هدایت شده از تبلیغات | ازصبوری شمامتشکریم🙏🌹
کپسول تقویت حافظه ویژه دانشجویان و دانشآموزان😍
این محصول با از بین بردن رطوبت مغز باعث تقویت شدید حافظه میشه!!✨❗️100% گیاهی❗️
🌻درمان الزایمر
🌻فهم دقیق دروس🌱
🌻مناسب برای دانش اموزان و دانشجویان🌱
👇فقط و فقط تو این کانال 👇
https://eitaa.com/joinchat/2237465213C11d65ecb7b
بعد از زدن روی لینک پیوستن رو بزن گمش نکنی❌
🔰ماجرای عجیب #دعوای_سگ و #جوان در قبر
✅این جریان از عجیبترین اتفاقاتیست که در قبرستان تخت فولاد اصفهان اتفاق افتاده است که شیخ بهایی در کشکول خود به آن اشاره کرده و به گفته آیت الله #ضیاءآبادی..... #امام_خمینی (ره) نیز در جلسه درس اخلاق خود آن را بیان کرده است:
#شیخ_بهایی نقل میکند:
روزی در تخت فولاد اصفهان از مرد عارفی که اهل ریاضت بود پرسیدم آیا خاطره ای داری که برای من نقل کنی
او فکر و تامّلی کرد و بعد گفت :
⭕️روزی همین جا نشسته بودم ، دیدم جمعیّتی جنازه ای را آوردند در آن گوشه قبرستان دفن کردند و رفتند.
💢 چندی نگذشته بود که احساس کردم بوی عطر خوشی به شامّهام میرسد. به اطراف نگاه کردم دیدم جوانی خوشصورت و خوش لباس و خوشبو وارد قبرستان شد و فهمیدم این بوی خوش از اوست، آن جوان رفت کنار همان قبر و ناگهان دیدم آن قبر شکافته شد و آن جوان داخل قبر رفت و قبر به هم آمد.
من غرق در تعجّب و حیرت شدم که خواب میبینم یا بیدارم.
💢 در همین حال، احساس کردم بوی بد و نفرتانگیزی به شامّهام میرسد، دیدم سگی وحشتانگیز ، بدقیافه و بدبو وارد قبرستان شد. با عجله رفت کنار همان قبر، قبر شکافته شد و او داخل قبر رفت و باز قبر به هم آمد.
من تعجّب و حیرتم بیشتر شد که چه صحنهای دارم میبینم.
⭕️لحظاتی گذشت، دیدم باز آن قبر شکافته شد و آن جوان زیبا در حالی که سر و صورتش خونین و لباسهایش پاره و کثیف شده بود از قبر بیرون آمد؛
خواست از قبرستان بیرون برود من دویدم جلو و او را قسم دادم که بگو تو که هستی و جریان چیست ؟
💢 گفت : من اعمال نیک آن میّت هستم، مامور شدم پیش او بروم و تا روز قیامت با او باشم. آن سگ هم اعمال بد اوست که پس از من وارد قبر شد. ما با هم نمیتوانستیم بسازیم، با هم گلاویز شدیم و او چون از من قویتر بود بر من غلبه کرد و با این وضع از قبر بیرونم کرد.
👹 حال آن سگ تا روز قیامت با او خواهد بود.
⭕️شیخ بهایی بعد از نقل این حکایت گفت: این حکایت، عقیده شیعه مبنی بر تجسم اعمال را تأیید مینماید
📚خزینه الجواهر، ص 541 / ماه رمضان فصل شکوفایی انسان در پرتو قرآن، آیت الله سیدمحمد ضیاءآبادی، جلد 2 صفحه 19 الی 22
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 چرا از اکثر تصمیماتی که میگیرم، بعداً پشیمون میشم!
#کلیپ #استاد_شجاعی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
اگه افکار منفی اذیتتون میکنه.
اگه آشفتگی روحی اذیتتون میکنه.
برای رها شدن حتما سر بزنيد ...🌱
https://eitaa.com/joinchat/3081175356C5d0d11598c
به شددددددت توصیه می کنم حتما حتما عضو شوید👆👆💥💥💐
هدایت شده از تبلیغات | ازصبوری شمامتشکریم🙏🌹
🔥 خانماییکه میخوان #شور بندازن ولی میترسن کپک بزنه یا شُل بشه بزنن رو شکلا😍👇
🥒🌶🥒🌶🥒🌶🥒🌶🥦🥒🥦
🥦🥒🍆🌶🥒🍆🥬🥒🌶🍆🫑
🔥 خانمایی هم دنبال اینن #ادویه_ترشیای خوش عطر یادبگیرن بزنن رو لینک😍👇
https://eitaa.com/joinchat/2366702415C211db690ef
🌿🌸🌿
فرياد رسي #صلوات در قبـر
شبلي نقل نموده است:
من همسايه اي داشتم که وفات نمود.
او را خواب ديدم،
از او پرسيدم: خدا با تو چه کرد؟
گفت : اي شيخ ! هول هاي بزرگ ديدم،
و رنج هاي عظيم کشيدم.
از آن جمله به وقت سوال منکر و نکير،
زبان من از کار باز ماند.
با خود مي گفتم : واويلاه،
اين عقوبت از کجا به من رسيد؟
آخر ، من مسلمان بودم و بر دين اسلام مُردم.
آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبيدند.
ناگاه شخصي نيکو موي و خوش بوي آمد ،
ميان من و ايشان حايل شد
و مرا تلقين کرد تا جواب ايشان را
به نحو خوب بدهم ،
از آن شخص پرسيدم : تو کيستي – خدا تو را رحمت کند – که من را از اين غصه خلاصي دادي؟
گفت: من شخصي هستم که از صلواتي که تو بر پيغمبر (صلی الله علیه وآله) فرستادي آفريده شده ام، و مامورم در هر وقت و هر جا که در ماني به فرياد تو رسم
منبع: آثار و برکات صلوات ص ۱۳۱
✨به نیت فرج آقا صاحب الزمان (عج)
سـه صلـوات هـدیه کنید✨ 🌹
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌸 غفلت از مرگ 🌸
واقعا کسي ضمانت نداده که ما تا پيري برسيم و در جواني نمي ميريم . کسي به ما چنين تضميني نداده است . رابطه ي حضرت عزرائيل با گرفتن جان ما ، يک رابطه ي دفعي و آني است. ما در دنيايي زندگي مي کنيم که همه چيز تدريجي است و عالم مادي همين است. وقتي مي خواهد باران بيايد ، قبل از آن هوا ابري مي شود و صداي رعد و برق مي آيد . قبل از آمدن شب و روز نشانه هايي است . ما به امور تدريجي و زماني عادت کرده ايم و فکر مي کنيم که حضرت عزرائيل هم با سر و صدا و نشانه مي آيد و جان ما را مي گيرد .
مثلا فکر مي کنيم که اول بايد يک پيري يا بيماري بيايد بعد حضرت عزرائيل بيايد . حضرت عزرائيل موجود مجرد است نه مادي و جان ما را هم که مي خواهد بگيرد مجرد است . رابطه ي حضرت عزرائيل با جان ما رابطه ي آني و دفعي است نه تدريجي . شبيه اراده کردن شماست . براي اراده کردن که مي خواهد در جان شما اتفاق بيفتد زمان برنمي دارد . همين که اراده بکنيد که آب بخوريد ، اين اراده آني است البته ممکن است براي اينکه بخواهيد حرکت کنيد و ليوان آب را برداريد زماني طول بکشد چون بدن مادي است ولي اراده در جان شما آني مي آيد . وقتي اجل فرا برسد پير و جوان ندارد . حضرت امير در شعري مي فرمايد که مرگ ناگهان مي رسد. آيت الله اراکي اشک مي ريخت و اين ابيات اميرالمومنين را مي خواند : اي کسي که مشغول شدي و غافل شدي از مرگ ، مرگ ناگهان مي رسيد .
کسي نبايد خودش را ايمن از مرگ بداند و بايد هميشه آماده باشد . به آيت الله شيرازي در کربلا گفتند که اگر يقين داشته باشيد که يک هفته ي ديگر مرگ شما فرا مي رسد چه کار مي کنيد ؟ گفت همان کاري که تابحال مي کردم يعني از جواني حواسش بوده است . پس اولا کسي ايمن نيست و ثانيا جوان بايد دنبال اين مباحث باشد. براي اينکه از همان اول فرصت ها را بدست بياورد و فرصت سوزي نکند . چون وقتي سني از او مي گذرد ديگر نمي تواند کاري بکند و به گذشته اش با حسرت نگاه مي کند .
〖از بیانات حجت الاسلام #عالی〗
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
👌حکایت بسیار زیبا
🔴آیا جنبه و ظرفیت دانستن اسرار غیب را داریم؟
روزی شخصی به اصرار از شیخ جعفر مجتهدی میخواست تا راز دستیابی به “ علم جفر ” را برای او بیان کنند و ایشان به او می گفتند:
آیا در خود این قدرت را می بینی که از آن استفاده نکنی و آن را سرمایه دکانداری خود قرار ندهی؟!
پس از رفتن آن شخص ، حضرت آقای مجتهدی فرمودند :
اینها نمیدانند که جهل به بعضی از مسائل برای آنها در حکم نعمت است
ائمه اطهار (علیهم السلام ) فقط برای اصحاب خاص خود برخی از اسرار را در حد مرتبه ای که داشتند ، فاش میکردند...
اینها مسائلی نیست که در کوچه و بازار بر سر زبانها بیفتد و در امور مادی از انها استفاده شود !
سپس این ماجرا را تعریف کردند :
مردی از دوستان امام صادق (علیه السلام) در طلب یافتن “ اسم اعظم ” بود و هر روز به خدمت آن حضرت شرفیاب می شد و از امام معصوم می خواست تا حرفی از حروف اسم اعظم را به او تعلیم دهد.
ولی امام صادق (علیه السلام) او را از این امر بر حذر می داشت و میفرمود : هنوز قابلیت و ظرفیت لازم را پیدا نکرده ای !
ولی آن مرد دست بردار نبود و هر روز خواسته خود را تکرار می کرد !
🌷روزی امام صادق (علیه السلام) به او گفتند :
امروز مقارن ظهر ، به خارج از شهر می روی و در کنار پلی که در آنجا هست می نشینی صحنه ای را در آنجا خواهی دید که باید بیائی و برای من بازگو کنی .
آن مرد دستور امام را اطاعت کرد و به محل موعود رفت .
چیزی از توقف او نگذشته بود که مشاهده کرد پیرمرد قد خمیده ای با پشته نسبتا بزرگی از خار و خاشاک اهسته اهسته به آن پل نزدیک شد و با زحمت بسیار، دو سوم از درازی پل را طی کرد .
در همان اثنا مرد جوانی تازیانه بدست و سوار بر اسب از طرف مقابل قصد عبور از پل را داشت
جوان سوار به آن مرد کهنسال نهیب می زند که راه آمده را برگرد تا او از پل عبور کند !
و پیرمرد به او میگفت که : من دو سوم از پل را پشت سر گذاشته ام و با این بار سنگین و ضعف جسمانی انصاف نیست که از من چنین توقعی داشته باشی
بلکه انصاف حکم می کند که تو بخاطر جوانی و سوار بر اسب بودن فاصله کوتاهی را که آمده ای باز گردی و راه را بر من سد نکنی.
جوان مغرور با شنیدن سخن پیرمرد،او را به تازیانه میگیرد و با نواختن ضربات پی در پی او را به عقب نشینی از پل وا میدارد !
و پیرمرد پس از رفتن سوار ، دوباره با کوله بار سنگینی که بر دوش داشته راه رفته را مجددا طی می کند و پس از عبور از پل به طرف خیمه ای که در آن حوالی بود رهسپار می شود.
آن مرد که ستم آشکار جوان سوار را بر آن مرد سالخورده می بیند به محضر امام شرفیاب می شود و ماجرا را با ناراحتی برای حضرت تعریف میکند .
امام از او می پرسند : اگر تو حرفی از حروف اسم اعظم را می دانستی با آن جوان سرکش و مغرور چه می کردی ؟!
عرض می کند : به سختی ادبش می کردم به گونه ای که تا پایان عمر آن را فراموش نکند !
امام علیه السلام فرمود :
آن مرد سالخورده خارکنی را که دیدی از اصحاب سرّ ما بود و از اسم اعظم نصیب داشت ،
ولی از آن برای مقابله با آن جوان استفاده نکرد و قابلیت خود را برای چندمین بار به اثبات رسانید...!
آن مرد وقتی که از حقیقت امر آگاهی یافت ، به خواسته نابجای خود از امام پی برد و از آن پس در صدد تزکیه نفس برآمد و دیگر در مورد اسم اعظم با امام سخنی نگفت...
📘منبع: کتاب لاله ای از ملکوت
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
روایت شده از امام صادق علیه السلام که رسول خدا فرمودند :
خدای تبارک و تعالی میفرمایند:
هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمےکنم ، مگر اینکه:
🍂او را به مرض و بیماری مبتلا مےکنم تا کفاره گناهانش باشد
🍃و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد و زیادتر از آن بود ،
کسی را بر او مسلط مےکنم که بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد،
🍂رزق و روزی اش را کم مےکنم تا کفاره گناهانش باشد
🍃و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود
🍂جان گرفتن او را سخت مےکنم
🍃و یا در قبر بر او سخت مےگیرم، تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و او را وارد بهشت ڪنم ،
🍂و اما کسی را که مےخواهم وارد جهنم کنم:
🌱او را صحیح و سالم مےگذارم ،
🌱و رزق و روزی اش را زیاد مى کنم
🌱و جان دادن او را آسان می گردانم
🌱تا وقتیکه نزد من آید ، هیچ حسنه ای نداشته باشد
🌱و در همان وقت او را وارد جهنم کنم
📚مسندالرسول ج۱ برگرفته شده از بحارالانوار
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
ميت در قبر مانند كسی است كه در دريا غرق شده باشد، هرچه را ديد چنگ به آن ميزند، كه شايد نجات يابد.
و منتظر دعای كسی است كه به او دعا كند. از فرزند و پدر و برادر خويش.
و از دعای زندگان نورهايی مانند كوهها داخل قبور اموات ميشود.
و اين مثل هديه است كه زندگان از برای يكديگر ميفرستند.
پس چون كسی از برای ميتی استغفاری يا دعايی كرد، فرشتهای آن را بر طبقی ميگذارد و از برای ميت ميبرد و ميگويد:
اين هديهای است كه فلان برادرت يا فلان خويشت برای تو فرستاده است و آن ميت به اين سبب شاد و خوشحال ميشود.
📚منبع.احياءالعلوم
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌼🌼🌼🌼
ماجرای استخوان فرد بی نماز!!
✅شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شكایت از فقر و نداری كرد.
🌹 حضرت فرمود: مگر نماز نمیخوانی؟
عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا میكنم،
🌹 حضرت فرمود: مگر روزه نمیگیری ؟
عرض كرد سه ماه روزه میگیرم.
🌹آن حضرت فرمود: امر خدا را نهی و نهی خدا را امر میكنی یا به كدام معصیت گرفتاری؟
عرض كرد یا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرمودهی خدا را بكنم!!
🌹 حضرت متفكرانه سر به جیب حیرت فرو برد،
ناگاه جبرئیل نازل شد عرض كرد یا رسول الله!
❤️حق تعالی ترا سلام میرساند و میفرماید:
در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشكی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بینمازی میباشد به شومی آن استخوان از خانهی این شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است.
🌹حضرت به آن شخص فرمود :برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور.
مرد به فرمودهی آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد.
🌼پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم):
کسی که لبخند بزند به صورت آدم بی نماز، گویا هفت بار خانه خدا را ویران کرده است.
🌸رسول اکرم(صلیالله علیه و آله و سلم):
کسی که کمک کند به بی نماز به اندازه یک لقمه،گویا کشته است هفتاد نبی راکه اولین آنها حضرت آدم و آخرین آنها حضرت محمد صلی اله علیه و آله است.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁آرامش يك هديه است
💫هديه اى ارزشمند از
🍁انسانهاى خوب
💫تحفه اى گرانبها با رنگ عشق
🍁و آرامش همان عشق است
💫ازخدا میخواهم
🍁شبی سرشاراز عشق و آرامش
💫داشتــه باشیــد🙏
شبتون سرشار از آرامش الهی💫🍁
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
.
"خداوند ،
قادرترین کارگردانی است که بارسیدن هرسپیده دم می گوید :
نور
صدا
حرکت.
او زیباترین فیلم هستی را کلید می زند !
ومن ، بهترین نقش را
برای تمام انسانها وخودم ،
آرزو می کنم ! "
𝐌𝐚𝐤𝐞 𝐮𝐫 𝐃𝐫𝐞𝐚𝐦𝐬 𝐑𝐞𝐚𝐥𝐢𝐭𝐲
آرزوهاتو تبدیل به واقعیت کن!
⚘️صبحتون پر از شادی💚
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 ویژگی سربازان ویژهی آخرالزمانی که درتلاشند، تمام ساعات شبانهروز، امامشان را شاد و راضی نگه دارند!
#استوری #استاد_شجاعی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 داستان کوتاه
"کرامت امام رضا در حق دزد"
تو "تبریز" و قبل انقلاب یه گروه تصمیم گرفتن برن "پا بوس امام رضا" علیه السلام.
رئیس کاروان چند روز قبل حرکت تو خواب دید که امام رضا فرمودند داری میای "ابراهیم جیب بر" رو هم باخودت بیار.
"ابراهیم جیب بر کی بود؟!"
از اسمش معلومه "دزد مشهوری" بود تو تبریز که حتی کسی جرأت نمی کرد لحظه ای باهاش همسفر بشه چون سریع جیبشو خالی می کرد!
حالا امام رضا در خواب بهش گفته بودند اینو با "خودت بیارش مشهد!"
رئیس کاروان با خودش گفت:
خواب که "معتبر" نیست تازه اگه من اونو بیارم کسی تو "کاروان" نمیمونه همه "استعفا" میدن میرن یه کاروان دیگه پس بیخیال!
اما این خواب دو شب دیگه هم تکرار شد و رئیس چاره ای ندید جز اینکه بره "دنبال ابراهیم."
رفت "سراغشو" بگیره که کجاس، بهش گفتند؛ تو فلان محله داره میچرخه برو اونجا از هر کی سوال کنی "نشونت" میده.
بالاخره پیداش کرد!
گفت: ابراهیم میای بریم مشهد؟
(ولی جریان خوابو بهش نگفت)
ابراهیم گفت: من که پول ندارم تازه همین ۵۰ تومن هم که دستم میبینی همین الان از یه "پیرزن دزدیدم! "
رئیس گفت: عیب نداره تو بیا من "پولتم میدم."
فقط به این شرط که حین سفر "متعرض" کسی نشی بعد که رسیدیم مشهد، "آزادی!"
ابراهیم با خودش گفت؛ باشه اینجا که همه منو میشناسن نمیشه دزدی کرد بریم مشهد یه خورده پول "کاسب" شیم.
کاروان در روز معینی حرکت کرد وسطای راه که رسیدن "دزدای سر گردنه" به اتوبوس "حمله کردن" و "جیب" همه و حتی ابراهیم که جلوی اتوبوس نشسته بود رو "خالی کردن" و بعدم از اتوبوس پیاده شدن و رفتن!
اتوبوس که قدری حرکت کرد و در حالی که همه گریه میکردن که دیگه پولی برای برگشت ندارن، ابراهیم یکی یکی همه رو اسم میبرد و بهشون میگفت؛ از شما چقدر "پول دزدیدن" و بهشون میداد!
رئیس گفت:
"ابراهیم تو اینهمه پول از کجا آوردی؟!"
ابراهیم خندید و گفت:
وقتی "سر دسته دزدا" داشت از ماشین پیاده میشد همون لحظه جیبش رو "خالی کردم" و اونم نفهمید و از اتوبوس پیاده شد!
همه "خوشحال" بودن جز رئیس کاروان که زد زیر گریه و گفت:
"ابراهیم میدونی واسه چی آوردمت؟"
چون "حضرت به من فرمودن،"
حالا فهمیدم "حکمت" اومدن تو چی بوده؟
ابراهیم یه لحظه دلش تکون خورد گفت:
یعنی "حضرت" هنوز به من "توجه" داره؟
از همونجا "گریه کنان" تا "مشهد" اومد و یه "توبه نصوح" کنار قبر حضرت کرد و بعدم با "تلاش و کار حلال،" پولایی رو که قبلا "دزدیده بود"" میفرستاد تبریز و حلالیت می طلبید."
و در آخر هم در مشهد الرضا (ظاهرا مکانش نامعلومه) به رحمت خدا رفت...
مشهد...
روبروی ایوان طلا...
خیره به گنبد طلا...
اللهم صلي عليٰ عليِ بْنِ موسَي الرِضَا المرتضي....
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
روزی ماری وارد مغازه نجاری شد. در حالی که به گوشهای می خزید، از روی اره عبور کرد و کمی زخمی شد! با عصبانیت برگشت و اره رو گاز گرفت اما آسیب بیشتری دید.
مار که حسابی کلافه شده بود ، تصمیم گرفت به هر قیمتی که شده اره رو از بین ببره. پس به دور اره پیچید و تمام قدرتش رو بکار گرفت تا اره رو خفه کنه ، تا اینکه در نهایت مار توسط اره کشته شد...
گاهی اوقات ما با عصبانیت واکنش نشون میدیم و تصمیم میگیریم به کسانی که بهمون آسیب رسوندن صدمه بزنیم غافل از اینکه به خودمون آسیب می رسونیم. در زندگی گاهی اوقات بهتره از بعضی چیزها چشم پوشی کنیم، چون عواقب اون میتونه فاجعه بار باشه...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
"سنگريزه" ريز است و ناچيز. اما اگر در جوراب يا کفش باشد، ما را از راه رفتن باز میدارد!
در زندگی هم بعضی مسائل ريزاند و ناچيز، اما مانع حرکت به سمت خوبیها و آرامش ما ميشوند!
کم احترامی يا نامهربانی به والدين؛
نگاه تحقيرآميز به فقرا؛
تکبر و فخرفروشی به مردم؛
منت گذاشتن هنگام کمک کردن؛
نپذيرفتن عذر خطای دوستان؛
بخشی از سنگريزههای مسير تکامل ما هستند!
آنها را بموقع کنار بگذاريم تا از زندگی لذت ببریم.
دکتر شاهین فرهنگ
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
بیشتر مشکلات زندگیمان از آنجا شروع میشود که:
ما نه برای خودمان، بلکه برای آدم های اطراف مان زندگی می کنیم.
⚫️لباس میپوشیم که مد باشد!
⚫️در رشته ای درس میخوانیم که کلاس داشته باشد!
⚫️با کسی ازدواج می کنیم تا دهان مردم را ببندیم!
⚫️بچه دار می شویم که برایمان حرف در نیاورند !
⚫️جوری زندگی میکنیم که فقط دیگرانو راضی کنیم!
برای مردم زندگی کردن، یعنی برده و غلام بودن.
برای مردم زندگی کردن، یعنی خودتو به حساب نیاوردن.
برای مردم زندگی کردن، یعنی کوچک بودن.
برای مردم زندگی کردن، یعنی مرگ تدریجی.
خودت باش!
خودت باش!
خودتو هر طوری که هستی قبول داشته باش!
به خودت افتخار کن؛
چون واقعا گوهری در وجودت هست،
که اگه پیداش کنی باور دارم که
جهان سر تسلیم و تحسین در برابرت فرود می آورند.
فقط کافیه که از امروز خودت باشی.
در دفترچه ی حال خوبت بنویس که:
من از امشب میخوام که خودم باشم و هر جوری که هستم، خودمو قبول دارم.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 ترس اشتباهی که در کودکان باعث فرار آنها از حقیقت میشود
ترس بزرگترین معیار در دروغگو بار آوردن فرزندان است.
کودکی که دچار شبادراریست و اختیاری در این امر ندارد، اگر بترسد شبادراری خود را ترک نخواهد کرد، بلکه با برعکسکردن تشک خوابش، اشیای بیشتری را نجس خواهد کرد.
او با این پنهانکاری ضربه بیشتری بر ما زده و نفس خود را به دروغگویی و پیداکردن راهحل اشتباه در زمان مشکل عادت خواهد داد.
فراموش نکنیم اکثر کسانی که تبهکاری و کارهای خلاف میکنند امیدشان به راههای فرار اشتباهیست که قبلاً به آن آگاه شدهاند.
پس هر راه اشتباهی که فرزند برای فرار از حقیقت یاد میگیرد، نوعی ایجاد حاشیه امن برای او، و دروغگویی و بزهکاری اوست.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴پیمان شکنی زن هوسران
حضرت عیسی( ع ) از قبری میگذشت.پیرمردی را مشاهده کرد که بر سر قبری منزل گرفته است. سبب این کار را پرسید.او عرض کرد: من با زن خود عهد کرده بودم که هر کدام زودتر از دنیا رفتیم دیگری بر سر قبر او معتکف شود تا مرگ او هم برسد. اینک همسرم از دنیا رفته است و بنا بر پیمانی که بسته ایم من بر سر قبرش منزل گرفته ام.
حضرت عیسی(ع ) گفت میخواهی او را زنده نمایم؟
پیرمرد عرض کرد کمال احسان است اگر این کار را انجام بدهید.پس به دعای آن حضرت زن زنده شد و پیرمرد به زن خویش به طرف صحرا رفت تا جایی که خسته شد. پس سر در زانوی زن گذارده و خوابید
اتفاقا شاهزاده ای از آنجا عبور میکرد.چشمش به زن زیبا افتاد که سر پیرمردی را بر زانو گرفته است.به او گفت تو با این جمال و زیبایی اینجا چه میکنی؟؟ زن به دروغ گفت این پیرمرد مرا دزدیده است
جوان گفت آهسته سرش را بر زمین بگذار و با من بیا.و او هم اینچنین کرد و با او رفت.چیزی نگذشته بود که پیرمرد بیدار شد و آنها را در حال رفتن دید و به دنبال آنها روان گردید ولی به آنها نرسید.شکایت به پادشاه برد و عرض خود را به شاه رساند.پادشاه گفت اگر حضرت عیسی ( ع ) تو را تصدیق نماید گفته ات را میپذیرم
حضرت عیسی(ع ) نیز گفته های آن پیرمرد را تصدیق کرد.سپس آن زن را نصیحت نمود ولی او قبول نکرد.پس فرمود پس در حق هم نفرین کنید.از هر کدام که قبول و مستجاب گردید حق با اوست.همین که پیرمرد نفرین کرد زن در دم جان داد و از دنیا رفت
📚کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۴ و۳۳۵
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 #حکایت_بعضی_از_ما ...
میگن شیطان با بنده ای همسفر شد موقع نماز صبح بنده نماز نخوند موقع ظهر و عصر هم نماز نخوند موقع مغرب و عشا رسید بازم بنده نماز بجای نیاورد.
موقع خواب شیطان به بنده گفت من با تو زیر یک سقف نمیخوابم چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخواندی میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه که من هم با تو شامل بشم.
بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا،چطور غضب بر من نازل بشه؟
شیطان در جواب گفت من فقط یک سجده اونم به بنده خدا نکردم از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری!!!
👈 قال رسول الله صلى الله علیه وآله : من ترک صلاته متعمدا فقد هدم دینه ؛
کسى که عملا نمازش را ترک کند، به تحقیق که دینش را منهدم کرده است .
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🕊
🔹 فیلم و داستانی تاریخی و تاثیر گذار ؛
#حتما_تماشا_کنید👌
کار خوبه خدا درست کنه ؛ سلطان محمود خر کیه !؟
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔘داستان کوتاه
شاگرد اول بودم، پدرم یادم داده بود که من همیشه درس بخوانم، وقتی مهمان می آید زود بیایم سلام کنم و بروم! آرام آرام مهمانهای ما خیلی کم شدند چون مادرم غیر مستقیم گفته بود حواس مرا پرت می کنند! عیدها همه اش خانه بودیم و من نمی دانستم سیزده بدر یعنی چه؟
وقتی مدرسه می رفتم، پدرم خودش مرا می رساند آخه مادرم گفت بود نکنه توی سرویس مدرسه حرف بد یاد بگیرم. پدرم مرا خیلی دوست داشت! وحتی می گفت زنگ تفریح به حیاط نروم! چون ممکن است بچه ها دعوایم کنند!
و من نه تنها زنگ تفریح مدرسه که تمام زنگهای تفریح عمرم را در اتاقی درس خواندم! مایه افتخار پدر بودم! شاگرد اول!
وقتی پدر مرا به مدرسه می رساند شیشه ی اتومبیل را بالا می زد که مبادا حرفی بشنوم ومن تا مسیر مدرسه ریاضی کار می کردم!
وقتی سر سفره می آمدم باید به فیزیک فکر می کردم چون پدرم می گفت نباید لحظه ها را از دست بدهم!
چقدر دلم می خواست یکبار برف بازی کنم ، اما مادر پنجره را بسته بود ومی گفت پنجره باز شود من مریض می شوم! من حتی باریدن برف را هم ندیده ام!
من همیشه کفشهایم نو بود چون باآنها فقط از درب مدرسه تا کلاس می رفتم!!من حتی یک جفت کفش در زندگی ام پاره نکردم و مایه افتخار پدرم بودم!
من شاگرد اول تیزهوشان بودم! تمام فرمول های ریاضی و فیزیک را بلد بودم ولی نمی توانستم یک لطیفه تعریف کنم!
و حالا یک پزشکم! چه فرقی دارد تو بگو یک مهندس! پزشکی که تا الان نخندیده است، مهندسی که شوخی بلد نیست! من نمی دانم چطور باید نان بخرم !من نمی دانم چطور باید کوهنوردی بروم!
با اینکه بزرگ شده ام اما می ترسم باکسی حرف بزنم! چون ممکن است حرف بد یاد بگیرم!
من شاگرد اول کلاس بودم! اما الان نمیدانم اگر مثلا مراسم عروسی دعوت شوم چگونه بنشینم، اگر مراسم عزاداری بروم چه بگویم!
همسایه مان برای ما آش نذری آورده بود نمی دانستم چه اصطلاحی بکار ببرم.
یک روز باید بنشینم برای خودم جوک تعریف کنم ! یک روز باید یک پفک نمکی را تا آخر بخورم! یکروز می خواهم زیر برف بروم! یک روز می خواهم داد بکشم، جیغ بزنم! من شاگرد اول کلاسم اما از قورباغه می ترسم، از گوسفند می ترسم، مایه افتخار پدر حتی از خودش هم می ترسد!
راستی پدرها ومادرهای خوب و مهربان به فکر شاگرد اول های کلاس باشید و اگر مادرم را دیدید بگویید پسرش شاگرد اول کلاس درس و شاگرد آخر کلاس زندگی است
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁خدایا!
✨من گمشده دریای
🍁متلاطم روزگارم و تو بزرگواری!
✨خدایـا...
🍁تا ابد محتاج یاری تو
✨رحمت تو، توجه تو، عشق تو
🍁گذشت تو ، عفو تو، مهربانى تو...
✨و در یک کلام
🍁"محتـاج توام" ...
✨شبتون بخیـر
🍁فرداتون پرامیــد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
.
بـرای چـیـزی کـه مـیـخـوای آرزو نـکـن
تـلاش کـن بـراش...🌱
نگران پازل بهم ریختهی زندگیت نباش
چینش نهاییِ خدا حرف نداره💥
آخرش قشنگ میشه👌
بهش اعتماد کن🤍
𝐒𝐚𝐲:𝐢𝐦 𝐝𝐨𝐨𝐦𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐚𝐜𝐡𝐢𝐞𝐯𝐞 𝐠𝐨𝐨𝐝 𝐭𝐡𝐢𝐧𝐠𝐬
بگو:من محکومِ رسیدن به چیزهای خوبم💚🤍
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi