاید علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 نماز واقعۍ چه نمازیست؟
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :
شخصی از امام رضا علیهالسلام پرسید: نماز واقعۍ چه نمازیست؟
حضرت علیه السلام فرمودند: «حُضُورُالقَلْبِ وَ فِراغُ الْجَوارِح»؛ نه اینکه موقع نماز با ریش هم بازی کنم، تمام اعضا و جوارحم باید خاشع باشند. وقتی رو به قبله ایستادی، دستت را روی زانو بگذار، طوری که پشت دست رو به قبله باشد؛ مثل عبد ذلیل. قدیم وقتی بنده ها مقابل مولایشان می ایستادند اینطور بودند.
جوارح هم نباید مشغول بازی باشند. هم قلب انسان باید حضور داشته باشد خاشع باشد، هیچ کجا نباشد و هم اعضا و جوارحش باید مشغول بازی نباشند.
سر نماز مرتب با انگشتش بازی می کند، با ریششو بازی می کند، انگشت توی بینی اش می کند، گوشش را مےخاراند، مرتب با اعضا و جوارحش بازی می کند، بابا داری نماز می خوانی. این چه نمازی است؟!
نمازگزار وقتی که نماز مےخواند باید مجسم کند که بهشت این طرف و جهنم آن طرفش است. بهشت را در طرف راست خود و جهنم را در طرف چپ خودش در نظر بگیرد . این نماز، نماز است.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ علت عبادت چیست؟
از امام رضا (ع) پرسيدند: علت عبادت چيست؟ ايشان فرمودند: علتش اين است كه خدا را فراموش نكنيد و خدا در زندگی تان متجلی باشد. فقر خودتان را فراموش نكنيد و ادب برخورد با خدا را ترك نكنيد و از عوامل دور نشويد. در ادب اجتماعی مراوده و ارتباط دوستی می آورد.
وقتی با كسی رفت و آمد می كنی و بيشتر ارتباط داری، وابستگی بيشتری ايجاد می شود. نفس اين عبادت كه من روزی پنج بار در روز بايستم و تكبير بگويم و حمد و سوره بخوانم، ايجاد رابطه است. انسان احساس هويتی ميكند.
حتی گاهی بعضی ها كه آدمهای ريشه دار و تحصيل كرده هم هستند، می گويند: ما چند سال است كه از خدا چيزی را می خواهيم ولی هرچه دعا ميكنيم اجابت نمی شود. من هم ديگر كنار گذاشته ام. يعنی تصورش از دعا، اجابت است.
در دعا هدف اجابت نيست. روايت داريم: گاهی دعا ميكنيم و مستجاب می شود و خدا به فرشتگان می گويد: اين را ديرتر ابلاغ كنيد تا بنده با ما حرف بزند. من صدای او را دوست دارم. شما يك قفل محكم در مغازه زده ايد و بازهم می گوييد: دعا كن. قرص سردرد می خوريد وباز هم ميگوييد: دعا كن. در دعا هدف ارتباط است نه استجابت دعا. اين را بايد دقت كرد كه باعث يأس در مردم نشود.
📚از بیانات دکتر رفیعی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
شبها دستمان
به خدا نزدیکتر می شود
پس بیا دعا کنیم
پروردگارا امروزمان را
باز هم به کرمت ببخش و
یاری کن درپیشگاهت روسفید باشیم
الهی آمین
شبتون آروم و در پناه خدا
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
حواست به فولدرهای باز ذهنت باشه…
دلیل تمام استرس، اضطراب و افسردگی هایمان این است که وجود خودمان را نادیده میگیریم و برای راضی کردن دیگران زندگی میکنیم...
ʕ◕♥️‿ʔ
𝕃𝕚𝕧𝕖 𝔽𝕠𝕣 𝕐𝕠𝕦𝕣𝕤𝕖𝕝𝕗..
برایخودتزندگیکن..
💡 میان پرواز تا پرتاب تفاوت از زمین تا آسمان است.
پرواز که کنی، آنجا میرسی که خودت می خواهی اما پرتابت که کنند، آنجا می روی که آنان می خواهند.
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
داستان عجیب شهید شدن #فرزند_شیطان در جنگ صفّین
💠امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) در کوههاى تِهامَه مردى را دید که بر عصاى بلندى به اندازه درخت خرما تکیه زده است. فرمود: این آواز جنّ است. جن گفت: من #هام_بن_هیم_بن_لاقیس_بن_ابلیس هستم. حضرت فرمود: فاصلهی تو و ابلیس دو پدر میباشد؟ گفت: بله. حضرت فرمود: گذشتهی تو چگونه بود؟ گفت: از روزى که قابیل، هابیل را کشت من بودم. میتوانستم حرف بزنم. به ریسمان الهى چنگ نزدم، در جنگل میگشتم و از تپّهها بالا میرفتم و مردم را به قطع رحم با خویشاوندان و مال حرام دعوت مینمودم. سپس گفت: من توبه کردهام. آن زمان که همراه نوح(ع) در کشتیاش بودم و او را به دلیل دعایى که براى قوم خویش مینمود، ملامت کردم. حضرت نوح نیز مرا به توبه واداشت. پس از آن با هود(ع)، همراه با کسانى که به او ایمان آورده بودند، در مسجد آن حضرت بودم و او را نیز به جهت دعایى که براى قومش نمود، ملامت کردم. و با الیاس در شنزارها به سر میبردم. و همراه ابراهیم(ع) آن هنگام که قوم وى او را در آتش انداختند بودم من در میانه منجنیق و آتش بودم که خداوند آتش را بر آن حضرت سرد و سلامت ساخت. پس از آن، با یوسف(ع) بودم آنگاه که برادرانش به وى حسادت ورزیدند و او را در چاهى افکندند. من او را به عمق چاه بردم و او را غذا میدادم و مثل یک رفیق با او رفتار مینمودم. بعد از آن، در زندان نیز یار و انیس وى بودم تا اینکه خداوند وى را از آنجا نجات داد. سپس، همراه با موسى(ع) بودم. آنحضرت بخشى از تورات را به من آموخت و فرمود: اگر در زمان حضرت عیسى هم بودى، سلام مرا به او برسان. من نیز عیسى(ع) را ملاقات کردم و سلام موسى(ع) را به ایشان رساندم. و همراه آن حضرت بودم تا اینکه بخشى از انجیل را به من آموخت و فرمود: اگر در دوران حضرت محمّد(ص) بودى سلام مرا به آن حضرت برسان. پس اى رسول خدا! عیسى بر تو سلام میرساند.
رسول خدا(ص) فرمود: بر عیسى، روح خدا تا آن زمان که آسمانها و زمین پا برجایند سلام. و بر تو نیز سلام اى هام! که سلام آنان را به من رساندى. اگر درخواست و حاجتى دارى، بگو. هام گفت: خواسته من آن است که خداوند تو را براى امّتت نگهدارد و آنان را براى تو شایسته و صالح گرداند و به آنان استقامت عطا کند تا براى وصى و جانشین پس از تو مقاومت ورزند؛ چرا که امتهاى پیشین به خاطر سرپیچى از اوصیاى الهى به هلاکت رسیدند. و خواسته من آن است که اى رسول خدا! سورهاى از قرآن را به من تعلیم دهى تا در نمازم آن را بخوانم. رسول خدا(ص) به حضرت على(ع) فرمود: به هام یاد بده و با او مدارا کن. هام گفت: اى رسول خدا! این کسى که مرا به او میسپارى کیست؟ رسول خدا(ص) فرمود: اى هام! در کتاب، وصى «آدم» را چه کسى یافتید؟ گفت: «شیث». جانشین «نوح» که بود؟ گفت: «سام». جانشین «هود» که بود؟ گفت: «یوحنا بن حنان» پسر عموى هود. وصىّ و جانشین «ابراهیم» که بود؟ گفت: «اسماعیل و جانشین اسماعیل، اسحاق». جانشین «موسى» که بود؟ گفت: «یوشع بن نون». جانشین «عیسى» که بود؟ گفت: «شمعون بن حمون صفا» پسر عموى مریم. فرمود: چرا اینان جانشینان پیامبران هستند. هام گفت: چون در دنیا زاهدترین مردم بودند و راغبترین آنان به آخرت. پیامبر(ص) فرمود: در کتاب، جانشین «محمّد» را چه کسى یافتهاید؟ گفت: در تورات، نامش «إلیاست».آنحضرت فرمود: این «إلیاست» او على جانشین و برادر من است، او زاهدترین مردم نسبت به دنیا و راغبترین نسبت به خداوند در آخرت میباشد. هام بر على(ع) سلام کرد و گفت: اى رسول خدا! آیا او نام دیگرى هم دارد؟ فرمود: آرى، «حیدر» پس على(ع) سورههایى از قرآن را به او آموخت. هام گفت: اى على! اى جانشین محمّد! آیا آنچه از قرآن به من آموختى براى نماز من کافى است؟ فرمود: آرى. اندک قرآن، بسیار است. یک بار دیگر هام آمد و بر رسول خدا(ص) سلام داد و خداحافظى کرد و برگشت. و دیگر پیامبر(ص)را ندید تا اینکه آن حضرت از دنیا رفت. هام در لیلة الهریر نزد حضرت على(ع) آمد و در جنگ صفین در رکاب امام علی(ع) کشته شد.
الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب(ع)، ص 223.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi