eitaa logo
شربت قند و گلاب
127 دنبال‌کننده
128 عکس
76 ویدیو
0 فایل
حکایت‌ها و اشعار شنیدنی گاهی یک حرف انسان را از خواب ۴۰ ساله بیدار می‌کند. اینجا میبرمت به عالم شعر و ادبیات تا ببینی شعرا در دنیای خودشون چه داستانهایی دارند . اینجا تک بیت هایی میبینی که یک دنیا حرف دارند ارتباط با ما: @yourteacher
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 در زمان حکومت یعقوب لیث صفار به بعضی از افراد صاحب سخن خلعت دادند . از جمله پوستین سمور به شیخ نجم الدین مشهور و پوستین روباه به مولانا جلال الدین دوانی . مولانا جلال الدین این رباعی را سرود : چون بی هنران زدند بر چرخ کلاه عار است بر ارباب هنر منصب و جاه این طرفه که می‌برند از خلعت شاه روبه صفتان سمور و شیران روباه شیخ در جواب سرود : آن شیر بود که بشکند پشت سپاه پیش نظرش کوه نماید چون کاه شیری که کشد بهر سمور صد آه زان شیر هزار بار بهتر روباه 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 میرزا محمد تراب متخلص به غبار در جواب فردی به نام جعفر که هجویه ای (نکوهش کردن و گفتن اشکالات افراد به زبان شعر) برای او سرود بود چنین گفت : گویند که هجو کرده ما را جعفر شیرین و نظیف همچو شیر و شکر صد شکر که آنچه عیب ما بوده غبار امروز برای دیگری گشته هنر 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 یکی از سنت هایی که بین شاعران مشهور متداول بوده سرودن شعر برای ستگ مزار است . ازجمله معروفترین این اشعار که شاید همه ما آن را خوانده و شنیده باشیم ، شعر پروین اعتصامی شاعره نامدار است که با این بیت شروع می شود : این که خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است اهلی شیرازی شاعر قرن دهم از معاصران شاه اسماعیل صفوی ؛ رباعی زیر را برای سنگ مزار خویش سروده است : دوش از غم عمر رفته در منزل خویش در فکر فرو شدم دمی با دل ریش از حاصل عمر در کفم هیچ نبود شرمنده شدم ز عمر بی حاصل خویش 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹_____☘_____🌹 دل من چنگ افسون است و هر عشق در آن بنهاده از خود یادگاری ز هر مهری در او افسرده یاری ز هر مویی برو پیچیده تاری زرافشان ، پرگره ، شبرنگ ، بی تاب به هم پیوسته بس گیسو در این چنگ غمش در انتظار زخمه سوز که تا خود رازها گوید به آهنگ شبانگاهان که در تنهایی سرد به دامن گیرم این ساز کهن گوی به زیر لغزش نرم سرانگشت هزاران یاد خوش خیزد ز هر موی فضای خانه لرزد آنچنان گرم که زیبا کودکانم بر سر آیند در این که چیست این بانگ دلاویز که در کاشانه ما می‌سرایند زنم ، از گوشه دیگر کشد بانگ که بس کن مرد زین هنگامه بس کن نبر نایی دگر با این دو فرزند بدین پیرانسر ترک هوس کن ولی من دور از آن اندرز بیگاه دوگوشم بر سرود آسمان‌هاست دو چشمم خیره چون کوران وزان یاد شرار آتشم براستخوان‌هاست 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
در مورد فریدون توللی بیشتر بدانید 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹_____☘_____🌹 آخر هفته دلم تنگ تر از هر روز است جمعه ها پای دلم لَنگ تر از هر روز است ابر چشمم پر از بغض و دلم بارانی است سوز این حنجره خوش رنگ تر از هر روز است 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
هدایت شده از محمد هادی ملکی
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 مثل مثل ، قند و عسل🍯 مرو به هند برو با خدای خویش بساز به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 کسی بدون تو باور نکرده است مرا که با تو نسبت من چون دروغ با قسم است تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست وگرنه فاصله ي ما هنوز یک قدم است 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹_____☘_____🌹 با توام امشب و مي ترسم از آن سان بي تو كه پس از اين شب و شب هاي فراوان بي تو آه اگر اين شب بي سايه به پايان برسد چه كنم با تب فرداي هراسان بي تو خوش به حال من خوشبخت سر افشان با تو بد به حال من بدبخت پريشان بي تو با توام امشب و مي خوانم از اندوه اتاق بهت فردا شب اين كلبه حيران بي تو تو نباشي و نريزي و نپاشي در آن به چه كار آيدم اين خانه ويران بي تو؟ به تماشاي عبور چه كسي باز شود چشم اين پنجره رو به خيابان بي تو؟ چشم اين پنجره خيس تماشا دارد صبح از آينه گرداني باران بي تو اتفاقي كه قرارست بيفتد اين است: دل ويران و سر بي سروسامان بي تو چشمم از گريه چه سيلي كه نينداخت به راه به كجا مي رود اين رود شتابان بي تو؟ 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 چنان تصمیم رفتن را بدون شبهه میگیری که دیگر هیچ حرفی از "نمی مانی؟" نمی ماند 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹___☘___🌹___☘___🌹 امشب شب رزم و غرش سجیل است کفتارکُشانِ یوزهایِ ایل است انداخته‌ایم لرزه بر سر تا پاش آری شب شخم قلب اسرائیل است 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
. 🌹___☘___🌹___☘___🌹 هم عالم و پارسا و باایمان بود هم شیردل و مبارز میدان بود دستان الهی ولی را پر کرد آن‌که پدر موشکی ایران بود 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹_____☘_____🌹 دنیا که درو ثبات کم می بینیم در هر فرحش هزار غم می بینم چون کهنه رباطیست که از هر طرفش راهی به بیابان عدم میبینم 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 مثل مثل، قند و عسل🍯 *چشمش رو مگه خاک گور پر کنه* "آن شنیدستی که در اقصای گور بارسالاری بیفتاد از ستور گفت چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور" 📌اشاره دارد به داستانی در باب سوم گلستان سعدی (در فضیلت قناعت) در این داستان سعدی با تاجری همنشین می‌شود و تاجر ادعا می‌کند که سفری پیش رو دارد و با اتمام این سفر او تجارت در سفر را ترک کرده و در دکانی به کاسبی خواهد پرداخت؛ در پاسخ به این سوال شیخ که پرسید آن سفر کدام است، چنین می‌گوید: 《می‌خواهم گوگرد ایرانی را به چین ببرم، که شنیده‌ام این کالا در چین بهای گران دارد، و از چین کاسه چینی بخرم و به روم ببرم، و در روم حریر نیک رومی بخرم و به هند ببرم، و در هند فولاد هندی بخرم و به شهر حلب ببرم، و در آنجا شیشه و آینه حلبی بخرم و به یمن ببرم، و از آنجا لباس یمانی بخرم و به پارس [بیاورم]. بعد از آن تجارت را ترک کنم و در دکانی بنشینم!》 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 قصد و تصمیم دلم دور و بر حتما توست تو من من شدی و این من من هم من توست آسمان غزل است آبی شالت بانو ساحل امنی و دریای خزر دامن توست چارخانه به تنت کرده ای و بعد از این بیت بیت غزلم ساکن پیراهن توست به زبان نیست بجز شاعری ات کارایی هدف از داشتن چشم فقط دیدن توست ارتکابم به غزل جرم کمی نیست ولی آلت جرم دلم قصه ی خندیدن توست شهر م از میکده هرچند که عاریست ولی مستی ام حاصل دم کرده ی آویشن توست 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 مرحوم ناصح الملک هنگامی که در کابینه وثوق الدوله ، در موزه مشغول به خدمت بود ، به وسیله قطعه زیر تقاضای اضافه حقوق نمود و این شعر را برای علاءالملک وزیر معارف فرستاد : این عریضه باشد از روی خلوص و آنچنان که خود تو میدانی بود هیچ نبود اندر آن ریب و ریا خالی از اغراض نفسانی بود حال من امسال حال دیگری است گوییا که حال روحانی بود شصت تومانی بهر ماهی دهند وان برای جشن مهمانی بود شصت دیگر باید افزودن به‌آن تا معاش من به‌آسانی بود علاءالملک وزیر معارف هم توصیه زیر را برای نخست وزیر فرستاد : خود به رای العین دیدی موزه را کی در آنجا مثل او آنتیک بود بهر حفظ او بود الحق روا گر فزایی شصت تومان نیک بود وثوق الدوله هم چنین پاسخگوی: آفرین باد بر علاءالملک که بود شعر و شخص او آنتیک سخن ناصح الملک را کی توانم ز شعر او تفکیک هردو رخشنده همچو در خوشاب هر دو ارزنده مثل زر سبیک نظم این همچو نثر آن فربه فکر آن همچو ذوق این باریک هر یک از بهر موزه ملی دیگری را قرینه است و شریک عجب است از مؤسس موزه کاین نفایس نمی کند تملیک شصت تومان اضافه را اما نتوان داد وعده نزدیک چون که مالیه را چو شعر شما است قافیه تنگ و عاقبت تاریک بگذر از اینکه گشت قافیه گاف چون که کفگیر خورده بر ته دیگ 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 ای دل بزن ! اگر چه گرفتار نیستی چیزی به این زمانه بدهکار نیستی وقتی هنوز ماه پس ابر مانده است خود را چنان بپوش که انگار نیستی وقتی که یار قافیه ی بار می شود غمگین مشو که با احدی یار نیستی غمگین مشو که سقف و ستونی نداشتی خوش باش از اینکه مالک دیوار نیستی دوری کن از کسی که تو را غرق درد دید اما به خنده گفت که بیمار نیستی می را حرام کرد ولی داد دست تو چون با همین خو ش است که هشیار نیستی ای روزگار ای که در این قحط مشتری دل را به یک پشیز خریدار نیستی با اینکه زیر بار حقیقت نمی روی باری قبول کن گل بی خار نیستی می خواستم به باد تمسخر بگیرمت اما هنوز لایق اینکار نیستی 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 دل بی تو درون سینه ام می گندد غم از همه سو راه مرا می بندد امسال بهار بی تو یعنی پاییز تقویم به گور پدرش می خندد 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab