✍مرحوم دولابي:
در بازار چوب فروشها، در هر حجره روزي چند كاميون چوب معامله مي شود ولي در پايان روز كه سؤال كني چقدر كاسبي كرده ايد، مي گويند مثلاً ده هزار تومان. امّا يك منبّت كار تكّه ي كوچكي از آن چوبها را مي گيرد و حسابي روي آن كار مي كند و بر روي آن نقش مي اندازد و همان تكّه چوب را صد هزار تومان يا بيشتر مي فروشد. گاهي اوقات آن قدر نفيس مي شود كه نمي توان روي آن قيمت گذاشت. در اعمال عبادي هم زياد عبادت كردن چندان ارزش ندارد بلكه روي عمل حسابي كار كردن و آن را خوب از كار درآوردن و حقّ آن را ادا كردن نتيجه بخش است.
💠: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌸🍃🌸🍃
حـاج اسـماعــیل دولابــی(ره)
هـر وقـت ڪـسی شــما را اذیــت ڪرد و ناراحــت شـدیـد، نــمی خـواهـد به ڪـســی بگوییــد،
بلـڪه استــغفار کنــید؛
هــم بـراي خـودتـان و هم براي ڪســی ڪه شــما را اذیـت ڪرده اسـت.
بـگو: بیچاره ڪـار بـدي ڪـرده اسـت؛اگـر فــهم داشـت نمـی کرد؛ وقــتی استغفار می ڪنــی خداونـد دوست دارد قلبـت بـاز مــی شـود.
ایـن قلــب یڪ جـوري اسـت ڪه اگــر ڪسی بـه او خوبــی کند، از او تـشــڪر نکند ناراحت می شـوداگر کســی هـم اذیتش ڪـرد ناراحـت می شـود.
در ایـن جـا بایــد استغـفار ڪـرد تـا قـلب انســان بـاز شـود.
آن وقـت می بینــی ڪه چقـدر بـزرگ شده ای.
اگــر دو مـرتبه ایــن ڪـار را ڪردي دیــگر غـم نمـی توانـد شــما را بگیــرد.
چـون راهـش را بلـد هســتی
💠
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
◍⃟🌴◍⃟🌴
اون ریگی که تو کفشتونه
آخرش شما رو از پا می اندازه،
نه اون کوهی
که می خواین ازش بالا برید...!
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚بهلول شکم سیر
ای بهلول بگو ببینم نزد تو ” دوست ترین مردم ” چه کسی است ؟
بهلول پاسخ داد : همان کسی که شکم مرا سیر کند دوست ترین مردم نزد من است !
هارون الرشید گفت : اگر من شکم تو را سیر کنم مرا دوست داری ؟
بهلول با خنده پاسخ داد : دوستی به نسیه و اما و اگر نمی شود !
📚بهلول و تخت پادشاهی
روزی بهلول وارد قصر هارون الرشید شد و چون مسند خلافت را خالی و بلامانع دید جلو رفته و بدون ترس و واهمه بر تخت خلیفه نشست.
غلامان دربار چون آن حال بدیدند به ضرب چوب و تازیانه بهلول را از تخت پایین کشیدند.هنگامی که خلیفه وارد شد بهلول را در حالتی بهم ریخته دید که گریه می کند. از نگهبانان سبب گریه ی او را پرسید.
نگهبانان گفتند : چون در مکان مخصوص شما نشسته بود او را از آنجا دور کردیم.
هارون ایشان را ملامت کرد و بهلول را دلداری داده و نوازش نمود.
بهلول گفت : من برای خود گریه نمی کنم بلکه به حال تو می گریم.
زیرا که من چند لحظه در مسند تو نشستم اینقدر صدمه دیدم و اذیت و آزار کشیدم.
در این اندیشه ام که تو که یک عمر بر این مسند نشسته ای چه مقدار آزار خواهی کشید و صدمه خواهی دید.
تو به عاقبت کار خود نمی اندیشی و در فکر کارهای خود نیستی !!!
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
22.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸دلهای شما را به بهترین مکان دنیا یعنی نزدیکترین نقطه به قبر مطهر حضرت سیدالشهدا علیهالسلام میبریم.
💠
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
♨به مانند کافر جان میدهند...
✍مرحوم كليني در كتاب كافي روايتي از امام صادق عليهالسلام نقل ميكند كه فرمودند: علي بن ابيطالب يك روز دچار درد چشم شد. پيامبر وقتي آمدند تا از علي عيادت كنند ديدند آن حضرت از شدت درد فرياد ميكشد، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: يا علي جزع و فزع ميكني؟ آيا واقعا درد تو بسيار شديد است؟
علي عليهالسلام عرض كرد: يا رسولالله تا به حال چنين دردي نداشتهام. پیامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: يا علي!وقتي كه ملك الموت ميآيد تا جان انسان كافري را بگيرد سفودي (مثل سيخ كباب) در دست دارد و بوسيله آن جان او را ميگيرد و اين قبض روح آن چنان دردناك است كه كافر فرياد ميزند...
حضرت علي (عليهالسلام) همين كه اين را شنيد از بستر خود برخاست و گفت: يا رسولالله يك بار ديگر هم اين مطلب را بگوييد، چون آنقدر از شنيدن آن وحشت كردم كه درد چشم خودم را فراموش كردم.
بعد فرمود: يا رسول الله آيا اين اختصاص به كافران دارد يا بعضي ديگر از امت تو هم اينطور هستند؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: سه دسته از امت من هم اينطور قبض روح ميشوند:
1- كسي كه مسئوليتي دارد و ظلم ميكند
2- گروهي كه مال يتيم ميخورند
3- شاهدي كه به دروغ شهادت دهد.
📚 بحارالانوار،ج ٢١ ، ص ٢٨
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺
✨وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا
💞نام پروردگارت را ياد كن
💞و تنها به او دل ببند.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌺 سوره مزمل 🍃 آیه ٨ 🌺
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
✅آیا اسلام برای همه امور بشر پاسخ دارد؟
✍شهید مطهری:بعضیها جمود به خرج میدهند، خیال میکنند که چون دین اسلام دین جامعی است، پس باید در جزئیات هم تکلیف معینی روشن کرده باشد. نه، اینطور نیست. یک حساب دیگری در اسلام است.
اتفاقاً جامعیت اسلام ایجاب میکند که اساساً در بسیاری از امور دستور نداشته باشد؛ نه اینکه هیچ دستور نداشته باشد، بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند.
از جمله حدیثی است به این مضمون: خدا دوست دارد در مسائلی که مردم را آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند؛ یعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی کنند، از خود چیزی در نیاورند، آن را که رخصت است آزاد بدانند.
امیرالمؤمنین میفرماید: خدا یک چیزهایی را واجب کرده است، آنها را ترک نکنید، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است، به آنها تجاوز نکنید. خدا درباره بعضی از مسائل سکوت کرده است. البته فراموش نکرده، بلکه خواسته است که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند. در آنچه که خدا مردم را آزاد گذاشته است، شما دیگر تکلیف معین نکنید.
📚اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص175
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅غیبت چیست:
✍حضرت محمد صلیالله علیهوآله به ابوذر فرمودند: «از غیبت کردن بپرهیز که غیبت، بدتر از زنا است.»
ابوذر از رسوالله پرسید: «یا رسول الله! غیبت چیست؟» حضرت محمد پاسخ دادند: «حرفی درباره شخص غائبی بزنی که بدش بیاید» ابوذر گفت: «اگر عیبی در او باشد و من همان عیب را بگویم چطور؟» حضرت محمد صلی اللهعلیهوآله فرمودند: «غیبت این است که شما، عیبی که در او هست را بگویی. اگر عیبی در او نبود، که دیگر غیبت نیست؛ تهمت است!»
📚مکارم الاخلاق(طبرسی) ص۴۷۰
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚چشمی که شفا گرفت، مسجدی که ساخته شد
گفتهها و شنیدهها درباره مسجد سادات هندی در این سالها آنقدر زیاد بوده که میشود از داستانهایی که برایش ساختهاند، کتاب نوشت. قصهها گرچه پایه مشترکی دارند، اما گاه چنان شاخوبرگهای اضافهای گرفتهاند که با ماجرای اصلی که قدیمیهای مسجد شاهدش بودهاند، تفاوتهای اساسی دارند.
«علی قریبی»، خادم سابق مسجد سادات هندی که سابقه بیست سال زندگی در این مسجد دارد، میگوید: «هر وقت جلوی مسجد میایستادم، رهگذران سراغم میآمدند و میپرسیدند: این مسجد، مال هندیهاست؟ میگفتم: نه بابا. و داستان ساختهشدن مسجد را برایشان تعریف میکردم.» علی آقا همه شنیدههایش از روایتهای اهالی محله را روی هم میگذارد و ادامه میدهد: «میگویند در مکان فعلی مسجد سادات هندی، تا ۶۰ سال قبل، یک کافه وجود داشت و بساط عرقخوری در آن به راه بود! آن سالها یک تراشکار معروف به نام «سید حبیبالله سادات هندی» در محله شاپور مغازه داشت. یک روز در حین کار، براده آهن به یکی از چشمهای آقا حبیبالله رفت و بیناییاش را مختل کرد. از آن روز، به مطب هر پزشک حاذقی در کشور که بگویید، مراجعه کرد و حتی تا آلمان هم رفت اما معالجات افاقه نکرد و بینایی چشمش برنگشت. آن روزها نزدیک محرم بود. سادات هندی به اهل بیت(ع) متوسل شد و در دلش نذر کرد اگر چشمش شفا پیدا کند، زمین آن کافه را بخرد و به جایش یک مسجد بسازد.صبح فردا که از خواب بیدار شد، چشمش خوب شدهبود؛ طوریکه انگار اصلاً هیچوقت مشکلی نداشته. همان روز سراغ صاحب کافه رفت و با ۴۵ تومان، مغازه بدنامش را خرید. در قرارداد هم با او شرط کرد تا ظهر همان روز کافه را تخلیه کند. انگار میخواست به همان سرعت که شفا گرفته، نذرش را ادا کند. خلاصه کافه تخریب شد، برای آن زمین، صیغه مسجد خواندند و مسجدی که در محل کافه سابق ساختهشد، به نام بانی آن، مسجد سادات هندی نامگذاری شد.»
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
11.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضرت_ابوالفضل علیه السلام
#خادم_حرم
#کرامت
#شفا
💠
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
♦️یک پیرزن دو کوزه ی آب داشت که آنهارا آویزان بر یک تیرک چوبی بردوش خود حمل می کرد. یکی ازکوزه ها ترك داشت ومقدارى ازآب آن به زمين مى ريخت،
درصورتیکه دیگری سالم بودوهمیشه آب داخل آن بطورکامل به مقصد می رسید.
به مدت طولانی هرروزاین اتفاق تکرار میشدوزن همیشه یک کوزه ونیم ،آب به خانه می برد. ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت بسیار شرمگین بودکه فقط می توانست نیمی ازوظیفه اش را انجام دهد.
پس از دوسال ، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد وازطریق چشمه باپیرزن سخن گفت. پیرزن لبخندی زد وگفت: هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای این جاده درسمت تو روییده اند ونه در سمت کوزه سالم؟
اگرتو اینگونه نبودی این زیبايی ها طراوت بخش خانه من نبود...
طی این دوسال این گلها را می چیدم وباآنها خانه ام راتزیین میکردم.
هریک ازما شکستگی خاص خودرا داریم ولی همین خصوصیات است که زندگی مارا در کنار هم لذت بخش و دلپذیر میکند.
باید درهر کسی خوبی هایش را جستجو کنی و بیاموزی، پس به دنبال شکستگی ها نباش که همه به گونه ای داریم فقط نوع آن متفاوت است و این اصلا شرمندگی ندارد.
خلقت ما این گونه است
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi