✨﷽✨
✍مشغلهٔ زیاد مانعِ تعالیِ روحِ آدم میشود. (اهلِ معنا نوعاً زندگیِ بیمشغلهای داشتهاند). کسیکه زیاد درس میدهد، زیاد درس میخوانَد، زیاد در امورِ دیگران دخالت میکند، ذهنش برای معیشت شلوغ است، و حتّی کسیکه پولدار است امّا برای اینکه چطور خرج کند ذهنش شلوغ است، معمولاً متوقّف است.
دعایی از امامِ سجّاد (ع) است که "وَاستَفرِغ اَیّامی لِمَا خَلَقتَنی لَه"؛ (خدایا، وقتم را خالی کن برای کاری که مرا برای آن خلق کردهای). اگر این دعا مستجاب شود، استقامت در راهِ خدا حاصل میشود؛ و استقامت، موجبِ برکاتِ مادّی و معنوی است: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا (جن، ۱۶)؛ اگر بر طریقت استقامت بورزند، به آنها آبی گوارا خواهیم نوشاند.
البتّه این نصرت و امداد، آخرِ ماجرا نیست و خودش وسیلهٔ امتحان است؛ چنانچه در آیهٔ بعدی دارد که: لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ۚ وَمَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا؛ تا در اینباره آنان را بیازماییم؛ و هرکس از یادِ پروردگارِ خود دل بگردانَد، وی را در قیدِ عذابی افزون درآورَد.
خیلیها در اثرِ سلوک، به این ماءِ غَدَق رسیدند امّا فکر نکردند که همین وسیلهٔ امتحانِ آنهاست، بلکه آنرا جایزهٔ خود و مالِ خود تصوّر کردند و با آن تصرّفاتِ نفسانی کردند و تفاخر نمودند و مغرور شدند و همان برکاتِ سلوک موجبِ نابودیِ ایشان گشت. اینکه در آیهٔ شریفه فرموده ذکرِ خدا را فراموش کردند، یعنی خودبین شدند و به خود نسبت دادند و فکر کردند خیلی خدا ایشان را دوست دارد که این عطایا را داده، درست مثلِ شیطان. نفهمیدند که داده تا بیازماید.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🙏
فردا و فرداهایم را
میسپارم به دستانم
که در دستان توست
به رحمتت ایمان دارم🙏
آنگونه که میپسندی
رهنمایم باش
که رضایم به رضایت...🙏
#شبتون_به_نور_الهی_روشن ✨🙏
داستان معنوی واقعی میرداماد👇👇👇 بخونید لطفاً
عباس صفوی درشهراصفهان ازهمسرخود سخت عصبانی شده وخشمگین میشود، درپی غضب اودخترش ازخانه خارج شده و شب برنمیگرددخبربازنگشتن دخترکه به شاه میرسدبرناموس خودكه اززیبائی خیره كنندهای بهره داشت سخت به وحشت میافتدماموران تجسّس درتمام شهربه تكاپوافتاده ولی اورانمىیابنددختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب میشود وازاتفاق به درحجره محمدباقراسترآبادی كه طلبهای جوان وفاضل بودمیرود،در حجره رامیزندمحمدباقردررابازمی کند دختربدون مقدمه واردحجره شده وبه او میگویدازبزرگ زادگان شهرم و خانوادهام صاحب قدرت،اگردربرابربودنم مقاومت كنی ترابه سیاست سختی دچار میكنم طلبه جوان ازترس اوراجامیدهد،دختر غذامیطلبد،طلبه میگویدجزنان خشك و ماست چیزی ندارم میگویدبیاورغذا میخوردو میخوابد.وسوسه به طلبه جوان حمله میكندولی اوباپناه بردن به حق دفع وسوسه میكندآتش غریزه شعله میكشداوآتش غریزه راباگرفتن تك تك انگشتانش به روی آتش چراغ خاموش میكندمأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه میافتداحتمال بودن دختررادرآنجا نمیدادندولى دخترازحجره بیرون آمدچون اورایافتندباصاحب حجره به عالی قاپو منتقل كردندوسوسه به طلبه جوان حمله میكندولی اوباپناه بردن به خداونددفع وسوسه میكندآتش غریزه شعله میكشداوآتش غریزه رابا گرفتن تك تك انگشتانش به روی آتش چراغ خاموش میكندعباس صفوی از محمدباقر سئوال میكنددیشب دربرخوردبا این چهره زیبا چه كردی؟وی انگشتان سوخته رانشان میدهدازطرفى خبر سلامت دختررا ازاهل حرم میگیردچون از سلامت فرزندش مطلع میشود، بسیار خوشحال میشودبه دخترپیشنهادازدواج با آن طلبه را میدهد، دختر نیز که از شدت پاكی آن جوانمرد بهت زده بودقبول میكندبزرگان را میخوانندوعقددختررا براى طلبه فقیر مازندرانی میبندندوازآن به بعد است كه اومشهوربه میردامادمیشودوچیزی نمیگذردكه اعلم علمای عصرگشته و شاگردانی بس بزرگ هم چون ملاصدرای شیرازی صاحب اسفاروكتب علمی دیگر تربیت میكند
📚منبع:
عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، جلد 8 ، حسین انصاریان .
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍حضرت محمد (ص):
هرگاه بنده فراوان استغفار کند، خداوند گره غمهای او را بگشاید.
📚مستدرک الوسائل ص۲۷۷
: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📌 به چشمانمان باید شک کنیم...
▪️ «ابوبصیر» میگوید: با امام باقر به مسجد مدینه وارد شدیم. مردم در رفت و آمد بودند. امام به من فرمود: «از مردم بپرس آیا مرا می بینند؟» از هر که پرسیدم آیا ابوجعفر را دیده ای؟ پاسخ منفی شنیدم، در حالیکه امام در کنار من ایستاده بود.
▫️ در این هنگام یکی از دوستان حقیقی آن حضرت «ابوهارون» که نابینا بود به مسجد آمد. امام فرمود: «از او نیز بپرس.» از ابوهارون پرسیدم: آیا ابوجعفر را دیدی؟ فورا پاسخ داد: مگر کنار تو نایستاده است؟ گفتم: از کجا دریافتی؟ گفت: چگونه ندانم در حالیکه او نور درخشنده ای است.
📚 بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۲۴۳؛ به نقل از خرائج راوندی
با چشمانی که قرار است جمال زیبایِ امام زمانت را ببینی گناه نکن!
شاید بزرگترین گناه ما، ندیدن اشک هایی باشد که او هر روز برای گناهانمان می ریزد...
تقصیرِ شما نیست که تصویر شما نیست
ما آینه ای پر شده از گرد و غباریم...
#یا_صاحب_الزمان
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹#داستان_آموزنده
شخصی به حکیمی گفت فلانی پشت سر تو تهمتی را به تو نسبت داد؛
حکیم گفت او به سمت من تیری انداخت که به من نرسید؛ تو آن تیر را برداشتی و در قلب من فرو کردی!
داستان دوم:
مردی نزد امام سجاد علیه السلام آمد و گفت:
«الان از مجلس "فلان" شخص می آیم. او درباره شما می گفت که (علی بن الحسین) شخصی گمراه و بدعت گذار است!».
امام سجاد در پاسخ فرمودند: «حرف هایی که در مجلس خصوصی زده می شوند، امانت هستند و تو رعایت (حقّ مجلس) آن مرد را نکردی. و حقّ مرا نیز مراعات نکردی زیرا از (برادرم) مطلبی را به من رساندی که از آن خبر نداشتم!»
(الاحتجاج طبرسی، ج ۲، ص۱۳۸).
داستان سوم:
شخصی امام علی علیه السلام آمد و از کس دیگری سمایت کرد آن حضرت فرمود: ای مرد! ما درباره ی این گفتار تحقیق می کنیم، اگر درست بود (به خاطر سخن چینی) مورد خشم ما هستی و اگر دروغ بود تو را مجازات می کنیم و اگر میل داری از سخن خویش صرف نظر کن، مرد با عذر خواهی حرف خود را پس گرفت.
(سفینة البحار،ج۴ص۵۶۷).
امام علی علیه السلام:
هر که حرف (و عیب) دیگران را پیش تو آورد، حرف (و عیب) تو را هم نزد ديگران خواهد برد.
(سفينة البحار،ج٥ص٥٦)
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#داستانک_آموزنده
✨🌻
روزی یکی از اولیا به حضرت الیاس و حضرت خضر (علیه السلام) شکایت کرد که مردم زیاد غیبت می کنند و غیبت هم از گناهان کبیره است و هر چه آنها را نصحیت می کنم و آنها را منع از غیبت می کنم ، به حرفم اعتنایی نمی کنند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند . چه کنم ؟
✨🌻
حضرت الیاس (علیه السلام) فرمود : چاره این کار این است که وقتی وارد چنین مجلسی و دیدی غیبت می کنند ، بگو:
«بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آل محمد»
پروردگار ، ملکی را بر اهل مجلس موکل می کند که هر وقت کسی خواست غیبت کند آن ملک جلوی این عمل زشت را می گیرد و نمی گذارد غیبت شود . سپس حضرت خضر (علیه السلام) فرمود : وقتی کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد» , حضرت حق ملکی را می فرستد تا نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را کنند.
📚 داستان های صلوات ص۵۷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 آموزش بر اساس کتاب جدید...
🌕 جابر از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود: هنگامى كه قائم آل محمد عليهم السّلام قيام كند خيمههائى برپا میدارد و قرآن را به همان ترتيبى كه فرود آمده به مردم بياموزد؛ آن روز فراگرفتن قرآن از امروز دشوارتر است زيرا آن قرآن با قرآن فعلى از نظر جمع و تأليف، مخالف است. (یعنی در ترتيب نزول سورهها و آيات.)
📗بحارالانوار. ج ۵۲ ص۳۳۹
📗نوادر الأخبار، ج ۱، ص ۲۷۶
📗الإرشاد، ج ۲، ص ۳۸۶
📗إثبات الهداة، ج ۵، ص ۱۸۱
📗کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۶۶
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍#تقسیم_عادلانه!
سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: در کتب حکما آمده است: وقتی در مرغزاری با نُزهت که ازهار آن آسایش جان بود، شیری شورانگیز کین آور خون ریز مسکن داشت و گرگی و روباهی در خدمت او بودند و از بقایای شکار او میخوردند. یک روز، شیر صیدی را بکشت و به گرگ اشارت کرد که «این گوشت میان ما قسمت کن. » گرگ آن گوشت به سه قسم کرد: یک قسم نزد شیر نهاد و یک قسم نزد روباه نهاد و قسم دیگر را برای خود نگه داشت. شیر چون مساوات بدید، مواسات را بگذاشت و پنجه بزد، چنان که سر گرگ را در پای افتاد. پس روباه را گفت: «این گوشت را میان من و خود قسمت کن. » روباه جمله را نزد شیر نهاد. شیر را از ادب او عجب آمد و گفت: «ای روباه! این ادب از که آموختی؟ » گفت: «از شیر و گرگ. » و این حکایت، تنبیه است مر جمله ی عاقلان را که در افعال و اقوال از دیگران اعتبار گیرند و اخلاق دیگران را امام سازند و از آنچه به دیگری رنج رسد گرد آن نگردند تا سر دفتر مکارم اخلاق محصول ایشاند. ص: ۶۶ گردد و مؤدب و مهذب گردند.
📙جوامع الحکایات /۱۹۰.
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آیهای برای کل زندگی
✍استاد مسعود عالی
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
‼️#درس_زندگی
📝 موضوع: بیانصافی در خرید و فروش مال
👤استاد رفیعی:
اگر کسی روز قبل یک جنسی را پانصد تومان خریده، باید ده درصد به روی آن اضافه کرده و بفروشد. نباید نگاه کند که فردا قیمت آن ششصد تومان خواهد شد.
فردی میگفت که گرفتن پول از دست مردم راحت است اما خوردن آن سخت است. یک نفر نزد آیت الله احمد خوانساری که از علمای بازار تهران بودند آمد و گفت: من یک جنسی را به قیمت صد تومان میخرم. ولی چون بازار کشش دارد آن را دویست تومان میفروشم. آیا این کار اشکال دارد؟
ایشان فرمودند که این مال متعلق به تو است و میتوانی هر قیمتی که میخواهی بفروشی ولی این کار بیانصافی است. آن فرد گفت: حرام نباشد، بیانصافی اشکالی ندارد.
آقای خوانساری ایشان را صدا کردند و گفتند: بیانصافی یعنی آن کاری که شمر با
❤️❤️❤️ امام حسین (علیه السلام)❤️❤️❤️ کرد. در حدیث داریم که سه کار خیلی مشکل است:
✨1- ذکر خدا در همه حال
✨2- رسیدگی به مشکلات مردم
✨3- انصاف با خود.
🔶🔸راه های گناه نکردن 🔸🔶
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi