#یک_داستان_یک_پند
✍پیرمردی شبی به پسر جوانش گفت: بیا با هم به خانۀ خواهرم برویم. پیرمرد عصای خود برداشت و با پسر جوانش به راه افتادند. در تاریکی شب به ناگاه عصای پدر شکست و پدر بر کتف پسر دست نهاد و ادامۀ مسیر دادند تا به خانۀ خواهر رسیدند. ساعتی صلۀ ارحام کردند و خواستند برگردند که پسر از خانۀ عمّه شاخه درختی برید و برای پدر عصایی ساخت تا به منزل برگردند. پدر در راه گریه کرد. پسر جوان پرسید: چرا گریه میکنی؟! پدر گفت: عمری تو را زحمت و رنج کشیدم و بعد از مرگ مادرت، مادر شدم و نفس خویش بر خود حرام کرده و تو را بزرگ کردم، ساعتی نتوانستی سنگینی مرا بر کتف خود تحمل کنی! قربان خدای خود بروم از درختی شاخهای بریدی که من بر آن درخت هیچ رنجی نکشیده بودم که بیمنّت سنگینی مرا بر خود خواهد کشید. چه دیر آموختم که باید همیشه فقط بر قدرت خدای خود تکیه کرد و بس!!!
✍
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴اگر دیدی فرزند کسی منحرف شده است پیش داوری مکن، خانوادهاش را مسخره و متهم به بد تربيت کردن فرزندانشان مکن چرا که نوح علیهالسلام با مشکل فرزند و همسرش مواجه بود درحالیکه مشهور به صفی الله بود.
🔴 کسی را که از قومش اخراج کردهاند مسخره مکن و نگو بیارزش و بیجایگاه است
چرا که ابراهیم علیهالسلام را راندند درحالیکه مشهور به خلیل الله بود.
🔴 زندان رفته و زندانی را مسخره مکن
چرا که يوسف علیهالسلام سالها زندان بود در حالیکه مشهور به صدیق الله بود.
ثروتمند ورشکسته و بی پول را مسخره مکن چرا که ايوب علیهالسلام بعد از غنا ، مفلس و بی چیز گرديد در حالیکه مشهور به نبی الله بود.
🔴شغل و حرفه دیگران را تمسخر مکن
چرا که لقمان علیهالسلام نجار، خیاط و چوپان بود درحالیکه خداوند در قرآن مجید به حکيم بودن او اذعان دارد.
🔴کسی را که همه به او ناسزا میگویند و از او به بدی یاد میکنند مسخره مکن و مگو که وضعيت شبهه برانگیزی دارد.چرا که به حضرت محمد(ص) ساحر ، مجنون و دیوانه میگفتند در حالیکه حبیب خدا بود.
پس دیگران را پیش داوری و مسخره نکنیم بلکه حسن ظن به دیگران داشته باشیم
قضاوت ممنوع
✍
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈هرگز تسلیم نشوید
وقتی مشکلی رخ می دهد
وقتی جاده سربالایی است
وقتی پول کم و بدهی زیاد است
وقتی دلت می خواهد لبخند بزنی اما مجبوری که آه بکشی
نفس بکش اما تسلیم نشو!
زندگی سرشار از فراز و نشیب است
ما می دانیم ولمسش می کنیم
بارها شکست می خوریم
و وقتی که باید تلاش کنیم دست از کار و تلاش برمی داریم
اگر پیشرفت کند است هرگز تسلیم نشوید
موفقیت شاید در یک قدمی شما باشد
در مقابل شدیدترین ضربات به نبرد ادامه بدهید
در بدترین شرایط است که نباید تسلیم شوید😠💪
🦋 #شب_بخیر
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
سـ❤️ـلام دوستان عزیزم
✨ امروزتون پر از شادی و سلامتی و ثروت ✨
💟 خالق با شکوه من🙏
صبح آمده است و آوازی آشنا در گوشم
مینوازد، زندگی آغاز شد و برخیز ...!
امروز میخواهم، با یک لبخند به کل
هستی، سلامی بفرستم، به نشانه عشق
و زندگی ...!
‼️من عاشق زندگی ام‼️
🔰 دستم را در دستان گرمت میگذارم
و یقین دارم که سرنوشت را در دست
میگیرم و تک تک معجزه های تو از هر
طریقی به من میرسد! ای که دست
عطایت، از هر دستی گشاده تر است،
تو را شکر میکنم و تنها به تو نیازمندم ...!
↩عبارت تاکیدی↪
"هر روز از هر جهت، وضع من بهتر و بهتر میشود"
✨ خداوندا سپاسگزارم🙏
#صبح_بخیر 💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
در زمان حضرت موسی(ع) دو نفر به زندان افتادند. پس از مدتی آنها را رها ساختند، یکی چاق و سرحال بود و دیگری لاغر و ضعیف گشته بود.
🌷حضرت موسی از آن مرد چاق پرسید: چه سبب شد که تو را فربه ساخت؟
گفت: گمانم به خدا نیک بود و حسن ظن به خدا داشتم.
از دیگری پرسید: چه چیز سبب شد که تو را بدحال و لاغر ساخت؟ گفت: ترس از خدا، مرا به این حالت افکنده است.
حضرت موسی(ع) دست به سوی خدا برداشت و عرض کرد: بارالها! گفتار این دو نفر شنیدم، مرا آگاه ساز که کدام یک برترند؟ و خداوند فرمود:
آن که گمان نیک و حسن ظن به من دارد، برتر
✍
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد...
🌻خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت...
🌻خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد...
🌻خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد...
🌻از نقشه های بشر نباید دلهره داشت..
🌻چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است...
🌻یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا ؛حتی به سوی درهای بسته هم دوید...
🌻و تمام درهای بسته برایش باز شد...
🌻اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،
به دنبال درهاي بسته برو ..
🌻چون خدای "تو"و "یوسف" یکی ست!
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨🌸✨
✅ مردهای که بوی گلاب میداد :
یکی از کارکنان غسال خانه بهشت زهرای تهران تعریف می کرد:
یک بار پیرمردی را آوردند که اصلا به مرده شبیه نبود، چهره روشن و بسیار تمیز و معطری داشت.
وقتی پتو را کنار زدم بوی گلاب می داد.
آنقدر تمیز و معطر بود که من از مسئول غسالخانه تقاضا کردم خودم شخصا این پیرمرد را بشورم و غسل بدهم، همه بوی گلاب را موقع شستشو و وقتی که آب روی تن این پیرمرد می ریختم حس می کردند.
وقتی که کار غسل و کفن تمام شد بی اختیار در نماز و تشییع این پیرمرد شرکت کردم، بیرون برای تشییع و خاکسپاری اش صحرای محشری به پا بود.
از بین ناله های فرزندانش شنیدم که گویا این پیرمرد هر روزش را با قرائت زیارت عاشورا شروع می کرد. از بستگانش دقیق تر پرسیدم، گویی این پیرمرد به این موضوع شهره بود،
آدمی که هر روزش با زیارت عاشورا شروع می شد🌷...
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
چهل سال گناه در دوران حضرت موسی (ع )
در بنی اسرائیل قحطی شدیدی پیش آمد . مؤمنین هفتاد مرتبه به استسقاء و طلب باران رفتند ، دعایشان مستجاب نشد ، یک شب موسی بن عمران به کوه طور رفت و مناجات و گریه زیادی کرد و بعد عرض کرد : پروردگارا ! اگر مقام و منزلت من در نزد تو بی ارزش شده ، از تو می خواهم به مقام پیامبری که وعده دادی در آخر الزمان مبعوث کنی ، باران رحمتت را بر ما نازل فرما .
خطاب آمد : ای موسی ! مقام و منزلت تو در نزد ما بی ارزش نشده ، تو در پیش ما وجیه و آبرومندی ، لیکن در میان شما شخصی است که مدت چهل سال است آشکارا معصیت مرا می کند ، اگر او را از میان خود بیرون کنید من باران رحمتم را بر شما نازل می کنم .
موسی (ع ) در میان بنی اسرائیل فریاد بر آورد : ای بنده ای که چهل سال است معصیت پروردگار می کنی ، از میان ما بیرون رو تا خداوند باران رحمتش را بر ما نازل کند که به خاطر تو ما را از رحمتش محروم کرده است .
آن مرد عاصی ندای حضرت موسی را که شنید ، فهمید او مانع نزول رحمت الهی است ، با خود گفت : چه کنم اگر بمانم خداوند رحمت نمی فرستد ، و اگر از میان آنها بیرون بروم ، مرا خواهند شناخت و آنگاه رسوا و مفتضح خواهم شد . عرض کرد : الهی می دانم که معصیت تو را کردم ، از روی جهل و نادانی گناه و عصیان کردم ، حال به درگاه با عظمت تو آمده ام در حالی که از کرده ها و اعمال خود نادم و پشیمانم ، توبه کردم ، قبولم نما و به خاطر من رحمتت را از این جماعت منع نکن ! !
هنوز سخنش تمام نشده بود که ابری ظاهر شد و باران زیادی بارید .
حضرت موسی (ع ) عرض کرد : خداوندا ! تو باران رحمت بر ما نازل کردی با آن که کسی از میان ما بیرون نرفت ، خطاب رسید : ای موسی ! همان کسی که به خاطر او رحمتم را از شما قطع کردم ، حال به واسطه او برای شما رحمتم را فرو فرستادم . موسی عرض کرد : خدایا آن بنده ات را به من نشان بده ، خطاب آمد : ای موسی ! من او را در حالی که گناه و معصیت می کرد رسوا نکردم ، حال که توبه کرده مفتضح نمایم ؟ ای موسی ! من نمام و سخن چین را دشمن می دارم و می گویی خود نمامی کنم ؟
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#Profile | #پروفایل
#استوری #عکس_نوشته
به بی آبرو اعتنا میکنی ...
تو با باخته خوب تا میکنی...♥️
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در لحظهٔ حال زندگی نمایید تا هستی، هدایای منحصر به فردتان را به شمـا نشـان دهـد.
تعهدتان به زیستن در لحظه، شما را به سوی مکانهایی که باید بروید،کتابهایی که باید بخوانید و افرادی که به شما یاری و آموزش میدهند، و شرایط وموقعیتهای درست هدایت خواهد کرد.
احساس خوب داشتن کارِ ساده ایست وقتی:
کمی راضیتر باشی، کمی سپاسگزارتر!!!
کافی است با قامتی استوارتر گام برداری ، سرزندهتر باشی!!
کافی است از همین حالا شکایت کردن از دوست، همسر، همسایه، رئیس و … را متوقف نمایی!
کافی است فقط به رویایت، به آنچه که میخواهی، وفادارتر باشی.
کافی است با آروزیت همراه شوی.
حتی کافی است کمی وانمود کنی اکنون همان چیزی هستی که دوست داری باشی!!
حس خوب قرین لحظه هاتون🌹
#شبتون_مهدوی 💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
امروز را عالے بدانید؛
♥️وقتے میگویے روزم عالیست،وقتے میگویے امروز چقدر حس و حال فوق العاده اے دارم و #فرکانس زیباے #عشق را به کل کیهان منتشر مے کنی
👈دنیا به پاس اینهمه حس خوب،اینهمه عشق،اینهمه #ارتعاش_مثبت دروازه هاے بخشش خود را به رویت مے گشاید و تو را از شادے و عشق مست مے کند.
👈این را #باور کنید که اگر حستان به زندگے ،به خداوند،به نفس هایے که هر دم و بازدم مے کشید خوب باشد و معمولے نگاه نکنید عاشقانه به محیط اطرافتان بنگرید،معمولے لبخند نزنید با عشق و همه وجود لبخند بزنید،معمولے درخواست نکنید با عشق و امید به رسیدن بخواهید
👈آنگاه همه چیز درست میشود،انسانهاے خوب از راه مے رسند،#ثروت ،#سلامتے و محبت دنیا به شما داده مے شود و این پاداش کسے است که عاشقانه زیستن را هر روز تمرین مے کند.
باهمه وجود تکرار کن؛
🍃🌺من عاشق زندگے ام هستم.
🍃🌺به لطف پروردگارم همه چیز عالے پیش مے رود.
🍃🌺خداوندتنها قدرت زندگے من است و او مرا به همه خواسته هایم مے رساند.
خداوندا سپاسگزارم🙏
🦋 روزتون عالی💚
#صبح_بخیر
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🎊درودهای خدا بر تو پرستار
❣️که هستی ناجی و دلسوز بیمار
🎊ادامه می دهی راه کسی را
❣️که هست الگوی صبر و عشق و ایثار
💠 سالروز ولادت با سعادت ستاره پرفروغ کوثر، بانوی فصاحت و اعجاز، اسوهی صبر و شکیبایی، حضرت زینب کبری(س) و روز پرستار را تبریک عرض می نمائیم.
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
#میلاد_حضرت_زینب
#برای_ایران
#پرستار
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌸🍃🌸🍃
#شگفتيهاي_آية_الكرسي
ابوبکر بن نوح می گوید: پدرم نقل کرد:
دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم.
یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم.
فردا صبح که به مغازه آمدم و درب باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته.
گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟
گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم درب مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاثها را زمین می گذاشتم درب را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد.
خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو درب را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام.
من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم.
#شفا_و_درمان_با_قرآن_ص٥٠
❤️
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🍃🌹
✅جوانی به سراغ عالمی رفت و گفت #سه سوال دارم:
➊↫وجود خدا راثابت کن
➋↫وجود قضا وقدر را..
➌↫چطور میشه که شیاطین از آتش
هستند ودر قرآن امده که درجهنم عذاب میشن
آتش بر آتش چگونه تاثیر دارد؟
✳️⇦•عالم سیلی بر صورت جوان زد جوان ناراحت شد که مگه من چه گفتم که منوزدین.عالم گفت جواب هرسه سوال توست.
سیلی زدن ایجاد درد کرد آیا درد رادیدی؟
گفت ندیدم ولی دردراحس کردم
عالم گفت: خدا هم وجود داره
وجود او بانعمت هامعلوم میشه
آیا میدانستی که سیلی میزنم
گفت خیر گفت این قضا وقدر هست.
دست من وصورت تو ازیک جنس بود
اما درد را بر صورت وارد کرد
همانطور میتواند آتش بر آتش
ایجاد عذاب کند.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
امام علی علیه السَّلام:
بَادِرُوا الْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ الْأَجَلِ فَإِنَّهُ لَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الْعُمُرِ مَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الرِّزْقِ مَا فَاتَ الْيَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِيَ غَداً زِيَادَتُهُ وَ مَا فَاتَ أَمْسِ مِنَ الْعُمُرِ لَمْ يُرْجَ الْيَوْمَ رَجْعَتُهُ
🌘در اعمال نيكو شتاب كنيد، و از فرارسيدن مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا آنچه از روزى كه از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد.اما عمر گذشته را نمى شود باز گرداند، آنچه را امروز از بهره دنيا كم شده مى توان فردا به دست آورد اما آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست.
📚نهج البلاغه، از خطبه 114
داستانها و پندهای اخلاقی
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
15.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اون كسي كه ميدونه
پشت اين عالم كيه
تو بحراني ترين وقت
آرامشش رو حفظ ميكنه
🎙#استادمسعودعالی
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگاه دری بسته شد، بدانید که درها و دروازه هایی بزرگتر و عالی تر میخواهند به رویتان گشوده شوند. جلو درهای نیمه بسته خودتان را معطل نکنید بگذارید درهای نیمه بسته بسته شوند اماده درهای تازه یی باشید که میخواهند به رویتان گشوده شوند.
#ایمان_به_فراوانی
#شبتون_مهدوی 💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💓خدای من
در هر ثانیه ای که میگذرد
بی شمار نعمت بر من ارزانی میکنی
تپش قلب ، دم و بازدم ، دیدن، شنیدن
لمس کردن ،نبض زدن ها، پلک زدن ،فکر کردن و...
نعمات بیشماری که ازشمردن آن ناتوانم
و من چقدر بی تفاوت میگذرم
و مدام از نداشته هایم پیش تو گله و شکایت میکنم
🍃🌺خدایا برای ناشکری ها و کم طاقتی هایم ، برای فراموشکاری ها و بی توجهی هایم مرا ببخش
🍃🌺خداوندا
به دل نگیر اگر گاهی زبانم از شکرت باز می ایستد کم می آورد در برابر بزرگی ات
🍃🌺ای مهربانترین مهربانها
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی امروز ما ﻣﻘدر فرما
آمین
یا من ارجوهُ لکلُ خیر🍃🌺
🍃🌺مهم نیست زندگیتان خوب است یابد هرروزراباقلبی شکرگزاربیدارشوید.
وازاینکه هنوزنفس میکشیدخداراسپاس گوییدزندگی زیباترمیشودوقتی یک قلب حق شناس داشته باشی قدردان زندگی باشید
روزتون عالی 💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍حكايت انسان بااصل و ریشه
رانندۂ کامیونی در جنگلی، الوار درختان قطعشده بر پشت کامیون خویش بار کرده بود تا به سمت شهر حرکت کند.
🔸بعد از اینکه مسافتی را طی کرد به ناگاه در مسیر جادۂ جنگل هنگام پیچیدن از پیچ جاده، لبهٔ سپر کامیون به درختی در کنار جاده برخورد کرد و کامیون از توقف ایستاد و از این تصادف تکانی که به کامیون خورد، تمام الوار از درب عقب کامیون به بیرون پرتاب شدند.
🔸 رانندۂ کامیون که همراه پسرش در کامیون بودند بعد از آن اتفاق به پایین از کامیون آمدند و صحنه را دیدند. پدر گفت: پسرم! با دیدن این حادثه بیاموز که یک درخت صاحبِ ریشه توانست صد درخت بیریشه را جابجا و واژگون کند.
🌸 همیشه سعی کن ریشهٔ خانوادگی و خداباوری خود را حفظ کنی که یک انسان صاحبِ ریشه میارزد به صد انسان بیریشه!!! و تکیه بر یک انسان صاحبِ ریشه تو را بسیار سودمندتر از تکیه بر صدها انسان بیریشه است. یک انسان صاحبِ ریشه در برابر مشکلات مقاومت میکند.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍معجزه عجیب جوانی که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت حضرت عباس شفا یافت:
عالم جلیل القدر، محدث متقى، حضرت آیه الله آملا حبیب الله کاشانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و شبیه حضرت عباس علیه السلام را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند.
بعد از جستجوى زیاد، جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش مى گوید.
پدرش مى گوید: مگر عباس را دوست دارى ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم.
پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد.
مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از حضرت فاطمه زهرا شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر فاطمه را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس بکنید.
مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکیهاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟
فرمود: من فاطمه مادر حسین هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم.
گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشکهایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من عباس بن على علیه السلام هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست.
📚کرامات العباسیّه معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شــــــــب
انتهای زیباییست
برای امتداد فردایی دیگر
تا زمانی که سلطان دلت
"خداست"
کسی نمی تواند دلخوشیهایت را
ویران کند!
در پناه خالق هستی
#شبتون_مهدوی✨🌟
┅═ೋ❅✿💥✿❅ೋ═┅
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
شکرت خدا که
دفتر عمرم باز است هنوز
نمیدانم چند ورق مانده تا انتها
اما بر هر ورق که بر من می گشایی
تلاش خواهم کرد که زیبا بنویسم 😍🙏
به خود گرفتن ممنوع!
فکرایی که وقتی یکی جواب مارو نمیده میکنیم:
1. من و نادیده گرفته.
2. حتما کار اشتباهی کردم.
اما دلایلی که احتمالا واقعا وجود داره:
1. دستش بنده.
2. درگیر مشکلات شخصی خودشه.
3. اون لحظه به تنهایی نیاز داره.
4. نمیدونه باید چیبگه.
5. میخواد بعدا خودش زنگ بزنه.
6. اون لحظه حوصله حرف زدن نداره به هر دلیلی.
#مثبت_باش_معجزه_میشه
صبح بخیر💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔘 داستان کوتاه
*مادرى قبل از فوتش به دختر خود گفت: این ساعت را مادر بزرگت به من هدیه داده است ، تقریبا ۲۰۰ سال از عمرش میگذرد. پیش از اینکه به تو هدیه بدهم ، به فروشگاه جواهرات برو و بپرس که آن را چه مقدار میخرند.دختر به جواهر فروشی رفت و برگشت به مادرش گفت: صد و پنجاه هزار تومان قیمت دادند.*
*مادرش گفت: به بازار کهنه فروشان برو ، دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت:*
*ده هزار تومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده است.
مادر از دحترش خواست به موزه برود و ساعت را نشان دهد.*
*دختر به موزه رفت و برگشت و به مادرش گفت:*
*مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان این ساعت را میخرد و گفت موزه من این نوع ساعت را کم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه میگذارد.*
*مادر گفت: میخواستم این را بدانی که ، جاهای مناسب ارزش تو را میدانند. هرگز خود را در جاهای نامناسبت جستجو مکن و اگر ارزشت را هم پیدا نکردی خشمگین نشو. کسانی که برایت ارزش قائل میشوند ، از تو قدردانی میکنند. در جاهایی که کسی ارزشت را نمیداند حضور نداشته باش ؛ ارزش خودت را بدان!*
*گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی*
*صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی*
┅═ೋ❅✿💥✿❅ೋ═┅
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍حکایت خیلی قشنگ !
#مرد بینیاز
- شخصی به یكی از خلفای دوران خود مراجعه و درخواست كرد، تا در بارگاه او به كاری گمارده شود.
خلیفه از او پرسید: قرآن میدانی؟
او گفت: نمیدانم و نیاموختهام.
خلیفه گفت: از به كار گماردن كسی كه قرآن خواندن نیاموخته است، معذوریم.
مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقهی خود، به آموختن قرآن پرداخت.
مدتی گذشت، تا این كه از بركت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید كه دیگر در دل نه آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با خلیفه.
پس از چندی،خلیفه او را دید و پرسید:
«چه شد كه دیگر سراغی از ما نمیگیری؟»
آن آزادمرد پاسخ داد:
«چون قرآن یاد گرفتم، چنان توانگر شدم كه از خلق و از عمل بینیاز گشتم».
خلیفه پرسید:
«كدام آیه تو را این گونه بینیاز كرد؟»
مرد پاسخ داد:
«مَن یَتّقِ اللّه یَجعَل لَهُ مَخرَجاً وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِب ؛ هر كس از خدا پروا بدارد و حدود الهی را رعایت نماید، خدا برای بیرون شدن او از تنگناها، راهی پدید میآورد و از جایی كه تصور نمیكند، به او روزی میرساند و نیازهای زندگیاش را برطرف میسازد». (سوره طلاق، آیات 2 و 3)
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
35.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آرامش؟! آرامش به این معنا نیست که جایی باشید که هیچ سر و صدا ، مزاحمت و کار سختی وجود نداشته باشد ، به این معناست که در بطن همه چیز باشید اما قلب آرام داشته باشید.
✨آرامش قرین لحظه هاتون ✨
#شبتون_مهدوی 💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi